ایلنا پیگیری کرد؛
شبهات مطرح شده درخصوص اصل یا تقلبی بودن نقش برجسته ساسانی توقیف شده در بریتانیا/ ممکن است نقش برجسته ساسانی در ملک شخصی یا از یک معدن بدست آمده باشد
این روزها خبرهای کشف و شک و شبهات مطرح شده درخصوص نقش برجسته ساسانی توقیف شده در بریتانیا داغ است. در این خصوص نقدهایی درخصوص اصل یا تقلبی بودن این اثر و چراییعدم شناسایی و ناشناخته بودن آن همچنان مطرح است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها حرف و حدیث بر سر اصل یا تقلبی بودن نقش برجسته (سنگ نگاره) ساسانی که چندی پیش خبر توقیف آن در انگلستان منتشر شد، زیاد شده است. مدیرکل امور موزههای کشور گفته است: با توجه به اینکه موزه بریتانیا در زمینه تاریخ و هنر دوره ساسانی کارشناسان برجستهای دارد، این اثر را کارشناسی کرده و اصالت آن را تایید و منشا آن را منطقه فارس اعلام کردهاند. البته پس از استرداد اثر به ایران نیز بررسیهای لازم را جهت اصالتسنجی و کارشناسی انجام خواهیم داد.
حتا جان سیمپسون (متصدی ارشد و باستانشناس بخش خاورمیانه موزه بریتانیا) اشاره داشت که موزه بریتانیا اصالت این سنگنگاره را تایید کرده و قدمت آن را به دوران امپراتوری ساسانی در فاصله سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی مربوط دانسته و ارزش آن را بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون پوند تخمین زده و این احتمال را مطرح کرده است که اگرچه پایتخت ساسانیها در تیسفون، نزدیک بغداد کنونی بود، اما به نظر میرسد این نقش از یک صخره در شیراز کنده شده باشد و از آنجا که این نقش از یک سنگ آهکی که در سراسر ایران یافت میشود تراشیده شده، نمیتوان محل دقیق آن را مشخص کرد. تنها حدود ۳۰ نقش برجسته صخرهای ساسانی وجود دارد که قدمت بیشتر آنها به قرن سوم میلادی میرسد. تقریباً همه در بخش نسبتاً کوچکی از ایران و استان فارس هستند.
در این میان برخی از کارشناسان و باستانشناسان نظر دیگری درخصوص این نقش برجسته ساسانی دارند. ابوالحسن اتابکی (دانش آموخته زبانهای باستانی و دکتری تاریخ) که سالهاست در استان فارس به بررسی و کشف کتیبههای دورههای مختلف از ساسانیان گرفته تا اشکانیان مشغول است، در این باره به ایلنا گفت: معتقد هستم این نقش برجسته که از آن یاد میشود، اصل نیست. برای این حرف دلیل دارم. از یکسو نقش برجستههای ساسانی از نظر ارتفاع عموما بزرگ هستند و کم ارتفاعترین آنها در برم دلک در جنوب شیراز قرار دارند. البته این نقش برجستهها نیز دستکم یک متر و ۴۰ سانت ارتفاع دارند.
او ادامه داد: هرچند ممکن است به لحاظ سبک شناسی، تاریخ این نقش برجسته را به دوره بهرام دوم نسبت داد که اوایل دوره ساسانی بازمیگردد. اما این نقش برجسته بر خلاف سایر نقش برجستههای دوره ساسانی در بالای اثر یک قاب گنبد شکل دارد. این درحالی است که در هیچک از نقشها ساسانی چنین چیزی وجود ندارد. این هم شبهاتی را بوجود میآورد. درواقع تا ما خودمان نتوانیم این اثر را به لحاظ کارشناسی از نزدیک بررسی کنیم، نمیتوانیم با صراحت و تنها به استناد صحبتهای کارشناس موزه بریتانیا بگوییم که اصالت آن تایید شده است. اینکه خارجیها اصالت این نقش برجسته را تایید کردهاند دلیلی بر اصل بودن آن نیست چراکه بارها پیش آمده که آنها نیز اشتباه کردهاند.
اتابکی خاطرنشان کرد: ما سالهاست برای بررسی و کشف کتیبهها به نقاط مختلف استان فارس سفر میکنیم اما با چنین نقشی که جای آن خالی باشد و کنده شده باشد روبه رو نشدهایم. اگر همگان بر اصالت این نقش برجسته اعتماد دارند میتوان گفت این اثر میتواند مربوط به بخش جنوبی استان فارس باشد. شاید به مناطق کاریان بازگردد. البته باید به این نکته اشاره داشت که تقریبا تمام صخرههای استان فارس که نقش برجسته دارند از نورآباد گرفته تا مرودشت و… شناسایی شدهاند و حتا نقش برجستههای برم دلک نیز تقریبا شناخته شده هستند.
این دکترای تاریخ، با تاکید برآنکه تقلبی بودن این نقش برجسته پررنگتر از اصالت آن است، یادآورشد: در هنر ساسانی و اشکانی، آناتومی بدن به خوبی نشان داده میشود. این درحالی است که این نقش برجسته فاقد این خصوصیات است. اگر نگاهی به هنر ساسانی داشته باشیم نمیتوان اصالت آن را تایید کرد. ضمن آنکه بریدن نقش برجسته بدون وارد کردن آسیب به آن امکان ندارد. تصاویری که در اختیار ما قرار داده شده نشان از سنگ نگارهای دارد که سالم و بدون هیچ نقصی است.
این صحبتها درحالی مطرح میشود که به گفته جان سیمپسون «تقریباً هرگز با چنین موردی مواجه نشدهایم که نقشی از صخره با چنین سطحی از بیرحمی بریده شده باشد. آن را به طرزی باورنکردنی، با دستگاه فرز بریده و در یک جعبه کوچک و بدون بستهبندی مناسب قرار داده و جعبه را با میخ محکم کردهاند.»
در این میان علی هژبری (باستانشناس) در پاسخ به این سئوال ایلنا که آیا باتوجه به تجربهای که از نظرات کارشناسی باستانشناسان و کارشناسان انگلیسی طی سالهای گذشته شاهد بودیم و گاها با وجود تاکید بر اصالت اثر توسط آنها، همچنان سایه شک درخصوص تقلبی بودن اشیاء باقی مانده است، آیا میتوان درخصوص صحت اصالت نقش برجسته ساسانی بر صحبتهای کارشناسان بریتانیایی تکیه کرد، گفت: رسیدن به پاسخ این سئوال منوط به آن است که کارشناسی دقیقی در ایران بر روی این نقش برجسته داشته باشیم. تا جایی که ما میتوانیم به نظرات صورت گرفته اعتماد کنیم، همان نظرات جان سیمپسون است. او سالهاست که درخصوص دوره ساسانی کار کرده اما نباید فراموش کرد که حوزه تخصصی او، شیشههای دوره ساسانیان است. اما به هر حال او سالهاست که درخصوص دوره ساسانیان تحقیق کرده و با موضوع آشناست و من تا زمانی که این اثر را در ایران مورد بررسی قرار ندادهایم نمیتوانم نظر قطعیام را بگویم اما شخصا نظر جان سیمپسون را میپذیرم، همچنین به نظر منتقدان احترام میگذارم.
او با اشاره به نظر منتقدان تایید اصالت نقش برجسته ساسانی، گفت: مباحثی که در خصوص تقلبی بودن نقش برجسته ساسانی مطرح میشود به نظرم درست نیست. برخی معتقد هستند که پرداخت سطحی روی این نقش، زبر تراش است که با تراش سنگ نگارههای ساسانی و آنچه ما نسبت به آن شناخت داریم مطابقت ندارد. این درحالی است که چندین نقش برجسته که احتمال میدهیم هم زمان این نقش برجسته باشند همانند نقش بهرام دوم، پیروزی بر سکایای هند در تنگه چوگان، همینطور زبر تراش است و دلیل هم آن است که احتمالا میخواستند روی آنرا با گچ بپوشانند و رنگآمیزی کنند.
او تصریح کرد: حتا برخی معتقد هستند قلم زنیهای روی این نقش برجسته ظاهرا خیلی جدید است چراکه نمونهای از چنین نقش برجستهای در موزه تل آویو وجود دارد که با وجود آنکه نقش کاملا ساسانی است اما دوره آن قاجاریه است. از این رو چنین انتقاداتی نیز مطرح میشود اما من اعتقادی به آن ندارم.
هژبری ادامه داد: اینکه نقد میکنند که کادر بالای نقش یک طاق هلالی روی دو ستون یا نیم ستون است که نیز چیزی است که در نقش برجستههای این دوره متداول نیست اما نمونههای آن در نقش برجستههای اواخر دوره اشکانی که در کردستان عراق پیدا شده، دیده شده است. البته لباسی که در آن اثر است متفاوت است. اگر این اثر را دوره بهرام دوم در نظر بگیریم و آن اثر را به اواخر دوره اشکانی نسبت دهیم کمتر از صد سال فاصله دارند. از این رو باید کار کارشناسی بیشتری صورت گیرد و نباید نظر کارشناسی را با سرعت و بدون بررسی ارائه داد.
این باستانشناس در پاسخ به این سئوال که منتقدان مطرح میکنند که چگونه میشود یک اثر در این ابعاد بدون آنکه آسیب ببیند از کوه جدا شده، گفت: این اثر آسیب دیده است. در گزارش اصلی که گاردین منتشر کرده آورده شده که آسیبهایی به این اثر وارد شده بود که موزه بریتانیا آن را مرمت کرده است. حتا احتمال شکسته بودن بخشی از آن وجود دارد چراکه کادر گچی در پشت آن وجوددارد که نقش نگهدارنده را ایفا میکند.
هژبری همچنین در پاسخ به سئوال دیگری مبنی برآنکه چگونه است که با وجود عظمت و بزرگی این نقش برجسته هنوز ما نمیدانیم که معتلق به کدام بخش از کشور است و از کدام نقش برجسته جدا و همچنان برای ما ناشناخته باقی مانده، گفت: در این مورد که مربوط به فارس باشد، خیلی اطمینان ندارم و ممکن است متعلق به مکان دیگری باشد اما پراکندگی نقش برجستههایی که از دوره ساسانی سراغ داریم غیر از چند مورد که یکی از آنها در طاق بستان کرمانشاه، دیگری در رگ بیبی جنوب شهر پل خمری افغانستان و یکی دیگر در سلماس است، بقیه نقش برجستهها در استان فارس قرار دارند. ضمن آنکه سبک و سیاق و شکل و شمایل فردی که در نقش برجسته دیده میشود، شباهت زیادی به آثار تنگ چوگان مربوط به شاپور اول دارد. با این احوال تاریخی که برای این اثر حدس زده شده مربوط به اوایل دوره ساسانی و بهرام دوم است، تمام نقشهایی که بهرام دارد در استان فارس است از این رو شاید این اثر هم معتلق به استان فارس باشد.
او خاطرنشان کرد: ممکن است این نقش برجسته همانند نقوش برم دلک باشد که تک تک اما در ارتباط با هم هستند. یا آنکه ممکن است از یک نقش برجسته باشد. درهر حال میدانیم که بخشی از یک نقش برجسته بزرگتر است.
این باستانشناس در پاسخ به این سئوال که باتوجه به شبهات مطرح شده آیا وقتی میگوییم نمیدانیم این اثر متعلق به کدام نقش برجسته است به این معناست که کل آن نقش برجسته کنده و به نوعی از صحنه روزگار محو شده است یا آنکه ممکن است در جایی قرار داشته باشد که دسترسی به آن نداشته باشیم، گفت: تصورم آن است که باید نگاهی به مکانهایی داشته باشیم که دسترسی به آثار را محدود کردهاند. برای مثال مکانهایی وجود دارد که برخی افراد آمدهاند به دور نقوش دوره ساسانی یا آثار تاریخی، باغ ساختهاند و هیچکس را راه نمیدهند. این درحالی است که اثر دوره ساسانی پیش از انقلاب ثبت ملی شده اما بعدها شخصی به دور آن باغ ساخته و اجازه ورود هم نمیدهد. حتا عکسهای جدید هم از این اثر وجودندارد و درواقع از سرنوشت آن نقش برجسته ساسانی بیاطلاع هستیم. شاید همچنین چیزی در پس این نقش برجسته وجود داشته باشد. یا آنکه ممکن است کوه ریزش کرده باشد و معدنکارها این نقش برجسته را دیده و درصدد برش و انتقال آن برآمده باشند. چراکه به نظر من با دستگاههای معدن کاوی این نقش برجسته را کندهاند. اما در هر حال خوشحالیم که سالم است و بالاخره به ایران بازخواهد گشت. به گفته مسئولان میراثی ایران، پرونده حقوقی این اثر که به عنوان شی قاچاق در بریتانیا کشف شده بود در سال ۲۰۱۹ به نتیجه رسیده و تعلق آن به ایران اثبات شده است. اکنون باید روند بازگشت آن انجام شود.
لازم به ذکر است که به گفته مسئولان میراث فرهنگی ایران، در سال ۲۰۱۶ محمولهای حاوی بخشی از یک نقش برجسته ساسانی در فرودگاه استانستد توقیف شد. گفته میشود که افسران نیروی مرزی با توجه به نوع بستهبندی اثر به آن مشکوک شده و پس از بازرسی، این محموله ضبط و از سوی پلیس تحویل موزه بریتانیا شده است. با توجه به بررسیهای صورت گرفته روی این نقش برجسته، به نظر میرسد اثر مذکور بخشی از یک نقش برجسته با ترکیب بزرگتر بوده است. در حال حاضر فقدان کتیبه سبب میشود شناسایی شخص حجاری شده در این نقش برجسته دشوار باشد. اگر چه شواهد ظاهری آن نمایانگر تصویر یک مقام بلند پایه دوره ساسانی است.