خبرگزاری کار ایران

کریم امینی در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

برای روایت قصه «فسیل» دست به دامن نوستالژی نشدیم/ با فروش خوب یک فیلم نباید تصور کنیم که رونق به سینما برگشته است

برای روایت قصه «فسیل» دست به دامن نوستالژی نشدیم/ با فروش خوب یک فیلم نباید تصور کنیم که رونق به سینما برگشته است
کد خبر : ۱۳۴۵۴۱۳

کریم امینی با اشاره به اینکه کمبود مخاطب در سینمای ایران به مشکلات اقتصادی و معیشتی مربوط است، تأکید کرد: با فروش خوب یک فیلم نباید تصور کنیم که رونق به سینما برگشته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی در نوروز امسال اکران شد و توانست با فروش نزدیک به ۳۹ میلیارد تومان موفق‌ترین فیلم گیشه باشد.

این فیلم، روایت قصه سه خواننده د‌ر دهه ۵۰ است که در گذر زمان و پس‌از انقلاب هرکدام از این سه نفر دچار تغییراتی می‌شوند و اتفاقاتی برای هر کدام از آن‌ها رخ می‌دهد. امینی این قصه را رد فضایی کمدی روایت کرده و می‌توان آن را متفاوت‌ترین اثر در کارنامه این کارگردان داست.

با کریم امینی درباره فیلم «فسیل» و عوامل موفقیت آن گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

پرداختن به تفاوت‌ها و تضادهای اجتماعی که در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی پدیدار شده، ایده‌ای است که فیلمسازان مختلفی برای ساخت یک اثر کمدی به سراغش رفته‌اند. ایده اصلی فیلم «فسیل» هم می‌تواند همین تفاوت‌ها باشد. چه ایده‌ها و رویکردی را در این اثر دنبال کردید تا «فسیل» به دیگر فیلم‌های کمدی که به این دوران می‌پردازند شبیه نشود؟

هر کشوری چنین تاریخی ندارد که در زمانی کوتاه مثل یک دهه چنین تغییرات بزرگی رخ دهد و در اکثر کشورها این تغییرات و تفاوت‌ها معمولاً مربوط به مسائل تکنولوژیک یا تغییر یک رئیس جمهور می‌شود. در هر صورت در کشور ما انقلاب نقطه عطفی تاریخی است که یک تغییر نظام را شاهد هستیم و وقتی شما به زبان کمدی به سراغ نشان دادن این برهه تاریخی می‌روید طبیعی است که کلیشه‌ها هم به ذهنتان بیاید. با توجه به اینکه من در کنار کارگردانی فیلمنامه‌نویسی هم انجام می‌دهم، در نسخه اول این فیلمنامه که به اتفاق دو نویسنده نگارش آن را انجام دادیم در این نسخه شاید کلیشه‌ها بیشتر به چشم می‌خورد و با وجود حمزه صالحی به فیلمنامه نهایی رسیدیم.

من فکر می‌کنم کنار گذاشتن کلیشه‌های فرهنگی و تاریخی در چنین فیلمی غیرممکن است مگر اینکه ما بخواهیم تاریخ و فرهنگ کشور دیگری را تعریف کنیم. اشتراکاتی وجود دارد که ناخودآگاه درگیر آن‌ها می‌شویم اما ما خیلی تلاش کردیم که با مرور فیلم‌های دهه پنجاه و شصت و حتی دیدن عکس‌ها و تصاویر مربوط به آن زمان به جزئیاتی دست پیدا کنیم که تا حد امکان از کلیشه‌ها فاصله بگیریم.

در صحبت با آقای عامریان و دیگر عوامل مثل طراح صحنه و آقای اسکندری طراح گریم که خودشان در آن زمان زندگی و کار کرده‌اند این موضوع را مدنظر داشتیم که درگیر کلیشه‌ها نشویم اما اگر در برخی مواقع شباهت‌هایی احساس می‌شود هم باید بگویم که به هر حال ما به یک دوره تاریخی می‌پردازیم که فرهنگ کشورمان در آن زمان حاوی مشخصه‌هایی است که هر فیلم می‌تواند به آن‌ها بپردازد و این را نمی‌توان کلیشه دانست. به هر حال برای اینکه ما بتوانیم فضای آن دوران را برای کسانیکه تجربه زندگی در آن دوران دهه ۵۰ و ۶۰ را داشته‌اند بسازیم، لازم است که به یکسری اشتراکات نیز بپردازیم.

در بسیاری از فیلم‌ها فضای نوستالژیک، خود به ابزاری برای جلب نظر مخاطب تبدیل می‌شود. در «فسیل» شما چه رویکردی نسبت به نوستالژی داشتید؟

ما برای روایت قصه دست به دامن فضای نوستالژیک نشدیم، سعی کردیم در بستر قصه اصلی‌مان روابطمان را جای دهیم و اگر فضای نوستالژیکی وجود دارد به قصه‌مان کمک کنیم نه اینکه قصه را متوقف کنیم و صرفاً فضایی نوستالژیک تعریف کنیم. در واقع نوستالژی برای ما در «فسیل» ابزاری برای حفظ مخاطب نیست؛ ما سعی کردیم جذابیت اثر را در قصه و شخصیت‌ها حفظ کنیم.

باید بگویم که نوستالژی مکملی برای قصه و فضای فیلم است و اگر بار اصلی فیلم را بر قصه قرار می‌دادیم مطمئناً قصه از دست می‌رفت و به شکل‌گیری کاراکترها لطمه وارد می‌شد. در این فیلم آنقدر قصه‌پردازی و شخصیت‌پردازی صورت گرفته است که ما نیازی به دستاویز قرار دادن فضای نوستالژی نداشتیم.

علاوه بر تغییرات ظاهری در دوران پیش و پس از انقلاب، در این فیلم به تغییر شخصیت‌ها هم پرداخته‌اید.

مخاطب تغییرات را در کاراکترها می‌بیند و به مرور می‌بینیم که کاراکترها در بیان عقاید و حرف‌هایشان عریان‌تر شده‌اند و تنها کاراکتری که تغییر نکرده اسی بود. به نظر من بخشی از تغییراتی که شکل گرفته را در ظاهر و بخشی را در کاراکترها باید ببینید.

انقلاب و اتفاقات آن سال‌ها در همه چیز ما تأثیرگذار بوده؛ وقتی این تغییرات را در موسیقی،‌ تئاتر، سینما و... مشاهده می‌کنیم به این معنی است که انقلاب بر فرهنگ ما هم تأثیر گذاشته است و برای پرداختن به آن روزها و اتفاقاتی که رخ داده نمی‌توان این تغییرات را نادیده گرفت.

بداهه‌پردازی در زمان اجرا یکی از اتفاقات رایج در ساخت فیلم‌های کمدی است. آیا در «فسیل» هم بداهه‌پردازی صورت گرفت؟

قصه ما در زمان شروع کار کامل بود. ما در مرحله اول یک موضوع کلی داشتیم که با عامریان و حمزه صالحی که نویسنده فیلم‌های کمدی است صحبت کردیم و بعد به اتفاق بهرام افشاری فیلمنامه را از ابتدا نوشتیم.

سکانس به سکانس این فیلم طبق فیلمنامه ساخته شده چراکه با توجه به موضوع حساس فیلم ممکن بود با اعمال تغییرات در فیلم، برای دریافت پروانه نمایش با مشکل مواجه شویم اما در زمان فیلمبرداری فیلم کمدی با توجه به فضا و موقعیتی که ایجاد شده ممکن است یکسری ایده‌ها خلق شود و در این فیلم هم هر کدام از بازیگران به نوبه خود آورده‌ای داشتند اما از آنجا که بار کمدی بر دوش بهرام افشاری بود ما در حین کار طراحی موقعیت، دیالوگ و... داشتیم؛ در واقع ما به کلیت فیلمنامه وابستگی داشتیم اما بسیاری از شوخی‌ها در گفتمان با بازیگران و به خصوص بهرام افشاری خلق می‌شد.

برای مقایسه دوران پیش و پس از انقلاب یکی از اولین نشانه‌هایی که در ذهن هر ایران می‌تواند شکل بگیرد، فضای موسیقی و خوانندگی آن دوران است که بسیاری از خواننده‌های پیش از انقلاب فعالیت خود را در خارج از کشور دنبال کردند. در «فسیل» هم شخصیت اصلی خواننده است. آیا در این فیلم قصد داشتید به شخص خاصی اشاره کنید یا کاراکترهای فیلم و گروه «بلک داگز» کاملاً ساخته ذهن نویسنده است؟

افراد زیادی هستند که پیش از انقلاب خواننده یا موزیسین بوده‌اند و بعد از انقلاب به جبهه رفته‌اند و حتی برخی از این افراد شهید شده‌اند. آدم‌های زیادی را می‌توان نام برد که شباهت‌هایی بین کاراکترهای فیلم و ما به ازاهای واقعی وجود دارد اما ما به صورت مستقیم به یک خواننده یا یک فرد خاص اشاره نکرده‌ایم. ما برای اینکه شخصیت‌هایی را نشان دهیم که از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر و کاملاً در تضاد با گذشته خود رسیده اغراق نکرده‌ایم چرا که ما به ازای واقعی آن بسیار زیاد است.

در برخی موارد اتفاقاتی که برای کاراکترهای فیلم «فسیل» رخ می‌دهد شاید بتوان شباهت‌هایی با سریال «زیر خاکی» پیدا کرد. آیا از این سریال الگو گرفته‌اید؟

ساخت «فسیل» اواخر سال ۱۳۹۸ آغاز شد و آن زمان اصلاً «زیر خاکی ۱» پخش نشده بود. من اصلاً‌ در جریان این سریال نبودم و بعدها که سریال پخش شد و ساخت و اکران «فسیل» به دلیل شیوع کرونا طولانی شد، سریال را هم دیدم و به نظرم شباهت‌ها در حدی نبود که نگران آسیب دیدن به فیلم را داشته باشم. سریال «زیر خاکی» اثر با کیفیت و جالبی است و شاید در ایده اولیه و برخی موارد شباهت‌هایی بین این سریال و «فسیل» وجود داشته باشد اما من به هیچ‌وجه در ساخت این فیلم نگاهی به «زیر خاکی» نداشتم و همانطور که می‌بینید موقعیت‌ها، شخصیت‌پردازی و قصه در «فسیل» تفاوت زیادی با «زیر خاکی» دارد.

فیلم «فسیل» پرفروش‌ترین فیلم نوروز ۱۴۰۲ بود که در سال‌های اخیر هم می‌توان آن را یکی از موفقیت‌ترین آثار سینمای ایران دانست. آیا از شرایط اکران رضایت دارید و عوامل موفقیت «فسیل» را چه می‌دانید؟

با توجه به شرایط جامعه و مشکلات معیشتی که برای مردم پیش آمده و مطمئناً در این شرایط سینما از سبد خریدشان حذف شده است اکران هر فیلم ریسک بسیار بزرگی است. یک فیلم نه با تبلیغات می‌تواند در سبد خرید افراد قرار بگیرد و نه راه‌حل دیگری وجود دارد. مردم هر محصولی را که دوست داشته باشند خودشان از آن استقبال می‌کنند.

من تجربه سال‌ها دستیار کارگردانی دارم و در فیلم‌های پرفروشی هم دستیار کارگردان بوده‌ام. ۱۰ سال پیش اصلاً‌ تبلیغات اینستاگرامی وجود نداشت و در فضای مجازی خبری از این تبلیغات نبود و فقط خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بودند و هر از گاهی تلویزیون هم یک آگهی از یک فیلم پخش می‌کرد اما فیلم‌ها فروش قابل توجهی داشتند چرا که معیشت مردم تا این حد دچار مشکل نشده بود و مردم می‌توانستند بلیت بخرند و به سینما بروند.

برای حل مشکل سینما باید اقتصاد ما بهبود پیدا کند و نباید اینگونه تصور شود که با فروش خوب یک فیلم دیگر مشکلات سینما حل شده است. این روزها خیلی‌ها به من می‌گویند که این فیلم دوباره رونق را به سینما برگردانده اما باید بگویم که نه اینگونه نیست؛ برای برگشتن رونق به سینما باید اقتصاد کشور رونق پیدا کند.

در شرایط حاضر نمی‌توان با هر فیلمی مردم را به سینماها کشاند، نمی‌شود صرفاً کمدی بسازیم و با همان فرمول‌های قدیمی و تکراری انتظار فروش بالا داشته باشیم. باید سلیقه مردم را بشناسیم، مردم ما امروز فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا را می‌بینند و سطح سلیقه‌شان خیلی بالاتر رفته و نمی‌توان انتظار داشت که با ساخت هر فیلمی مردم از آن استقبال کنند. به نظر من در این شرایط اگر فیلمی فروش خوبی دارد نشاندهنده لطف مردم است و نباید تصور کنیم که مشکلات سینما حل شده بلکه ممکن است مردم از یک فیلم استقبال کنند و بعد تا مدت‌ها هیچ فیلمی نتواند فروش خوبی داشته باشد.

در سال‌های اخیر شاهد بودیم که بسیاری از کارگردانانی که آن‌ها را به عنوان یک فیلمساز اجتماعی می‌شناسیم به دلیل موفقیت آثار کمدی به ساخت فیلم‌های کمدی روی آورده‌اند. شما هم یکی از همین کارگردان‌ها هستید، آیا دلیل روی آوردن شما به سینمای کمدی فروش قابل توجه این گونه سینمایی در کشور ما است؟

در گذشته اگر مردم از یک فیلم کمدی استقبال می‌کردند یا به دیدن یک فیلم کمدی می‌رفتند در کنار آن یک فیلم اجتماعی هم می‌دیدند و اینگونه چرخه اقتصادی سینما حیات خود را حفظ می‌کرد اما امروز به دلیل مشکلات اقتصادی هر کسی امکان این را ندارد که چندین بار به سینما برود و در واقع حق انتخابش کمتر شده و ترجیح می‌دهد برای یک بار به سینما رفتن حداقل فیلمی را ببیند که ساعاتی مفرح برای او می‌سازد چرا که اکثر فیلم‌های اجتماعی ما معمولاً بیانگر مشکلات و دغدغه‌هایی هستند که مردم با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و طبیعی است که نخواهند آن‌ها را دوباره در قاب سینما ببینند.

من یک فیلم کمدی دیگر هم آماده نمایش دارم که پس از «فسیل» اکران خواهد شد. فیلمسازان اجتماعی ما هم مجبور هستند که به فروش فیلم‌هایشان توجه کنند و امیدوارم اگر به ساخت فیلم کمدی روی می‌آورند اینگونه نباشد که صرفاً فروش قابل توجهی داشته باشند. کمدی ساختن به نظر من از ساخت فیلم‌های اجتماعی بسیار سخت‌تر است و هیچوقت نمی‌شود با داشتن چند کمدین و یک قصه الکن مردم را گول زد و انتظار داشت که از این فیلم استقبال کنند.

یعنی می‌توان گفت که دلیل کوچ شما به سینمای کمدی ریسک بالای شکست فیلم اجتماعی در گیشه است؟

فیلم قبلی من که «گربه سیاه» نام دارد و یک اثر اجتماعی است در شرایط کرونا اکران شد و توانست حدود پنج میلیارد تومان فروش داشته باشد که البته نمی‌توان آن را اثری موفق در گیشه دانست. در هیچ جای دنیا نمی‌توان انتظار داشت که یک فیلم اجتماعی بتواند از یک فیلم کمدی یا دیگر ژانرهای تجاری فروش بیشتری داشته باشد.

در کشور ما متأسفانه سینمای اجتماعی نمی‌تواند خواسته‌های خود را برآورده کند. یک فیلم اجتماعی نه می‌تواند در بحث تأثیرات اجتماعی خواسته‌های خود را برآورده کند و نه می‌تواند فروش قابل قبولی داشته باشد، این اتفاق شاید کمتر از پنج درصد فیلم‌های اجتماعی‌مان باشد. پس فیلم‌های اجتماعی امکان ساخته شدن با بودجه شخصی را ندارند و تقریباً می‌توان گفت که همه این آثار به صورت ارگانی با بودجه‌های غیرشخصی ساخته می‌شوند چراکه کسی سرمایه‌اش را در این ریسک قرار نمی‌دهد. در شرایط حاضر سینمای اجتماعی با سرمایه دولتی زنده است و به نظر می‌رسد که تنها سینمای مستقل ما این روزها همین سینمای کمدی است چرا که ریسک سرمایه‌گذاری در این حوزه کمتر است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز