نوازنده دهل و سرپرست گروه «پامچال» مطرح کرد؛
«دهل» و «سرنا» را پایین کشیدهاند و فقط به «دوتار» توجه دارند/ موسیقی شغل اجدادی ماست
امید نینواز (موسیقیدان خطه خراسان) معتقد است دهل و سرنای تربتجام زیر سایه دوتار منطقه قرار گرفته و اهالی دیگر مناطق و حتی هنرمندان از جزییات آن بیخبر هستند. او میگوید در جشنوارههای خارجی بازهم فقط ساز دوتار است که از سوی مسئولان مورد توجه است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نمیتوان در اجتماعی بزرگ و در حال حرکت و تغییر، فعالیتهای جمعی را نادیده گرفت. اصلا عامل موفقیت و رمز تداوم حیات بشر تا امروز همین اجتماعی بودن است. رمز ماندگاری مشاغل و هنرها هم همین پایبندی به خرد جمعی و تعاملات و فعالیتهای اجتماعی است و موسیقی هم از این قاعده جهانشمول مستثنی نیست.
پرواضح است که موسیقی برای اغلب فعالان، بخصوص هنرمندان و گروههای نواحی مختلف کشور شغل اصلی به حساب میآید؛ چراکه آنها جز «نوازندگی»، «مقامخوانی»، «برگزاری آیینها» و حضور در جشنها و سوگهایِ محلی، منبع ارتزاق دیگری ندارند. همه اینها در حالی است که موسیقی در تمام مناطق کشور به دلیل پاندومی کرونا بیش از دوسال تعطیل بود و آسیبهای جبرانناپذیری را به نوازندگان، خوانندگان، پژوهشگران، استادان و دیگر فعالان عرصه هنر وارد کرد. تا پیش از فرا رسیدن ماه محرم و صفر موسیقی روال معمول خود را طی میکرد، اما از مردادماه تاکنون به دلیل نا آرامیها و وجود التهابات ایجاد شده در کشور وضعیت ساکنی بر فضای موسیقی حاکم شده است.
آنچه در کلیت ماجرا اهمیت دارد، توجه بیشتر مسئولان به اوضاع اهالی موسیقی نواحی نسبت به دیگر سبکها و موسیقیهاست. هنرمندان مناطق مختلف ایران در شرایط معمول هم با مشکلات مالی و غیرمالی متعددی مواجهند و مشخصا در فضایی که هنر بلاتکلیف است، با چالشهای جدیتری مواجه خواهند شد.
امید نینواز، نوازنده و سرپرست گروه موسیقی «پامچال» یکی از هنرمندان فعال استان خراسان و شهر تربتجام طی گفتگو با ایلنا درباره فعالیتهای گروهش طی چند ماه گذشته توضیحاتی ارائه کرد. او همچنین درباره اهمیت دهل و سرنای خراسان نزد مسئولان فرهنگی و هنرمندان منطقه توضیحاتی داد و به بیان نگرانیهایی پرداخت که برای سازهای باستانی تربتجام وجود دارد.
آخرین فعالیت شما حضور در سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر بود که طی این حضور اجرای چوب بازیتان مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. دیگر چه فعالیتهایی دارید؟
بله ما آخرین بار برای حضور در جشنواره فجر به تهران آمدیم و به اتفاق اعضای گروه علاوه بر چوببازی مقامهایی چون «الله»، «راه چنگ» و مقام «پلتان» را اجرا کردیم. پس از بهمنماه سال گذشته هم برنامههایی بوده اما ما در آنها شرکت نکردهایم. یعنی اینکه طی این چند ماه فعالیتی نداشتهایم. البته من و اعضای «پامچال» همیشه از حضور در جشنوارهها و اجرا در برنامهها استقبال میکنیم. در این چند ماهه برای حضور در برنامهای هم از ما دعوتی به عمل نیامده است. معمولا از انتشار فراخوانها بیخبر میمانیم و ارشاد و انجمن شهرمان هم در این رابطه اطلاعرسانی نمیکند، بیشتر خودمان پیگیر فراخوانها هستیم. گاه هم پیش میآید برای حضور در فلان برنامه فراخوان پر میکنیم و اسامی گروه را هم میفرستیم، اما با ما تماسی گرفته نمیشود. در چنین مواقعی دلیل عدم پذیرش گروهها برای حضور در جشنوارهها به آنها اعلام نمیشود تا علت را بدانیم و آنها را برای دورههای بعد رفع کنیم.
شما و اعضای گروه «پامچال» جز حضور در جشنوارهها چه فعالیتی دارید و انجمن موسیقی و اداره ارشاد تربتجام چه نوع همکاری با شما دارد؟
به جز جشنوارهها اگر در طول سال برنامه یا مراسمی باشد و از ما دعوت شود و آثاری را اجرا میکنیم، اما خب طی چند سال گذشته اوضاع تغییر کرده و از تعداد برنامهها کاسته شده است. مراسمها و جشنها هم کمتر برگزار میشوند. درباره قسمت دوم سوالتان هم باید بگویم متاسفانه اداره ارشاد منطقه زیاد به ما بها نمیدهد. آنها ما را در جریان اتفاقات و رویدادهای فرهنگی قرار نمیدهند و از انتشار فراخوانها چیزی به ما نمیگویند. ما اگر فعالیت داریم و احیانا هر اتفاقی که رقم میزنیم بر اساس پیگیریهای خودمان است. اما ماجرا فقط این نیست. مثلا اگر برای انجام کارهای فرهنگی، هنری بودجهای بیاید، ما هنرمندان کاملا بیخبر میمانیم.
اعضای گروه «پامچال» با همراهی جمعهعلی نینواز در جشنواره موسیقی فجر
دلیل عدم توجه اداره ارشاد تربتجام و انجمن موسیقی این شهر به این موضوع چیست؟
به هرحال مسائلی وجود دارد که باعث میشود مسئولان هنرمندان منطقه را دستهبندی کنند که این مدل کارها باعث ایجاد تبعیض خواهد شد. سرنا و دهل تربتجام در ایران حرف اول را میزند، اما نوازندگان این دو ساز را (که ادوات اصلی موسیقی تربتجام هم به حساب میآیند) به هیچ جشنوارهای دعوت نمیکنند! چنین اتفاقاتی باعث میشود دهل و سرنای منطقه تربتجام معرفی نشود و کسی آن را نشناسد؛ حتی هنرمندان و اساتید! در اینباره مثالی میزنم؛ من چند سال پیش در جشنواره موسیقی جوان شرکت کردم و در دهلنوازی رتبه اول را کسب نمودم. طی حضور در جشنواره موسیقی جوان متوجه شدم داوران از ساز دهل ما هیچ چیز نمیدانند و از آن سر درنمیآورند! اینطور اتفاقها خیلی بد است و دلیلش عدم معرفی درست سازها و موسیقیهای مناطق است.
اینکه میگویید ساز و دهل خراسان و تربتجام مورد توجه نیست، بر اساس تجربیات و مشاهدات خودتان است؟
بله! آیا شواهد شخصی من کافی نیست؟ من به عنوان سرپرست یکی از گروههای موسیقی نواحی و فردی که خانوادهاش از قدیمالایام در کار موسیقی بودهاند، بر اساس شواهد و اتفاقات میگویم ساز و دهل خراسان را دارند پایین میکشند و آن را حذف کردهاند! طی این چندساله هر زمان فراخوان جشنوارههای دولتی، غیر دولتی یا خارجی منتشر شده و برای حضور در رویدادی خارجی دعوتنامهای آمده، ساز و دهل ما را کنار گذاشتهاند و ساز دوتار مورد توجه است. واقعا رویه همین است.
پس از کسب عنوان، دیگر در جشنواره موسیقی جوان شرکت نکردید تا متوجه برخورد و نگرش داوران شوید؟
چرا یکبار دیگر هم برای حضور در جشنواره جوان درخواست دادم اما چون سنم به سی سال رسیده بود، امکان حضور میسر نشد.
به نظرتان لازمه برگزاری یک جشنواره خوب چه مواردی است؟
من وجود رویدادهایی چون جشنواره ملی موسیقی جوان را خیلی مثبت میبینیم به این دلیل که به کشف استعدادها توجه دارد. هنرمندان بسیاری از سرتاسر کشور در آن شرکت میکنند و در نهایت با ارزیابی داوران، برگزیدگانی از میان خوبها انتخاب میشوند. به هرحال این رویه در چند و چون آینده هنری بچههای نواحی که امکان دیده شدن و شنیده شدن ندارند، موثر است. اما خب به نظرم لازم است برگزارکنندگان از وجود داورانی استفاده کنند که موسیقی مناطق و سازهای آنها را به درستی میشناسند. در این رابطه روی سورنا و دهل تربتجام تاکید میکنم. زمانی که من به عنوان نوازنده سازهای پوستی در جشنواره شرکت میکنم پس باید داوران این بخش هم داوران سازهای پوستی باشند تا ارزیابیها و قضاوتها درست باشد. اینکه یک دوتارنواز آثار نوازندگان سازهای پوستی را داوری کند، مشخصا کار اشتباهی است. چنین فردی از مقامی که من مینوازم چه میداند؟!
یعنس وقت آن رسیده که از شما به عنوان داور استفاده شود نه شرکتکننده!
از لطف شما ممنونم. من شاگرد پدرم بودهام و هستم. از ده سالگی نزد ایشان به یادگیری موسیقی و دهل پرداختهام. کلا در اغلب جشنوارههایی که در آنها حضور یافتهام به عنوان پدیده برتر یا برگزیده، انتخاب شدهام. مدتی قبل هم از طرف وزارت ارشاد به من مدرک درجه سه هنری دادند.
پدرتان؛ آقای جمعهعلی نینواز استاد مطرح دهل تربتجام است و مسئولان میتوانند در جشنوارهها از وجودش به عنوان داور بهره ببرند.
پدرم حدود پنجاه سال است که دهل و دیگر سازهای پوستی را مینوازد و همانطور که گفتید نوازنده مطرح دهل تربتجام است. اما حال از او یادی نمیشود! ایشان ضمن آنکه در ایران عناوین مهمی کسب کرده، در چهارده کشور خارجی حضور یافته و به اجرای برنامه پرداخته است. زندهیاد غلامعلی نینواز هم عموی من است که او را نوازنده شاخص سورنای تربتجام میدانند. ایشان هم سوابق و افتخاراتشان مشخص است. پدرم در سال ۱۳۷۴ طی حضور در رویدادی معتبر در کشور یونان مدالی کسب کرد که در آن دوران یعنی اواسط دهه هفتاد اتفاق مهمی بود. هنوز هم همینطور است. مدال پدرم الان در مزار شیخ احمد جامی (عارف و صوفی قرن ششم هجری قمری) نگهداری میشود، اما کسی یادش نیست و اطلاعاتی در اینباره ثبت نشده است. عمویام غلامعلی نینواز سال هشتاد و نه بود که به دلیل تصادف درگذشت، اما از پدرم که خداراشکر همچنان سلامت است و توان نوازندگی دارد، یادی نمیشود. اگر جشنوارهای باشد به همراه پدر و دیگر اعضای «پامچال» در آن شرکت میکنیم. در غیر این صورت خانهنشین هستیم. زمانی که بودجه به ارشاد و بخشهای دیگرش داده میشود و ما باخبر نمیشویم؛ نمیتوان انتظار حمایت هم داشت. البته من و پدرم در صندوق اعتباری هنر عضو هستیم که در دوران کرونا و بیکاری و خانهنشینیِ آن مقطع از ما حمایت کرد. اما چندماهی است که حمایتی نیست و از طرفی اجرایی هم وجود ندارد. از طرف دیگر، همانطور که گفتم دهل و سرنای ما را سازهایی محلی محسوب میکنند و به همین دلیل کمتر برای حضور در جشنوارههای بینالمللی از ما دعوت میشود. اگر منطقی بنگرید متوجه خواهید شد که هنر اصلی موسیقی خراسان و بخش تربتجام و توابع، موسیقی ماست که متاسفانه به انزوا رفته.
زندهیاد غلامعلی نینواز نوازنده مطرح سرنای تربتجام که در سال هشتاد و نه چهره در نقاب خاک کشید
موضوع این است که همه نگاهها معطوف به ساز «دوتار» است؛ بدون توجه به این مهم دهل و سرنای خراسان هم در نوع خود ویژه است.
همینطور است که میگویید. با وجود آنکه ساز دوتار سالهای سال است مورد توجه است، اما بازهم در نوع نگاه مسئولان و جشنوارهها نسبت به دهل و سورنای خراسان و تربتجام تبعیضهایی مشاهده میشود. اینکه سورنا و دهلنوازان را برای حضور در رویدادهای خارجی و بینالمللی دعوت نمیکنند، تبعیض است. اینکه زمان برگزاری جشنواره و انتشار فراخوان به ما اعلام نمیشود هم تبعیض است. اگر هم فرد یا گروهی متقاضی حضور در جشنوارهای باشند نسبت به اینکه سازهای اصلی آنها دهل و سرنای خراسان است، توجهی وجود ندارد. زمانی که اسم جشنواره و اجرا میآید از ساز و دهل هیچ نمیگویند و صحبت دوتار را وسط میکشند. همه اینها به مثابه تبعیض است و معنای دیگری ندارد. موضوع مهم دیگری که دهل و سورنای ما را به حاشیه برده این است که برخی از اهالی این دو ساز را حرام میدانند؛ در صورتی که چنین چیزی صحت ندارد. به هرحال مواردی که گفتم در دیده نشدن دهل و سرنای تربتجام تاثیرات جدی داشتهاند. مطمئنا هیچ موسیقی و هیچ سازی بیدلیل از دور خارج نمیشود. مخالفان سازهای ما را کوبیدهاند. این نوع رفتارها باعث شده هر زمان میخواهیم کاری کنیم با دلی چرکین انجامش میدهیم. باور کنید با اینکه موسیقی شغل و ریشه ماست و سینه به سینه به ما رسیده، اما واقعا دلمان نمیخواهد ادامهاش دهیم.
قدمت دهل در مقایسه با دوتار کهسازی باستانی است، چقدر است؟
بدون شک قدمت تاریخی دهل بیش از دوتار است.
آیا پدرتان و خودتان از طریق آموزش موسیقی به کسب درآمد میپردازید؟
خیر هیچکدام از ما در زمینه آموزش فعالیتی نداریم چون در این زمینه هیچ استقبالی وجود ندارد. همانطور که اشاره کردم و میدانید، ساز مورد علاقه و مورد استقبال در خراسان و تربتجام برای یادگیری دوتار است.
با این حساب موسیقی جز اجرا و حضور در جشنوارهها برای شما هیچ عایدی دیگری ندارد! درست است؟
البته ما با اینکه به آموزش موسیقی نمیپردازیم اما دهل میبندیم و شغلمان سازهای پوستی است؛ یعنی اینکه در زمینه ساخت سازهای کوبهای پوستی فعالیت داریم؛ پدرم البته سالهای سال است در زمینه ساخت سازهای پوستی فعالیت دارد. کلا اغلب سازندگان سازهای پوستی مانند دهل و ضرب در تربتجام اقوام خودمان هستند. اتفاقا تعداد سازندگان سازهای کوبهای چون دهل در منطقه ما کم نیست و سازندگان زیادی داریم اما قضیه این است که بازار کار به لحاظ مالی کساد است و نمیتوان روی درآمد این حرفه حسابی باز کرد. ما سالهاست در زمینه موسیقی فعالیم و اگر هم در زمینه آموزش فعالیت کنیم کلاسها را در خانه برگزار میکنیم.
آن تعداد معدودی که از یادگیری دهل و سرنا استقبال میکنند از چه قشری هستند؟
همانطور که گفتم موسیقی درخانواده ما مقولهای اجدادی است. بر این اساس اغلب آنهایی که به یادگیری دهل و سرنا علاقه دارند اقوام خودمان هستند. ما سعی میکنیم لااقل نوازندگی سرنا و دهل را به اقوام و خویشان یاد دهیم و اگر غیر از این باشد موسیقی کوبهای تربتجام در زمانی نه چندان دور نمایندهای نخواهد داشت و امیداواریم این اتفاق نیفتد.
با مسئولان، هنرمندان و هم دیارانتان چه صحبتی دارید؟
واقعا اگر فرد یا افرادی از ما حمایت کنند احساس اینکه حامی داریم و پشتمان پر است ما را به فعالیت با انگیزه بیشتر وا میدارد. همانطور که گفتم و تاکید کردم اداره ارشاد برای ما کاری انجام نمیدهد و این توقع از آنها وجود دارد که به فکر اهالی موسیقی باشند. یکی دیگر از موارد مشکل برای اهالی موسیقی نواحی انجام کارهای اداری در رابطه با مسائل مختلف است. اهالی موسیقی نواحی در پایتخت مستقر نیستند و برخی از آنها صدها کیلومتر با مرکز فاصله دارند اما با این حال گاه مجبورند برای انجام کاری اداری فرسنگها طی مسیر کنند تازه اگر کارشان انجام شود و به نتیجه برسد. من و پدر سال پیش با چنین مشکلی مواجه بودیم. قبلا به ما گفته بودند شما نمیتوانید مدرک هنری ارشاد را دریافت کنید و ما هم از مرکز دور بودیم تا پیگیر ماجرا باشیم. زمانی که برای حضوردر جشنواره موسیقی فجر به تهران آمدیم برای پیگیری امور مربوط به دریافت مدرک هنری ارشاد خودمان اقدام کردیم و اگر خودمان دنبال کار را نمیگرفتیم نتیجهای نمیگرفتیم. در نهایت به ما گفتند شما به شهرتان بروید و آثارتان را برای ما بفرستید و تلفنی کارها انجام میشود. کاش همکاریها بیشتر باشد تا مقداری از مشکلات و معضلات اهالی موسیقی نواحی کاسته شود.
اگر قرار باشد میزان استقبال از سازهای دهل و سرنا را مقایسه کنید، چه توضیحی خواهید داد؟
همین الان اگر توجه کنید میبینید تعداد سرنانوازان تربتجام و دیگر بخشهای خراسان به شدت کاهش یافته و تعداد دهلنوازان بیشتر از آنهاست. این موارد تهدید محسوب میشوند و باید به آنها توجه کنیم. سرنا ساز دشواری است و یکی از دلایلی که کمتر سراغش میروند همین قضیه است. البته در میان اقواممان سرنانوازهای خوبی داریم که این ساز را به زیبایی مینوازند.
اگر بخواهید یکی از سرنانوازان مطرح حال حاضر تربتجام یاد کنید، آیا کسی هست؟
گفتم که همین الان هم در تربتجام نوازندگان خوب و درخوری داریم. اما اگر بخواهم به سوالتان دقیقتر پاسخ دهم باید بگویم فردی را میشناسم که کارمند دانشگاه بوده و متاسفانه الان حدود هفده، هجده سال است که ساز نمیزند. ایشان را فرد بسیار کاربلد و مطلعی میدانم که علاوه بر آثار محلی، تمام دستگاههای موسیقی را بلد است و به آنها اشراف دارد.
اگر صحبتی ناگفته مانده درباره آن توضیح دهید.
تاکید من همچنان بر حمایتهای دولتی از ما و دیگر فعالان و هنرمندان موسیقی نواحی مختلف کشور است. امیدوارم که شرایط فعالیت برای اهالی موسیقی، بخصوص هنرمندان نواحی بهتر شود.