میزگرد ایلنا با موضوع سیونهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران (۲)؛
"فیلمساز جشنوارهای" کلاهبرداریست که روی موج راه میرود/ سینمای کوتاه ایران مثل سینمای بلند به سمت تک ژانر شدن میرود
در میزگردی با حضور چند تن از فیلمسازان حاضر در جشنواره فیلم کوتاه تهران امسال، سیاستهای جشنواره و عملکرد انجمن سینمای جوان را مورد بررسی قرار دادیم که در بخش اول سیاست تنوع ژانر در جشنواره از جهات مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت و در بخش دوم مروری بر رابطه میان فیلم کوتاه و بلند و سینمای جشنوارهای داریم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جشنواره فیلم کوتاه تهران چند روز دیگر آغاز به کار خواهد کرد. امسال اولین دوره جشنواره با مدیریت مهدی آذرپندار برگزار خواهد شد و سیونهمین دوره جشنواره با توجه به اظهارات دبیرش تغییرات و سیاستهای تازهای خواهد داشت که این تغییرات از همان زمان اعلام با واکنشهای مثبت و منفی بسیاری مواجه شد.
در میزگردی با حضور یاسر برزگر کارگردان «یه چوم یه لنگ»، فردین انصاری کارگردان «لیدی» و سیدمحمدرضا کمالعلوی کارگردان «دوباره سکوت» این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم و در بخش اول سیاست تنوع ژانر که یکی از اصلیترین سیاستهای این دوره از جشنواره است را مورد بررسی قرار دادیم. مشروح بخش دوم این میزگرد را در ادامه میخوانید:
یکی از سیاستهای انجمن سینمای جوان در حال حاضر حمایت از فیلمهای بومی است. این سیاست را که در جشنواره نیز مدنظر بوده، چطور ارزیابی میکنید؟
تنها شرط جشنواره باید کیفیت فیلمها باشد
فردین انصاری: از نظر من انجمن سینمای جوان اصلاً نباید سیاستی در حمایت از فیلم کوتاه داشته باشد، وقتی وظیفه یک ارگان در کشور حمایت از فیلم کوتاه است، باید از فیلم کوتاه حمایت کند و اگر برای این حمایت شرط گذاشته شود کاری خارج از وظیفه انجام شده است چراکه وظیفه انجمن شرط گذاشتن نیست، انجمن سینمای جوان موظف به حمایت از سینمای کوتاه است.
من بر این عقیدهام باید جشنوارهای برگزار شود که هیچ شرطی برای فیلمها نداشته باشد و تنها معیار قضاوت باید کیفیت فیلمها باشد. اینکه ما خط قرمز تعیین کنیم و چارچوب بگذاریم باعث میشود که تنوع آثار در محتوا به حداقل برسد. لازم نیست مدیر انجمن سینمای جوان یا دبیر جشنواره نگران موضوع کودککشی باشد، اگر فیلمی باکیفیت در این موضوع وجود دارد باید به جشنواره راه پیدا کند و خود فیلم به ما میگوید که آیا با صداقت همراه است یا تظاهر میکند.
مشخصاً کودککشی در هیچ فرهنگی قابل قبول نیست اما چرا در بین این همه موضوع که میتواند مذموم باشد تنها به یک موضوع اشاره میشود؟
فردین انصاری: من فکر میکنم این به سیاست حاکمیت مربوط میشود که به بحث فرزندآوری تأکید دارد و موضوع کودککشی مسئلهای در مقابل این سیاست است و به همین دلیل مشخص است که انجمن سینمای جوان که یک نهاد دولتی است با چنین مسئلهای مخالف است و آن را جزو خط قرمزهای خود معرفی میکند.
فردین انصاری: ممکن است در یک دوره تعداد فیلمهای کوتاه با یک موضوع خاص افزایش پیدا کند و اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم بخش اعظمی از مشکلات سینمای کوتاه ما اتفاقاً در وهله اول به خود فیلمسازان برمیگردد. اگر فیلمهای کوتاه چند سال اخیر را نگاه کنید متوجه میشوید که یک موجی راه افتاده و موضوعاتی به شدت اشباع شده مثل طلاق عاطفی، سقط جنین، کودککشی و... که فارغ از بحث موافقت یا عدم موافقت حاکمیت با این آثار بسیار ساخته میشوند چراکه میتوانند در جشنوارههای خارجی به موفقیت برسند.
من در اینجا با فیلمسازی برای جشنواره مشکل دارم، فیلمساز به قول برخی منتقدان داخلی، سیاهنمایی میکند چراکه جشنوارههای خارجی سیاهنمایی را میپسندند و به نظر من چنین فردی فیلمساز نیست، او کلاهبرداری است که از شرایط سوءاستفاده میکند و روی موج راه میرود.
یاسر برزگر: دنبال کردن سیاست جشنوارههای مختلف و فیلمسازی در راستای این سیاستها قطعاً مورد انتقاد است و نمیتوان آن را رویهای درست در فیلمسازی دانست اما جشنواره برای فیلمساز فیلم کوتاه فرصتی برای دیده شدن است و من به عنوان کسی که فیلم کوتاه ساخته پس از ساخت فیلمم به سراغ سیاست جشنوارهها میروم و به هر جشنواره که امکان دارد فیلم من را بپذیرد، فیلمم را ارسال میکنم.
سینمای کوتاه به تنوع ژانر نیاز دارد
فردین انصاری: چند وقت پیش با یکی از پخشکنندههای مطرح فیلم کوتاه صحبت میکردم که حرف جالبی به من زد و گفت امروز وقتی با برنامهریزهای جشنوارههای جهانی صحبت میکنم، میگویند خواهشاً دیگر فیلم با موضوعات ملتهبی مثل کودککشی و طلاق و... ارسال نکنید، اینجا دیگر سیاستهای دولت یا حاکمیت نیست که چنین شرایطی ایجاد کرده، فیلمسازان ما آنقدر برای کسب جایزه آثارشان را در یک ساختار و فضای مشخص ساخته و روایت کردهاند که جشنوارهها دیگر از این آثار استقبال نمیکنند.
در این شرایط مدیری که در نشست خبری به این نکته تأکید میکند که جشنواره با موجی از فیلمهای اینچنین مواجه است و این را به خط قرمز و فیلتر جشنواره تبدیل میکند از سیاستمداری و تیزهوشی است و به راحتی توپ را به زمین فیلمسازان میاندازد و سیاستهایی که خود دنبال میکند را از این طریق به جشنواره تزریق میکند. سیاست تنوع ژانر هم در ظاهر اصلاً سیاست بدی نیست و تقریباً همه هم با آن موافق هستند چراکه سینمای کوتاه به این تنوع ژانر نیاز دارد. مثلا در سالی که فیلم «باگ» کیوان محسنی ساخته شد خون تازهای به رگهای فیلم کوتاه ایران تزریق شد، فیلمهای تخیلی و... هم باید ساخته شوند و در کنار این آثار فیلمهای درام اجتماعی نیز باید ساخته شوند چراکه تخصص سینمای ایران در این سینما است.
یاسر برزگر: درباره حمایت از سینمای بومی باید بگویم که به شخصه برایم اهمیتی ندارد که یک جشنواره چه سیاستی دارد اما اگر قرار است از سینمای بومی هم حمایت شود باید شکل و شمایل درستی داشته باشد. حمایت از سینمای بومی نباید اینگونه باشد که فیلمساز مثلاً از یک بازیگر بومی در محلی که فیلمش را ساخته استفاده کند و دیگر هیچ نشانهای از آن منطقه در فیلمش نباشد و بگوید که فیلمم یک اثر بومی است.
معنای فیلم بومی، فیلم ساختن در شهرستان نیست
محمدرضا کمالعلوی: من فکر میکنم تعریف سینمای بومی برای ما با هم تفاوت دارد. ما در تعریفمان بومی را با شهرستانی مترادف قرار میدهیم، منظور من این تعریف نیست. اگر تعریف جشنواره در حمایت از سینمای بومی این است که هر کس در شهر خود فیلم ساخته باشد با توجه به شناختی که درباره آن شهر و مردمش دارد، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد تا کسی که اهل آن شهر نیست و درباره آن فیلم ساخته است. من بومی را اینگونه تعریف میکنم و از این نگاه حمایت میکنم اما اگر تعریف جشنواره برای سینمای بومی چیز دیگری است و کلاً فیلم ساختن در شهرستانها مدنظر است، تعریف درست و سیاست سازندهای نیست.
فیلمها کمی شکل و شمایل شهری گرفتهاند، حتی فیلمهایی که در شهرستانها ساخته شدهاند هم همینطور هستند و به نظر من فیلمسازی که متعلق به یک شهرستان باشد آنقدر شناخت دارد که نشانههایی غیر شهری هم بتواند در فیلمش بگنجاند اما فیلمسازی تهرانی که به سراغ شهرستانها میرود، در آنجا هم نگاهش معمولاً شهری است.
یاسر برزگر: فیلمها را باید دید و بعد به نتیجهگیری دقیق و درستی از سیاستگذاریهای جشنواره رسید. اگر سیاست حمایت از فیلمهای بومی باعث شده تا فیلمهای با کیفیت کنار گذاشته شوند و صرفاً آثاری با این ویژگی به جشنواره بیایند، این سیاست کاملاً غلط و اشتباه است.
محمدرضا کمالعلوی: امسال با نگاهی به لیست فیلمها به نظر میرسد که سابقه و نام فیلمسازان چندان مورد توجه نبوده و فیلمها بر اساس کیفیت انتخاب شدهاند که به نظرم اگر اینگونه است، اتفاق بسیار خوبی رخ داده است و طبق شنیدههایم به نظر میرسد که امسال با فیلمهای خوبی مواجه خواهیم بود.
امسال جامعه به جشنواره فیلم کوتاه هیچ اهمیتی نمیدهد
فردین انصاری: بله من هم شنیدهام که امسال تنوع بسیار زیادی در بین فیلمهای جشنواره شاهد خواهیم بود اما متأسفانه با وجود اینکه به نظر میرسد آثار منتخب از کیفیت خوبی برخوردار هستند، امسال جشنواره فیلم کوتاه تهران بیاهمیتترین دورهاش را برای جامعه و همچنین سینماگران برگزار میکند چون همانطور که همه میدانیم جامعه ما امروز درگیر اتفاقات تلخ و ناراحتکنندهای است که از سینما و فیلم دیدن قطعاً مهمتر هستند و طبیعتاً برگزاری این جشنواره برای جامعه امروز ایران اهمیت چندانی ندارد.
این نگرش که فیلم کوتاه پلهای است برای رسیدن به سینمای بلند، چقدر در بین فیلمسازان فیلم کوتاه شایع است؟
فردین انصاری: سینمای کوتاه و بلند دو مقوله کاملاً جدا از هم هستند، فیلم کوتاه مولفههایی دارد که با فیلم بلند متفاوت است. حتی شاید ساخت فیلم کوتاه از برخی مناظر سختتر از فیلم بلند باشد. ما فیلمسازان خوبی داریم که در سینمای کوتاه موفق نبودهاند و فیلمسازان فیلم کوتاه بسیاری داریم که در سینمای بلند نتوانستهاند حرفی برای گفتن داشته باشند. به عنوان مثال همایون اسعدیان در مصاحبهای گفته که هیچگاه نتوانسته فیلم کوتاه بسازد. اما به نظر میرسد بیش از نیمی از فیلمسازان فعال در عرصه سینمای کوتاه، این سینما برایشان میانبری برای رسیدن به سینمای بلند است.
یاسر برزگر: سینمای کوتاه برای من به شخصه چنین ویژگی دارد، برای من نقطه ایدهآل ساخت فیلم بلند است. من در عرصه بازیگری فعال بودم و در این زمینه هیچ اتفاقی برایم رخ نداد و حال تصمیم گرفتهام فیلمساز شوم و حالا که در این مسیر قرار دارم و هیچکس من را نمیشناسد باید چه کاری انجام دهم؟ قطعاً در ابتدای راه تهیهکنندهای حاضر نیست برای فیلم من سرمایهگذاری کند.
قطعاً باید فیلمسازی را یاد گرفت و من هم همین مسیر را پیش رفتم و در نهایت امروز فیلم کوتاهی ساختهام که در جشنواره حضور دارد. من که نگاهم ساخت فیلم بلند است امروز میتوانم به سمت ساخت فیلم بلند بروم اما اینکه این دو مدیوم با هم تفاوت دارند، مسئلهای مشهود و غیر قابل انکار است وگرنه فیلم کوتاه مقولهای جدی است و نباید آن را سکوی پرتابی برای رسیدن به سینمای بلند دانست.
سیاستهای این دوره از جشنواره فیلم کوتاه تهران طبق گفته دبیر جشنواره با این هدف تعیین شده که سینمای کوتاه در ایران همواره درگیر موجهایی است که توسط فیلمهای موفق ساخته شده است؛ به این معنا که این پس از موفقیت یک فیلم در سینمای بلند یا کوتاه، آثار مشابه بسیاری ساخته میشوند تا بلکه موفقیت آن فیلم را به دست بیاورند. آیا از نظر شما این موجسواری در سینمای کوتاه وجود دارد؟
سینمای کوتاه ایران هم مثل سینمای بلند به سمت تک ژانر شدن میرود
یاسر برزگر: من فکر میکنم تأثیرپذیر سینمای کوتاه از سینمای بلند در ایران غیر قابل انکار است. هر چند که همه میدانیم این دو، مدیومهای متفاوتی هستند اما همانطور که سینمای بلند ما تک ژانر میشود و تنوع به حداقل رسیده است در فیلم کوتاه هم همینطور است. من به همین دلیل موافق هستم که این رویکرد به نفع سینما است.
اگر من فیلمساز کوتاهی هستم که نگاه به فیلمهای بلندی است که پذیرفته میشوند و موفقیت به دست میآورند اگر من هم به دنبال موفقیت در جشنوارهها باشم، ناخودآگاه این تأثیر را میگیرم که در فیلم کوتاه هم به این سمت بروم.
محمدرضا کمالعلوی: من سینمای کوتاه و بلند را شبیه هم نمیدانم و حتی اگر این دو سینما از هم تأثیر میگیرند برای فیلمساز نباید چندان حائز اهمیت باشد. من به عنوان فیلمساز، فیلم کوتاه میسازم چون داستانی که دارم، داستانی کوتاه با ویژگیهایی مناسب برای سینمای کوتاه است. تأثیرپذیری سینمای کوتاه از بلند به شکل عکس هم وجود دارد ولی این هیچ ایرادی ندارد.
به نظر من کسی که فیلم کوتاه میسازد به دنبال آن چیزی است که علاقه دارد و اگر فیلمش شبیه دیگر آثار ساخته شده روز باشد با این حال نباید به او برچسب موجسواری زد، شاید او سینمای مورد علاقه خود را دنبال میکند و در نهایت مخاطب و منتقدان هستند که میتوانند درباره کیفیت این فیلم نظر بدهند. اگر کسی با تأثیرپذیری از فیلمهای موفق فیلمی شبیه به آن آثار بسازد اما آن فیلم اثر شخصی و مورد علاقهاش باشد و کیفیت لازم را هم داشته باشد، هیچ ایرادی ندارد.
فردین انصاری: من فکر میکنم این موجسواری به شکل دو طرفهای وجود دارد. در این سالها ما تعداد زیادی فیلم دیدهایم که شبیه هم هستند و حتی تیتراژهایشان هم به هم شبیه است و در زمانهایی خاص فیلمهایی در شکل و شمایلی خاص به نوعی مد میشود. اما اگر بخواهیم ریشه این جریان و موجسازی را پیدا کنیم، به خود جشنوارهها مربوط میشود. من معتقدم که داوران جشنوارهها خواسته یا ناخواسته به نوعی سینما را هدایت میکنند و جریان میدهند. به عنوان مثال چند سال پیش فیلم کوتاه «مراسم» به کارگردانی سعید روستایی توانست جوایز اصلی را دریافت کند و سال بعد میبینیم که فیلمهای کوتاه بسیاری شبیه این اثر ساخته میشود و ناخودآگاه میبینید که سه یا چهار سال پشت سر هم به یک نوع از فیلمها جایزه داده میشود و این رویه باعث میشود که فیلمسازان به این سمت هدایت شوند.
بنابراین بخش اعظمی از این موج توسط جشنوارهها و داوران جشنوارهها راهاندازی میشود چراکه ما هر چقدر با این رویه مخالف باشیم، فیلمسازان بسیاری هستند که برای جشنواره فیلم میسازند. البته باید بگویم که به جایزه و جشنواره فکر کردن کار اشتباهی نیست چراکه فکر میکنم هر فیلمسازی از جایزه گرفتن استقبال میکند اما اینکه فیلمساز تمام توجهش این مسئله باشد و برای جایزه گرفتن فیلم بسازد کار اشتباهی است.
به هر حال ما هر سال شاهد هستیم که فیلمهای بسیاری شبیه به هم ساخته میشوند و به جشنوارهها راه پیدا میکنند. سالها پیش که جشنواره فیلم کوتاه را دنبال میکردم، به یاد دارم که فیلمهای کوتاه زیادی شبیه فیلمهای عباس کیارستمی به جشنواره راه پیدا میکرد، کمکم با ظهور اصغر فرهادی فیلمها شبیه این آثار این کارگردان شدند. دو عامل فیلمسازها و جشنوارهها اصلیترین دلایل شکلگیری این موجها هستند اما طی سالهای اخیر چند فیلمساز فیلم کوتاه ظهور کردهاند که دنیای شخصی خود را دارند. به عنوان مثال میتوان به کریم لکزاده، کاوه مظاهری، برادران ارک و... اشاره کرد.