خبرگزاری کار ایران

موسیقی سیستان و بلوچستان از «لیکو»و «زَهیروک» تا «ِاَمبا» و «شئر»+آثاری از اساتید مطرح

موسیقی سیستان و بلوچستان از «لیکو»و «زَهیروک» تا «ِاَمبا» و «شئر»+آثاری از اساتید مطرح
کد خبر : ۱۲۸۴۶۴۴

برخلاف تصور، موسیقی سیستان و بلوچستان بسیار غنی‌تر و متنوع‌تر از چیزی‌ست که در رسانه‌ها شاهدش هستیم. این تنوع و قدمت شاید در پس محرومیت مردم منطقه و تنگدستی هنرمندان و پژوهشگران این خطه از کشور از اذهان و دیده‌ها به دور مانده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی در ایران سرگذشت پرفراز و نشیبی دارد. هر منطقه از این کشور پهناور بنا به اقلیم و جغرافیا و فرهنگ هر قوم، ساز و نوای مختص به خود را داراست. باید یادآور شد که تنوع قومی بسیار در ایران بر ایجاد انواع موسیقی‌ها و مقام‌ها و سازها و نواها تاثیر مستقیم داشته است. البته باید یادآورشد اتفاقات و حوادث تاریخی بر کم و کیف موسیقی‌ها تاثیر داشته تا آنجا که می‌توان گفت حال در دنیای امروز برخی موسیقی‌ها و سازها به ورطه فراموشی رفته‌اند و یا اینکه توجه کمتری نسبت به آن‌ها وجود دارد.

موسیقی مستقل و با قدمت در خطوط مرزی کشور

موضوع دیگری که بر کم و کیف موسیقی نواحی ایران تاثیر داشته، جایگاه مناطق و استان‌ها به لحاظ جغرافیایی است. اگر به نقشه کشور نگاهی بیندازیم و موسیقی شهرها و استان‌های ثبت شده در آن را مورد ارزیابی سطحی قرار دهیم، درخواهیم یافت مناطق مرزی و شهرهایی که روی نوار مرزی کشور در شمال، جنوب و شرق و غرب واقع شده‌اند موسیقی اصیل‌تر و متنوعی دارند و گاه درمیان آن‌ها تاثیراتی از موسیقی و هنر کشورهای همسایه هم به چشم می‌خورد.

در مقابل این شهرها و مناطق مرکزی هستند که موسیقی در آن‌ها به لحاظ قدمت عمر کوتاه‌تری دارد. حتی اغراق نیست که بگوییم برخی از شهرها و مناطق مرکزی ایران موسیقی مستقلی ندارند و فاقد سازهای بومی هستند و سازهای مورد استفاده هنرمندان ساکن آن‌ها آلاتی است که در موسیقی دیگر مناطق مورد استفاده قرارمی‌گیرد.

آذربایجان شرقی و غربی در شمال غربی کشور، کردستان، کرمانشاه و لرستان در غرب، اهواز، هرمزگان و بوشهر در جنوب و جنوب غربی کشور، مازنداران، گلستان، گیلان و بندر ترکمن در شمال و شمال شرق کشور، همچنین خراسان بزرگ و سیستان و بلوچستان در شرق و جنوب شرقی ایران، مناطقی هستند که موسیقی مستقل و سازها و نواهای مختص به خود را دارند.

کلیتی از موسیقی سیستان و بلوچستان

در میان همه این مناطق شاید موسیقی سیستان و بلوچستان با وجود قدمت بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی محرومیت اهالی این بخش از ایران به لحاظ معیشتی و شغلی و عدم وجود امکانات رفاهی امروزی هنرمندان این بخش از کشور را با چالش‌های عدیده‌ای مواجه کرده؛ که در نهایت همه اینها بسیاری از آن‌ها را از پرداختن تخصصی به موسیقی دیارشان بازداشته است. به این دلیل که موسیقی در این منطقه شغل محسوب نمی‌شود و فعالیت بر اساس آن هیچ عایدی مالی برای هنرمندان ندارد.

در نهایت باید گفت موسیقی سیستان و بلوچستان که بخش‌های از آن برگرفته و تاثیر یافته از موسیقی کشورهایی چون هند، پاکستان و افغانستان است هنری شناسنامه‌دار و باهویت است که در دنیای امروز توجه کمی نسبت به آن وجود دارد. جدا از این موضوع موسیقی این بخش از ایران واجد سازهایی تخصصی است که عامه مردم و گاه هنرمندان دیگر شهرهای ایران از آن‌ها بی‌خبرند؛ یا درباره جزییات آن‌ها چیزی نمی‌دانند. طی این مطلب علاوه بر پرداختن ضمنی به سازها، نواها و آیین‌های موسیقایی سیستان و بلوچستان پرداخته خواهد شد.

 علی‌محمد بلوچ، دین‌محمد زنگشاهی، رحیم‌بخش جت، حسین جت، احمد وشنامی، فقیرمحمد شکل‌زهی، موسی شکل‌زهی، شیرمحمد اسپندار، موسی بلوچ، محمدبخش دری و تاج‌محمد جنگی‌پور از نوازنده‌های به نام این منطقه هستند. ماشاءالله بامری، موسی زنگشاهی، محمداسحاق بلوچ‌نسب و فیض‌محمد ریگی نیز در موسیقی سیستان و بلوچستان شهرت فراوان دارند.

 

دونلی‌نوازی شیرمحمد اسپندار نوازنده مطرح خطه سیستان و بلوچستان

سازهای مرسوم در موسیقی سیستان و بلوچستان

سازهای موسیقی سیستان و بلوچستان تنوع زیادی دارند و شامل کوبه‌ای‌ها، زهی‌ها، و بادی‌ها می‌شوند که از این میان، قیچک (سرود) شبیه کمانچه و زهی آرشه‌ای است، رَباب و تمبورک زهی‌هایی هستند که با زخمه یا پنجه نواخته می‌شوند، سرنا، نَل (نی)، شیدی و دونَلی سازهایی بادی و سِماء (دف)، دهل بزرگ، دُهلک، دُرُّکُر، و تشتک و کوزه هم کوبه‌ای هستند. بِنجو یا بینجو و هارمونی نیز از دیگر سازهای متداولی هستند که از طریق هند و پاکستان در موسیقی بلوچستان کاربرد یافته‌اند.

برای پراختن به سازهای سیستان و بلوچستان بهتر آن است که در ابتدا از نحوه تقسیم‌بندی‌های اقلیمی و موسیقایی این استان مطلع شویم.

تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی و تاثیر آن‌ها بر کم و کیف موسیقی استان

بر اساس آنچه هنرمندان و کارشناسان و پژوهشگران به آن رسیده‌اند باید گفت موسیقی سیستان و بلوچستان به لحاظ فرهنگی به دو ناحیه «سرحد» و «مکران» تقسیم می‌شود که این تفاوت‌ها بر نوع سازبندی‌ها و موسیقی‌های هر بخش تاثیر داشته است. از طرفی در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان موسیقی سیستان و بلوچستان را به دو دستۀ موسیقی کاربردی و آیینی تقسیم کرد. موسیقی کاربردی بیشتر درمراسم همگانی شنیده می‌شود.

بخش «سرحد»

در این تقسیم‌بندی منطقه «سرحد» شهرهایی چون زاهدان، خاش، نصرت‌آباد، میرجاوه و برخی دیگر از بخش‌های سیستان را در برمی‌گیرد.

بخش‌ «مکران»

مکران به مناطق مرکزی و جنوبی بلوچستان اتلاق می‌شود و شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، دلگان، دشتیاری و چابهار را در خود جای داده است.

 

«زلیخا» با اجرای زنده دین‌محمد زنگشاهی و گروهش

در اینکه همه مناطق و بخش‌های استان سیستان و بلوچستان مانند اغلب استان‌های کشور، به لحاظ زبانی و فرهنگی و قومی دارای شباهت‌های واحدی هستند، اما موسیقی و نوع سازبندی‌ها و مقام‌های آن‌ها دارای تفاوت‌هایی است. به طور مثال موسیقی بخش «سرحد» در نوع و تنوع تکنیک‌ها و شیوه نواختن‌سازی چون سرنا و دهل با موسیقی منطقه سیستان مشترکاتی دارد. و اینکه موسیقی جنوب بلوچستان که در دسته مکران واقع شده نسبت به موسیقی شمال استان دارای تنوع بیشتری است.

موسیقی «سرحد» زمین به ویژه در تکنیک و شیوۀ اجرای سرنا و دهل اشتراکاتی با منطقۀ سیستان دارد. با اینهمه، موسیقی جنوب بلوچستان (مکران) نسبت به شمال آن از تنوع بیشتری برخوردار است.

موسیقی سیستان و بلوچستان و انواع آن

با وجود همه توضیحات ارائه شده، موسیقی سیستان و بلوچستان انواعی دارد که هر یک از آنها به بخشی از زندگی مردم  ارتباط دارند؛ از جمله «سَوت»، «لیلو»، «لاروششگانی»، «شپتاگی»، «سِپَت»، «ومَزبَت»، «لارو»، «هالو»، «نازنیک»، «زهیروک»، «لیکو»، «کردی»، «موتک»، «گواتی»، «اَمبا»، «دمالمالِه» و «شَئز». این انواع مربوط به مواردی چون عروسی، تولد نوزاد، ختنه‌سوران، داستان‌های حماسی وعشقی، تاریخی و اجتماعی، غم و اندوه و سرخوشی، عرفان و مذهب و موسیقی‌درمانی قابل تقسیم هستند که به زبان موسیقی و آواز نسل به نسل منتقل شده‌اند.

 

فایلی تصویری از تک‌نوازی زنده‌یاد اسپندار

نگاهی کوتاه به گونه‌ها و آیین‌های موسیقی سیستان و بلوچستان

«لیکو» و «زَهیروک»

به طور خلاصه باید گفت فرم آوازی اصلی در شمال بلوچستان «لیکو» نام دارد و اصلی‌ترین فرم آوازی در جنوب بلوچستان «زهیروک» است. نکته مورد توجه این است که این دو گونه یعنی «لیکو» و «زهیروک» در کنار هم تلقی می‌شوند؛ چراکه این سبکهای آوازی در نواحی مرکزی بلوچستان (مانند سراوان) باهم تلاقی پیدامی‌کنند.

«لیکو» دومصرع تغزلی شامل پنج تا ده هجاست و در منطقه «سرحد» رواج دارد و در مرزهای مشترک بلوچستان و کرمان و در ادبیات شفاهی دو منطقه، سنتی کهن در سرایش شعرهای هجایی به شمارمی‌آید.

درباره «زهیروک» هم باید گفت تقریبا شبیه «لیکو» است، با این تفاوت که در «زهیروک»، واحد شعر به جای بیت و مصرع، تبدیل به سطر می‌شود. ازطرفی «زهیروک» در موسیقی بلوچی نقش مُد را هم ایفا می‌کند. تفاوت لهجه‌ها در مناطق مختلف سیستان و بلوچستان منجر به اختلاف در ثبت واژه شده و این مُد به صورت زهیریگ، زئیریگ، زهیروگ و ذهیروک نیز ثبت شده است. از سویی، بر اساس مناطق مختلف مکران بلوچستان، انواعی از زهیروک وجود دارد، مانند زهیروکسوران، زهیروک بم پشت، زهیروک بشاگرد و زهیروک زامرانی.

غیر از منطقه «سرحد»، رودبار کرمان هم مهم‌ترین بخشی است که فعالان و هنرمندان آن اشعارشان را در قالب «لیکو» می‌سرایند. به همین دلیل است که «لیکو» را به دونوع «لیکوی رودباری» و «لیکوی بلوچی» تقسیم می‌کنند.

علاوه بر همه اینها، محتوای کلام در «زهیروک» و «لیکو» علاوه بر جنبه‌های تغزلی و اشاره به فراق و هجرانی، نوعی بازنمایی از ویژگی‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه انسانی بلوچستان است و تصویری از فرهنگ عامۀ مردم ارائه می‌دهد.

 

اجرای یکی از قطعات فولکوریک با نام «دنیاکشی» با اجرای گل‌محمد بلوچی و گروهش

«لیلو»

«لیلو» در موسیقی سیستان و بلوچستان به معنای لالایی است. لالایی گونه‌ای مشترک در همه موسیقی‌هاست و تفاوت آن‌ها در لحن و لهجه و زبان است که در موسیقی همان مناطق معنا می‌شود و تجلی می‌یابد. در موسیقی بلوچستان و سیستان به عنوان مثال فرم‌هایی نظیر «سِپَت»، «وَزبَت»، «شپتاگی»، «لاروششگانی» والبته «لیلو» از ترانه‌هایی هستند که زنان در زمان زایمان، تولد نوزاد و ختنه‌سوران می‌خوانند و اشعار آن‌ها برای نوزادان دختر و پسر متفاوت است.

«نازینک»

در موسیقی سیستان و بلوچستان به ترانه‌های شش شب اول مراسم عروسی «نازینک» می‌گویند. در این گونه موسیقایی و آیینی خواننده به واسطه اشعاری که می‌خواند از عروس و داماد تمجید می‌کند.

«موتک» یا «مودگ»

«موتک» یا به زبان عامیانه‌تر «مودگ» گونه‌ای است که در عزاداری‌ها و مرثیه‌ها اجرا می‌شود. «موتک» توسط زنان بدون همراهی ساز اجرا می‌شود.

«ِاَمبا»

«ِاَمبا» یکی دیگر از آیین‌های موسیقایی اهالی سیستان و بلوچستان است که توسط ماهیگیران، ناخدا به صورت سوال و جواب اجرا می‌شود. البته اغلب شهرهای ساحلی که صیادی شغل اصلی مردمانشان است نیز آثاری را می‌خوانند که شبیه «اَمبا» است. با این حساب می‌توان گفت «اَمبا» به نوعی موسیقی کار است و اشعار آن جزو کارآواها به حساب می‌آید.

«شَئر»

«شَئر» یکی دیگر از گونه‌های موسیقی جنوب شرق کشور و منطقه سیستان و بلوچستان است که آوازی است. متن «شَئر» شامل داستان‌های حماسی و تاریخی، پند و اندرز و وقایع اجتماعی می‌شود که توسط «شائر» خوانده می‌شود.

«شئر» و «شائری» در موسیقی بلوچی جایگاه بالایی دارد و مقام «شائر» را می‌توان با بخشی‌های شمال خراسان، عاشیق‌ها در آذربایجان، بیت‌خوانان کردستان و دیگر سنت‌های روایتگری در ایران قابل قیاس دانست. این موسیقی معمولا در عروسی‌ها، مجالس بزرگ یا محافل خان‌ها هم اجرا می‌شده است.

 

صحبت‌های حبیب‌الله قادر آتش‌گر یکی از استادان معاصر موسیقی سیستان و بلوچستان درباره موسیقی دیارش

«آواز کُردی»

«آواز کردی» هم یکی دیگر از آیین‌های سیستان و بلوچستان است که آن را به «لیکو» و «زهیروک» شبیه می‌دانند. «آواز کردی» تنها گونه‌ای است که اشعارش را دوبیتی‌ها تشکیل می‌دهند. این گونه آوازی بیشتر در شهرهای ایرانشهر، بمپور کاربرد دارد. باید یادآور شد مناطقی چون هرمزگان، مینابوبشاگردگونه‌ای مشابه «آواز کردی» دارند که باعنوان «شَروِند» شناخته می‌شود. درکهنوج کرمان هم مشابه این نوع موسیقی را «بیابانی» می‌نامند.

«سَوت»

«سَوت» رایج‌ترین و عامیانه‌ترین نوع موسیقی در بلوچستان است. این آیین موسیقایی عاشفانه، در وصف طبیعت و یار و دیار اجرا می‌شود. «سَوت» در مقایسه با دیگر گونه‌ها شادتر و عامیانه‌تر و ریتمیک است و توسط فردی با عنوان «سَوتی» خوانده می‌شود. «سَوتی» صرفا در مجالس عروسی و سنت ختنه سوران شرکت می‌کند.

«مالِد»

«مالِد» گونه‌ای متعلق به درویشان قادریه بلوچستان است که با همراهی ساز دف در نواحی ساحل اجرا می‌شود. آوازخوانی در «مالِد» هم به صورت انفرادی و هم به صورت ذکرهایی همراه با سماع انجام می‌شود. می‌توان گفت «مالِد» به مراسم خانقاهی درویشان قادریه کردستان بی‌شباهت نیست.

«گواتی»

«گواتی» هم یکی از آیین‌های موسیقایی پرطرفدار است که قطعا همراه با ساز اجرا می‌شود و نوعی موسیقی درمانی است. گوات به لحاظ لغوی به معنای باد است. «گواتی» به بیماری گفته می‌شود که دچار جن زدگی شده یا باد (گوات) در جسم او حلول کرده باشد و باعث آزارش شود. این مراسم چیزی شبیه مراسم «زار» است که در شهرهای جنوبی از جمله بوشهر اجرا می‌شود و ممکن است چندین روز طول بکشد.

خلیفه شخص اول مراسم «گواتی» است و از طریق ذکر و ریاضت و کار خیر با مسائل باد و جن و پری آشنا است. وی با دیدن بیمار متوجه درجۀ وخامت بیماری او می‌شود. در موارد نادری که رهبر و هدایت‌کنندۀ مراسم زن باشند به او «گواتیءِمات» یعنی «مادرگواتی» می‌گویند.

 

توضیحات حبیب‌الله قادر آتشگر درباره ساز قیچک

هر خلیفه برای خود بساطی دارد: گروه نوازندگان، گروه چاپی و جوابی (دست‌زن و جوابگو)، مستان، مُجیبِر (محرم و دستیار خلیفه)، بُمپان (بالاسریِ بیمار گواتی) و لوازمی مانند تین (تاوه)، سوچًکی (مخلوطی از گیاهان دارویی خوش‌بو و تا حدی سکرآور)، بوسوچ (محل سوزاندن سوچکی) و زهرین تیل (روغن مًند). ذمجلس «گواتی» معمولاً با خواندن قصیده‌ای در وصف شیخ عبدالقادر گیلانی (سرسلسلۀ طریقت قادریه) آغاز می‌شود.

عموماً در «گواتی» حیوانی حلال گوشت قربانی می‌شود. سازمار، سازسیمرغ، سازبگ (ساز شتر) و ساز مام (ساز خرس) قطعات بی‌کلامی هستند که در این آیین اجرا می‌شوند. تمبورک و دونلی هم سازهای مورد استفاده «گواتی» هستند. اصولا سازهای کوبه‌ای کاربردی در «گواتی» ندارند؛ هرچند در سال‌های اخیر برخی از ساز دهلک استفاده می‌کنند. از خلیفه‌های گواتی معاصر می‌توان خلیفه شهمیر بلوچ مالداری، خلیفه سید دادشاه، خلیفه انگور پیرانداخ و خلیفه صابر قادری را نام برد. 

سروده‌های حماسی

سیستان و بلوچستان هم مانند برخی دیگر از مناطق ایران سرودهایی دارند که حماسی هستند و از گذشته باقی ماند‌ه‌اند. از میان آن‌ها می‌توان به «میر قنبر»، «چاکر» و «گوهرام» اشاره کرد. داستان این سروده حدود چهار قرن و نیم پیش در زمان شاه طهماسب اول و در دوران حکومت همایون شاه، دومین پادشاه گورکانی هند، در ایران روی داده است. پادشاه ایران سعی دارد تاج و تخت از دست رفتۀ سلطان هندی را بازگرداند، اما محور روایت بر اساس زندگی و ماجراهای بیوه‌زن نامدار و ثروتمندی به نام گوهر است که تقاضای ازدواج میرگوهرام خان، یکی از حکام منطقه، را رد می‌کند و بر اثر آن ماجراهایی پیش می‌آید که به درگیری بین دو طایفۀ رند و لاشاری به مدت سی سال منجر می‌شود. شئر چاکر و گوهرام از دو قسمت تشکیل می‌شود و هر یک از این قسمت‌ها پیروزی یکی از دو طایفه و شکست دیگری را توصیف می‌کنند.

رقص‌های محلی

اهالی سیستان و بلوچستان در کنار موسیقی حرکات موزونی دارند که بسیار با قدمت ریشه است و «ناچ» نام دارد. رقص‌های بلوچی معمولا توسط سازهای سرنا و دهل اجرا می‌شوند. در این میان می‌توان از رقص‌های «دوچاپی» و «سه چاپی» نام برد که با همراهی یک دهل کوچک‌تر از دهل اصلی در مراسم شادی و جشن‌ها اجرا می‌شوند. چاپ کلمه‌ای بلوچی و به معنای دست زدن است.

«دوچاپی»، «سه چاپی» و «چهارچاپی»

«دوچاپی» نوعی موسیقی و حرکات موزون سنتی آیینی است که از گذشته‌های دور در مناسبت‌ها به‌ویژه جشن‌های شادی رواج دارد و در هنگام اجرا در برنامه‌های عمومی، افراد از طبقات مختلف اجتماعی بدون در نظر گرفتن جایگاه و شغل در آن شرکت می‌کنند. به همین سبب می‌توان از آن به‌عنوان آیینی همگانی تعبیر کرد که نوعی همبستگی فرهنگی و اجتماعی ایجاد می‌کند.

گروه دوچاپی متشکل از تعداد زیادی افراد مختلف با طبقات اجتماعی متفاوت است که در هنگام اجرا با یکدیگر مشارکت دارند و معمولاً تعدادشان متغیر است و دو دُهُلی (طبل‌زن) به همراه یک نوازندۀ سرنا آنان را همراهی می‌کنند. در ابتدای اجرای این مراسم با نواختن سرنا افراد نیم‌دایره یا دایره تشکیل می‌دهند و همراه با آهنگ خاصی حرکات موزون خود را آغاز می‌کنند و رفته‌رفته نوازندۀ طبل با زدن بر طبل بزرگ به کمک نوازندۀ سرنا یا دونلی می‌رود و پس از آن نوازندۀ طبل کوچک‌تر با کوبیدن بر طبل با ریتم خاصی آنان را همراهی می‌کند و افراد شرکت‌کننده در دایره را به وجد می‌آورند. با حرکات هماهنگ بین سرنا و طبل‌های کوچک و بزرگ حرکات منظم کف زدن و چرخش توسط گروه آغاز می‌شود و این حرکات آن‌قدر منظم می‌شود تا دوبه‌دو روبه‌روی هم قرار بگیرند و دست‌ها را بر هم می‌زنند. در رقص دوچاپی کم‌کم ریتم ملایم این حرکات تند می‌شود و هنگامی‌که ریتم تندتر شد، چهارچاپی شکل می‌گیرد و در این بین، گاهی به حالت نشسته و با سرعت زیاد دست می‌زنند. رقص چوب یا شمشیر هم از رقص‌های مشهور این دیار است.

 

معجزه خواهی ابوجهل اجرا استاد بلوچ نسب

در پایان باید گفت، حال که کم و کیف موسیقی استان سیستان و بلوچستان به واسطه وجود استادان و آثار به جا مانده از گذشتگان و هنرمندان امروزی واضح و مبرهن است، بهتر آن است بیش از قبل به هنرمندان و استادان کاربلد این بخش از  ایران بها دهیم؛ چون آنها هستند که موسیقی و آیین‌های منطقه‌شان با چنگ و دندان زنده نگاه داشته‌اند. بی اهمیت انگاشتن هنرها و آثار قدیمی بدون شک در آینده‌ای نه چندان دور آسیب‌های جبران ناپذیری را به همراه خواهد داشت که به نفع تاریخ، فرهنگ و هنر این مرز و بوم نیست.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز