گفتوگو با هنرمندی که ترور ناکام «رونالد ریگان» را ثبت کرد؛
«سباستیائو سالگادو» شاهد عینی آلام و مصائب بشری/ عکاسی که با سوژههایش درد میکشد
سباستیائو سالگادو را یکی از عکاسان صاحب سبک و متعهد معاصر میدانند. این هنرمند برزیلی که طی دوران فعالیتش به بیش از صد و بیست کشور جهان سفر کرده، قرار است به زودی برای کمک به محیط زیست نمایشگاهی انفرادی برگزار کند. گاردین با این هنرمند هفتاد و هشت ساله گفتگو کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عکاسی امروز دیگر هنری صرفا زیباشناسانه محسوب نمیشود و البته باید گفت عکاسی برای رسیدن به جایگاهی مدرن و نامحدود از هنرهای دیگر پیشروتر بوده است. آنطور که میگویند عکاسی بیش از صد سبک دارد که اگر اینطور باشد گویای فراز و نشیبهایی است که طی مسیر را برای عکاسان دوران بدوی و آنالوگ دشوار کرده است. به هرحال واقعیت این است که عکاسان مدرنی که امروز از آنها به عنوان هنرمندی صاحب سبک یاد میشود، همانهایی هستند که در دهه سی و چهل میلادی به دنیا آمدهاند و حال افرادی سالخوردهای هستند که برای ارائه بهتر تفکر و دیدگاه هنرمندانه خود، استخوان خرد کردهاند.
بیشک هر اثر یا مجموعه از این افراد، علاوه بر داشتن وجههای هنرمندانه، سندی تاریخی و مستند از هرآن چیزی هستند که او به عنوان عنصری زنده شاهدش بوده و گاه جسورانه آن را بر نگاتیو یا صفحه دیجیتال دوربینش ثبت کرده است. تعداد این دسته از عکاسان کم نیست و آنها در جای جای دنیا و این گستره خاکی پراکنده هستند. اتفاقا همین عدم انسجام در جغرافیا و محل زیست است که آثار عکاسان متفکر امروزی را جالب، بدیع و گاه اعجابانگیز مینماید.
«سباستیائو سالگادو» هنرمند برزیلی یکی از همین افراد است. او یکی از مشهورترین خبرنگاران و عکاسانی است که جهان هنر و رسانه به خود دیده است. شهرت سالگادو اتفاقی یک شبه نیست که قابل نادیده گرفتن یا احیانا از دست رفتن و فراموش شدن باشد. او زاده ۱۹۴۴ است و حال در سن هفتاد و هشت سالگی یکی از هنرمندان صاحب نگاه و تفکری است که از آغاز تولد هنری تا به امروز، مسیر مشخصی را پیموده است.
«سباستیائو سالگادو» با کدام ویژگیها شناخته میشود؟
سباستیائو سالگادو را بیشتر با آثار سیاه و سفیدی میشناسند که از دردها و رنجهای بشریت میگوید، آنهم از منظر و ویزور فردی که همراه سوژههایش زیست کرده و زجر کشیده است. به همین دلیل است که آثار این هنرمند به دل مینشینند و برای لحظاتی زمان را برای ببینده نگه میدارد و او را به دنیای دیگری میبرد. همین ایجاد تعامل در مخاطب است که هنرمندان هنرهای بصری (بخصوص عکاسان) به دنبالش هستند و آن را برگ برنده خود میدانند. این برگ برنده، به اصطلاح هنرمندان «آن» نامیده میشود.
سالگادو علاوه بر فعالیتهای هنری در زمینه تالیف آثار مکتوب هم فعال بوده است. کتابهای او، از جمله «کارگران»، «مهاجران»، «ساحل» و کتاب دیگرش «پیدایش» با موضوع طبیعت و محیط زیست، از جمله موفقترین کتابهای عکاسی در جهان هستند.
سال ۲۰۱۴ بود که ویم وندرس و فرزند سالگادورا فیلم مستندی درباره او را اکران کردند که «The Salt of the Earth» نام داشت. پس از این اتفاق بود که لری رتر خبرنگار «نیویورک تایمز» هم به همین مناسبت مصاحبهای با او ترتیب داد. پس از انتشار این مصاحبه بود که تفکرات و منش اجتماعی سباستیائو سالگادو بیش از قبل برای مخاطبان و دوستدارانش واضح و مبرهم شد.
سباستیائو سالگادو و ویم وندرس سال ۲۰۱۴
سباستیائو سالگادوی اقتصاددان/ سباستیائو سالگادوی خبرنگار
یکی از ویژگیهای سباستیائو سالگادو را از دیگران متمایز کرده، چند وجهی بودن کاراکتر اوست. او به سال ۱۹۶۸ در دانشگاه سائوپائولو اقتصاد خوانده و به مدت یک سال در وزارت مالیات کشورش مسئولیت داشته است. در ادامه همین روند است که او به جنبش مردمی علیه دولت وقت برزیل پیوست و به عنوان یکی از رادیکالهای جامعهاش با سیستم قدرت به مبارزه پرداخت. وی در ادامه فعالیتهای سیاسیاش ناچار میشود با همسرش به فرانسه بگریزد. این اتفاق باعث شد زندگی او تغییر کند. او در فرانسه ادامه داد.
پناهجویان درکمپ کورم، اتیوپی، ۱۹۸۴
تغییر ماهیت اقتصاددانی که خبرنگار سپس عکاس شد
سباستیائو سالگادو در ادامه، بنا به اقتضائات زندگی مسیرش را به سمت دیگری تغییر داد و به عنوان مشاور اقتصادی (یا چنین سمتی) با قاچاقچیان بینالمللی قهوه همکاری کرد! در همین مقطع است که او تصمیم میگیرد به سراغ هنر «عکاسی» برود؛ حدود سالهای ۱۹۷۱.
سالگادو دو سال بعد به دلیل فعالیتهای جدی رسانهای و انتخاب سوژههای مناسبت به عنوان خبرنگار آزاد شناخته شد. او خیلی زود از خبرنگاری به عکاسی مستند و خبری تغییر روند داد و به سراغ سوژههای بدیعی رفت که دیگران رنج پرداختن به آنها را بر خود هموار نمیکردند. به طور مثال او در همان سالها به نیجریه رفت و موضوع قحطی را (که در دهه شصت، هفتاد و هشتاد درصدر اخبار جهان بود) پوشش داد. او همچنین به موزامبیک رفت و ازجنگهای داخلی عکاسی کرد.
کارگری در معدن طلای سرا پلادا/ برزیل ۱۹۸۶
سباستیائو سالگادو و شهرت/ آیا او شانسی معروف شد؟
سالگادو در سال ۱۹۷۹، به آژانس معتبر عکس «Magnum» / «مگنوم» پیوست و برای بنگاههای تبلیغاتی و خبرگزاریها عکاسی کرد. نمیتوان گفت دلیل شهرت سالگادو شانس بوده یا او نان هوش و هشیاریاش را خورده است! ماجرا از این قرار بوده که او دو سال پس از همکاری با آژانس «مگنوم» از ترور ناکام رونالد ریگان رییس جمهور توسط جان هینسکی عکس گرفت. خلاصه اینکه سباستیائو سالگادو در ادامه فعالیتهای کنکاشگونهاش که جوایز معتبری را هم برایش به ارمغان آورده، به مرور سبک و سیاق خود را پیدا کرد و مخاطبانش امضای نامرئی او را پای کارهایش میشناختند.
معدن طلای سرا پلادا، برزیل، ۱۹۸۶
جدیدترین صحبتهای سباستیائو با «گاردین»
خبرگزاری «گاردین» در گزارشی که روز دوشنبه چهارم مهرماه (۲۶ سپتامبر) منتشر کرده، ضمن گفتگو با سباستیائو سالگادو خبر از نمایشگاهی داده که شامل آثاری از اوست و به زودی برگزار میشود.
طی این گزارش سباستیائو سالگادو قرار است در قالب نمایشگاه، آثارش را مقیاس بزرگ منتشر کند وعواید این رویداد را صرف محیط زیست نماید. مرکز زیست محیطی برزیل هم در این رابطه به سالگادو کمک میکند تا مبالغ به دست آمده از فروش آثار در مسیر درستی خرج شوند.
شبه جزیرهای در قطب جنوب/ سال ۲۰۰۵
سفر عکاس به بیش از ۱۲۰ کشور جهان
در این گزارش آمده است که سباستیائو سالگادو به بیش از ۱۲۰ کشور جهان سفر کرده و هر آنچه ثبت نموده در جهت کمک به بشر و محیط زیست بوده است. تصاویر ماندگاری از آتشسوزی پالایشگاههای نفت کویت و نسل کشی رواندا برخی از آثار سالگادو هستند. کارگران، مهاجران، جوامع بومی در هر نقطه از دنیا هم موضوعاتی هستند که سالگادو با دوربینش به سراغشان رفته است.
شبه جزیرهای در قطب جنوب/ سال ۲۰۰۵
خبرنگار «گاردین» به این موضوع اشاره کرده که سباستیائو سالگادو در زمانی که در اوج قدرت شغلی خود قرار داشته، آن را رها کرده و به سراغ عکاسی رفته است. به احتمال زیاد منظور خبرنگار «گاردین» از اوج قدرت شغلی، مقعطی است که سالگادو در عرصه اقتصاد فعال بوده و در برزیل شغلی دولتی داشته و زندگی امنی داشته است.
ماهیگیران وائورو در دریاچه پیولاگا، برزیل، ۲۰۰۵
خاطرات سالگادو از نسلکشی رواندا
سالگادو در بخشی از صحبتهایش «گاردین» به ذکر خاطراتی از گذشتههای دور پرداخته است. او از نسلکشی رواندا یاد کرده و گفته: در جریان این اتفاق کتابی درباره «مهاجرت» مینوشتم. آنچه در رواندا دیدم آنقدر خشونتآمیز و ناجور بود که بر روحیهام تاثیر گذاشت و مریض شدم. احساس افسردگی میکردم و میدانستم که سلامت نیستم. در ادامه با این حس و حال به ملاقات یکی از دوستانم رفتم که پزشک بود. دوست پزشکم وقتی مرا دید و معاینه کرد گفت: تو اوضاع بسیار بدی داری و باید از کارت که عکاسی است دست برداری.
سالگادو در ادامه گفته: من حرفهای دوست پزشکم را جدی گرفتم و به برزیل برگشتم و تصمیم گرفتم عکاسی را رها کنم و به کشاورزی و کار روی زمین بپردازم، اما خب اینطور نشد و من همچنان عکاسی میکنم و در شغلم باقی ماندهام؛ و نمردهام!
آتش گرفتن سکوهای نفتی کشور کویت / سال ۱۹۹۱
نگاهی به فعالیتهای زمین دوستانه سالگادو و همسرش
خبرنگار گاردین طی گفتگوی خود با سالگادو به مناسبت نمایشگاه خیرخواهانهاش، از فعالیتهایی گفته که با محیط زیست و بهبود اوضاع زمین مرتبط است. ماجرا از این قرار است که سالگادو و همسرش ازسال ۱۹۹۸ مشغول فعالیتهایی در جهت بهبود اوضاع محیط زیست هستند. آنها درهمان مقطع در مزرعهای متروکه در ایالت میناس گرایس برزیل، مرکزی را تاسیس کردهاند که در جهت خدمت به محیط زیست فعالیت میکند. سالگادو و همسرش در آن دوران برای احیای جنگلهای منطقه زندگیشان تلاشهای بسیار کردهاند و به کاشت میلیونها درخت پرداختهاند. آنها همچنین به توسعه فناوری در جهت بازسازی زمینهای ویران شده در اثر جنگلزدایی پرداختهاند.
چایچین، روآندا، ۱۹۹۱
سالگادو نسبت به برگزاری نمایشگاه اخیر و فروش آثارش اظهار امیدواری کرده و گفته: من و همسرم تصمیم داریم کارمان را به درستی انجام دهیم و کل عواید حاصل از فروش آثار را به صورت ۱۰۰٪ به انسیتوی حمایت از محیط زیست خواهیم داد.
سالگادو گفته پیش بینیاش به رقم فروش مثبت است و آن را چیز حدود دو میلیون و ششصدهزار دلار تخمین زده است. به گفته او و خبرنگار «گاردین» نمایشگاه پیش رو بزرگترین نمایشگاه انفرادی عکاسی سالگادو است که «ساتبی» تاکنون برپا کرده است. طی این اتفاق آثاری از ۴۰ سال زندگی حرفهای سالگادو پیش روی مخاطبان قرار خواهد گرفت.
تصویری از وال جنوبی، آرژانتین، ۲۰۰۴
سالگادو در بخشی دیگر از صحبتهایش گفته: طی سفرهایی که داشتم، وقتی از حیوانات عکس میگرفتم، سخت بود؛ زیرا سعی میکردم منطق آنها را بفهمم. اما کار با انسانها آسانتر بود، زیرا هیچ تفاوتی بین من و آنها وجود نداشته است.
در نمایشگاه مذکور همچنین مجموعهای ارائه خواهد شد که حاصل هشت سال تلاش سالگادو در سراسر جهان است و به آثار بکری از طبیعت اختصاص دارد. مخاطب با دیدن آثار این مجموعه ابرها، مه، نور و دیگر عناصر طبیعی را از منظرخلاقانه سالگادو میبیند. حتی به عبارتی آثار سالگادو دارای صدا هم هستند!
این عکاس برزیلی اما جهانوطن، درباره دشواریهایی که برای عکاسی از طبیعت در مسیرش قرار داشته، گفته است: من به دنبال سوژهها و عناصر بکر روی سیاره زمین بودم و همین هدف مرا به یکی از دوستداران محیط زیست تبدیل کرد.
پنگوئنهای روی کوه یخ، جزایر South Sandwich، حوالی قطب جنوب/سال ۲۰۰۹
یکی از آثار شاخص مجموعه طبیعت بکرِ سالگادو اثری است که به رشته کوهی دور افتاده در شمال آلاسکا اختصاص دارد. تصویری از کوههای یخی قطب جنوب نیز یکی دیگر از آثار سالگادو در این مجموعه است، در این اثر گویی کوههای یخی قانون جاذبه را نادیده گرفتهاند. یکی از مولفههای مهم در این اثر نورپردازدی پیچیده و تکنیکی آن است. گفتنی است سالگادو طی سفرش به دو قطب شمال و جنوب از پنگوئنها و زندگی اجتماعی آنها و دیگر حیوانات آن منطقه هم عکاسی کرده است. او به مکانهایی رفته که کمتر کسی به آنجا پا گذاشته است.
یکی دیگر از عکسهای مطرح سوالگادو که «گاردین» آن را منتشر نکرده و به توضیحاتی درباره آن بسنده کرده، اثری است که عکاس از دست یک ایگوانا در جزیره «گالاپاگوس» گرفته است.
سالگادو درباره این اثر اینگونه توضیح داده است: زمانی که آدم به جزایر «گالاپاگوس» انگار گذشتگان و نیاکان خود را دیده است! من زمانی که از ایگوانا عکس گرفتم متوجه این شباهت شد. وقتی عکس را گرفتم متوجه شدم دست این حیوان دقیقا شبیه دست مردی جنگجو از قرون وسطاست که زره پوشیده است. با نگاه کردن در ویزور دوربینم تصور کردم آن ایگوانا یکی از بستگان و خویشاوندان من است.