فرزاد جعفری در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
حمایت الجزیره از مستندی درباره ساخت بیمارستانی در ۲۰ روز/ وقتی کارگران به کمک کادر درمان میآیند
فرزاد جعفری با اشاره به اینکه اقشار مختلفی در جامعه برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا تلاش کردند، تأکید کرد: به عنوان مستندساز موظف هستم، افرادی که در این خدمترسانی به مردم دیده نشدهاند را نشان دهم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «جانپناه» به کارگردانی فرزاد جعفری همزمان با روز پزشک در پلتفرم هاشور اکران شده است. این مستند به روزهای اول شیوع کرونا در ایران میپردازد و در کنار قشر درمان نگاهش را بر قشری دیگر از جامعه متمرکز کرده که در مبارزه با شیوع کرونا در ایران نقش داشتند و شاید کمتر دیده شدهاند.
هر چند که «جانپناه» ماجرایی در یک محدوده کوچک را دنبال میکند اما این مستند روایتی مستقیم از شکلگیری بحران کرونا در کشور دارد و میتواند از معدود آثار مستندی باشد که در روزهای ابتدایی شیوع این ویروس، با همین موضوع در کشور ما ساخته شده است.
«جانپناه» علاوه بر پلتفرمهای اینترنتی ایرانی، پیشتر از شبکه الجزیره انگلیس نیز پخش شده است. با فرزاد جعفری (کارگردان این مستند) گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
مشخصاً سوژه مستند شما بر اساس یک شرایط اورژانسی به دست آمده و شاید پیش از تولید درباره ساختار و فیلمنامه چندان فکری نکرده باشید. چرا سراغ این سوژه رفتید و چطور به این ساختار رسیدید؟
قبل از سینما، در رشته عمران تحصیل کردهام و حرفه من در حوزه عمران است و به همین دلیل در پروژه ساخت بیمارستانی که در فیلم شاهد هستیم، حضور داشتم. من همیشه از پروژههای ساختمانی بدون اینکه قصد ساخت فیلم داشته باشم، فیلمبرداری میکنم.
پیش از اینکه کرونا در ایران شایع شود به ما اعلام شد که ممکن است اتفاقی رخ دهد که به این بیمارستان در حال تأسیس نیاز داشته باشیم و به همین دلیل به شرکت ساخت ساختمان این بیمارستان گفته شد که باید دو طبقه از آن را طی مدت ۲۰ روز آماده کنند. طبیعتاً آمادهسازی دو طبقه ساختمان در ۲۰ روز کار مشکلی است و در شرایطی که این ساختمان یک بیمارستان است و ملاحظات زیادی دارد، کار بسیار سختتر است. به این دلیل این پروژه در شرایط ویژهای قرار گرفت و من با دوربین هندیکمی که داشتم به همراه چند نفر دیگر که دوربینی برای آنها فراهم شده بود، شروع به فیلمبرداری در پروسه ساخت این ساختمان کردیم. ۲۰ روزی که تعیین شده بود را به همین شکل فیلمبرداری کردیم اما هنوز تصمیمی برای ساخت یک فیلم نداشتم و در طول ساخت این ساختمان که ویروس کرونا در ایران شایع شده بود، مشکلات بسیاری هم پدید آمد که بخشی از آنهاعدم همکاری بسیاری از افراد با پروژه به دلیل در خطر ابتلا قرار گرفتن، بود.
من این مشکلات، تنشها و اضطرابها را فیلمبرداری میکردم و در حالیکه قرار بود این بیمارستان ۲۰ روزه آماده شود از آنجا که در کنار بیمارستان، بیمارستان دیگری حضور داشت، بسیاری از افراد به کرونا مبتلا میشدند و برخی از ترس ابتلا پروژه را ترک میکردند. در این شرایط مشخص است که وضعیتی بحرانی در ساخت این بیمارستان که نیاز فوری به آن احساس میشود، ایجاد شده است.
کارکنان این ساختمان با صحنههای ترسناکی هم مواجه بودند، هر روز برخی افراد در بیمارستان مجاور جان خود را از دست میدادند و کارکنان این پروژه شاهد این صحنهها بودند و باید در این شرایط به کار خود ادامه میدادند و واقعاً شرایط وحشتناکی حاکم بود.
پس از اینکه فیلمبرداری این صحنهها را انجام دادم، بخشهایی را خیلی اتفاقی به بهمن کیارستمی نشان دادم و او به من پیشنهاد داد که فیلمبرداری را برای ساخت یک مستند ادامه دهم. به پیشنهاد بهمن کیارستمی با خانم گلاره کیازند صحبت کردم و در مشورت با این دوستان ساخت این فیلم آغاز شد.
ما اتفاقاً به ساختار و فیلمنامه اثر توجه داشتیم و به خصوص وقتی شبکه الجزیره از فیلم حمایت کرد، با وسواس و دقت بیشتری ساخت «جانپناه» را ادامه دادیم چراکه دیگر این فیلم یک پروژه بینالمللی بود و شبکه الجزیره سختگیری زیادی نسبت به محتوا و ساختار این اثر داشت.
با توجه به اینکه «جانپناه» از مطرح شدن معضلات اجتماعی ناشی از شیوع کرونا و آسیبشناسی آنها تا حد زیادی فاصله میگیرد، شما سعی داشتید فقط به ثبت یک شرایط اضطراری در یک بحران بپردازید؟
در شرایطی که قصه فیلم در آن روایت میشود بیشتر از ۱۰ موضوع وجود داشت که میتوانستم آنها را دنبال کنم. در آن بیمارستان افراد بسیاری به دلیل کرونا جان خود را از دست میدادند، میتوانستم به این موضوع تمرکز کنم و واکنش کارگران حاضر در بیمارستان را نسبت به این اتفاقات نشان دهم که از این اتفاق وحشتزدهاند، برخی بیرون از بیمارستان کار میکنند و حاضر نیستند وارد بیمارستان شوند و حتی برخی فروشندهها حاضر نیستند به کارکنان این بیمارستان که باید خیلی زود آماده شود، جنس بفروشند. این تصاویر قطعاً ناراحتکننده و تأثیرگذار بود اما من هدف دیگری داشتم.
من فعالیت قشری از جامعه را در شرایطی بحرانی که تمام دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده به تصویر کشیدهام و نشان میدهم اگر این کارگران ساختمان و دیگر عوامل کار نکنند، ساختمانی ساخته نمیشود که کادر درمان بتوانند در آن خدماتی ارائه دهند. این افراد در شرایطی وحشتناک به کار خود ادامه دادند و من کار آنها را به تصویر کشیدم؛ با توجه به اینکه تمرکز فیلم من بر قصههایی بود که در آن ساختمان جریان داشت، نمیخواستم مخاطب را درگیر اتفاقات بیرونی کنم و فقط همان شرایط بحرانی مدنظر من بود.
یعنی شما سعی داشتید قشری را در خط مبارزه با کرونا نشان دهید که کمتر کسی به آنها توجه داشته است؟
بدون شک همینطور است. کادر درمان به تنهایی کار نمیکند و پشت این کادر، یک گروه فنی بزرگ است که به آنها خدمات میرسانند، انسانهای دیگری هستند که در بخش خدمات بیمارستان کار میکنند و کسی به آنها توجه ندارد. من به عنوان مستندساز موظف هستم به مخاطبم چیزهایی را نشان دهم که دیده نمیشوند وگرنه ما بدون کمک مستندساز متوجه زحمات کادر درمان هستیم.
در این فیلم شاهد هستیم عدهای تلاش میکنند در مدت زمانی اندک یک بیمارستان ساخته شود تا عدهای پزشک بتوانند در آن به بیماران کرونایی خدمات دهند وگرنه ساختن یک ساختمان هیچ جذابیتی برای من نداشت.
با وجود اینکه از نشان دادن بیش از حد صحنههای مرگ و میر ناشی از کرونا فاصله گرفتید، به نظر در ساختار اثر تلاش داشتید که اضطراب ناموفق بودن پروژه ساخت بیمارستان را به مخاطب القا کنید. شما از ابتدا میدانستید که این پروژه موفق خواهد بود یا خیر؟
وقتی ساخت یک بیمارستان در ۲۰ روز مطرح شد من و دیگر افراد این پروژه مطمئن بودیم که این پروژه شکست میخورد. من بدون هیچ اطمینانی از موفقیت این پروژه دوربین به دست گرفتم و فیلمبرداری را شروع کردم. به نظر من اتفاقی که در «جانپناه» روایت میشود، اتفاق بزرگی در کشور ما است. چین یک بیمارستان را در یک ماه میسازد و بارها درباره این کار تبلیغات میکند اما ما در کشورمان همین کار را انجام دادیم و کسی از آن خبر ندارد.
من فیلم را با صحنههایی از تلاش عدهای کارگر برای ساخت یک ساختمان آغاز کردهام و بعد به ۶ ماه قبل رفتهام تا حس ترس از ناموفق بودن این پروژه را ایجاد کنم و تعلیقی در فضای اثر وجود داشته باشد اما در فیلم مشخص است که با تلاش کارگران و دیگر کارکنان این پروژه با موفقیت به سرانجام میرسد.
اگر پروژه ساخت بیمارستان موفق نمیشد، تصاویری که ضبط کرده بودید را به مستند تبدیل میکردید یا خیر؟
قطعاً این مستند را در آن شرایط هم میساختم اما به تبع اتفاقی که رخ داده وعدم موفقیت پروژه در آن شرایط پایانبندی متفاوتی شاهد بودیم.
در بخشهایی از فیلم احساس میشود تصاویر مستند نیستند و افراد مقابل دوربین نقش بازی میکنند. آیا همه تصاویر در «جانپناه» مستند است؟
همه تصاویر بدون استثناء مستند است اما در چند صحنه معدود افراد به عنوان مثال جملهای گفتهاند که من نتوانستهام آن جمله را به خوبی ثبت کنم و از آن فرد خواستهام که جملهاش را تکرار کند اما اینکه من دیالوگی به افراد مقابل دوربین بدهم و آنها را به سمتی هدایت کنم به هیچوجه رخ نداده است.
چطور شد که این فیلم در شبکه الجزیره به پخش رسید؟ آیا این شبکه در ساختار و محتوای اثر نقش داشت؟
زمانی که همراه با بهمن کیارستمی، کامبیز صفاری و گلاره کیازند به این نتیجه رسیدیم که این فیلم را به صورت جدی کار کنیم، از همان ابتدا برای پخش این اثر شروع به رایزنی کردیم. آن زمان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با ما همکاری نکرد ولی شبکه الجزیره از پروژه استقبال کرد اما نگاه آنها به این فیلم با نگاه من همخوانی نداشت.
من سعی داشتم در این فیلم، موقعیت حرف اول را بزند اما آنها اصرار داشتند که فیلم باید شخصیتمحور باشد و من علیرغم میلم باید یک شخصیت انتخاب میکردم که با او همراه شوم و شخصیت اصلی فیلم باشد. این مسئله باعث شد کار ما بسیار سختتر شود، من همه راشها را دیدم تا شخصیتی را در آنها پیدا کنم که میشد قصه را با او جلو برد. پس از اینکه الجزیره با ما کار کرد، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم حاضر به همکاری شد.
ما پس از این همکاری فیلمبرداری را دوباره شروع کردیم و در آن زمان تیم ساخت بیمارستان مشغول تحویل دادن طبقات دیگر ساختمان در موج سوم کرونا بودند. شبکه الجزیره اصرار داشت که مرحله پستولید کاملاً در اروپا انجام شود، ما تصاویر را به شرکتی در لندن ارسال میکردیم و آنجا تدوین و… انجام میشد اما نسخه ایران با نسخه الجزیره متفاوت است ولی در ساختار تفاوتی وجود ندارد.
چرا پذیرفتید که ساختار مستند را برای همکاری با شبکه الجزیره تغییر دهید؟
همکاری با شبکههای بینالمللی، به خصوص شبکه معتبری چون الجزیره شرایط خاص خود را دارد. آنجا کار کردن مثل ایران نیست که شما به هر شکل که خودتان میخواهید فیلمتان را بسازید. شبکه الجزیره معتقد است که مخاطبانش با مستندهای شخصیتمحور ارتباط بهتری برقرار میکنند و طبیعی است که این ساختار پذیرفته شده را برای من تغییر ندهد و به حفظ چند میلیون مخاطبش توجه داشته باشد.
علاوه بر این مسئله میتوان فاصله گرفتن شما از طرح معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به دلیل همکاری شبکه الجزیره دانست؟
ما نشانههایی از این بحرانها را در فیلم میبینیم، به عنوان مثال در بخشی از مستند شاهد هستیم که یک کارگر از سخت بودن شرایطش برای تأمین مایحتاج زندگی میگوید و تأکید دارد که در این شرایط که جانش را به خطر میاندازد و برای یک بیمارستان کار میکند، انتظار دارد که دستمزد بیشتری دریافت کند. این صحنهها هر چند که کم در فیلم وجود دارد، ما میتوانستیم آنها را بیشتر کنیم چرا که قطعاً شبکه الجزیره هم از چنین رویکردی استقبال میکرد ولی من آگاهانه به سمت این ماجراها نرفتم و روی موضوع اصلی فیلم تمرکز کردم.
من به عنوان فیلمساز با قشر ضعیف جامعه رابطه نزدیکی دارم و اتفاقاً علاقه دارم معضلات این قشر را مطرح کنم اما مطرح کردن معضلات باید در فرم سینما صورت بگیرد چراکه اگر قدمی بیش از اندازه بردارید درگیر فضای سانتیمانتال میشوید و من اصلاً علاقهای به این اتفاق ندارم چراکه درگیر غر زدن میشویم که هیچ آسیبشناسی و فایدهای ندارد.
«جانپناه» را میتوان جزو مستندهای بحران دانست که قشری از مردم که کارگران بودند و اصلاً در بحران کرونا دیده نشدند را در خط مقدم مبارزه با کرونا نشان میدهد و نکته دیگر درباره این مستند موفقیت آن در پخش بینالملل بود که فکر میکنم موفقیت یک تیم ایرانی در انجام کاری سخت در شرایط بحرانی را در شبکهای خارجی به پخش رساندیم.