حسن برزیده پاسخ میدهد: سازمان سینمایی به کجا میرود؟ (۳)
سردرگمی در وزارت ارشاد کاملاً محسوس است/ فرهنگ و هنر اولویت دولت نیست همانطور که در دورهی روحانی نبود
حسن برزیده یکی از عوامل در اولویت نبودن فرهنگ و هنر در مسائل دولت را مشکلات اقتصادی میداند و معتقد است از عملکرد مسئولان میتوان به این نتیجه رسید که خیلی توجهی به فرهنگ وجود ندارد و قرار نیست حمایتی هم از آن صورت بگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «بر هیچکس پوشیده نیست که سینما امروز درگیر حواشی و مسائل بسیاری است که این اتفاقات نگرانی قشر عظیمی از سینماگران را به همراه داشته است و البته برخی سینماگران بر این عقیدهاند که باید برای بهبود شرایط و اتفاقات بهتر به ریاست جدید سازمان که نزدیک به یک سال از ریاستش بر سازمان سینمایی میگذرد، مهلت داد. به هر حال لازم است در این مدت که سینمای ایران همواره در تلاطم اتفاقات مختلف بوده است، نگاهی تحلیلی به عملکرد مدیریت سینما داشته باشیم و نقاط ضعف و قدرت آن را مورد ارزیابی قرار دهیم. به همین بهانه با چند تن از دستاندرکاران سینمای ایران گفتگو کردهایم.»
حسن برزیده (کارگردان سینما) پاشنهی آشیل مسئولان سازمان سینمایی را مطیع بودن در برابر تصمیمات دیگرانی خارج از حوزه هنر و فرهنگ میداند و معتقد است دوستان ما در سازمان سینمایی کاملاً در خدمت این دستورات هستند.
متن گفتگوی ایلنا با این کارگران را در ادامه میخوانید:
محمد خزاعی ده ماهی میشود که سکان سینمای ایران را در دست گرفته، آیا او سکاندار مناسبی برای سینمای ایران بوده است؟
به اعتقاد من؛ ارزیابی دقیقی درباره عملکرد وزیر و معاونان او نمیتوان داشت چراکه هیچیک از تصمیماتی که در وزارت ارشاد گرفته میشود و رفتارهایی که شاهد هستیم مربوط به وزیر و معاونانش نیست. تا امروز مسئولان وزارت ارشاد افراد مطیعی بودهاند که هر دستور صادر شده از نهادهای دیگر را، کاملاً اجرایی کردهاند. پس درباره عملکرد مسئولان وزارت ارشاد و سازمان سینمایی تنها به این نکته میتوان اکتفا کرد که این افراد مطیع دستورات دیگران هستند.
منظور از دیگران، چه افرادی هستند؟
این افراد محدود به قشر خاصی از مدیران یا مسئولان نمیشوند. همه در این مدت حق اظهارنظر درباره سیاستگذاریهای سینما داشتهاند. حتی امامان جمعه برخی شهرها هم درباره سینما اظهارنظر کردهاند و مسئولان سینمایی ما بر اساس نظر آنها عملکردشان را تغییر دادهاند. متأسفانه افراد بسیاری در حوزه فرهنگ و هنر اظهارنظر میکنند، افرادی که دلسوز مردم، اسلام و مسلمانان هستند اما تصور میکنند احیاناً بیشتر از دیگران به همهی مسائل شناخت دارند و به همین دلیل حتی در حوزهای که تخصص مستقیم ندارند، دستور میدهند و دوستان ما در سازمان سینمایی هم کاملاً در خدمت دستورات از همه گروهها و افراد هستند.
درنهایت عقیده شما بر این است که سازمان سینمایی گوش به فرمان اظهارنظرهای مختلف دارد، این در حالی است که بسیاری از منتقدان خلاف این نظر را دارند و معتقدند که نهادهای خارج از دولت هم با سیاستهای آن همراه هستند. آیا شما به این یکپارچگی و همراهی اعتقادی ندارید؟
این موضوع، مسئلهای فراتر از سینماست. یکپارچگی دولت با دیگر بخشهای حاکمیت مسئلهای بود که پیش از انتخابات بسیاری از مردم نسبت به آن خوشبین بودند و من حتی در بین دوستانم افرادی را دیدم که با سیاستها و نگاه آقای رئیسی مخالف بودند اما این یکدستگی و یکپارچگی نکتهای بود که منجر به امیدواری این افراد شده بود و بر این عقیده بودند که دیگر آن کارشکنیهای دوره پیشین وجود نخواهد داشت و کشور در شرایط بهتری قرار میگیرد. من هم تا حدی این نکته را مثبت میدیدم اما میدانستم که نمیتوان با کاشت جو انتظار برداشت گندم داشت و نگاهم از همان ابتدا کاملاً مثبت نبود. به هر شکل این یکپارچگی به نظر نکته مثبت و امیدوارکنندهای بود اما متأسفانه در ادامه؛ هیچ اتفاق امیدوارکنندهای رخ نداد و اینگونه به نظر میرسد که تصورات ما درباره آن اشتباه بوده است.
ویژگی جریانات حاکم این است که تفکرات و عقاید متشتت و متفرق دارند و هر کدام بر این عقیدهاند که خود؛ راسا؛ عالم و دانا هستند و معمولاً میتوانند در تصمیمات دولت تأثیرگذار باشند. درنهایت نتیجه این شد که آن اتفاق آرا و یکپارچگی که تصور میشد، وجود ندارد و بین دولت و نهادهای مختلف اختلاف نظرهایی وجود دارد. این اختلاف نظرها را در مسائلی چون برجام، هنر و سینما میتوان به وضوح دید. در واقع اختلافات مربوط به تفاوت نظر اصلاحطلبها با اصولگرایان نیست بلکه اختلافاتی در بین اصولگرایان وجود دارد که بسیاری آن را پیشبینی نکرده بودند و این مسئله تأثیر خود را در سینما نیز گذاشته است.
آیا نمیتوان به طور شفاف درباره جریانات تصمیمگیرنده صحبت کرد؟ با این تفاسیر، از نظر شما رئیس سازمان سینمایی قدرت تصمیمگیری مستقل دارد یا خیر؟
جریاناتی وجود دارد که هدایتگران آن حاضر نیستند، خود را نشان دهند چراکه این ابراز وجود، مسئولیت به همراه دارد. آنها تصمیم میگیرند و دستور میدهند، اگر دستوراتشان نتیجه مثبت داشت، ابراز وجود میکنند و اگر نتیجه دستوراتشان منفی بود، هیچکس برای پاسخگویی ابراز وجود نمیکند. در این شرایط نمیتوان شخصی را پیدا کرد که از او انتظار پاسخگویی در برابر اتفاقات را داشت و تنها مسئولان دولت هستند که باید درباره شرایط حاکم توضیح دهند. البته جریان حاکم باید در برابر فشارهای بیرونی مقاومت کند و از این رو سازمان سینمایی نباید اجازه دهد نهادهای بیربط در تصمیمگیریهایش نقش داشته باشند چراکه در این صورت دچار تشتت میشود و درنهایت نه میتواند به آنچه که خود درست میداند، عمل کند و نه راهی در پیش بگیرد که به او دیکته میشود. این سردرگمی در وزارت ارشاد کاملاً محسوس است.
اگر بخواهیم مصداقی درباره این مسئله عنوان کنیم، در اتفاقات اخیر سینمای ایران کدام تصمیمگیری را مربوط به فشار نهادهای خارج از سازمان سینمایی میدانید؟
برخورد با هنرمندان در اتفاقاتی که در روزهای اخیر رخ داده، مثال مشخصی از ناکارآمدی مسئولان سازمان سینمایی در مدیریت مسائل مختلف مربوط به سینماگران است. قطعاً حساسیت نیروهای امنیتی در مسائل مختلف را میتوان پذیرفت و منطقی دانست اما وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نباید ادبیات یک نیروی امنیتی را داشته باشد؛ او در جایگاه دیگری است و وظیفه دیگری دارد و باید رفتارش با نیروهای امنیتی تفاوت داشته باشد. وزیر ارشاد باید ارتباطش با هنرمندان به شکل دیگری متفاوت از نیروهای امنیتی باشد. متأسفانه این نگاه در رسانههای همراه با دولت هم وجود دارد؛ اگر سینماگران بیانیهای را امضا کردهاند، چرا رسانهها باید تأکید داشته باشند که نیروهای امنیتی به این مسئله ورود کنند؟ نقد رفتارها و عملکرد هنرمندان از سوی رسانهها، اتفاقی طبیعی است اما راهکار امنیتی صادر کردن از سوی رسانهها را درک نمیکنم.
متأسفانه به نظر میرسد تعریف دوستان دولتی از حکومت در مسائل امنیتی خلاصه میشود. من به این نگاه قطعاً انتقاد دارم و آن را کاملاً ضد امنیتی میدانم و آن را نمیتوانم منطبق بر رفتارهای مناسب در راستای حفظ امنیت کشور بدانم. وزیر ارشاد اگر در این حوزه اظهارات غلطی داشته باشد، قطعاً رفتارش ضد امنیتی است. البته باید بگویم که این مشکل تنها مربوط به این دوره نمیشود، ما پیشتر هم چنین مشکلاتی داشتیم. به یاد دارم که در دورههای قبل فیلمی توقیف شد و مسئولان وزارت ارشاد دلیل آن را تذکر نیروهای امنیتی عنوان کردند اما همان زمان با نماینده نیروهای امنیتی جلسهای داشتیم و صحبت کردیم و او تأکید داشت که اصلاً هیچ تذکری برای توقیف هیچ فیلمی داده نشده است. متأسفانه برخی مواقع مسئولان جلوتر از دیگر نهادها عمل میکنند، افراد با چنین نگاهی بهتر است به جای وزارت ارشاد در وزارت اطلاعات مسئولیت داشته باشند. تمام اصرار من در این مورد این است که وزارت ارشاد باید رویکرد و رفتاری متفاوت از مسئولان وزارت اطلاعات داشته باشد، در غیر این صورت استقلال فکری و عملی وزارت ارشاد زیر سوال میرود و طبیعی است که بگوییم این افراد برای سمتی که در آن قرار دارند، به درستی انتخاب نشدهاند. اتفاقات اخیر ابزار لازم برای نقد و تحلیل دستگاه فکری و عملکرد وزارت ارشاد و مسئولان سازمان سینمایی را در اختیار ما قرار داده و دیگر نیازی نیست وارد مسائل جزئی شویم و یک به یک مسائل را مورد تحلیل قرار دهیم.
رویکردی که در سازمان سینمایی برای مدیریت این حوزه شاهد هستیم، چه آیندهای را مقابل سینمای ایران قرار داده است؟
نمیتوان این موضوع را تنها با نگاهی به سینما مورد تحلیل قرار داد. من برای تحلیل این مسئله نگاهم را گستردهتر میکنم و سیاست کلی دولت را مورد تحلیل قرار میدهم. مجموعه اتفاقاتی که در حال رخ دادن است نشانه یک نَدانَمکاری در همه زمینهها است که چشماندازی جز ایجاد بلبشو مقابل ما قرار نمیدهد.
مدیریت سینما در همه جای دنیا کار پیچیدهای است و معمولاً افراد باسواد و دانشمند را در رأس آن قرار میدهند. در این چشماندازی که دولت مقابل ما قرار داده، سینما هم از این قاعده مستثنی نیست و با توجه به پیچیدگیهای موجود در عرصه مدیریت سینما به نظر من؛ یک آشفتگی، سردرگمی و بیبرنامگی در پیش است. بخش اعظمی از این آشفتگی حاصل وعدههای ناپخته است که توقعات زیادی ایجاد کرده و نمیتوان آنها را نادیده گرفت. حتی اگر دولت بخواهد همه وعدههایش را با جدیت پیگیری کند که بسیار بعید است، به شکل کاملاً واضحی میتوان فهمید که فرهنگ و هنر اصلاً در اولویت دولت نیست و البته در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی هم فرهنگ و هنر در اولویت نبود و شاید نادیده گرفتن این مسئله مهم به دلیل مشکلات اقتصادی است.
آیا در شرایط بد اقتصادی میتوان انتظار داشت که فرهنگ و هنر در اولویت دولت قرار بگیرد؟
فرهنگ و هنر باید در اولویت دولتها باشد. من معتقدم از طریق فرهنگ و هنر حتی میتوان مشکلات اقتصادی و حتی امنیتی را حل کرد. نمیتوان فرهنگ را با این نگرش که فعلاً مسائل اقتصادی و امنیتی در اولویت است، کنار گذاشت. من بر این عقیدهام که فرهنگ و هنر میتواند به کمک این دو بیاید و نباید آن را نادیده گرفت. اما متأسفانه از عملکرد مسئولان میتوان به این نتیجه رسید که خیلی توجهی به فرهنگ وجود ندارد و قرار نیست حمایتی هم از آن صورت بگیرد و این بسیار خطرناک و آسیبزننده است.
آیا شما هم اعتقاد به شدت گرفتن سانسور و ممیزی در دوره جدید ریاست سازمان سینمایی هستید؟
باید به این نکته تأکید کنم که من هم به انقلاب اعتقاد دارم، من با اعتقاد به اسلام و شعارها و وعدههای انقلاب انتقاداتم را مطرح میکنم. طبق همین اعتقادات باید بگویم بر این عقیدهام که متأسفانه مواجهه بدی از سوی برخی نهادها و افراد با افراد صاحب اندیشه و فرهنگ صورت میگیرد و این رو در رویی به هیچوجه به نفع کشور نیست. سانسور فیلم تا حدی میتواند طبیعی باشد. طبعا همواره خط قرمزهایی وجود دارد و قوانینی در کشور حاکم است که فیلمساز هم با تبعیت از این قوانین کار میکند مگر اینکه قوانین ضعیف بوده و آن زمان لازم است که قوانین را در این حوزه تغییر دهیم. لذا با حد و حدودی قانونی در سانسور مشکلی ندارم اما وقتی که سلیقه حکمفرما میشود و با نظر و سلیقه مدیران شدت سانسور بیشتر میشود به هیچ وجه قابل قبول نیست. ما در رفتار برخی افراد مانند امامان(ع) دیدهایم که خیلی وقتها از بسیاری مسائل چشمپوشی کردهاند و لازم است ما هم در بسیاری مسائل چشمپوشی کنیم. اینکه ما اصرار به دیدن و برخورد با همه چیز داشته باشیم، به نفع کشور نیست. در بسیاری مواقع پرداختن به برخی مسائل خود کمک به اشاعه آن است. به دلیل همین رفتارهای آسیبزننده است که میگویم بسیاری از افرادی که شناختی از فرهنگ ندارند، در رأس امور قرار گرفتهاند. محمد خزاعی فردی کارکشته در این حوزه است ولی متأسفانه آنقدر فاصلهاش با سینما زیاد است که نمیتوان هیچیک از اقدامات را برآمده از یک نگاه فرهنگی و مستقل دانست.