در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
گردشگری در ایران رها شده/ باید از قدرت هنر در دیپلماسی کشور بهره بگیریم
یک کارشناس گردشگری معتقد است: در ایران گردشگری هنری مفهومی بسیار تازه است. با این حال هنر معاصر ایران در میان علاقمندان و خریداران هنر در منطقه و جهان شناخته شده است و با قیمتهای بالا در حراجهای معتبر بینالمللی خرید و فروش میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هنر همواره و در طول حیات خویش با حرکت، سفر و گردشگری ارتباط داشته و یکی از مهمترین انگیزههای گردشگران برای سفر، مقاصد هنری بوده است. اگرچه قدمت گردشگری هنری در کشورهای توسعه یافتهی اروپای غربی و آمریکای شمالی بیشتر از یک قرن است، اما این نوع گردشگری تنها نزدیک به دو دهه است که به طور جدی مورد توجه برنامهریزان در کشورهای در حال توسعه در جنوب شرقی آسیا و حاشیهی خلیج فارس نیز قرار گرفته است. در ایران هم گردشگری هنری مفهومی بسیار تازه است. با این حال هنر معاصر ایران در میان علاقمندان و خریداران هنر در منطقه و جهان شناخته شده است و با قیمتهای بالا در حراجهای معتبر بینالمللی خرید و فروش میشود. باید دید که آیا توسعهی گردشگری هنری در ایران میتواند ظرفیتهای مغفول ماندهی هنر معاصر ایران را در جهت ارتقا گردشگری و توسعهی پایدار به کار بگیرد.
سامان خلیلیان (کارشناس روابط بینالملل وزارت میراث فرهنگی و صنایع دستی)، مقدمات تشکیل کمیتهی گردشگری هنری را در این وزارتخانه به انجام رسانده است. به رغم تعطیلی فعالیتهای این کمیته در سالهای همهگیری کرونا در حال حاضر شرایط فعالیت مجدد این کمیته فراهم شده است. خلیلیان با اشاره به اینکه ظرفیتهای هنر معاصر ایران در عرصههای بینالمللی شناخته شدهاند، تاکید کرد: نکته اینجاست که این شهرت به هیچ ساختار سیاسی تعلق ندارد چراکه در محافل هنری دنیا پرچم و ملیت معنی ندارد و مرزها جلودار مقولهی هنر نیستند.
به گفتهی این کارشناس هنر؛ به دلیل عدم شناخت مدیران دولتی نسبت به گردشگری هنری، این حوزه مغفول مانده است. ما حتی روی داشتههای طبیعی و تمدنیمان هم نتوانستهایم طراحی برنامه کنیم، چه رسد به گردشگری هنر.
خلیلیان با اشاره بر اینکه مدیران فرهنگی و هنری ما مدیران سیاسی هستند و هیچ آگاهی و شناختی از مسالهی فرنگی و هنر ندارند، تاکید کرد: ما حتی اگر مدیر سیاسی هم برای یکی از این حوزهها انتخاب میکنیم آن فرد حاضر نیست از متخصصین هنری مشاوره بگیرد.
گفتگوی ایلنا با سامان خلیلیان را در خصوص توسعهی گردشگری هنری در ایران بخوانید:
ابتدا بگویید گردشگری هنرهای معاصر در ایران از چه پتانسیل و ظرفیتهایی برخوردار است؟
بینالها، نمایشگاهها، فستیوالها و حراجهای هنری میتوانند در فواصل مشخص با برنامهریزیهای روتین به شکل دادن گردشگری هنری کمک کنند. ما فستیوالهای معتبر جهانی داریم. جشنوارهی تئاتر فجر ایران یکی از ۲۰ فستیوال برتر دنیا در زمینهی تئآتر است. اما ما روی آن سرمایهگذاری نکردهایم که در زمان برگزاری آن بتوانیم مردم را از تمام دنیا علاقمندان را به ایران جلب کنیم. ضمن آنکه یکی از ظرفیتهای ما در زمینهی هنرهای معاصر، موزهی هنرهای معاصر تهران است که از سال ۱۳۵۶ که افتتاح شده و به لحاظ غنای معماری و آثاری که خریداری شده و در گنجینهی آن نگهداری میشود یکی از مهمترین موزههای هنرهای معاصر در دنیاست. هر یک از این آثار میتواند علاقمندانی از تمام دنیا را به خود جلب کند. مثلا شما اعلام میکنید که اثری از پیکاسو را به مدت سه ماه در موزهی هنرهای معاصر تهران به نمایش درمیآورم از تمام دنیا علاقمندان به آن نقاش و اثر به کشور سرازیر میشوند. متاسفانه این گنجینه بسیار مغفول است و حتی بسیاری از مردم تهران هم فضای آنجا را ندیدهاند.
یک نکته دیگر این است که ما در دنیا به عنوان یک کشور معتبر در حوزهی هنر شناخته شدهایم؛ حتی در حوزهی هنر معاصر. تعداد بسیار زیادی از آثار هنرمندان ایرانی مهر اصالت جهانی دارند. اما نکته اینجاست که این شهرت به جمهوری اسلامی ایران تعلق ندارد. در محافل هنری دنیا پرچم و ملیت معنی ندارد. باید به این امر آگاه باشیم که مرزها جلودار مقولهی هنر نیستند. خروجی دکتری من این شده است که چون هنر مرز ندارد، پرچم و دولت ندارد.
ما هنرمندان بزرگ ایرانی داریم که در دنیا مطرحاند اما در بینال و فستوال یا رویداد هنری نمیگویند فلان هنرمند از جمهوری اسلامی ایران. چون در حوزهی سیاستگذاری در سطح بینالملل هنر از هیاهوی سیاسی فارغ است و خود را خیلی با این مقوله درگیر نمیکند. بافت مولکولی هنر اینگونه است که همیشه در سطح سیاست باقی میماند و هیچوقت قابل حل در آن نیست. این به خاطر به ذات بودن هنر است که مقولهای فراتر از حکومت سیاست و دیپلماسیهاست. قطعا ظرفیتهایش هم فراتر است.
ما برای بهرهبرداری از این ظرفیت کاری نکردهایم و دلیلش به سو مدیریتها برمیگردد. همین وضعیت را به تمام فضاهای نمایشگاهی و موزهایمان هم میتوانیم تعمیم بدهیم. اگر دارم از هنر حرف میزنم از تمام عرصههای هنری میگویم. بالغ بر سیصد رشتهی هنری جهانی داریم اما از این ظرفیتها استفادهای نکردهایم. امیدوارم مسوولان واقف شوند و بدانند که چه ظرفیتهای گردشگری هنری در ایران داریم. پیشرفت تکنولوژیک و دسترسی به اطلاعات دائما افسوس ما را بیشتر میکند که ما چگونه میتوانستیم از این ظرفیتهای استفاده کنیم اما هیچ گامی برای استفاده و بهینه کردن فضایمان استفاده نکردیم.
تجربیات جهانی در زمینهی گردشگری هنری بسیار است. ما در کشور ایران چگونه میتوانیم از این تجربیات استفاده کنیم؟
بحث گردشگری با علائق ویژه و گردشگری هنری مورد توجه دنیاست و به شدت روی آن برنامه ریزی میشود. خیلی از کشورها با برگزاری تور ویژههای مختص این فضاها به جذب مخاطب مشغول هستند. کشورهایی مثل امریکا و کشورهای اروپایی روی بحث گردشگری هنری بسیار متمرکز هستند و با برنامهریزی خاصی پیش میروند. همچنین در دهه اخیر در جنوب غرب آسیا که محدودهی ایران و کشورهای اطراف ایران است، امارات با برگزاری فستوالهای هنری مختلف در حوزهی موسیقی و تجسمی، سرمایهگذاری مشخص روی بحث گردشگری هنری و فراهم آوردن زیرساختهای آن در بحث گردشگری هنری به طور جدی فعال شده است.
در حوزهی گردشگری هنری در دنیا یکی از زمینههای شکلی وجود «هتل آرت»هاست. در یک پیاده روی در استانبول ترکیه با هتل ارتهایی مواجه شدم که در راستای خدمات دهی برای گردشگران هنری یا حتی علاقمندان به آثار هنری هستند. از بدو ورود به این هتلها انگار وارد موزهی هنرهای تجسمی میشوید، پر از مجسمه و نقاشی. حتی در کانسپت معماری این هتلها با یک فضای هنری مواجه میشوید و در چیدمان اتاقها هم ذوق هنری وجود دارد. یا پرفورمنسهایی که در لابی هتل طراحی میشود همه در کنار هم شرایطی را ایجاد کرده که این ظرفیتهای بالقوه تبدیل به ظرفیتهای بالفعل شده است.
من این شانس را داشتهام که در جشنوارههای مختلف جهانی شرکت کنم. یکی از معتبرترینهای آن جشنواره اونیون فرانسه است. این شهر با روستاها و اطراف و اکنافش حدود ۹۰ هزار نفر جمعیت دارد. جمعیت متمرکز خود شهر ۵۰ هزار نفر است. در زمان برگزاری فستوال ۲۰ و چند روزهی اونیون بالغ با ۱۸۸۰ گروه نمایش در آنجا گرد هم میآیند و جمعیت شهر به ۵۰۰ هزار نفر توریست میرسد. ۲۸ روز فستوال برگزار میکنند و بقیهی ۱۱ ماه سال در آنجا هیچ رفت و آمدی نیست. جالب این است که این شهر یک خیابان اصلی دارد و معتبرترین برندهای تجاری دنیا در آنجا شعبه دارند. فستیوالهایی از این دست کم نیست.
حراج آثار هنری که در دنیا برگزار میشود هم به اعتبار هنر یک کشور میافزاید. دوبی در منطقهی ما نمایندهی کریستی و ساتبی است. امارات و عمان و قطر حتی عربستان تلاشهایی را در این زمینه انجام دادهاند. جالب است که در کشوری مثل عربستان که فضای فرهنگی و هنری بسیار بستهای دارد در اصلاحات جدیدش تمام موزیسینهای بزرگ دنیا را دعوت کردند تا در جده اجرا کنند.
چه موانعی پیش روی توسعهی گردشگری هنرهای معاصر در ایران قرار دارند؟
ما در ایران در هیچ زمینهای از گردشگری برنامهریزی نکردهایم. ما حتی روی داشتههای طبیعی و تمدنیمان هم نتوانستهایم طراحی برنامه کنیم، چه رسد به گردشگری هنر. یکی از دلایل، عدم شناخت مدیران دولتی نسبت به این حوزه است و گستردگی برنامههای مدون روی کاغذ نمیگذارد که نوبت به این حوزه برسد. ضمن آنکه برای برنامهریزی در حوزهی گردشگری هنر به یک مدیریت تخصصی نیاز است که در کشور ما وجود ندارد. گردشگری ما رها شده است. یک مشکل دیگر ما این است که به روز نیستیم. یعنی در حوزهی سیاستگذاری در حوزهی فرهنگی و هنر با یک فاصلهی بسیار زیادی نسبت به فضا و اتمسفر جهانی قرار داریم اگرچه هنرمندان معاصر بسیار بزرگی داریم که در دنیا شناخته شده هستند. اینها باعث شدهاند که از نظر دانش و آگاهی در زمینه گردشگری هنری با مشکلاتی روبرو باشیم. یک مساله قابل توجه دیگر این است که ما زیرساخت نداریم. فرض کنید ما برنامه ریزی کنیم که سالیانه ۲۰۰ هزار نفر گردشگر هنری وارد ایران کنیم. اما هتل نداریم که در آن جا بگیرند.
به دلیل توسعهی پایداری که گردشگری میتواند ایجاد کند در برنامهریزیهای کلان کشوری به آن پرداخته شده است. در افق دید برنامهی ششم توسعهی ایران، بنا بر این بوده که در پایان سال ۱۴۰۴ ایران تعداد۲۰ میلیون گردشگر، همطراز با کشور ترکیه داشته باشد. در حالی که بالاترین رقم حضور گردشگر در ایران در ۴۲ سال پس از انقلاب، زمانی بود که برجام امضا شدکه به رقمی در حدود۵ میلیون نفر در سال رسیدیم. ۱۵ میلیون نفر کم داریم در حالی که الان زمانی است که باید ما حصل برنامهی ششم برداشت شود. از طرفی متاسفانه در حوزهی دیپلماسی در خارج از ایران برخوردهای بدی با گردشگران ایرانی میشود. این مسالهی ایران هراسی که کشورهای خارجی نسبت به ایران دارند و از طریق مطبوعات و رسانههایشان در شهروندانشان ایجاد میکنند خود از دلایلی است که ما در حوزهی گردشگری دچار تلاطم و بحرانها شدیدی بودهایم چه رسد به اینکه به مقولهی گردشگری هنری هم توجه کنیم.
در توسعهی گردشگری هنری، دولت و نهادهای رسمی به عنوان یکی از ذینفعان این توسعه چه نقشی به عهده دارند؟
ما در دیپلماسی فرهنگیمان هیچ رویکرد و برنامهریزی برای تبادل در حوزهی فرهنگ و هنر نداریم. در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم که زیر نظر وزارت ارشاد است و وظیفهاش برنامهریزی برای رایزنهای فرهنگی در سفارتخانههاست نگاه هنری وجود ندارد و افراد صرفا در مقولههای فرهنگی متمرکز هستند. ما در حوزهی دیپلماسی فقط بر دیپلماسی سیاسی متمرکز هستیم. هیچوقت نگاه مثبتی در حوزهی فرهنگی و هنری بینالملل و حضورمان در این عرصه وجود نداشته است. همهی این خلاءهای مشهود است.
تز دکترای من در رشتهی جغرافیای سیاسی، «تبیین ژئوپولیتیک هنر» بوده است. کار پژوهشی بسیار جدیدی است که منابع چندانی چه به فارسی. چه غیر فارسی، ندارد. به دقت روی این موضوع کار کردهام. نتیجه آنکه متاسفانه در حوزهی قدرت سیاست و جغرافیا به مبحثی به نام «تاثیر و قدرت هنر» به هیچ عنوان توجهی نشده و با این مفهوم به طور کامل بیگانگی داریم. به رغم بسترهای فرهنگی تمدنی و هنری که داریم اما متاسفانه هیچ نگاه و برنامه ریزی برای تبدیل اینها به یک منبع قدرت انجام ندادهایم. در حالی که میتوانیم از ابزار فرهنگ و هنر چه به لحاظ دیپلماسی سیاسی چه به لحاظ دیپلماسی اقتصادی و چه به لحاظ دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک ابزار قدرتمند استفاده کنیم، اما تاکنون چنین نکردهایم. چراکه مدیران فرهنگی و هنری ما مدیران سیاسی هستند و آگاهی و شناخت کافی از مسالهی فرهنگی و هنر ندارند. حوزهی فرهنگی و هنر مدیر سیاسی نمیخواهد چراکه او نمیتواند با منش سیاسی مدیریت یک فضای هنری را در دست بگیرد. به دلیل عدم شناخت نمیتواند در حوزهی گفتمان احساسی و فارغ از مسائل تنشزا و سیاسی موفق باشد. ضرورتا افرادی باید در راس امور برنامه ریزیهای فرهنگی و هنری قرار بگیرند که حداقل شناخت از آن فضا و قرابت با آن فضا را داشته باشند. ما حتی اگر مدیر سیاسی هم برای یکی از این حوزهها انتخاب میکنیم آن فرد حاضر نیست از متخصصین هنری مشاوره بگیرد. ماهیت گردشگری دموکراتیزه کردن است. اینکه خلاها و تبعیضها را از بین ببریم و در کنار خود توسعهی پایدار ایجاد کنیم. ما اگر تغییراتی در زمینهی سیاستهایمان ایجاد نکنیم، نمیتوانیم در گردشگری خارجی توفیقی پیدا کنیم.
شما یک کمیته گردشگری هنری در وزارت میراث فرهنگی تشکیل دادهاید. رویکرد و برنامههای شما برای این کمیته چیست؟
چند سال پیش طی جلسهای که با معاونت گردشگری وزارت میراث داشتیم مطرح کردیم که بحث گردشگری هنری هم میتواند مثل کمیتهی اکوتوریسم و کمیتهی گردشگری زیارتی کمیتهی خاص خود را داشته باشد. طرح تشکیل کمیتهی گردشگری هنری را با برنامهی مشخصی ارائه دادیم. هدفمان این است که بتوانیم در جلساتی که بعدها با آژانسهای توریستی و حوزههای مرتبط با هنر میتوانیم داشته باشیم این کمیتهی گردشگری هنری را فعال کنیم.
جشنوارهی بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان یکی از فستیوالهایی است که در نوع و شیوههای اجرایی به جشنوارهی معتبری در منطقه و آسیا و حتی فراتر از آن تبدیل شده است. قرارمان این بود که کمیتهی گردشگری هنری را در آنجا پایلوت کنیم. اما متاسفانه کرونا این اجازه را به ما نداد. دقیقا زمانی بود که صحبتها و جلسهها راتشکیل دادیم و قرار بود در آبان و آذر ۱۳۹۸ شکل اجرایی به خود بگیرد که متاسفانه با همهگیری کرونا برای مدتی مسکوت ماند. اما حالا این کمیته منفعل نیست و شرایط راهاندازی مجدد آن در حال فراهم آمدن است.
گفتگو: سمیه مومنی