خبرگزاری کار ایران

کارگردان نمایش «آناکارنینا» مطرح کرد؛

در نبود شورای حمایت گروه‌های تئاتری به سختی به کار ادامه می‌دهند/ گرانی در کشور ما ارزش می‌آورد

در نبود شورای حمایت گروه‌های تئاتری به سختی به کار ادامه می‌دهند/ گرانی در کشور ما ارزش می‌آورد
کد خبر : ۱۲۴۷۱۲۳

آرش عباسی می‌گوید: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هرچقدر چیزی گران باشد، مخاطب فکر می‌کند پس دیدنش ارزش دارد. و به همین دلیل برای مثال اگر قیمت بلیت یک تئاتر ارزان باشد، فکر می‌کنند پس قطعا چیز بی‌ارزشی است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش «آناکارنینا» به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی و با بازی معصومه رحمانی و بهنام شرفی این شب‌ها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته است. نمایشی که عباسی از دوران نوجوانی با خواندن رمان «آناکارنینا» به آن علاقه‌مند شده و برداشتی آزاد از این رمان است. به گفته‌ی عباسی مخاطبی که این شب‌ها به تماشای نمایش «آناکارنینا» می‌نشیند نباید انتظار داشته باشد که اقتباسی از رمان تولستوری را ببیند بلکه این نمایش روایتی از زندگی انسان معاصر در سال ۲۰۲۲ است. با آرش عباسی درباره‌ی نمایش «آناکارنینا» گفتگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

در نبود شورای حمایت گروه‌های تئاتری به سختی به کار ادامه می‌دهند/ گرانی در کشور ما ارزش می‌آورد

چرا سراغ رمان «آناکارنینا» رفتید و چقدر به متن وفادار بودید؟

وفاداریِ من به رمان «آناکارنینا» خیلی کم است. نمایش «آناکارنینا» بیشتر یک برداشت آزاد از رمان «آناکارنینا» است و حتی اقتباس هم نیست. من خمیرمایه‌ی اولیه رمان «آناکارنینا» که از دوران نوجوانی خوانده بودم را دوست داشتم و هچنین با دیدن فیلم «آناکارنینا» که در سال ۲۰۱۲ ساخته شد، تحت تاثیر قرار گرفتم. درواقع شاید این فیلم من را خیلی ترغیب کرد تا روی نمایشنامه «آناکارنینا» کار کنم. اما برای اقتباس ترغیب نشدم و همان یک خط اولیه‌ی خیانت و عشق و همچنین بهای سنگینی که برای عشق باید پرداخت کرد، خیلی برایم جذاب بود. درواقع شکل و شمایل رمان برایم جذابیت نداشت و به دنبال راهی بودم که بتوانم آن را امروزی کنم و فکر می‌کنم این اتفاق هم افتاده است. به طور کلی مخاطب خیلی نباید انتظار داشته باشد که چون اسم نمایش «آناکارنینا» است، پس دقیقا باید همان چیزی که از رمان تولستوی در ذهنش بوده را ببیند. من تمام تلاشم را کردم که کم‌ترین شباهت‌ها و نشانه‌ها از زندگی آدم‌های قرن نوزدهم در این نمایش باشد و برعکس تا جایی که برایم ممکن بود، سعی کردم به زندگی امروز و آدم‌های امروز و هر آنچه که انسان معاصر سال ۲۰۲۲ درگیرش است، بپردازم.

شما این شب‌ها برای بار سوم نمایش «آناکارنینا» را روی صحنه می‌برید. چرا نمایش جدیدی را روی صحنه نبردید؟

دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایل علاقه‌ام به نمایش «آناکارنینا» است. دلیل دیگر هم اینکه در اجراهای قبلی از این نمایش استقبال شد و فکر کردم باز هم با اقبال مردم مواجه خواهد شد. دلیل اصلی که باعث شد دوباره «آناکارنینا» را روی صحنه ببرم، این است که من در این سال‌ها نمایشنامه را بازبینی کرده‌ام و به زبان ایتالیایی هم ترجمه شده و قصد دارم در ایتالیا هم آن را روی صحنه ببرم. همچنین به یک زبان دیگر هم ترجمه شده که فعلا نمی‌توانم درباره‌اش صحبت کنم. منتهی در فاصله‌ای که اجرای ایتالیا آماده شود، به ایران آمدم و با استقبال بازیگران نمایش مواجه شدم که مایل بودند «آناکارنینا» دوباره اجرا شود. به همین دلیل متوجه شدم که شرایط برای اجرا مهیاست و می‌توانیم دوباره آن را روی صحنه ببریم و من هم برای اجرای خارج از ایران آماده‌تر باشم. فارغ از این مسائل هم از یک طرف دوست داشتم تئاتر کار کنم و از طرفی هم خیلی با شرایطی که وجود دارد، انگیزه‌ی انجام یک کار جدید را نداشتم و ندارم. با اینکه چند نمایشنامه کار نشده دارم اما ترجیح دادم که کار جدیدی روی صحنه نبرم. واقعیت این است که ما نمایشی را که قبلا هم روی صحنه بردیم را اجرا کردیم و اصلا فکر نمی‌کردم هزینه‌های تولید تئاتر تا این حد بالاست. در حال حاضر گروه‌های تئاتری با شرایط بسیار سختی روبه‌رو هستند و ما با اینکه در نمایش «آناکارنینا» دو بازیگر بیشتر نداریم، باز هم با چالش‌هایی مواجه شدیم. به همین دلیل تولید تئاتر هزینه‌ی زیادی دارد و اصلا به‌صرفه نیست.

انتخاب بازیگران نمایش «آناکارنینا» به چه شکل بود؟

بهنام شرفی همیشه بازیگر کارهایم بوده و شاید بتوان گفت تئاتر را با من شروع کرده است. به همین دلیل سالیان سال است که با هم همکاری می‌کنیم. در ابتدا فکر می‌کردم شرفی گزینه‌ی خوبی برای این نقش نیست اما به مرور متوجه شدم که اتفاقا گزینه‌ی بسیار خوبی است. از معصومه رحمانی هم شناختی نداشتم، فقط چند کار از او دیده بودم و به نظرم بازیگر بسیار خوبی بود و تمایل داشتم با او کار کنم. درواقع شرایطی پیش آمد که در میان گزینه‌هایی که داشتم رحمانی بیشتر از همه آماده بود و درنهایت همکاریِ خوبی رقم خورد.

بزرگ‌ترین چالشی که در اجرای نمایش «آناکارنینا» داشتید، چه بود؟

من با یک چالش بسیار سخت در این نمایش مواجه بودم که تقریبا ۵۰ درصد نمایش ساکن است و بازیگرانِ نمایش که در حال صحبت کردن با یکدیگر در یک برنامه‌ی تلویزیونی هستند، نمی‌توانند از جای‌شان بلند شوند. درواقع میزانسنی که در اختیار بازیگران قرار دادم در حد تکان دادن سر و دست‌ها یا یک پا را از روی پای دیگر برداشتن است. پس تنها چاره این بود که با دیالوگ‌ها کِششی در مخاطب ایجاد شود که نمایش برایش تا انت‌ها خسته‌کننده نشود. از ترفند استندآپ کمدی هم استفاده کردم که برای مثال استندآپ کمدین مجبور است یک هنرنمایی کند و به همین دلیل از جایش بلند می‌شود و حرکت دارد. به همین علت چالش راحتی نبود که من به عنوان کارگردان بتوانم خودم، بازیگران و همچنین مخاطب را متقاعد کنم که حدود ۴۰ دقیقه دو نفر روبه‌روی یکدیگر بنشینند و حرف بزنند. صحبت‌های بازیگران باید به اندازه‌ای جذاب از آب درمی‌آمد که تماشاگر احساس خستگی نکند. اگر منصفانه نگاه کنیم بازیگر هم ریسک می‌کند و ممکن است نتیجه‌ی خوبی برایش دربرنداشته باشد. چراکه که اگر مخاطب نسبت به نمایش دچار انرژی منفی شود، آن را به بازیگرِ روی صحنه منتقل می‌کند.

در صحبت‌هایتان به این موضوع اشاره کردید که نمایش «آناکارنینا» دچار ممیزی نشده است؟

نه خوشبختانه. حداقل برای این کار که واقعا مشکلی نداشتیم و راحت توانستیم اجرا کنیم. پروسه‌ی نوشتن این نمایشنامه خیلی طولانی بود و هفت سال هم بازنویسیِ آن زمان برد. یعنی از زمانی که نمایشنامه را نوشتم، حداقل سالی یک یا دو بار بازنویسی کردم. موضوعی هم که نمایش درباره آن حرف می‌زند، شاید موضوعی نباشد که به سادگی بتوان آن را مطرح کرد. اما تلاش کردم طوری به موضوع بپردازم که دچار مشکل نشود. ضمن اینکه آن نسخه‌ای که برای اجرای خارج از ایران نوشته‌ام، ممکن است یک درصد با اجرای این شب‌ها متفاوت باشد. با این حال من برای اجرای این نمایش در ایران تا این حد نیاز داشتم و چیزی بیشتر از این هم نمی‌خواستم. خوشبختانه چیزی که مدنظرم بود را توانستم روی صحنه ببرم و بخش تلویزیون و برخورد تلویزیون با چهره‌ها و ستاره‌ها، مسائلی بود که برایم اهمیت داشت.

استقبال از نمایش «آناکارنینا» در سه دوره‌ای که آن را روی صحنه برده‌اید، چطور بوده است؟

طبیعتا استقبال از نمایش در دوره‌های قبل بیشتر بود. دو دوره‌ی قبلی در سال ۹۶ اجرا شد و به نظرم در آن سال استقبال بهتر و حال مردم هم بهتر بود. الان هم به این شکل است که بعضی شب‌ها می‌بینیم سالن پر است و گاهی هم با تعداد کم تماشاگر مواجه می‌شویم. من فکر می‌کنم که همه چیز برای ما متزلزل است و هر اتفاقی مثل ریزش یک ساختمان، تصادف یا واژگون شدن قطار و… ممکن است ناگهان احوال ما را تحت تاثیر قرار دهد و طبیعتا در روحیه و حال مردم تاثیر می‌گذارد. حال مردم هم باعث می‌شود که ترغیب شوند و به سینما و تئاتر یا کنسرت بروند یا نروند. من به وضوح این حال را در مخاطب امروز دیده‌ام و زمانی که اتفاق خاصی نمی‌افتد هم مخاطب بیشتری داریم. اما در روزهایی که یک بحران به وجود می‌آید، مردم هم انگار حوصله‌ی تئاتر دیدن ندارند. بعضی اوقات هم حتی بلیت‌ها فروش رفته اما سالن به آن اندازه پر نیست و یک عده تصمیم گرفته‌اند در این شرایط به دیدن تئاتر نیایند.

وضعیت این روزهای تئاتر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت تئاتر نباید به این شکل باشد. تئاتر در کجای این کره خاکی بدون حمایت دولت‌ها به راهش ادامه می‌دهد. درمورد کشورهایی صحبت می‌کنم که اساسا تئاتر دارند. خیلی از کشورهای اطراف ما اصلا تئاتری ندارند. یک‌سری از کشورهای عربی هستند که از اروپا تئاتر به کشورشان می‌آورند. یعنی تکنسین‌ها و کارگردان‌های اروپایی را می‌آورند که مثلا برای‌شان اُپرا اجرا کنند و بحث این کشورها جداست. اما کدام کشور که تئاتر دارد، دولت‌اش تا این حد کنار می‌ایستد و می‌گوید من نظارت می‌کنم.

در صحبت‌هایتان به شرایط موجود اشاره کردید که انگیزه‌ی انجام کار جدید ندارید، منظورتان از این شرایط فقط هزینه‌های تولید تئاتر است؟

بله. تولید تئاتر در حال حاضر به شدت گران است و مثل همه‌ی چیزهایی که در زندگی سخت شده، به هر حال تئاتر هم بخشی از زندگی ما است و طبیعتا سخت می‌شود. اگر بخواهیم منطقی باشیم، هنوز هم تئاتر در ایران خیلی قیمت بالایی ندارد. من یکی از کسانی بودم که با افزایش قیمت معمول تئاتر موافق نبودم و تمایلی نداشتم قیمتی که در حال حاضر دیگر نمایش‌ها دارند را ما هم به همان میزان قیمت بلیت نمایش «آناکارنینا» را بالا ببریم. چون احساس کردم این روزها مشکلات اقتصادی به اندازه کافی زیاد است و ما هم دردی به دردها اضافه نکنیم. به همین دلیل قیمت کمی برای تئاترمان تعیین کردیم. اما با این قیمت‌ها نمی‌شود تئاتر روی صحنه برد. چیزی که ذهنم را درگیر کرده و نمی‌دانم که درست است یا غلط، این است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هرچقدر چیزی گران باشد، مخاطب فکر می‌کند پس دیدنش ارزش دارد. و به همین دلیل برای مثال اگر قیمت بلیت یک تئاتر ارزان باشد، فکر می‌کنند پس قطعا چیز بی‌ارزشی است. واقعا اینطور نیست و در شرایط نرمال مردم باید بدانند که چرا یک کاری را هنرمندان آن کار ارزان‌تر عرضه می‌کنند و گروه دیگری یک کار را گران‌تر عرضه می‌کند. این موضوع نیازمند یک فرهنگ‌سازی است که مخاطبان باید تشخیص دهند که از چه کاری باید حمایت شود و از چه کاری نباید حمایت شود. اما اینقدر پیچیده و سخت است که اصلا نمی‌شود درموردش قضاوت کرد. به هر حال آن کسی هم که مبالغ بالا روی نمایش‌اش می‌گذارد، فکر می‌کند کار هنری انجام می‌دهد و تولید کار هنری هم اصلا ساده نیست و ارزش کارش زیاد است و هر کسی دوست دارد می‌آید و هر کسی هم دوست ندارد، نمی‌آید. به هر حال ما با تماشاگر غریبی روبه‌رو هستیم.

در حال حاضر دولت بابت سالن‌های خودش از گروه‌های تئاتری اجاره و درصد می‌گیرد. تئاترشهر درصدی از فروش بلیت را برمی‌دارد به عنوان هزینه‌ی سالن و این فاجعه است. ۱۰ سال قبل یک شورایی به اسم شورای حمایت وجود داشت که آن شورا تعیین می‌کرد که از هر تئاتر با چه هزینه‌ای حمایت می‌کند، برای مثال برای یک نمایش ۵۰ میلیون تومان در اختیار گروه تئاتری می‌گذاشت و تعیین می‌کرد که بازیگر، کارگردان و… چقدر دستمزد دارند. علاوه بر این هم هرچقدر یک نمایش فروش داشت، آن مبلغ را هم به عنوان دستمزد گروه می‌دانست و در هر صورت کمکش را می‌کرد. سال‌هاست که این شورا وجود ندارد و گروه‌های تئاتری به سختی به کارشان ادامه می‌دهند.

گفتگو: یاسمن طلوعی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز