خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد؛

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟
کد خبر : ۱۲۴۵۷۷۱

بررسی تصاویر تخت جمشید از زمان بیرون آمدن از زیر خاک تاکنون نشان می‌دهد که آکیناکه یا دشنه‌ای که به کمر رییس تشریفات در صحنه بار عام شاهی (داریوش شاه) در دوره‌های مختلف بسته شده، سرنوشتی متفاوت داشته اما چند سالی است که اثری از آن دیده نمی‌شود و سرگذشت نامعلومی پیدا کرده است.

به گزاش خبرنگار ایلنا، چندی است تصاویری از تخت جمشید در فضای مجازی دست به دست می‌شود که نشان از سرنوشتِ نامعلوم بخشی از نقش برجسته بارعام شاهی دارد.

دو نقش برجسته‌ی معروف به صحنه‌ی بار عام داریوش، سازنده بنای تخت جمشید، در حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد، در تاریخ ۱۰ فروردین سال ۱۳۱۵ خورشیدی و در جریان کاوش‌های مؤسسه‌ی خاورشناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی اریک اشمیت از زیر آوار دیوارها و سقفِ خزانه‌ی شاهی بیرون آمده و کشف شد.

هر دو صحنه که مشابه و تصاویر آینه‌ای یکدیگر بودند، یکی به پیشانی نمای شمالی و دیگری به پیشانی نمای خاوری پلکان تالار بزرگ آپادانا تعلق داشتند که بعدها در همان دوره هخامنشیان به دلایلی که به درستی و یقین بر ما روشن نیست، از محل اصلی خود جدا و به یکی از حیاط‌های خزانه تخت جمشید منتقل شدند.

در این صحنه‌ها شاه در زیر یک سایه‌بان نشسته بر روی یک تخت مجلل و در حالی که گلی در یک دست و عصای شاهی در دست دیگر دارد، نشان داده شده است. در برابر او دو ظرف پایه‌دار مانند دو عودسوز قرار دارد. در پشت سر نیز شاهزاده و در برابرش رییس تشریفات مراسم دربار در تن‌پوش چرمی مادی به حالت احترام درحالیکه کف دست راست خود را مقابل دهان گرفته و به حالت احترام اندکی خم شده است، دیده می‌شود. کل صحنه نیز از دو طرف با سربازان نیزه‌دار شوشی و ملازمان و اسلحه‌دار شاهی مراقبت می‌شود.

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

بابک پارسا جم (راهنمای گردشگری) با اشاره به داستان شگفت‌انگیز بار عام شاهی که در گنجینه قرار دارد، گفت: در گذشته، دیوارهای شمالی و خاوری کاخ آپادانا جدا شده و به گنجینه برده شده است. برخی بر این باورند هنگامی که خشایارشا-شاه به دست سرپرست نگهبانان دربار و یک مغ روحانی به نام مهرداد در خوابگاه خود کشته می‌شود و این رخداد را به گردن جانشین او یعنی داریوش می‌اندازند و داریوش را نیز می‌کشند و در نهایت اردشیر یکم هخامنشی جانشین خشایارشا-شاه می‌شود، در همان زمان اردشیر یکم هخامنشی از آنجاکه نقش بارعام شاهی را یادآور رخداد کشته شدن پدر و برادر خود می‌دید، دستور داد این دو نقش را از دو سمت کاخ آپادانا بیرون آورده و به گنجینه ببرند و امروز یکی از آن‌ها در ارگ پارسه و دیگری در موزه‌ی ایران باستان در تهران نگهداری می‌شود.

شاید نمایش آکیناکه که به تازگی از سوی موزه گتی رونمایی شد و حواشی بسیاری را در پی داشت، نظرات را به سمت تخت جمشید و آنچه در دوره هخامنشیان می‌گذشت، بیشتر جلب کرده باشد چنانکه برخی از فعالان میراث‌فرهنگی و باستان‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که آکیناکه یا دشنه‌ای که در نقش بارعام شاهی بر روی کمر ارتابان سرپرست نگهبانان دربار و همچنین یک تن دیگر که جنگ‌افزار و دشنه دار شاه بوده است، دیده می‌شود، سرگذشت نامعلومی پیدا کرده.

پارسا جم با تاکید بر آنکه در نماها و عکس‌هایی که پانزده تا بیست سال پیش در ایران چاپ شده‌اند نقش بارعام شاهی در تخت جمشید را می‌بینیم که تا اندازه‌ای ویران شده است ولی همچنان نیمی از دسته و بخشی از آکیناکه سرپرست نگهبانان دربار را می‌توان دید اما امروزه این بخش هم سرتاسر و کامل با ضربه و چکش تخریب شده است، گفت: باید دید چه زمانی چنین ویرانی و به دست چه کسانی انجام گرفته است. اگر نگاهی به کتاب والتر هینتس بیاندازیم شاهد آن خواهیم بود که عکس آرشیوی آن که متعلق به سال ۱۳۵۴ است، می‌بینیم که بخش بیشتری از آکیناکه تخت جمشید برپا و سالم است. در کتاب چهره یا رخنمایی پرسپولیس یا سازه پرسپولیس به زبان انگلیسی سال ۱۹۷۶ میلادی، ۱۳۵۴ نیز آکیناکه تخت جمشید برپا و سالم است و شگفتی اینجاست که در کتاب راهنمای مستند تخت جمشید که چاپ نخست آن به سال ۱۳۸۴ بازمی‌گردد، عکس ویران شده آکیناکه منتشر شده اما به ویران شدن این آکیناکه توجهی نشده است. در کتاب پرسپولیس پایتخت درخشان امپراتوری پارس از هاید ماری کخ و ترجمه امیرحسین اکبری شالچی منتشر شده در سال ۱۳۹۱ نیز عکس آرشیوی پیش از سال ۵۷ آورده شده که در آن آکیناکه سالم است. در کتاب گزارش از کاوش‌های انجام شده بدست موسسه مطالعات ایرانی بریتانیا ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ از دیوید استرناخ هم آکیناکه آرتابان در تخت جمشید نیمه است یعنی همه بخش‌های آن تخریب نشده. در کتاب داود وکیل زاده در زمستان ۱۳۸۶ عکسی که منتشر شده، نشان از تخریب آکیناکه دارد. در کتاب شکوه تخت جمشید از فرزین رضاییان نیز که در سال ۱۳۸۳ منتشر شد، آکیناکه سراسر ویران شده است. حال این سئوال پیش می‌آید که چه کسانی در این پانزده تا بیست سال گذشته آکیناکه بار عام شاهی تخت جمشید را تخریب کرده‌اند؟

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

آخرین باری که آکیناکه بارعام شاهی سالم دیده و عکاسی شده در ۱ ژانویه ۲۰۰۳ بوده که توسط دی آگوستینی عکاسی شده (این تصویر توسط اردشیر عمادی ارائه شده است) 

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

صحنه بارعام و دشنه بر کمر رییس تشریفات در تصویر پیش از سال 1977م

 

بررسی روند تاریخی آنچه بر دشنه هخامنشی گذشت

افشین یزدانی (باستان‌شناس دوران هخامنشی) در این خصوص به ایلنا گفت: براساس تصویری که از اندک زمانی پس از کاوش و تمیزکاری محل از آوار منتشر شده است، فروافتادگی بخش‌های پشتی صحنه دیده می‌شود. همچنین با دقت در تصویر فرد روبروی شاه درست در محلی که دشنه‌ای بر کمر و ران پای وی متصل می‌شده آثار شکستگی، جداشدگی و آسیب را می‌توان مشاهده کرد.

او ادامه داد: کاوشگر (اشمیت) باور دارد که به احتمال زیاد در همان زمان حمله‌ی مقدونی‌ها تعرضاتی در قالب ضربه و خدشه به بخش‌هایی از نقش برجسته مانند صورت شاه روا داشته شده است. بخش‌هایی از صحنه‌ی بار عام مربوط به نمای خاوری پلکان آپادانا نیز درست در زمان آتش سوزی بزرگ تخت جمشید و همزمان با سقوط سقف‌ها، بر روی کف حیاط و ایوان فروافتاده است.

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

صحنه بارعام ایوان خاوری کاخ آپادانا در زمان کشف در ساختمان خزانه تخت جمشید

 

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

نگاهی دقیق‌تر به تصویر بالا و محدوده‌ای که با دایره سفید رنگ مشخص شده نشان می‌دهد که محل اتصال دشنه بر کمر و ران در همان دوران باستانی دچار آسیب و شکستگی شده است.

به گفته یزدانی، تصاویر دیگری که کاوشگر از صحنه بارعام در سال ۱۹۵۳ میلادی منتشر کرده است، نشان می‌دهد که سنگ‌های فروافتاده مربوط به نقش برجسته بارعام از روی کف برداشته و در جای خود قرار داده شده است. همچنین برای حفاظت از بخش مرکزی صحنه در برابر نور آفتاب یک حصیر بر بالای نقش برجسته نهاده شده است. همچنان شاهد حضور بخش‌هایی از دسته و بدنه یک دشنه بر کمر فرد خم شده روبروی شاه هستیم. مقایسه تصاویر در کنار کیفیت و شرایط پراکندگی داده‌های باستانی این احتمال را تقویت می‌کند که دشنه مورد بحث ما همانند بخش‌های دیگر نقش برجسته، در اثر حمله مقدونی‌ها و ضربه عمدی آن‌ها یا در جریان فروافتادگی آوار سقف، شکسته و از بدنه جدا شده و در پای نقش برجسته بر روی زمین افتاده است تا زمان کشف دوباره پس از کاوش‌ها، بار دیگر به محل اصلی چسبانده و به اصطلاح «وصالی» شده است.

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

مرمت و بازگرداندن بلوک‌های سنگی فروافتاده به محل اصلی خود در نقش برجسته صحنه بارعام (تصویر مربوط به نخستین مرحله مرمتی پس از کاوش سال 1936).

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

دشنه افزوده شده بر جای اصلی پس از  انجام نخستین مرمت‌های پس از کاوش سال 1936

این باستان‌شناس دوران هخامنشی تصریح کرد: حضور دشنه وصالی شده بر کمر رییس تشریفات در صحنه بار عام در تصاویر و طرح‌های بازسازی از این صحنه در سال‌های بعدتر نیز قابل شناسایی است. به عنوان مثال می‌توان به تصاویر و طرح بازسازی خانم «آن تیلیا» باستان‌شناس ایتالیایی اشاره کرد که پیش از سال ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۶ خورشیدی) منتشر کرده است. با همه این‌ها در عکس‌ها و مستنداتی که دست‌کم به دو دهه اخیر بازمی‌گردند، دیگر نشانی از دشنه وصالی شده دیده نمی‌شود و این احتمال وجود دارد که به دلیل جداشدگی مجدد، دیگر وصالی نشده و به گنجینه تخت جمشید منتقل شده باشد. درستی و صحت این موضوع نیازمند تحقیقات دقیق و پرس و جو از اساتید قدیمی مرمت و موزه‌داران مجموعه میراث جهانی تخت جمشید است.

سرگذشتِ نامعلومِ «آکیناکه بار عام شاهی» متعلق به داریوش هخامنشی/ چه بر سر دشنه‌ی رییس تشریفات هخامنشیان آمده است؟

بازسازی صحنه بارعام داریوش شاه بر نمای پلکان خاوری تالار آپادانا و دشنه ی بر کمر رییس تشریفات

 

 ایزمئو قطعات را سر جایش می‌گذاشت

حسن راهساز (پیشکسوت مرمت سنگ ایران) که از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۸۸ در تخت جمشید فعالیت داشت با اشاره به آنکه طی ۳۰سال که مسئول مرمت و بازسازی تخت جمشید بودم، شاهد انجام چند مرحله کار بر روی نقش برجسته بار عام شاهی بودم، گفت: از دوره اشمیت که با انجام حفاری‌های باستان‌شناسی تخت جمشید را کشف می‌کند، گرفته تا دوره‌های سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ میلادی که ایزمئو در آنجا کار می‌کرد، بسیاری از قطعاتی که در گنیجنه، راهروها و حیاط خلوت موزه قرار داشت، جمع آوری و مورد بررسی قرار می‌گرفت و سعی بر آن بود تا آنجایی که امکانش باشد، قطعات جدا شده به جای اصلی خود بازگردد. این مورد درخصوص نقش برجسته بار عام شاهی نیز صادق است و تعدادی از قطعات آن در دوره‌ای که ایزمئو در تخت جمشید کار می‌کرد، سر جای خود گذاشته شد. این امور در گزارشاتی که اکنون در بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد نگهداری می‌شود، ذکر شده و تمام این قطعات نیز مشخص هستند.

او ادامه داد: از سال ۵۷ به این سو من در تخت جمشید فعال بودم در سال‌های ۶۲ و ۶۳ شاهد آن بودیم که رطوبت شدید در تخت جمشید نفوذ کرد و در نقش بار عام شاهی بخصوص در بخشی که افسر مادی گزارش می‌دهد، رطوبت زیادی نفوذ کرده بود که مجبور شدیم در پشت نقش برجسته هواکش و دفع‌کننده نم بگذاریم. در دوره‌های بعد در دهه ۷۰ نیز قطعات کوچکتری پیداشده بود که مجدد مرمت شد و سر جای خود گذاشته شد.

راهساز درخصوص اینکه آیا به خاطر می‌آورد که وضعیت و سرگذشت آکیناکه بسته شده به کمر رییس تشریفات در صحنه بار عام چه بوده، گفت: قطعات زیادی در اینجا گذاشته شده است. اگر نگاهی به تصاویر این نقش برجسته در دوره‌های پیش از اسمیت و زمانی که از زیر خاک بیرون آورده شد، بیاندازید شاهد آن خواهید بود که بخش بزرگی از سمت راست نقش برجسته وجود ندارد و این قطعات در انبارهای موزه تخت جمشید نگهداری می‌شد که در دوره ایزمئو دو قطعه بزرگ بازگردانده و نصب شد. البته بعد از انقلاب نیز چندین قطعه را به این نقش برجسته وصل کردیم.

 دشنه‌ بارعام به موزه تحویل داده نشد

عباسعلی بردبار (کلیددار موزه تخت جمشید) نیز درخصوص این مهم که آیا در مدتی که به در این سمت در تخت جمشید فعال بوده، شی‌ء موزه‌ای تخت عنوان آکیناکه بار عام شاهی یا دشنه مد نظر به او تحویل داده شده که در موزه نگهداری شود، گفت: هیچ چیزی که اینگونه باشد به من داده نشد که به موزه ببرم. تازمانی که من در موزه تخت جمشید بودم هیچکس هیچ چیز غیر رسمی را از موزه خارج یا به موزه وارد نکرده است. ضمن آنکه از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۳ که در موزه فعال بودم، چنین شئی به من تحویل داده نشد.

 گزارش: معصومه دیودار

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز