خبرگزاری کار ایران

در نشست ایلنا درباره فیلم سینمایی «علف‌زار» مطرح شد؛

کاظم دانشی: فقط نشانه‌هایی از فساد غیرسیستماتیک در قوه قضاییه را به تصویر کشیدیم/ به قهرمان‌های پاکدستی مانند شهید رجایی علاقه دارم/ رضا منتظری: «علف‌زار» را نمی‌توان به سیاه‌نمایی محکوم کرد

کاظم دانشی: فقط نشانه‌هایی از فساد غیرسیستماتیک در قوه قضاییه را به تصویر کشیدیم/ به قهرمان‌های پاکدستی مانند شهید رجایی علاقه دارم/ رضا منتظری: «علف‌زار» را نمی‌توان به سیاه‌نمایی محکوم کرد
کد خبر : ۱۲۴۱۵۸۶

کاظم دانشی با اشاره به اینکه «علف‌زار» در مسیر اکران با چالش‌ها مواجه شد، تأکید کرد: وزارت ارشاد ادعای من نسبت به اینکه فیلم را کاملاً براساس فیلمنامه ساخته‌ام راستی‌آزمایی کرده و خودشان تأکید دارند که فیلم تا ۹۵ درصد با فیلمنامه‌ای که ارائه داده‌ام، تطبیق دارد. اعتراض من به این بود که آن‌ها پای امضای خودشان نمی‌ایستادند.

به گزارش خبرگزاری ایلنا، فیلم سینمایی «علف‌زار» اولین تجربه سینمایی کاظم دانشی در مقام کارگردان است که در چهلمین جشنواره فیلم فجر نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت و توانست جایزه بهترین صداگذاری، بهترین تدوین، بهترین نقش مکمل زن و بهترین فیلمنامه را از آن خود کند.

«علف‌زار» به کارگردانی کاظم دانشی یکی از پر سر و صداترین فیلم‌های این دوره از جشنواره بود که حتی بحث سانسور اثر پیش از نمایش آن در جشنواره نیز در بین اهالی رسانه بسیار مطرح بود.

به هر شکل فیلم سینمایی «علف‌زار» این روزها بر پرده سینماهای کشور نمایش داده شده و به همین بهانه میزگردی با حضور کارگردان و رضا منتظری (منتقد) در خبرگزاری ایلنا برگزار کردیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

«علف‌زار» مدعی است که چندین قصه واقعی را روایت می‌کند، آیا همه قصه‌های فیلم واقعی هستند یا تنها چند قصه در این اثر بر اساس واقعیت نوشته شده‌اند؟

کاظم دانشی: همه قصه‌ها، هر آنچه که در فیلم شاهد هستید بر اساس واقعیت است.

چرا در فیلم شما که چندین ماجرا در آن روایت می‌شود، برخی ماجراها به سرانجام مشخصی می‌رسند اما برخی بدون پایان‌بندی و سرانجام مشخص باقی می‌مانند؟

کاظم دانشی: دقیقه پایانی فیلم «علف‌زار» سانسور شده است، در واقع فیلم بالای 103 دقیقه است. در واقع تیغ سانسور به فیلم ضربه‌ای جدی زده ولی به نظر من همچنان «علف‌زار» فیلمی قابل دفاع است.

از نظر من «علف‌زار» مسیری را در ژانر دادگاهی باز کرده و حرف‌هایی را مطرح می‌کند که من تا امروز سراغ ندارم فیلمی به این شکل مسائلی چون فساد در قوه‌قضاییه را مطرح کرده باشد و به نظر من مطرح کردن چنین موضوعی و حفظ آن از زیر تیغ سانسور کاری است که از ساخت چند فیلم سینمایی هم سخت‌تر است.

من برای حفظ فیلم و اکران و نمایش آن تلاش بسیاری کردم و می‌توانم بگویم که مسئولان عالی‌رتبه نظام جمهوری اسلامی فیلم ما را دیدند و فیلم از این مراحل گذشت تا امروز به پخش رسیده است و من برای این فیلم واقعاً ریش‌هایم را سفید کردم.

چند نفر به من اعتماد کردند و بر این فیلم سرمایه‌گذاری صورت گرفته و من باید از چندین میلیارد تومان پول حفاظت می‌کردم و واقعاً استرس شدیدی را تحمل کردم که این فیلم امروز به مرحله اکران رسیده است.

در نهایت آنچه که مدنظر داشتید در فیلم ماندگار شد؟

کاظم دانشی: ما وقتی درباره فساد صحبت می‌کنیم در یک نگاه تحلیلی درست باید فساد را ریشه‌یابی کنیم و من فکر می‌کنم ریشه فساد از داخل یک سیستم است که به اجزای دیگر آن و در نهایت به جامعه رسوخ پیدا می‌کند. منظور من فساد سیستماتیک نیست،‌ فسادی که می‌تواند از سوی یک فرد اتفاق بیفتد و این چیزی است که در «علف‌زار» روایت شده است.

فساد در قوه قضاییه هم مسئله پیچیده یا پنهانی نیست، بارها افرادی فاسد در این سیستم حضور داشته‌اند که رسیدگی به این فسادها صورت گرفته و رسانه‌ای نیز شده‌اند. اتفاقاً در فیلم من دادستانی که حضور دارد فردی رشوه‌گیر نیست و فساد مالی ندارد، او در واقع فردی مصلحت‌طلب است و در مقابل آن ما شخصیتی را داریم که در همین قوه قضاییه حضور دارد و مقابل فساد می‌ایستد. این مصلحت‌اندیشی و اصطلاحاً پارتی‌بازی اتفاقاً تنها مربوط به قوه قضاییه نیست و من فکر می‌کنم در بخش‌های مدیریتی مختلف کشور ما وجود دارد. ما به دنبال زیر سوال بردن کل یک سیستم نبودیم و فقط نشانه‌هایی از فساد را که از سوی افرادی در این سیستم وجود دارد به تصویر کشیدیم و اتفاقاً در همان سیستم هم فردی را نشان دادیم که علیه این فساد ایستادگی می‌کند.

برخی منتقدان بر این عقیده‌اند که «علف‌زار» نمی‌تواند مضمون مورد نظر خود را به مخاطب منتقل کند و این فیلم فقط چند معضل را در کنار هم قرار داده تا اثری پر التهاب به نظر بیاید. چرا شما فیلم را در انتقال مضمونی که مدنظر دارد اثری موفق می‌دانید؟

رضا منتظری: نکته‌ای که فیلم «علف‌زار» دارد و برای من خیلی مهم بود این است که شاید برای اولین بار در تاریخ سینمای پس از انقلاب فیلم را شاهد هستیم که روی مسئله فساد اداری انگشت گذاشته است. آنچه که در فیلم روایت می‌شود برای مخاطب ایرانی که سال‌ها درگیر اخبار متعددی از فسادهای مختلف در رسانه‌ها بوده، کاملاً‌ قابل لمس و باورپذیر است.

اینکه یک فیلمساز برای ساخت فیلم اولش چنین ریسکی کند و روی چنین سوژه‌ای دست بگذارد که قطعاً با چالش‌های بسیاری برای ساخت و نمایش روبرو خواهد شد، می‌تواند نکته حائز اهمیتی باشد که سینماگران ما را به ساخت فیلم‌هایی انتقادی و فاصله گرفتن از سینمای خنثی تشویق کند. در واقع سینماگران ما سعی دارند در فیلم‌های اول به خط قرمزها نزدیک نشوند و پس از آن در تجربه ساخت فیلم سوم یا چهارم شروع به ساخت آثار چالشی می‌کنند.

نکته جالب توجه نگاه مثبت و منفی افراد از طیف‌های مشترک نسبت به فیلم «علف‌زار» است. برخی افراد از این فیلم حمایت کرده‌اند که من به شخصه انتظار داشتم به انتقاد از آن بپردازند و این نشان می‌دهد که «علف‌زار» قابلیت این را دارد که برداشت‌های مختلفی از مضمون آن شود.

من هم به این نکته اعتقاد دارم که برخی مسائل در فیلم «علف‌زار» رها می‌شود و پایان مشخصی ندارند اما متوجه شدم که فیلم با سانسور شدیدی مواجه شده و طبیعتاً این حجم از سانسور به این اثر آسیب وارد کرده است.

به هر حال مخاطبی که به سینما می‌آید با یک محصول نهایی مواجه می‌شود که ممکن است اثری خنثی باشد درحالیکه شاید فیلمساز در این اتفاق بی‌گناه باشد. آنچه که امروز بر پرده سینماها است را اثری خنثی می‌دانید یا همچنان می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد؟

رضا منتظری: به نظر من با وجود سانسوری که صورت گرفته و آسیبی که این اثر دیده، «علف‌زار» همچنان اثری خوش‌ساخت است که اتفاقاً‌ می‌توان آن را از معدود فیلم‌های سینمایی سال‌های اخیر ایران دانست که خنثی نیست و حرفی برای گفتن دارد اما شاید بدون سانسور اثر بهتری بود و آسیب وارد شده بر این اثر با وجود اینکه نسخه اصلی را ندیدم غیر قابل انکار است.

«علف‌زار» تنها به موضوع فساد انتقاد نمی‌کند، این فیلم نیم‌نگاهی هم به پدیده آقازادگی دارد که در سال‌های اخیر در جامعه ما بسیار مطرح شده، این موضوع را با توجه به اقتضاعات قصه فیلم در آن گنجاندید یا مسئله اصلی دغدغه ذهنی خودتان بود که سعی داشتید در فیلم آن را مطرح کنید و پرداختن به مسئله آقازادگی چقدر زیر تیغ سانسور قرار گرفت؟

کاظم دانشی: سانسور در کشور ما یک اتفاق کاملاً سلیقه‌ای است. من فیلم «علف‌زار» را دقیقاً‌ بر اساس همان فیلمنامه‌ای که مجوز گرفتم ساختم و هیچ صحنه‌ای به فیلم اضافه نشده است اما در نهایت هنگام دریافت پروانه نمایش با مشکل مواجه شدیم. اتفاق وحشتناکی که در شورای پروانه ساخت رخ می‌دهد این است که وقتی شما فیلمنامه‌ای برای دریافت مجوز به سازمان سینمایی ارسال می‌کنید،‌ تنها یک نفر از اعضای شورا فیلمنامه شما را می‌خواند و بعد آن یک نفر در جلسه، قصه را برای باقی افراد تعریف می‌کند. اگر بدشانس باشید و فیلمنامه توسط فردی سخت‌گیر خوانده شود به شکلی قصه را تعریف می‌کند که اکثر اعضای شورای پروانه ساخت مجاب شوند که این فیلمنامه مجوز نگیرد.

ما هشت ماه به دنبال دریافت مجوز ساخت بودیم و سپس فیلمنامه مجوز گرفت و ما فیلم را دقیقاً بر اساس فیلمنامه ساختیم اما در زمان دریافت پروانه نمایش همه اعضای شورا که افرادی دیگر هستند فیلم را می‌بینند و آن‌ها با توجه به سلیقه خودشان نظر می‌دهند. پس از مشاهده فیلم اصلاحیه‌هایی برای فیلم شما در نظر می‌گیرند و بدون توجه به ساختار فیلم ممکن است از شما بخواهند که یک سکانس را کامل از فیلمتان حذف کنید. من بارها درباره این اظهارنظرها با افراد مختلف صحبت کردم و تأکید داشتم که با این اصلاحیه‌ها اثر دچار ضعف و تخریب می‌شود. به عنوان مثال یکی از اصلاحیه‌هایی که به فیلم «علف‌زار» وارد شد حذف بخشی بود که کاراکتر سارا بهرامی درباره شاهد بودن فرزندش از صحنه تجاوز افشاگری می‌کند و این لحظه که نقطه عطف دوم فیلم است را اگر از فیلم حذف می‌کردیم منطق روایی زیر سوال می‌رفت و من حتی به گریه افتادم و تأکید داشتم که من همان فیلمنامه‌ای را ساخته‌ام که مجوز گرفته و چیزی حذف یا اضافه نشده است.

وزارت ارشاد ادعای من نسبت به اینکه فیلم را کاملاً بر اساس فیلمنامه ساخته‌ام راستی‌آزمایی کرده و خودشان تأکید دارند که فیلم تا ۹۵ درصد با فیلمنامه‌ای که ارائه داده‌ام تطبیق دارد. اعتراض من به این بود که آن‌ها پای امضای خودشان نمی‌ایستادند و انتظار داشتند من فیلم را با وجود مجوزی که دریافت کرده، سانسور کنم. اگر به حفظ سکانس‌های فیلم و بسیاری از موارد اصرار نمی‌کردم امروز فیلم کوتاه «علف‌زار» اکران شده بود.

فیلم اول را در ادامه مسیر فیلمسازی یک فیلمساز جوان چقدر مهم می‌دانید؟

کاظم دانشی: وقتی به سانسورها اعتراض می‌کردم، به من می‌گفتند که تو فیلم اولی هستی و هنوز وقت داری اما واقعیت این است که اتفاقاً فیلم اولی است که وقت ندارد. فیلمسازی که چهار فیلم اکران شده دارد و پنجمین اثرش با مشکل مواجه شده، برای ساخت ششمین فیلم قطعاً به واسطه 4 فیلم قبلی‌اش می‌تواند مجوز بگیرد اما فیلمسازی که اولین اثرش توقیف شده شانس کمی برای ادامه راه دارد.

رضا منتظری: به عقیده من مهمتر از فیلم اول ماندگاری فیلم و فیلمساز است؛ ورود به دنیای سینما اگرچه سخت است اما نکته‌ای که اهمیت دارد تداوم حضور و نحوه حضور آدم‌ها در ساختار است. سرنوشت هیچ فیلمسازی با یک فیلم رقم نمی‌خورد، بلکه هر فرد وقتی به یک عنوان شناخته می‌شود که بتواند آن عنوان را برای خودش حفظ کند. چه بسا در تاریخ سینمای کشورمان تعداد کثیری فیلمساز داشته‌ایم که متاسفانه فقط یک فیلم ساخته‌اند و برای همیشه از سینما فید شده‌اند؛ این مورد حتی در مورد برخی بازیگران اول هم صدق می‌کند!

جالب آنجا است که برخی از این افراد جزو هنرمندان خوب هم محسوب می‌شوند اما تقدیر یا هر عنوانی مشابه آن و یا حتی مافیای سینما مانع از استمرار فعالیت آن‌ها شده است. آنچه بنده روی آن تأکید دارم این است که اگر فیلمساز اول اثری درخشان هم از خود ارائه کند هیچ تضمینی برای ادامه ماندگاری‌اش در سینما وجود ندارد و از طرف دیگر اگر اثری ضعیف هم از خود به نمایش بگذارد دلیلی برای اینکه در آینده نتواند کار و فعالیت کند، دیده نمی‌شود!

یکی از برچسب‌هایی که معمولاً به فیلم‌هایی از این دست که انتقاداتی مشخص نسبت به برخی مسائل سیاسی و اجتماعی دارند، سیاه‌نمایی است. این فیلم هم تا حدی در برخی انتقادات چنین اتهامی متوجهش شد، چرا فکر می‌کنید که «علف‌زار» با وجود انتقاداتی که به برخی مسائل دارد،‌ درگیر سیاه‌نمایی نشده است؟

رضا منتظری: در بین فیلم‌های ایرانی که به عنوان آثار اجتماعی شناخته می‌شوند به نظر من فیلم «علف‌زار» مطلق‌نگر نیست و از دل سیاهی ما شاهد روشنایی هستیم. در این فیلم ما به صورت مطلق شاهد سیاهی صرف نیستیم. متأسفانه یکی از کارهایی که برخی فیلمسازان ما برای موفقیت انجام می‌دهند ارائه تصویری کاملاً سیاه از جامعه است که به موفقیت اثرشان در جشنواره‌های خارجی بسیار کمک می‌کند.

این فیلمسازان سعی دارند با مورد توجه قرار دادن نقطه‌ای سیاه از جامعه و پر رنگ کردن آن توجه جشنواره‌ها را به خود جلب کنند اما نکته حائز اهمیت این است که «علف‌زار» گرفتار چنین دیدگاهی نشده است. به عنوان مثال شخصیت بازپرس با بازی پژمان جمشیدی دقیقاً نقطه‌ای روشن در دل سیاهی قصه است. فیلم دقیقاً‌ این دیدگاه را دارد که با وجود شخصیت‌های فاسد و وضعیت ناامیدکننده‌ای که وجود دارد فردی درستکار و با اخلاق نیز وجود دارد که می‌تواند نجات‌بخش باشد. اتفاقاً «علف‌زار» نه تنها از خنثی بودن فاصله گرفته، بلکه انتقادش نیز به شکلی نیست که بتوان آن را فقط نوعی غرولند و سیاه‌نمایی دانست.

به عنوان کارگردان آیا برچسب سیاه‌نمایی به «علف‌زار» را قبول دارید؟

کاظم دانشی: من بر این عقیده‌ام که به شدت فیلمی انقلابی ساخته‌ام. فیلم «علف‌زار» قطعاً اثری تلخ است اما تلخ بودن دلیلی بر سیاه‌نمایی نیست. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که مگر قرار بوده ما هیچ‌وقت فیلم تلخ نسازیم؟

فیلم من به شدت اثری امیدبخش است و اگر اینگونه به نظر نمی‌آید ضعف من است چراکه هدف من از ساخت این فیلم تزریق ناامیدی نبود و اتفاقاً به امیدبخشی فکر می‌کردم. من با نقدی بر یک سیستم و با وجود اینکه اشکالات بسیاری را در آن به تصویر کشیده‌ام، فردی را نشان می‌دهم که حضور و وجود او در این سیستم در واقع نور امیدی است که می‌گوید با وجود این اشکالات، افرادی را می‌توان پیدا کرد که عملکردی انسانی و درست دارند.

کاراکتر بازپرس با بازی پژمان جمشیدی اقدامی انقلابی دارد. من علاقه دارم در قصه‌هایم افراد معمولی با انجام کاری معمولی در موقعیتی خاص را قهرمان نشان دهم. پژمان جمشیدی فردی است که می‌تواند به راحتی با مقام بالاتر خود کنار بیاید و با عافیت‌طلبی بدون اینکه کسی متوجه شود به حیات این فساد ادامه دهد اما او اقدامی علیه این اتفاق دارد و با وجود اینکه قرار نیست کسی او را تشویق کند یا نامی از او به عنوان فردی درستکار در جامعه مطرح شود، طرف حق می‌ایستد. به نظر من این فرد را می‌توان یک قهرمان واقعی دانست و چنین افراد شرافتمندی در جامعه ما وجود دارند که کسی آن‌ها را نمی‌شناسد. در واقع من در یک لجنزار به دنبال گوهر بودم.

ما سال‌هاست از شهید رجایی به عنوان یک الگو برای سیاستمدارانمان یاد می‌کنیم چراکه او حتی با خودکار دولت کار شخصی را انجام نمی‌داد، اما اگر شهید رجایی این کار را انجام می‌داد، چه کسی متوجه می‌شد که او با خودکار دولت کار شخصی هم انجام داده است؟ شهید رجایی به این دلیل به یک الگو تبدیل شده که برای نمایش و رسیدن به منافع بیشتر با ظاهرسازی دست به اقدامات ریاکارانه به ظاهر مثبت نمی‌زد و دیگران با دقت در رفتار و اقداماتش، درستی و پاکی او را کشف می‌کردند. من به چنین قهرمان‌هایی علاقه دارم، افرادی که حتی گمنام هستند و قرار نیست نامی از آن‌ها در تاریخ ماندگار شود اما اخلاق و انسانیت را زیر پا نمی‌گذارند. به نظر من اگر همه ما دلمان برای انسانیت و برای وطن بتپد، بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

سعید روستایی با ساخت آثاری چون «ابد و یک روز» و «متری شیش‌ونیم» جریانی در سینمای ما ایجاد کرد که بسیاری از سینماگران از آن تأثیر گرفتند. فکر می‌کنم فیلم شما تأثیرگرفته از همین جریان است. آیا «علف‌زار» به طور مستقیم تأثیرگرفته است سینمای روستایی ساخته شده است؟

کاظم دانشی: سعید روستایی، محمد کارت و محمدحسین مهدویان از فیلمسازان بسیار خوب کشور ما هستند که فیلم‌های اولشان بسیار موفق بوده و خیلی از فیلمسازان جوان ما هستند که تنها یک فیلم ساخته‌اند و به دلیل عدم موفقیت اثرشان نتوانسته‌اند مسیر فیلمسازی را ادامه دهند. قطعاً این یک ضعف بزرگ در سیستم فیلمسازی کشور ما به حساب می‌آید که فیلمساز با یک فیلم باید خود را به اثبات برساند و اگر این اتفاق رخ ندهد ممکن است دیگر نتواند مسیرش را ادامه دهد.

در همین سیستم فیلمسازان خوبی هستند که دوام آورده‌اند و سعید روستایی یکی از همین فیلمسازان است اما اینکه من در ساخت فیلم «علف‌زار» از او الگو گرفته باشم را کاملاً رد می‌کنم. ژانر فیلم من جنایی و دادگاهی است اما سینمای سعید روستایی یک سینمای کاملاً اجتماعی است که شاید بخش‌هایی از فیلمش مثل «متری شیش‌ونیم» در دادگاه بگذرد اما آن را نمی‌توان یک اثر دادگاهی دانست.

رضا منتظری: پس از موفقیت آثار اصغر فرهادی در سینمای ایران فیلم‌های بسیاری تأثیر گرفته از سینمای این فیلمساز ساخته شد و به نظر من سعید روستایی هم تأثیر گرفته از این کارگردان است. فیلمسازان جوان ما با این دید که در جشنواره‌های جهانی تشویق شوند از سینماگران موفقی چون اصغر فرهادی الگو می‌گیرند و به نوعی به تقلید از او می‌پردازند که نمونه‌های بسیاری از این اتفاق را در سینمای کشورمان می‌توان دید.

قطعاً با موفقیت اصغر فرهادی فیلمسازان بسیاری از او الگو گرفتند، همانطور که پس از موفقیت عباس کیارستمی موجی از فیلم‌های رئالیستی در سینمای ایران را شاهد بودیم. با این حال سعید روستایی شاید از سینمای فرهادی تأثیر گرفته باشد اما او دچار تقلید نشده و به نظر با فیلم‌هایش موجی در سینمای ایران ایجاد کرده که فیلمسازان جوان بسیاری از او الگو گرفته یا حتی به تقلید از سینمای این فیلمساز پرداخته‌اند. یکی از تفاوت‌های اصلی سینمای فرهادی با روستایی توجه آن‌ها به دو قشر اجتماعی متفاوت است که یکی بیشتر آثارش روایتگر افرادی از طبق متوسط است و دیگری به سراغ قشر ضعیف رفته است. اما نکته‌ای که درباره سینمای روستایی مورد توجه فیلمسازان جوان ما قرار گرفته توجه به تنش‌های موجود در قشر ضعیف است که معمولاً روایتی از مشکلات فراوان اقتصادی و بزهکاری‌ها را در پی دارد که بعضاً مشاجره و درگیری‌های لفظی بسیاری هم در بین کاراکترهایش دیده می‌شود و این نشانه‌ها در «علف‌زار» نیز وجود دارد.

کاظم دانشی: اصغر فرهادی و سعید روستایی هر دو فیلمسازانی هستند که آثارشان را در قالب ملودرام اجتماعی تعریف می‌کنند اما فیلم من یک اثر جنایی دادگاهی است و نمی‌تواند ارتباطی با این دو سینما داشته باشد.

در این فیلم یک جنایت رخ داده و همه اجزای درام بر پایه این جنایت چیده شده است و به مرور ابعاد مختلف یک جنایت به مرور برملا می‌شود اما در آثار فیلمسازانی که نام بردیم معمولاً یک اتفاق یا حادثه موتور متحرک درام است که همه چیز را پیش می‌برد. فیلم من روایتگر یک مدیر در یک سیستم است که اصلاً ارتباطی به طبقه متوسط یا فرودست جامعه ندارد.

اگر بخواهیم نگاهی جامعه‌شناختی به فیلم «علف‌زار» داشته باشیم در این فیلم شاهد نوعی کینه‌جویی یا نفرت از سوی طبقه فرودست نسبت به طبقه مرفه هستیم. به عنوان نویسنده و کارگردان این مسئله چقدر مورد توجه شماست؟

کاظم دانشی: دلیل شکل‌گیری، حفظ و رشد طبقه فرودست و در واقع زندگی سختی که این طبقه دارد می‌تواند طبقه متوسط باشد. طبقه فرودست کینه‌ای نسبت به طبقه متوسط دارد که تا حدی می‌تواند درست باشد. در همه این سال‌ها اقداماتی که طبقه متوسط با شکل‌گیری بحران‌های اقتصادی داشته در بدتر شدن وضعیت طبقه فرودست تأثیری مستقیم داشته و من فکر می‌کنم کینه‌ای که طبقه فرودست از او دارد می‌تواند منطقی و تا حدی خطرناک باشد و در فیلم «علف‌زار» هم شاهد این کینه و تبعات آن هستیم.

طبق تجربه مستندسازی‌ام در حوزه آثار جنایی باید بگویم که همیشه اتفاقاتی از این دست که در «علف‌زار» روایت می‌شود در باغ‌ها و مناطق ویلایی به همین شکل که در این فیلم می‌بینیم رخ می‌دهد. وقتی فردی به عنوان سرایدار در یک باغ کار می‌کند و ماهی سه تا چهار میلیون تومان حقوق می‌گیرد اما در همان باغ افرادی مهمان هستند که فقط تنقلات یک شب مهمانی‌شان به اندازه حقوق یک ماه او است، طبیعتاً حس خوبی نسبت به آن افراد ندارد و حتی یکی از عوامل زندگی سخت خود را همان افراد می‌داند.

منبع شما برای پرداختن به این معضلات چه بوده و از کجا به این تحلیل‌ها رسیدید؟

کاظم دانشی: من سال‌ها مستندسازی جنایی می‌کردم و در زمان ساخت آن آثار شناختی درباره این مسئله و در واقع جرم‌ها و جنایاتی که در به این شکل رخ می‌دهد پیدا کردم.

یکی از نکاتی که در نقد فیلم مطرح شده بود و آن را نقطه عطفی می‌دانستند، بازی بازیگران این فیلم بود. انتخاب‌هایی که صورت گرفته و بازی بازیگران را در چه سطحی می‌بینید؟

رضا منتظری: قطعاً بازی بازیگران فیلم «علف‌زار» یکی از نقاط قوت این فیلم است. وقتی فیلم «علف‌زار» را پیش از جشنواره دیدم همان شب به یقین گفتم که صدف اسپهبدی برای این فیلم می‌تواند برنده سیمرغ شود. به نظر من بازیگران به شکلی هدایت شده‌اند که در مسیر نظر فیلمساز قرار دارند و غیر از ترلان پروانه دیگر بازیگران عملکرد بسیار خوبی دارند. صدف اسپهبدی که به خوبی نقش یک زن درگیر اعتیاد را ایفا کرده در کنار آن مهدی زمین‌پرداز هم با بازی خوبش باعث شده تا سکانس‌هایی با حضور این دو بازیگر بخشی از جذابیتش را مدیون بازی آن‌ها باشد.

به عقیده من پژمان جمشیدی یکی از باورپذیرترین نقش‌هایش را در این فیلم بازی می‌کند و آن تصویری که به عنوان مخاطب آثار او از این بازیگر به عنوان یک کمدین می‌شناسیم کاملاً شکسته می‌شود و ما شخصیت جدیدی را شاهد هستیم. علاوه بر صدف اسپهبدی به نظر من سارا بهرامی هم بازی بسیار خوبی دارد و در چند سکانس می‌تواند بسیار بالاتر از سطحی که تا امروز از او دیدیم را به نمایش بگذارد و با توجه این بازیگر به جزئیات در ایفای نقش، مخاطب می‌تواند بپذیرد که شاهد عذاب یک زن مورد تجاوز قرار گرفته، است.

نکته دیگر بازیگران فرعی هستند که به خوبی در مقابل دوربین ظاهر شده‌اند و این بازیگران جوان از جمله  متین حیدری‌نیا، حسین ولی‌زاده و محمد معتضدی واقعاً فراتر از انتظار نقش‌آفرینی کرده‌اند. مائده طهماسبی نیز در این فیلم توانسته کلیشه‌های خود را بشکند و بازی جالب توجهی داشته باشد. علاوه بر فیلمنامه خوب و هدایت خوب کارگردان باید به نقش گریم بسیار خوب فیلم در هدایت بازیگران نیز اشاره کرد که قطعاً بسیار تأثیرگذار بوده است.

شاید کمتر کارگردانی برای ایفای نقش بازپرس به سراغ پژمان جمشیدی می‌رفت. چطور به این انتخاب رسیدید؟

کاظم دانشی: من و بهرام رادان اختلاف سلیقه‌های زیادی داشتیم اما او خیلی حرفه‌ای برخورد می‌کرد. در انتخاب نقش بازپرس نیز گزینه‌های بسیاری وجود دارد اما در مذاکره با بازیگران به دلایل مختلف به نتیجه نمی‌رسیدیم تا اینکه یک روز بهرام رادان به من انتخاب پژمان جمشیدی را پیشنهاد داد و آن زمان واقعاً این انتخاب متفاوت من را وسوسه کرد.

یک روز این انتخاب ذهن من را مشغول کرد و بعد از یک پروسه چند روزه جمشیدی نقش اصلی این فیلم را بازی کرد. در انتخاب ترلان پروانه هم بهرام رادان با من همکاری خوبی داشت، من یک روز این بازیگر را دیدم و واقعاً بازیگر خوش اخلاق و همراهی بود و به نظر من توانست نقشش را به خوبی ایفا کند.

با توجه به محدودیت‌های فراوانی که گریبانگیر سینمای ما است گویا فقط فرصت برای ساخت فیلم‌های کمدی مهیا است و به نظر شما می‌توانیم امیدوار باشیم که سینمای اجتماعی ما بتواند ادامه حیات داشته باشد؟

کاظم دانشی: من در ساخت فیلم «علف‌زار» تازه نفس بودم و به خاطر همین مسئله ریسک کردم و به نوعی ریشم را برای این فیلم سفید کردم اما به نظرم دیگر فیلمسازان قدیمی که سال‌ها در این حوزه کار کرده‌اند دیگر توان ذهنی و حوصله این کار را ندارند. به نظر من بهرام رادان هم به دلیل اینکه در حوزه تهیه‌کنندگی تازه نفس بود ساخت این فیلم را قبول کرد وگرنه شما اگر فیلمنامه‌ای مثل «علف‌زار» با پذیرش متقبل شدن هزینه کامل فیلم را به هر تهیه‌کننده‌ای بدهید پس از اینکه احتمال می‌دهد فیلم با مشکل ممیزی مواجه شود، ترجیح می‌دهد که با شما همکاری نکند.

تهیه‌کننده‌ها طبیعتاً به دنبال ساخت فیلم‌های بی دردسر هستند تا هم سرمایه‌شان حفظ شود و هم بتوانند سالی سه یا چهار فیلم بسازند. فیلمی که تهیه‌کننده را به دردسر بیندازد و بعد در بهترین حالت با سانسور و ممیزی فراوان به اکران برسد، اثری نیست که بتواند نظر تهیه‌کننده‌های زیادی را به خود جلب کند و به همین دلیل می‌توان گفت که سینمای اجتماعی دغدغه‌مند در ایران به شدت در خطر است و هر سال کمتر شاهد ساخت این فیلم‌ها خواهیم بود. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که تهیه‌کننده‌های بسیاری در سینمای ایران هستند که پس از ساخت یک یا دو فیلم پر دردسر امروز مشغول ساخت فیلم‌های خنثی یا در واقع بی دردسر و گیشه‌ای هستند.

در جایگاه یک فیلمساز جوان که در تجربه اولین فیلم سینمایی‌اش تا این حد با خط قرمزها برخورد داشته، آیا همچنان ساخت چنین آثاری را ادامه خواهی داد؟

کاظم دانشی: من این مسیر را ادامه می‌دهم. علاقه‌ای به ساخت فیلم‌های خنثی ندارم و بر این عقیده‌ام که اگر من مسائل موجود در کشورم را مورد نقد و بررسی قرار ندهم، چه کسی قرار است به این مسائل توجه داشته باشد. من سینما را مسیری برای اصلاح می‌دانم و معتقدم باید خودمان از درون این کار را انجام دهیم تا از بیرون کسی توجهات را به خود جلب نکند. به نظر من باید برای کار درست هزینه کرد و اگر شخصیت بازپرس «علف‌زار» را من خلق کرده‌ام و می‌گویم که او را دوست دارم و قهرمانی واقعی است، من هم باید سعی داشته باشم شبیه او عمل کنم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز