خبرگزاری کار ایران

حمیدرضا قربانی در گفت‌وگو با ایلنا؛

زنانِ امروز کنش‌گر هستند / محدودیت‌ها نقشی در مسیر قصه «مغز استخوان» نداشته است/ از اصغر فرهادی تأثیر گرفته‌ام اما تقلید نمی‌کنم

زنانِ امروز کنش‌گر هستند / محدودیت‌ها نقشی در مسیر قصه «مغز استخوان» نداشته است/ از اصغر فرهادی تأثیر گرفته‌ام اما تقلید نمی‌کنم
کد خبر : ۱۲۴۱۲۸۳

حمیدرضا قربانی با اشاره به اینکه زنان امروز جامعه ما کنش‌گر هستند، تأکید کرد: نقش پر رنگ زنان در تحولات اجتماعی اخیر یکی از دلایلی است که برای شخصیت اصلی فیلم‌های سینمایی‌ام به سراغ کاراکترهای زن رفته‌ام.

حمیدرضا قربانی (کارگردان سینما) که فیلم سینمایی «مغز استخوان» به کارگردانی او این روزها در سینماهای کشور اکران شده است،‌ در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره ساختار این فیلم و در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان «مغز استخوان» را یک فیلم فمینیستی دانست یا خیر، گفت: هر سه فیلمی که تا امروز ساختم زن‌محور بوده‌اند به این معنی که کاراکترهای اصلی این آثار که قصه را جلو می‌برند، زن هستند و دلیل این رویکرد هم به این موضوع مربوط می‌شود که فکر می‌کنم امروز در جامعه‌مان زن‌ها کنشگر هستند و همانطور که می‌بینیم در سال‌های اخیر زنان در مسائل سیاسی و فرهنگی و حتی تحولات اجتماعی تأثیرات پر رنگی داشته‌اند.

قربانی خاطرنشان کرد: درباره اینکه «مغز استخوان» چه جایگاهی در آثار فمینیستی سال‌های اخیر سینمای ایران دارد نمی‌توانم نظری قطعی بدهم و باید اینگونه آثار ساخته شده در سال‌های اخیر سینمای ایران را مورد بررسی قرار داد اما باید به این نکته هم اشاره کنم که در کنار فضای زنانه‌ای که فیلم دارد، مردان فیلم من هم منفعل نیستند. من سعی دارم دو راهی‌هایی در مقابل کاراکترهایم قرار دهم که آن‌ها در موقعیت انتخاب قرار بگیرند و این محدود به زن یا مرد نمی‌شود ولی اینکه زن‌ها در قصه‌ فیلم‌های من نقش پر رنگ‌تری دارند،‌ انکارناپذیر است.

این کارگردان درباره پرداختن به مسئله غیرت مردانه در این فیلم و تأثیر محدودیت‌های موجود در سینمای ایران در شکل‌گیری مسیر قصه «مغز استخوان» گفت: به نظر من اجزای تشکیل‌دهنده درام «مغز استخوان» و طبقه اجتماعی مردی که در این فیلم حضور دارد، مسیر پیشروی قصه را تعیین کرده است؛ به این معنی که طبقه اجتماعی تعریف شده برای کاراکتر مرد فیلم، نقش کاملاً پر رنگی در تصمیماتش برای معضل شکل‌گرفته دارد. او در ابتدا سعی دارد جلوی همسرش بایستد و به مرور که با جدیت زن مواجه می‌شود، می‌تواند به این نتیجه برسد که مقابل او ایستادگی نکند و حتی با او همراه شود. محدودیت‌هایی که در سینمای ایران وجود دارد یا هر مسئله‌ای غیر از آنچه که در قصه‌پردازی مدنظر داشتیم، نقشی در تغییر مسیر قصه فیلم نداشته و آنچه که در «مغز استخوان» شاهد هستیم مسیری است که قصه پیش روی ما قرار داده است و من فکر می‌کنم آقای زرنگار قصه را به درستی پیش برده و کنش‌های منطقی برای کاراکترها با توجه به شخصیت،‌ شرایط و طبقه اجتماعی‌شان در نظر گرفته شده است.

وی افزود: البته نمی‌توان این نکته را منکر شد که محدودیت‌ها همیشه تأثیرگذار هستند و حتی ممکن است از همان ابتدای راه برای تصمیم‌گیری جهت نوشتن یک فیلمنامه، نویسنده خود را در مسیری قرار دهد که اصلاً نیازی به ممیزی نداشته باشد و در واقع نویسنده سانسور را پیش از اینکه با آن برخورد داشته باشد، پیش‌بینی می‌کند. قطعاً نویسنده‌های ما دستشان با سانسور آمیخته شده و همیشه احتمال برخورد با این مسئله را در ذهن خود دارند اما در مورد «مغز استخوان» در هنگام نگارش فیلمنامه هیچ برخوردی با این مسئله نداشتیم و نویسنده اثر کاملاً آزادانه مسیر شکل‌گیری قصه را ترسیم کرده است.

قربانی در  پاسخ به این پرسش که آیا او خود را تأثیرگرفته از سینمای اصغر فرهادی می‌داند یا خیر،‌ گفت: من با کارگردان‌های بسیاری کار کرده‌ام که یکی از آن کارگردان‌هایی که در فیلمسازی من تأثیرگذار بوده،‌ اصغر فرهادی است. من قطعاً‌ از همه کارگردان‌هایی که با آن‌ها کار کرده‌ام در زمینه‌های مختلف تأثیر گرفته‌ام. رشته تحصیلی من علوم اجتماعی است و قطعاً به دلیل علاقه و تخصصی که در این زمینه دارم، سینمای اجتماعی برای من اهمیت ویژه‌ای دارد و در زمان همکاری با اصغر فرهادی که در سینمای اجتماعی کارگردانی باتجربه است، قطعاً تأثیرپذیری بیشتری داشتم ولی در حوزه فیلمسازی سعی من بر این است که تفکرات خودم را به فیلم تبدیل کنم و از تقلید فاصله می‌گیرم.

وی افزود: به طور قطع تأثیرپذیری با تقلید تفاوت دارد، من از سینمای اصغر فرهادی تقلید نمی‌کنم اما از همکاری با او بسیار آموخته‌ام و از این آموخته‌ها در کارهایم استفاده می‌کنم؛ به عنوان مثال یکی از این نکات این است که در همکاری با اصغر فرهادی یاد گرفتم به جزئیات توجه داشته باشم و از بدو پیدایش یک ایده تا زمانی که فیلم به مرحله اکران می‌رسد باید از فیلمم مراقبت کنم و این‌ یکی از نکات بزرگی بود که فرهادی به من آموخت. ممکن است در تمریناتی که با بازیگران فیلمم دارم از فرهادی الگوبرداری کرده باشم و آن تمرینات را اجرا کنم چرا که به هر حال او روش درستی را دنبال می‌کند و دلیلی وجود ندارد که از این روش درست که نتیجه‌بخش است،‌ استفاده نکنم. با این حال در زمانی که کارگردانی می‌کنم یا حتی زمانی که فیلمنامه‌ای نگارش می‌شود و به فکر و ایده من نزدیک است،‌ سعی کردم که تفکرات فیلمسازی و عقاید شخصی خودم را بسازم و در این مرحله به هیچ‌وجه درگیر تقلید کورکورانه نشده‌ام و باز هم تأکید دارم که تأثیرپذیری با تقلید تفاوت دارد. فیلم سینمایی اولم را که ساختم بسیاری از منتقدان هم بر این عقیده بودند که من فیلم خودم را ساخته‌ام و تقلیدی صورت نگرفته است.

این کارگردان درباره پایان‌بندی فیلم سینمایی «مغز استخوان» گفت: پایان‌بندی که در «مغز استخوان» شاهد هستید، همان چیزی است که با علی زرنگار به نتیجه رسیدیم و باز هم تأکید دارم که هیچ تقلیدی از سینمای اصغر فرهادی صورت نگرفته است. من و نویسنده این اثر به این نتیجه رسیدیم که این پایان‌بندی مناسب و منطقی است و آن را نمی‌توان یک پایان باز یا حتی یک پایان بسته دانست. البته درباره پایان‌بندی انتقاداتی به فیلم شده که در جریان هستم و شاید این نظرات بتوانند در ساخت فیلم بعدی من تأثیرگذار باشند.

قربانی درباره انتخاب بازیگران این فیلم اظهار داشت: هر کارگردان و تهیه‌کننده‌ای سعی دارد بهترین انتخاب‌ها را داشته باشد. به شخصه علاقه داشتم حرفه‌ای‌ترین و کاربلدترین افراد را انتخاب کنم. بازیگرانی که برای حضور در این فیلم انتخاب کردیم همگی علاوه بر حرفه‌ای و کاربلد بودن، با گروه نیز بسیار همراهی داشتند و واقعاً مثل دوستانی صمیمی با ما همکاری کردند. من به بازیگر حرفه‌ای اعتقاد دارم و در کنار آن بر این عقیده‌ام که از جوانان با استعدادی که به تازگی وارد این عرصه شده‌اند نیز نباید غافل شد. به عنوان مثال می‌توان به نوید پورفرج اشاره کرد که کشف هومن سیدی بود و در این فیلم به خوبی درخشید و امروز به بازیگری تبدیل شده که حتی می‌تواند موتور محرک یک فیلم باشد.

کارگردان فیلم سینمایی «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» درباره تأثیر بازیگران مطرح در میزان فروش آثار سینمایی تأکید کرد: امروز در فروش آثار سینمایی فقط خود فیلم است که حرف اول را می‌زند. ممکن است در ابتدا برای جلب توجه مخاطب، نام بازیگر بتواند تأثیرگذار باشد اما در اینکه مخاطب از سالن راضی بیرون بیاید و آن را به دیگران نیز پیشنهاد دهد، فقط خود فیلم است که می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

 وی در ادامه درباره شرایط اکران و میزان فروش فیلم سینمایی «مغز استخوان» گفت: این فیلم حدود سه سال پیش در زمانی که شرایط روحی جامعه بهتر بود،‌ ساخته شد و خبری از شیوع کرونا هم نبود و قطعاً همه این معضلات شکل گرفته در این مدت در میزان فروش فیلم تأثیرگذار است. مطمئناً اگر این فیلم در زمان خودش اکران می‌شد و اتفاقاتی چون تعطیلی طولانی مدت سینماها رخ نمی‌داد،‌ قطعاً شاهد وضعیت بهتری بودیم و فیلم موفقیت بیشتری در گیشه کسب می‌کرد. امروز فشار روحی و روانی ناشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث شده که تمایل به دیدن فیلم‌های کمدی در جامعه بیشتر باشد و حتی همچنان بسیاری از مردم از حضور در سالن‌های سینما ترس دارند و از طرفی گران‌تر شدن بلیت سینماها نیز دلیلی بر بدتر شدن وضعیت و کاهش میزان فروش فیلم‌ها است. به هر حال وقتی فیلم دیده می‌شود و درباره آن در جامعه صحبت می‌شود،‌ می‌توان به ارزیابی مثبتی درباره موفقیت این اثر رسید ولی در گیشه قطعاً با وجود شرایط بهتر، اتفاقات بهتری رخ می‌داد.

قربانی در پاسخ به این پرسش که وضعیت اقتصادی، عدم حمایت از فیلم‌های اجتماعی و شرایط بد اکران چقدر سینمای اجتماعی را با چالش مواجه کرده، گفت: امروز هزینه ساخت یک فیلم سینمایی به قدری بالا رفته که قاعدتاً بازگشت سرمایه مستلزم فروش بسیار بالای فیلم‌ها است. یکی از دلایلی که می‌تواند سینمای اجتماعی را در کشورمان کم‌رنگ کند هزینه بالای ساخت فیلم سینمایی و عدم فروش مناسب است. به هر حال همانطور که پیش‌تر تأکید کردم امروز به دلایل مختلف بیننده برای دیدن فیلم سعی دارد دقایقی که به سینما می‌رود از مشکلات روزمره فاصله بگیرد و طبیعتاً در این شرایط فیلم‌های کمدی فروش بهتری خواهند داشت؛ اما نباید این نکته را هم نادیده گرفت که به طور کل فیلم‌های کمدی همیشه در همه جای دنیا بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

وی افزود: در این شرایط مشخص است که تهیه‌کننده‌ها ترجیح می‌دهند که سراغ ساخت فیلم‌های کمدی بروند و ممکن است با ادامه این وضعیت در سال‌های اخیر سینمای اجتماعی به مرور کم‌رنگ‌تر شود.

این کارگردان درباره تأثیر محدودیت‌ها و خط قرمزهای موجود در سینمای ایران بر کیفیت آثار اجتماعی تأکید کرد: محدودیت‌ها و خط قرمزها پدیده تازه‌ای در سینما نیستند و همیشه فیلمسازان علاوه بر اینکه قصه‌ها و موضوعات مدنظر خود را دنبال می‌کردند به ناچار این موضوع را هم مدنظر داشته‌اند که چه مسائلی را نمی‌توانند مطرح کنند. دغدغه ساخت فیلمی که در مسیر پخش با مشکل مواجه نشود همیشه در ذهن فیلمسازان وجود داشته اما امروز این سخت‌گیری‌ها دو چندان شده است و تعداد فیلمنامه‌هایی که مجوز دریافت نمی‌کنند هر روز رو به افزایش است اما همیشه نویسنده‌ها و کارگردان‌ها از این شرایط عبور کرده‌اند و راهی برای بیان حرف‌ها و دغدغه‌های خود کشف کرده‌اند. امروز هم بیان بسیاری از حرف‌ها در سینمای ما کار بسیار سختی است اما غیر ممکن نیست و فیلمسازان می‌توانند راه بیان را کشف کنند و اجازه ندهند سینمای اجتماعی کنار گذاشته شود.

قربانی در پاسخ به پرسشی مربوط به آینده اکران آنلاین در ایران گفت: پدیده قاچاق فیلم به تهیه‌کننده‌ها، سرمایه‌گذارها و همچنین کارگردان‌ها آسیبی جدی وارد کرده است. کارگردانی که فیلم‌هایش نتوانند آمار فروش قابل قبولی داشته باشند، قطعاً در ادامه مسیر کاری‌شان با مشکل روبرو می‌شوند. اگر جلوی قاچاق فیلم‌ها گرفته نشود با توجه به عدم فروش بالای فیلم‌های اجتماعی در اکران، وضعیت به مراتب بدتر خواهد شد.

وی افزود: با این حال همه کارگردان‌ها علاقه دارند فیلم‌شان با توجه به اینکه با معیارهای سینمایی ساخته شده‌اند بر پرده سینما نیز نمایش داده شوند و بعد وارد پلتفرم‌ها شوند. نمی‌توان پخش آنلاین را جایگزینی کامل برای نمایش فیلم‌ها دانست اما این نوع اکران هم می‌تواند پس از نمایش فیلم بر پرده سینما امکانی برای دیده شدن اثر باشد که قطعاً باید برای جلوگیری از قاچاق آثار سینمایی در پلتفرم‌ها برنامه‌ریزی درستی داشت.

این کارگردان در پایان از ساخت یک سریال خبر داد و گفت: در حال حاضر ساخت سریالی برای پخش از پلتفرم‌های اینترنتی را مدنظر دارم که توسط یک نویسنده در مرحله نگارش است. یک طرح سینمایی نیز در دست دارم که به موازات این سریال پیش می‌برم.

گفتگو: علی ناصری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز