سه روزِ «پرالتهاب» به روایت یک عکاس فرانسوی و سه عکاس ایرانی+عکس
چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم خردادماه سال ۱۳۶۸ سه روز پرالتهاب از دفتر تاریخ معاصر ایران هستند که لنز دوربین عکاسان ایرانی و خارجی را به سمت خود معطوف نمودند و حاصل این تلاش تا همیشه در تقویم همه ادوار، ابدی و ماندگار است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در وزگاری دور ثبت وقایع تاریخی کار دشواری به حساب میآمد به این دلیل که جز قلم و کاغذ امکانات بیشتری وجود نداشت؛ که البته بهرهگیری از همین دو ابزار ابتدایی هم با اما و اگرهایی همراه بود به این دلیل که ثبت وقایع تاریخی به منظر و نگاهی بیطرفانه از سوی مورخ نیاز دارد تا توسط او روایتی منصفانه و به دور از تحریف برای آیندگان به یادگار بماند. شواهد بسیار گویای این است که تا قبل از اختراع ابزار و ادوات مختلف اتفاقات و وقایع تاریخی با تحریفات بیشتری مواجه بودهاند. اما پس از اختراع و ابداع ابزاری چون ضبط صوت و دوربین بود که اتفاقات مهم آنطور که باید، ثبت شدند و تقریبا به دور از اغراق و تحریف و کج نگری به دست نسلهای بعد رسیدند. در ادامه هم اختراع دوربین فیلمبرداری بود که به ثبت وفادارانه حوادث تاریخی و اجتماعی کمک کرد. به طور مثال اگر دوربین فیلمبرداری نبود و هنرمندی چون شهید مرتضی آوینی پشت ویزور آن حضور نداشت؛ شاید بسیاری از اتفاقات رخ داده در جنگ تحمیلی ایران و عراق به فراموشی سپرده میشد و اخبار ایثار و فداکاریهای رزمندگان در عملیاتها و ماموریتهای متعدد آن دوران، به مردم و نسلهای بعد نمیرسید.
دوربین عکاسی؛ به مثابه راوی صادق
اما در میان تمام ادوات مذکور دوربین عکاسی نقش مهمتری را ایفا کرده است. با وجود عکاسان و تلاش برخی از آنها بود که حال عکسهایی از روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی به جا مانده است. با تاکید بر اینکه در چند دهه قبل هنوز مقوله «دیجیتال» مفهومی نداشت و این دوربین «آنالوگ» بود که مورد استفاده عکاسان قرار میگرفت. حال اغلب آنهایی که از تکنولوژی و عکاسی باخبرند، میدانند که کار کردن با دوربین «آنالوگ» دشواریهای خود را دارد و سرو کار داشتن با نگاتیو دارای محدودیتهایی است که روند چاپ آثار را سخت میکند. طی عکاسی «آنالوگ» تازه کار عکاس زمانی شروع میشود که به تاریکخانه برود و برای ثبت و ظهور فریمهایش بر اساس دانش و تجربهای که دارد، تلاش کند و پس از همه اینهاست که عکس معنای خود را باز مییابد. اما در عکاسی «دیجیتال» عکاس میتواند بدون هیچ محدودیتی از میان تعداد بسیاری از عکسهایی که گرفته، برخی را انتخاب کند و دیگر به انجام مراحل ظهور و ثبوت و چاپ احتیاجی نیست. همه اینها عکسهای خبری ادوار گذشته را به آثاری با ارزشتر بدل میکند و عکسهای به جا مانده از وقایع تاریخی و اجتماعی دهههای قبل و پیش از آن، چنین حالتی دارند و دارای بهای بسیارند.
رحلت امام خمینی (ره) یکی از مهمترین روزهای تاریخ معاصر
در دفتر پر حادثه و مملو از التهاب کشورمان ایران، رحلت امام خمینی (ره) به تاریخ چهاردهم خردادماه ۱۳۶۸ و روزهای تشییع و خاکسپاری او که به دلیل شلوغی و ازدحام جمعیت از پانزدهم به شانزدهم خردادماه موکول شد، یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر است که لحظات بیسابقه و ناب آن، به مدد تلاش عکاسان آن دوران به ثبت رسیده است.
طی آن سه روز تاریخی، عکاسان و خبرنگاران ایرانی خودشان را به مراسم رساندند تا اخبار مربوط به این اتفاق را مکتوب و ثبت کنند. اما این همه ماجرا نبوده و خبرنگاران و عکاسان خارجی هم از جای جای دنیا خودشان را به تهران رساندند تا شواهد خود از این اتفاق را در تاریخ ثبت کنند. نتیجه تلاش اهالی رسانه در روز چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم خرداد سال شصت و هشت، عکسهای متعددی است که در میان آنها فریمهای عجیب و زیبایی هم به چشم میخورد.
ارتحال امام (ره) به روایت یک عکاسی فرانسوی
در میان تمام عکاسان نامدار و گمنام آن دوران؛ نام اریک بووه (تحصیل کرده گرافیک و اهل فرانسه) هم به چشم میخورد. او که عکاس آژانس عکس «گاما» بوده، در روز رحلت امام خمینی(ره) خودش را از فرانسه به ایران رساند و با دوربینش به محل تشییع امام خمینی رفت.
اریک که در آن مقطع جوانی بیست و هشتساله بوده، به واسطه تهیه گزارش تصویریاش از مراسم تشییع و خاکسپاری امام (ره) در همان سال جایزه عکاسی خبری «وردپرس فوتو» را از آن خودش کرده است.
البته حضور در مراسم تشییع و خاکسپاری امام خمینی (ره) اولین تجربه حضور میدانی اریک بووه نبوده است. او قبل از حضور در ایران به عنوان عکاس عملیات امدادی آتشفشان کلمبیا، به چهرهای مطرح در رسانهها تبدیل شده بود و بعدتر برای ثبت تصاویر اتفاقات مختلف به کشورهای عراق، افغانستان، لبنان، یوگسلاوی، اسراییل سفر کرده و از وقایعی چون سقوط دیوار چین، انقلاب پراگ و مراسم آزادی نلسون ماندلا عکاسی کرده است.
عکسهای دیگری از اریک بووه؛
روایت حسین هاشمی
حسین هاشمی هم یکی دیگر از عکاسان معاصر است که روز رحلت امام (ره) خودش را به محل واقعه رسانده است.
او درباره روز چهاردهم خردادماه، گفته است: ساعت ۷ صبح روز ۱۴ خردادماه که آقای حیاتی در اخبار «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» گفتند و از رحلت امام خبر دادند. من سریعاً دوربین و سه پایهام را آوردم جلوی تلویزیون و از صفحه آن شروع به عکاسی کردم. یک عکس از آن صحنهای که حاج احمد آقا فرزند امام بالای سرشان آمدند و ایشان را بوسیدند، گرفتم و سریع برای روزنامه فرستادم. یادم میآید کسی به جز مسئولان روزنامه حضور نداشتند، قرار شد روزنامه فوقالعاده چاپ شود که تک برگ هم باشد. عکاسان و خبرنگاران همه آمدند با اینکه تعطیل هم بود اما همه اعزام شدیم به جماران.
او درباره پانزدهم خردادماه روز خاکسپاری هم بخشی از خاطراتش را اینگونه بیان میکند: قرار بود پانزده خرداد، پیکر امام را به مصلا منتقل کنند و مردم بر آن نماز بخوانند. سیل جمعیت زیاد بود، پیکر امام در بلندای یک کانتینر بود تا در فریزر قرار بگیرد تا به خاطر گرمای هوا مشکلی پیدا نکند. قبل از آن زمان من با دوستان در هوانیروز هماهنگ کردم که با یک هلی کوپتر از سیل جمعیت عکس بگیرم.
و در نهایت بنا به گفته دوستان حسین هاشمی؛ عکسی که از تشیع پیکر امام از هلیکوپتر گرفته در کتاب «گینس» به عنوان بزرگترین تشییع جنازه قرن چاپ شده است.
حسین هاشمی در روز شانزدهم خردادماه بازهم با هلی کوپتر هوانیروز به محل تشییع رفته و مسیر مصلا تا بهشت زهرا(س) را از زوایه بالا که امروزه به آن «هلی شات» میگویند عکاسی کرده است.
روایت جاسم غضبانپور
جاسم غضبانپور هم یکی دیگر از عکاسانی است که از واقعه تشییع امام خمینی (ره) عکاسی کرده است.
غضبانپور درباره روز ارتحال امام (ره) اینگونه توضیح داده است: در آن روز به جماران رفته بودم و مردمی را میدیدم که در کوچه مبهوت بودند و ذکر میگفتند. چند نفر از دوستان عکاس من که خیلی مبهوت شده بودند، تصمیم گرفتند از این واقعه عکاسی نکنند و میگفتند اگر بخواهیم بخشی از این مراسم را عکاسی کنیم، بخش دیگر را از دست میدهیم.
جاسم غضبانپور گفته؛ تقریبا ۹۰ درصد عکسهایش از آن دوران چاپ نشده و مشغول جمع آوری آنهاست تا روزی آنها را چاپ کند.
این عکاس آنطور که میگوید پس از ارتحال و خاکسپاری امام (ره) هم از مرقد او و تغییر شکلش از همان زمان تا رسیدن به وضعیت فعلی عکاسی کرده است.
روایت یک عکاس اصفهانی
مهدی جانیپور هم دیگر عکاسی است که زمان رحلت امام خمینی (ره) را یکی از عجیبترین روزهای پس از انقلاب میداند. او که در اصفهان زندگی میکرده، در خردادماه سال ۱۳۶۸ پس از شنیدن خبر رحلت امام (ره) به تهران آمده است.
جانیپور میگوید: یکی از آرزوهای من این بود میتوانستم سوار بر هلیکوپتر شوم و جمعیت را به تصویر بکشم. زمان خاکسپاری هم جمعیت اجازه نمیداد تا مراسم انجام شود. هلی کوپتر برگشت و اعلام کردند که تشییع و خاکسپاری امام به فردا موکول شده است. من به جز آن روز که عکاسی کردم، برای مراسم هفته و چهلم هم به تهران رفتم.
در پایان باید گفت حال با وجود مجموعه عکسهای متعددی که از درگذشت و مراسم تشییع و خاکسپاری امام خمینی (ره) بهجا مانده آیندگان به درستی از آن روزهای بخصوص و تاریخی مطلع خواهند شد و تاریخ ایران این روایتهای تصویری را مدیون عکاسانی است که بدون چشمداشتی؛ آثارشان را با هر دشواری که بوده به ثبت رسانده و آنها را تا به امروز چون متاعی با ارزش محفوظ داشتهاند.