یادداشتی از افشین علا؛
چند روایت پراکنده
افشین علا (شاعر) در یادداشت زیر به چند سوژه روز در بازار داغ رسانههای کشور پرداخته و توصیههایی نیز برای برونرفت از برخی مشکلات جاری ارایه داده است.
یک/ حذف ارز ترجیحی اقدامی لازم و شجاعانه بود. اما پیش از آن میبایست گرانی افسارگسیختهای که گریبان ملت را گرفته است، پیشبینی میشد. البته نظام جدید یارانه و تخصیص مبالغ متفاوت به دهکهای گوناگون به عنوان اقدام جبرانی جای تقدیر دارد، اما پاسخگوی این حجم از تورم نیست. هرچند گرانی و کمبود برخی اقلام ضروری مختص ایران نیست و در سایر کشورها نیز به چشم میخورد. اما شوکی که بر مردم ایران وارد شد، قابل قیاس با کشورهایی نیست که مردم آن درآمدهایی به مراتب بالاتر دارند. پس لازم است دولت محترم به فکر راه حلهای فوری دیگری هم باشد. مردم به ستوه آمده اند!
دو/ ایران داغدار آبادان است. مقصران فاجعهی متروپل باید بدون فوت وقت مجازات شوند. مسئولان امنیتی نیز از ملاحظات غیر ضروری که سبب خشم بیشتر داغدیدگان میشود، دست بردارند. خبر دستگیری سازندهی برج و متعاقب آن اعلام فوت او در زیر آوار همان برج، سبب دمیدن در تنور شایعات و بیاعتمادی مردم به مسئولان شده است. چرا نباید در زمان وقوع حوادث فاجعه بار مثل شلیک اشتباه به هواپیما یا همین فاجعهی متروپل، با مردم روراست باشیم؟ اگر مسئولان صداقت و شهامت بیشتری داشتند، سوگواری بومی و متین مردم آبادان به تظاهرات اعتراضی تبدیل نمیشد. مردم شاید گرانی و تحریم را تحمل کنند، اما زیر بار قسر در رفتن خاطیان نمیروند. برای مهار این خشم کافیست با ملت داغدیده روراست باشید، همین!
سه/ قتل عام کودکان دانش آموز آمریکایی جهان را در شوک فرو برد. البته در آمریکا از این دست فجایع، زیاد اتفاق میافتد. اما کشتار این همه طفل بیگناه آن هم توسط یک ضارب نوجوان، بسیار تکان دهنده بود. جا داشت رسانههای بیگانه در کنار انعکاس لحظه به لحظهی فاجعهی آبادان، به ابعاد و ریشههای این جنایت بزرگ هم میپرداختند. اگر سستی بنای برج متروپل و زد و بند بین برخی مسئولان و سازندهی آن، فاجعه است، سستی و از هم گسیختگی پایههای اخلاق و روان در قبلهی آمال غرب و زد و بند لابی قدرتمند فروش اسلحه نیز شرمآور است. اما شبکههای بیگانه مثل همیشه ترجیح دادند به راحتی از کنار آن بگذرند و ضمن پرداختن شبانه روزی به اعتراضات مردم آبادان، مضرات سرود سلام فرمانده برای بچههای ایرانی را به بحث بگذارند! کاری به سیاست گذاران غربی، صهیونیست و سعودی این رسانهها ندارم. از مجریان و کارشناسان ایرانیشان تعجب میکنم که تا کجا و به چه قیمتی میخواهند وطن خود را تحقیر کنند و به تقدیس غرب بپردازند!
چهار/ و اما سلام فرمانده! اولین بار که اجرای دسته جمعی این سرود را دیدم و شنیدم، هم تحت تأثیر قرار گرفتم، هم از ضعف و سستی کلام آن حرص خوردم! اما وقتی دیدم رسانههای بیگانه در برابر یک سرود خودجوش آئینی و حماسی چنان برآشفته شدهاند که شبانه روز از خطرات و بدآموزی آن برای کودکان! حرف میزنند و آشکارا از اقبال مردم به خشم آمده اند، دریافتم تیر به هدف خورده است و باید به سازندگان اثر دست مریزاد گفت. البته در سرودهای مشابه بعدی باید دقت بیشتری به سلامت زبان و استواری واژگان و مفاهیم شود. هرچند همین اثر هم توانست سبب گرایش بسیاری از فرزندان ما به مضامین آئینی و حماسی شود. پس به بیگانگان حق میدهم که از فرط دستپاچگی، رطب و یابس به هم ببافند. اما ما هم باید از ذوق زدگی و تکرار بیش از حد این اثر بپرهیزیم. شاهکار و بینظیر دانستن آن و پیشنهاد گنجاندنش در برنامههای درسی دانش آموزان نیز نگران کننده است!
پنج/ با تجربهی چهلسالهای که در حوزهی کودک و نوجوان دارم، نهادی را به اعتبار و ریشهداری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمیشناسم. دربارهی کانون حرف ناگفته، بسیار دارم. اما فعلا از دولت محترم میخواهم اگر قرار است در این نهاد تخصصی نیز عزل و نصبی صورت پذیرد، ابتدا با کارشناسان این حوزه مشورت شود.
هیات مدیره و مدیرعامل فعلی کانون، یک سال است که آمدهاند و الآن زمان به ثمر نشستن تلاشهای این یک سال است. همگی نیز از جنس کانون و از اهالی شناخته شدهی وادی ادبیات و هنر انقلابند. برازنده است که دولت در عمل به توصیهی بحق رهبر انقلاب مبنی بر بکارگیری چهرههای جوان انقلابی، ظرایف کار در برخی دستگاهها را نیز در نظر بگیرد. کانون به جناحهای سیاسی ربطی ندارد و در تمام دورههای پس از انقلاب تحت مدیریت چهرههای خبره، متعهد و خوشنام بوده است. هوای مرغک دوست داشتنی بچههای ایران را داشته باشید.