یک نوازنده و آهنگساز مطرح کرد؛
آهنگساز مجبور است به پخش رایگان تن دهد تا اثرش شنیده شود/ گرایش عمومی جامعه به سمت پاپ است
محمدرضا اژدری، یکی از فعالان عرصه موسیقی بیکلام و سبک «نیوایج» است که آلبوم «معجزه عشق» را در کارنامه دارد. این اثر در دیگر کشورها شنیده شده و مورد استقبال قرار گرفته اما در ایران از آن حمایت نشده و بازخوردهای لازم را نگرفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، البته که موسیقی خوب و فاخر همیشه طرفداران خودش را دارد اما در کشور ما آنچه همه موسیقیها را تحت تاثیر قرار داده، موسیقی شبهپاپی است که توسط تهیهکنندگان، نبض بازار را در دست گرفته و سلیقه مخاطبان را به قهقرا برده است. یکی از مظاهر این تاثیرگذاری را در دورهی کنونی میتوان در عدم رغبت مخاطب ایرانی به موسیقی بیکلام دید. اگر بنا به مقایسه باشد، باید گفت این نوع موسیقی در دهه هفتاد و هشتاد بیش از دوره کنونی تولید میشد و امروز کمتر تولیدکنندهای در این حوزه حاضر به سرمایهگذاریست مگر معدود آهنگسازانی که ریسک تولید موسیقی بیکلام را پذیرا شدهاند. از این جملهاند برخی آهنگسازان ایرانی ساکن داخل کشور که آلبومهای بیکلامی را تولید و همچنان در این زمینه فعال هستند. رضا اژدری (نوازنده پیانو و آهنگساز) از این دسته افراد است. او به تازگی آلبوم «معجزه عشق» را در سبک «نیوایج» ارائه کرده است.
اژدری که دانشآموخته رشته نوازندگی جهانی از دانشگاه هنر است و در سال نود و سه ارکستر «پادراما» را تاسیس کرده، درباره اهمیت موسیقی بیکلام و جزییات تولید آلبوم «معجزه عشق» با ایلنا گفتگو کرد. او به جز آلبوم «معجزه عشق»، اثر بیکلامی دیگری دارد که «نیل» نام دارد. این اثر به زودی منتشر میشود و سازهای آن شامل ساکسیفون، فلوت و ویلون است.
موسیقی بیکلام امروز چه جایگاهی دارد و چقدر مورد توجه مخاطبان است؟
موسیقی بیکلام امروز دربرگیرنده ژانرهای مختلفی است. مخاطبانی داریم که در سبک «کلاسیک» به شنیدن موسیقی بیکلام میپردازند. برخی دیگر سبکی مانند «جز» را دوست دارند و تعدادی دیگر از مخاطبان آثاری در سبک «بلوز» را گوش میکنند. طبیعتا تعدادی دیگر هم آثار «نیو ایج» را میپسندند و این نوع موسیقی بیکلام را گوش میکنند.
در میان این سبکها تخصص شما در کدام عرصه است؟
تخصص من سبک «نیو ایج» است. «نیو ایج» سبکی پرطرفدار است و امروزه در سراسر دنیا مخاطبان بسیار زیادی دارد.
اگر بخواهیم سبک «نیوایج» را به زبان عامیانه توضیح دهیم؛ آن تعریف چه خواهد بود؟
به نظرم سبک «نیوایج» نمونهای خلاصه شده از دوره رمانتیک موسیقی است. به این صورت است که موسیقی بیکلام براساس سازبندیهای مختلف ساخته میشود؛ اما برای عموم مردم است نه عدهای خاص. به طور مثال سبک «کلاسیک» ژانرش مشخص است و بسیار قابل احترام است و مخاطبان خودش را دارد. سبک دوره «رمانتیک» هم همینطور است و پس از دوره «کلاسیک» قرار دارد و بازهم مخاطبان خودش را دارد. ولی اگر بخواهیم همین نوع موسیقی را برای عموم مردم قابل درک و لمس کنیم به نوعی که از آن لذت ببرد، میشود همان سبک «نیوایج». که سردمدار آن هنرمندانی چون یانی، کیتارو و ونجلیس هستند.
آیا میتوان گفت همانطور که «پاپ» موسیقی باکلام عامهپسند است، «نیوایج» هم موسیقی بیکلام عامهپسند است که در نوع خودش «پاپ» محسوب میشود؟
دقیقا همینطور است و این مقایسه درست است.
اما به نظر میرسد حتی سبک «نیو ایج» و کلا هر نوع موسیقی بیکلام دیگر در ایران طرفداران کمی دارد.
چون در ایران تمرکز اصلی روی موسیقی با کلام است. من تمرکز و فعالیتم در زمینه موسیقی بیکلام است و بر همین اساس با یکایک کمپانِیهای موسیقی که در ایران فعال هستند، صحبت داشتهام و تماس گرفتهام. وقتی به آنها میگفتم من آهنگساز موسیقی بیکلام هستم آنها در همان ابتدا میگفتند ما موسیقی بیکلام کار نمیکنیم. دلیل اینعدم تمایل این است که کمپانیهای و تهیهکنندگان نگاهشان به قضیه تجاری است.
شاید دلیلش این است که افراد مطرحی در گروهتان نیستند.
درست است که من اسامی بزرگ را هندل نمیکنم، اما آثار من واقعا در تمام دنیا شنیده شدهاند اما متاسفانه در کشور خودم این توجه و گستردگی وجود ندارد.
شاید از آن روست که موسیقی «پاپ» همه سبکها و موسیقیها را تحت تاثیر قرار داده.
بله و اینکه گرایش عموم مردم ما هم به سمت موسیقی پاپ است و نمیتوان منکر این موضوع شد. اما در جهت پیشبرد روندی که دربارهاش حرف میزنیم، وقتی کاری شنیده شود و روی آن مانور داده شود، مورد توجه قرار خواهد گرفت. مثلا اگر تلویزیون خودمان موسیقی بیکلام پخش کند، مردم آن آثار را میشنود. مثلا من میبینم قطعهای بیکلام ساخته فلان آهنگساز مطرح دنیا از تلویزیون پخش میشود و شنیده میشود؛ اما در مقابل آثار من و دیگر آهنگسازانی که در کشور خودمان فعالیت میکنیم، مورد توجه قرار نمیگیرد و روی آن مانوری داده نمیشود.
اغلب آهنگسازان موسیقی بیکلام با هزینه خودشان آلبوم منتشر میکنند...
بله و من هم جزو همین دسته از آهنگسازان هستم و به دلیل عدم حمایت کمپانیها و نیافتن اسپانسر، آلبومم «معجزه عشق» را صفر تا صد با هزینه خودم تولید و منتشر کردم. اسپانسر به دنبال سود است. کمپانیها اگر هم با آهنگسازان موسیقی بیکلام کار کنند این روند جنبه حمایتی نخواهد داشت.
قطعه بیکلام «معجزه عشق» از آلبومی به همین نام ساخته محمدرضا اژدری
به نظرتان موسیقی بیکلام چقدر جای ابراز خلاقیت دارد؟ به نظر میرسد دست آهنگساز برای ابزار خلافیت در موسیقی با کلام بیشتر است.
من با گفته شما موافق نیستم و به نظرم موسیقی بیکلام عملا جای ابراز خلاقیتهای بسیار دارد. چون زمانی که شما اثر بیکلام میسازی، به مخاطب این اجازه ر میدهی تا خودش تصویرسازی کند. یعنی شما او را به دنیای خودت دعوت میکنی. شما به عنوان آهنگساز، بیآنکه سمت و سویی برای مخاطب تعریف کنی و بیآنکه به او جهتی بدهی، به او میگویی به دنیا من قدم بگذار و ببین چگونه است؟
چه اتفاقی میافتد که کشورهای اروپایی از وجود آهنگسازی ایرانی و آثار بیکلامش مطلع میشوند، اما همان افراد در کشور خودش ناشناخته میمانند؟
جریان به این صورت است که مثلا کسی که آنطرف فعالیت میکند، موسیقی را میشناسد. بر اساس تجربیاتم دریافتهام هر فردی که از خارج از کشور با من در ارتباط است جنبه بیزینسی کار را به هیچوجه نگاه نکرده است. این به آن معناست که در کشورهای دیگر حمایتهای بیشتری وجود دارد. متاسفانه اینجا عموم تهیهکنندگان بزرگ جنبهشان مالی و بیزینسی است. آنها به برگشت مالی فکر میکنند و حق هم دارند.
آثار شما به واسطه چه مولفههایی به گوش مخاطبان خارجی رسیده است؟
من به واسطه پلتفرمهایی مانند «اپلموزیک»، «اسپاتیفای» و «آمازون» آلبوم اولم را منتشر کردم و خیلی از مخاطبان به واسطه آنها آثارم را شنیدند؛ وگرنه من اصلا نتوانستم تبلیغات کنم به این دلیل که کسی را نمیشناختم تا این کار را برایم انجام دهد. و اینکه رادیوهایی هم به این پلتفرمها متصل هستند و آثار را پخش میکنند. آدمهایی هم هستند که مرا میشناسند، اما خارج از ایران زندگی میکنند که این دوستان هم واسطهای برای شنیده شدن آثارم بودهاند.
این موضوع از قدرت اپلیکشینها و پلتفرمها خارجی نشان دارد که به تنهایی بسترهایی برای حمایت از هنرمندان محسوب میشوند. آیا اشتراک گذاشتن آلبومها در پلتفرمهای مطرح خارجی برای موزیسینها بازده مالی هم دارد؟
بله صد درصد بازده مالی دارد. هرچه هم تعداد بازدیدها بالا برود قطعا برای هنرمند بازده مالی بیشتری خواهد داشت. حال وجود چنین بسترهایی را با کشور خودمان مقایسه کنید که هشتاد میلیون مخاطب دارد.
البته تلویزیون یکی از واسطههای مهم برای شنیده شدن و دیده شدن آثار هنری به حساب میآید.
بله اما تلویزیون هم از آثار و هنرمندان حمایت نمیکند. من کارم را به تلویزیون خودمان ارائه کردم اما به سه قطعهام مجوز ندادند! اولین آنها «معجزه عشق» بود که مجوز نگرفت و به من گفتند هدف آهنگسازیتان مشخص نیست. این درحالیست که من قبلا از ارشاد مجوز گرفته بودم. روال به این شکل است که ما دو مجوز دریافت میکنیم. یکی از وزارت ارشاد که مجوز آلبوم را میدهد و دیگری هم صداوسیماست تا اثرمان از تلویزیون پخش شود. صداوسیما برای خودش جداگانه مجوز میدهد به این ترتیب که من آهنگساز سیدی اثرم را برای مسئولان مربوطه میفرستم و آنها هیئت بررسی دارند و پس از شنیدن اثر تصمیم میگیرند که آیا از شبکههای تلویزیون داخلی پخش شود یا نشود. قطعه دیگری هم داشتم با عنوان «دنیای من» که آن را هم به تلویزیون دادم تا مجوز بگیرم که درباره این اثر هم گفتند شما در این اثر به اشتباه از فلان ساز استفاده کردهای! من گفتم این چه ایرادی است و اشکالی فنی را مطرح کنید!
مگر آهنگساز باید درباره هدف ساخت اثر توضیح دهد یا در نحوه سازبندیها قاعده و چهارچوبی وجود دارد. آهنگساز بر اساس تشخیص، مجاز است از هرسازی در کارش استفاده کند؟
چنین ایرادهایی قطعا غیر فنی است. در رابطه با اهداف سازنده اثر و استفاده از سازها و دیگر مقولات هیچ باید و نبایدی وجود ندارد. همه اینها به تشخیص سازنده بستگی دارد و به من آهنگساز مربوط است. جالب اینجاست که آثارم پس از اخذ مجوز ارشاد، بازخورد جهانی گرفتند و ثبت شدند و از طریق «اپلموزیک» و «اسپاتیفای» پخش شدند و طی این روند حتی یک نفر هم به من ایمیل نزد که آقای اژدری آلبوم شما به درد نمیخورد یا فلان اشکال را دارد!
برخی موزیسینها از رفتارهای تبعیضآمیز و گزینشی انتقاد دارند.
بله گویا همینطور است. اگر دلایلشان منطقی باشد قاعدتا من هم میگویم ایرادی وجود داشته ومن متوجهش نشدهام و در نهایت آن را میپذیرم. درست است که سی و دو سال سن دارم اما از سال هفتاد و شش در عرصه موسیقی فعالیت داشتهام و تا امروز ادامه دادهام. تحصیلاتم هم در رشته موسیقی بوده و در دانشگاه تهران درس خواندهام.
از زمان انتشار آلبوم «معجزه عشق» تاکنون، قطعاتش چقدر مورد دانلود غیرقانونی قرار گرفته است؟
بله قانون کپی رایت در ایران بیمعناست و از آنجا که من و دیگر افراد فعال عرصه موسیقی تهیهکننده نداریم، مجبوریم آثارمان را رایگان در اختیار سایتها قرار دهیم تا شنیده شوند. این روند امری طبیعی است تا آثار شنیده شوند.
قطعه بیکلام «رقص باران» ساخته محمدرضا اژدری
برخی تلویزیونهای خارجی هم از فضای موجود سوءاستفاده میکنند.
بله. همین رادیو جوان که الان بسیار مطرح است و آثار بسیاری از موزیسینهای مطرح در اپلیکیشنش موجود است، اثر «رقص باران» من را بدون اینکه اجازه بگیرد در لیست پنجاه اثر آرامشبخش موزیسینهای ایرانی قرار داده است. من به مسئولانش پیام دادم و گفتم شما که چنین کاری کردهاید، ای کاش لااقل کل آلبومم را میگذاشتید که بعدش تعرفه قیمت فرستادند!
اتفاقا همین شبکه رادیو جوان است که به موزیسینها خط میدهد و برخی از آنها را مطرح میکند و برخی را به حاشیه میفرستد.
درست است و رادیو جوان دقیقا نوعی مافیای موسیقی محسوب میشود، و خب مخاطبان زیادی هم دارد. اما این شبکه هرچه که هست تجاری یا هر طور دیگر، دارد فعالیت میکند و مهم همین است. چرا خودمان در کشورمان نباید چنین شبکه و بستری داشته باشیم؟
در زمینه آموزش هم فعال هستید؟
بله روی این مقوله هم متمرکز هستم و سال نود و هفت آموزشگاه موسیقی خودم را تاسیس کردم و از آن زمان تاکنون در زمینه آموزش فعال هستم و در داخل و خارج از ایران هنرجویانی دارم و دروسی چون آموزش پیانو، سولفژ، تئوریهای موسیقی و هر علم مکمل دیگر را آموزش میدهم. علاوه بر اینها بر اساس سازبندیهایی که داریم از حضور دیگر استادان هم برای آموزش علاقمندان بهره میبرم. آموزش برای من و دیگر استادان بسیار جدی است و تلاش میکنیم حرکتی رو به جلو داشته باشیم.
طی روزها و ماههای آینده فعالیتهای اجرایی خواهید داشت؟
مشغول آمادگی کنسرت هنرجویی برای هنرآموزان آموزشگاه هستیم و انشالله دهم تیرماه اجرا خواهیم داشت.