در گفتوگو با سازنده مستند «ریتم کند» مطرح شد؛
نگرانیهای یک سندرم داونی برای ازدواج/ توهمِ عشق
محسن علیدادی معتقد است ما هنوز در جامعه نتوانستهایم حضور سندرم داونیها را بپذیریم درحالیکه باید برای نحوهی برخورد با آنها آموزش ببینیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «ریتم کند» به کارگردانی محسن علیدادی و تهیه شده در خانه مستند، در پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت نیز حضور داشت. این مستند درباره پسر جوان مبتلا به سندرم داون است که یک کروموزوم بیشتر از اعضای خانوادهاش دارد. این پسر جوان ۳۰ ساله که علی نام دارد، به سنی رسیده که میخواهد ازدواج کند و طی مستند، ما درگیر تفکرات ذهنی و خیالی او از ازدواج و عشق میشویم. با محسن علیدادی کارگردان مستند «ریتم کند» گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
سوژه مستند «ریتم کند» جوانی به نام علی است که در گفتگوهایتان گفته بودید، روزی یک سندرم داونی را در خیابان دیدید و تصمیم گرفتید زندگی آدمهایی شبیه او را در مدیوم سینمای مستند به تصویر بکشید. تا قبل از آن شناختی از سندرم داونیها نداشتید؟
بله، اوایل سال ۱۳۹۷ بود که در خیابان با فرد سندرم داونی آشنا شدم و به یاد دارم شناختی نسبت به این افراد نداشتم. حتی احساس میکردم آنها، خطرنکاند و ممکن است کتک بزنند، و یا به شدت مهربان هستند. در زمانی که با آن فرد وقت گذراندم، درباره شخصیت و ویژگیهای او بسیار کنجکاو شدم. در ابتدا کمی از لحاظ پزشکی، درباره بیماری سندرم داون تحقیق کردم و بعد از آن پژوهشهای مرتبط در حوزه روانشناسی را ادامه دادم. در آن زمان، متوجه شدم افرادی که به اصطلاح در دایره سندرم داونها هستند، مشکل عقلی ندارند بلکه پردازش آموزههای آنها ریتم کندی دارد. عشق مقولهای است که برای همگان جذابیت دارد و در حدود 3 ماه، به صورت پژوهش میدانی و کتابخانهای، به بررسی این مفهوم در زندگی سندرم داونیها پرداختم.
در زمینه عاشق شدن افراد سندرم داونی به چه نتیجهای رسیدید؟
در تحقیقات میدانی، متوجه شدم که افراد سندرم داونی، درک درستی از مفهوم عشق ندارند بلکه نام کشش جنسی خودشان را عشق میگذارند. البته نیاز عاطفی هم دارند اما مفهومی به نام وابستگی را درک نمیکنند. همانطور که در مستند «ریتم کند» دیدهایم علی، دختری به نام صبا را دوست دارد، در خیالاتش به خواستگاری دختری به نام آتوسا رفته و در گفتگوهایش اشاره میکند که «دختر زیاد است اما گیر من نمیآید». در واقع فردی مانند علی، درگیر مسائل جنسی است و به همین دلیل مدام میگوید عاشق شده است. البته به دلیل چارچوبهای اخلاقی در حوزه مستند، نمیتوان خیلی از مسائل را بیان کرد و مستند ساختن درباره افرادی مانند سندرم داونها، مسئولیتهایی را برای شخص کارگردان دارد. به هر حال حریم شخصی این افراد بسیار مهم است و اگر قرار بود تمام موضوعات را به تصویر بکشم، شاید منجر به فاصلهگیری اطرافیان او میشد. پیامد این فاصله و دوری، انزوای علی و امثال علی است. کمااینکه 70 دقیقه یا حتی 120 دقیقه، زمانی نیست که بتوان تمام مسائل مربوط به افراد سندرم داونی را به تصویر کشید.
طبق گفتههای شما، افراد سندرم داونی شناخت و درکی از مفهوم عشق ندارند؟
بله در واقع خیال میکنند که ارضای میل جنسی به معنای عاشقی است و گاهی اوقات از طرف خانواده هم تهدید میشوند که از حسهای درونی و عشق حرفی نزنند. در چنین شرایطی، اوضاع سختی پیدا میکنند و متاسفانه فکری برایشان نمیشود. خانوادهها آموزش ندیدهاند و قانونی هم برای آنها نوشته نشده است. این مشکلات تنها در ایران نیست بلکه در تمام دنیا وجود دارد.
در مستند «ریتم کند» مادر کاراکتر اصلی (علی) مدام متذکر میشود که او نمیتواند ازدواج کند. مگر آنها نمیتوانند ازدواج کنند؟
در واقع تعریف عامه ما از ازدواج، تعهد به برخی کارها و مسئولیتهای عاطفی، مالی و... است. افرادی مانند علی نمیتوانند از عهده این تعهد برآیند. در سند ازدواج، بندی وجود دارد که هر کدام از طرفین دچار اختلالات روانی شد، دیگری میتواند تقاضای طلاق کند. به عقیده من، نیاز داریم، پژوهشی زیر نظر جامعهشناسی و روانشناسی صورت گیرد و قانونی مجزا برای شیوه ازدواج افراد سندرم داونی وضع شود. ضمن آن که افراد سندرم داونی توانایی و درجههایشان با هم تفاوت دارد؛ اما یک قانون کلی و مناسب نیاز دارند.
باتوجه به پژوهشهایی که انجام دادهاید؛ از نظر شما مسئله اصلی افراد سندرم داونی چیست؟
مسئله اصلی آنها پذیرش از طرف خانواده و جامعه است. ما باید وجودشان را در اجتماع بپذیریم. البته با روشهای علمی که اکنون وجود دارد، بهتر است از به دنیا آمدن این افراد جلوگیری کرد. در چنین دنیایی که ما آدمها روز به روز خشنتر میشویم، افراد سندرم داونی دیده نمیشوند و زندگی دشواری خواهند داشت. جدای از این مسئله، اکنون که در کنار آنها زندگی میکنیم، باید شناخت درستی نسبت به بیماری و زمینه فکریشان پیدا کنیم و تعاریف متعددی از برخی مفاهیم مانند عشق برای آنها داشته باشیم.
اینکه میگویید تعاریف جدیدی برای آنها به وجود آوریم، به چه معناست؟
برای مثال محدودهای برای ازدواج آنها تعریف کنیم که مسئولیت مالی و... نداشته باشد تا نیازهای جنسی و عاطفی آنها رفع شود. جامعه نیاز دارد تا پژوهشهای عمیقی درباره این حوزه صورت گیرد تا به نتیجه خوبی برسیم. درست است که سندرم داونیها از نظر ذهنی با ما تفاوت دارند؛ اما نیازهای فیزیکیشان به طور کامل مانند انسانهای عادی است. اکثر بانوان و آقایون سندرم داونی، نیاز جنسی دارند و طبق آماری که به دست آوردم، بسیاری از خانمها در سنین نوجوانی مورد تجاوز قرار گرفتهاند که حتی منجر به بارداری آنها هم شده است. متاسفانه جامعه به سندرم داونیها به چشم انسان نگاه نمیکند. مدام شعار میدهیم که فرشتههای خدا روی زمین هستند. در حالی که سندرم داونیها مانند ما انسان هستند و نادیده گرفته میشوند. توجه به این قشر جامعه دچار شعارزدگی است و همین امر موجب میشود مورد غفلت قرار گیرند.
چه ویژگیهایی در زندگی علی بود که احساس کردید به طرح ذهنیتان برای این مستند نزدیک است؟
در ابتدا، زندگی دختری را برای این مستند انتخاب کردم و حدود یک ماه هم تصویربرداری را انجام داریم؛ اما متوجه شدم خانواده او قصد دارند سوژه را مقابل دوربین ایدهآل نشان دهند. مدام در رفتار و حرف زدن فرزند سندرم داونیشان دخالت میکردند. در حالی که من قصد داشتم تمام لحظات طبیعی این دختر را ثبت کنم اما خانوادهاش جلوی طبیعی رفتار کردن او را با دادن تذکرهای مداوم میگرفتند. پس از آن، در استان اصفهان حدود ۳۰۰ سندرم داونی را دیدم منتها فرد دلخواهم را پیدا نکردم. فراخوانی منتشر کردم و یکی از دوستان، علی را به من معرفی کرد. در انتخاب کاراکتر، میمیک صورت، نوع بیان و نوع نیازش برای من اهمیت داشت و تمام اینها را در برخورد اولی که با علی داشتیم، مشاهده کردم. او بیان خوبی داشت و در نوع حرف زدن صمیمی بود. این را هم اضافه کنم که از همان ابتدا، ارتباط گرفتن با علی سخت بود و بعد از رفت و آمد و بیرون رفتن، توانست به من اعتماد کند.
سوژه مستند «ریتم کند» از اینکه زندگیاش مستند شود، ابراز نگرانی نمیکرد؟
حرفهایی که علی در مستند میزند، شخصی و خانوادگی نیست؛ بلکه حرفهایی میزند که ما را با جامعه سندرم دونی آشنا میکند. همواره قصد داشتم تا در «ریتم کند» مطرح کنم که این افراد حتی در بیان نیازهای اولیهشان مشکل و ترس دارند. اگر هم علی نیازهای خودش را به من میگوید تنها براساس شکلگیری اعتماد بین ما بود و برای شناختن آنها نیاز به ساخت مستندهایی از این قبیل داریم.
خانواده علی چقدر از به تصویر کشیده شدن زندگی فرزندشان رضایت داشتند؟ در این مسیر با شما همکاری کردند؟
آنها جزو خانوادههایی هستند که علی را به عنوان فرد سندرم داونی پذیرفتهاند البته ابتدای مستند هم میگویند که این پذیرفتن بسیار دشوار بوده است. به هرحال، هر خانوادهای که فرزند سندرم داونی دارد، باید به مرحله پذیرش برسد و بداند که چطور باید رفتار کند. گذشتن از این چند مرحله، زمانبر است و همین امر، موجب عقب افتادن کودکان سندرم داونی از برخی راههای درمانی میشود. برای مثال برخی خردسالان سندرم داونی زیر ۳ سال باید دورههای فیزیوتراپی و گفتار درمانی را بگذرانند تا در آینده دچار مشکلات کمتری شوند. ضمن اینکه خانوادههای این افراد برنامهریزی مناسبی ندارند و از توانمندیهایشان استفاده صحیحی نمیکنند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که ما شناخت درستی از افراد سندرم داونی نداریم و نمیدانیم که چطور باید با آنها رفتار کنیم. زمانی که تصمیم به ساخت مستند «ریتم کند» گرفتید، در زمینه نحوه رفتار با آنها آموزشی دیدید؟
بله، در کنار پژوهشهای میدانی، با چند روانشناس گفتگو کردم و مقالههایی را در این رابطه خواندم. در تمام مطالعاتی که داشتم، موضوع جنسی سندرم داونیها بسیار پررنگ بود. به هرحال آنها راهی برای رفع این نیاز بلد نیستند و به همین دلیل اسم عاشقی را روی آن میگذارند و خیالپردازی میکنند. کمااینکه با مطالعه منابع مرتبط، تاحدودی متوجه نوع رفتار با آنها شدم؛ اما از این جهت تفاوت زیادی با آدمهای عادی ندارند. یک مسئله مهم این است که باید حوصله خودمان را دربرابر آنها زیاد کنیم و همانطور که از اسم مستند هم مشخص است، این افراد ریتم کندتری نسبت به ما دارند.
در مستند «ریتم کند» اشارههایی به زندگی خصوصی علی میشود. این مسئله موجب نمیشود که نزدیکان و آشنایان تفکر دیگری درباره او پیدا کنند؟
برای مثال ممکن است از نوع وابستگی علی به جنس مخالف احساس نگرانی کنند؟ علی فردی است که احساساتش را در لحظه نشان میدهد و به راحتی میتوان حواس او را با جای دیگری پرت کرد. درباره علی هم نگرانی وجود نداشت و من با اعضای فامیل او مانند دخترخالهاش، که مدام نام او را میبرد، صحبت کردهام. البته ممکن است پس از تماشای مستند به دلیل اینکه به مسئله نیاز جنسی و مقوله عشق سندرم داونیها پرداختیم، کمی دلواپسی برای آشنایان این افراد پیش آید زیرا با زوایای جدیدی از آنها آشنا میشوند. البته به دلیل رعایت حریم خصوصی افراد نمیتوانستیم خیلی از مسائل را مطرح کنیم. مسئله مطرح شده در مستند «ریتم کند» به شدت حاد است؛ اما به منظور حفظ چارچوبهای اخلاقی کاراکترها ناچار شدیم تا آن بخشها را نشان ندهیم.
از نظر شما، مدیوم مستند چقدر میتواند به ما کمک کند تا شناخت مناسبی از سندرم داونیها و قشرهای مختلف جامعه داشته باشیم؟
اگر به حوزه مستند توجه کافی شود، به خوبی میتواند در این کار موفق ظاهر شود. دیدن مستند «ریتم کند» برای کارشناسانی که در حوزه بهزیستی یا امور اجتماعی تصمیمگیرنده هستند، یا حتی دولتمردان توصیه میکنم. به هرحال مدیوم مستند، بر اساس واقعیات است و مانند فیلم نیست که قصه خیالی داشته باشد. مستند در ذهن میماند و کسانی مانند دولتمردان اگر ذرهای احساس مسئولیت کنند، میدانند که امثال علی در جامعه زیاد هستند. به عقیده من در این زمینه، مستند میتواند از مدیومهای دیگر تاثیرگذارتر باشد.
برای اکران «ریتم کند» تصمیمگیری کردهاید؟
تهیهکننده «ریتم کند» خانه مستند است و برای اکران هم آنها تصمیم میگیرند.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید.
بهتر است تعارفها را درباره سندرم داونیها، معلولان و... کنار بگذاریم. مدام در پی این هستیم که شعار دهیم و برای آنها اسم انتخاب کنیم. برای مثال به دنبال این هستیم که به نابینا بگوییم روشندل و... این تفکر باعث میشود آنها را در جامعه نپذیریم. سرمان را نباید به شعار دادن گرم کنیم و باید بدانیم که اگر کمکی به معلولی میکنیم، برای ثواب نباشد بلکه وظیفه ما در جامعه است. نپذیرفتن انسانهای مبتلا به سندرم داونی در جامعه موجب شده بین واقعیت و وضعیتی که باید باشد (همزیستی در کنار هم) فاصله بسیاری وجود داشته باشد.