در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
باستانشناسان به دنبال پاسخی برای پرسش صدساله کاخ «اچ»/ کشف راز و رمز تختجمشید پس از آتشسوزی اسکندر+عکس
سرپرست هیئت باستانشناسی کاوش آبراهههای تختجمشید از یافتههای آخرین فصل کاوش در این بخش خبر داد و گفت: بررسی قطعات سنگهای نقش برجسته بدست آمده، باستانشناسان را در رسیدن به پاسخ سئوالاتی پیرامون پیچیدگیها و سئوالاتی که درخصوص بناهای این بخش از تخت جمشید مطرح بود، یاری میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها خبرهایی که از تخت جمشید مخابره میشوند حکایت از کشف قطعات بیشمار و دهها قطعه سنگ نقش برجسته در کاخ تچر دارند که در آخرین روزهای پنجمین فصل از کاوش آبراهههای تخت جمشید بدست آمدهاند.
علی اسدی (سرپرست هیئت باستانشناسی کاوش آبراهههای تخت جمشید) با اشاره به آنکه کشف تعداد زیادی از قطعات سنگ که دارای نقش برجسته هستند به ایلنا گفت: جنوب غرب تختگاه تخت جمشید و محدوده کاخ تچر، حیاط کاخ تچر، کاخ جی، کاخ هدیج و بویژه کاخ موسوم به «اچ» پیچیدهترین مسائل باستانشناختی تخت جمشید را در طول صد سال گذشته دربرمیگیرند. این مهم بنابر دلایل مختلف از جمله جابهجاییهایی که از نظر معماری صورت گرفته و مشخص نبودن کاربری برخی از این بناها هنوز وضعیت کلی این بناها برای ما روشن نیست. حتا در عناصر بناها شاهد جابهجایی هستیم برای مثال پلهکان یک بنا به بنای دیگر انتقال داده شده و تمام این عوامل سبب شده تاکنون وضعیت بناهای این بخش برای باستانشناسان ناشناخته باقی بماند. کمبود منابع باستان شناختی سبب شده تا سئوالات بسیار زیادی در خصوص این بناها در ذهن باستانشناسان باقی بماند چراکه بسیاری از بناهای این بخش تخریب شده به طور مثال کاخ «اچ» بنایی است که هنوز نمیدانیم شکل هخامنشی آن به چه شکل بوده چراکه فقط یک نمای شمالی دارد که تکه کوچکی از آن ظاهرا مربوط به اردشیر یکم است و بقیه آن مربوط به اردشیر سوم است. حدس زده میشود که پلهکانی که بخشی از آن مربوط به دوره اردشیر سوم است، مربوط به بنایی است که روبه روی کاخ هدیش و معروف به کاخ جی است. حتا کاربری آن کاخ هم برایمان مشخص نیست.
او با تاکید برآنکه یافتههای جدید مربوط به کاخ «اچ» هستند از این رو درخصوص مشخص شدن کاربری این بنا اهمیت زیادی دارند، گفت: روند کاوش در محدوده حیاط کاخ تچر که از همه جهات بسته است از آنجا کلید خورد که دفع آب این حیاط در مواقع بارندگی کار بسیار مشکلی بود از این رو از سال ۱۳۹۰ که پروژه کاوش آبراهههای تخت جمشید را شروع کردیم بر آن شدیم که به مجموعه کاخ تچر نیز توجه کنیم. یک نکته رامدنظر داشتیم چراکه بر این باور بودیم کاوش در این بخش میتواند پاسخی برای بسیاری از سئوالاتی که درخصوص ضلع جنوب غربی تخت جمشید و حیاط کاخ تچر در ذهن داشتیم، ارائه دهد. تمامی مطالعات پیشین از دوره اشمیت و… را درآوردیم و در گزارشات ارائه دادیم. نظر آخر را جوزپه تیلیا ارائه داده بود که پیش از انقلاب مرمت تخت جمشید را انجام داده بود. او متوجه حقایقی شده بود که نشان میداد پلهکانی مربوط به اردشیر یکم در ابتدا و در آغاز ساخت بنای «اچ» بود چراکه کتیبه بابلی کوچکی در بخشی از این پلهکان باقی مانده که نشان میدهد به اردشیر یکم تعلق دارد. همچنین نقش اندکی از یک گروه هدیه آورنده در این پلهکان شناسایی شده بود.
اسدی ادامه داد: با وجود این آثار اندک همچنان درخصوص اینکه این بنا متعلق به دوره اردشیر یکم است یا دورههای دیگر شک وجود داشت و نیازمند شواهد بیشتری بود. البته تیلیا حوادثی که در محدوده کاخ «اچ» رخ داده بود را باتوجه به کارگاه بررسی که در پایین این بخش ایجاد کرده بود، توانسته بود بازسازی کند و یافتههایی بدست آورده بود که نشان از زد و خورد و درگیری داشت که احتمالا بعد از حوادث آتشسوزی تخت جمشید بوده حتا نشانههایی از افتادن یک اسب از بالای تختگاه بدست آمده است و اسکلت کامل اسب در پایین تختگاه بدست آمده است. اما نکتهای که قابل توجه است آن است که همچنان وضعیت، کاربری و چرایی ساخت این بناها در ابهام است.
سرپرست هیئت باستانشناسی کاوش آبراهههای تخت جمشید با اشاره به آنکه این فصل از کاوش در ادامه کاوش فصل چهارم و با هدف شناسایی چگونگی امتداد آبراهههای موجود در حیاط جنوبی کاخ تچر انجام شد، اظهار کرد: نتایج این کاوش نشانگر این بود که یک آبراه فرعی از آبراه شرقی- غربی شمال حیاط کاخ تچر جدا شده و به سمت جنوب و تا نزدیکی پیکان کاخ موسوم به «اچ» امتداد داشت. در نهایت متوجه حجم زیادی از قطعات سنگ شکسته شده شدیم که چون به نمای کاخ «اچ» خیلی نزدیک هستند، احتمال زیاد مربوط به این کاخ هستند. ضمن آنکه کتیبهای بدست آوردیم که به کتیبه بابلی که بر روی پلهکان کاخ «اچ» باقی مانده، نزدیک است و احتمالا ادامه آن کتیبه است. کشف این قطعات سنگی بسیار اهمیت دارد، چراکه اگر کاوش کنیم و بقیه آن کتیبه پیدا شود و بتوانیم خوانش کنیم قطعا بر اساس فرمول کتیبهنویسی که شاه بعد از ستایش اهورمزدا و معرفی خود، بیان میکند که چه کرده و این بنا را به چه منظور ساخته، کاربری این بنا و چرایی هستی آن مشخص میشود. این قطعات پیدا شده اما از آنجا که روزهای آخر کاوش پیدا شدهاند از این رو نیازمند حضور کتیبهشناس دائمی در گروه است که بتواند خوانشی دقیق از این کتیبهها و یافتهها داشته باشد که امیدواریم در فصل ششم محقق شود. مطالعه آنها میتواند راهگشا به بسیاری از رویدادهای همزمان یا بعد از دوره هخامنشی در تخت جمشید باشد و خود فرضیات متعددی را فراهم میآورد و نیازمند مطالعات گستردهایست.
او درخصوص چگونگی تلنبار شدن این قطعات سنگی روی هم در آبراههها نیز گفت: در این بخش دهها قطعه سنگ دارای نقوش برجسته که عمدتا به نظر میرسد مربوط به پلهکان اصلی کاخ «اچ» هستند و در دوره پساهخامنشی به صورت عمدی شکسته و از دریچههای عمودی که به کف حیاط راه داشته، ریخته شدهاند، مشاهده شد. این بخش، جایی است که اولین واکنشهای ایرانیها بعد از حمله اسکندر و آتش سوزی تخت جمشید در جهت بازسازی تخت جمشد را شاهد هستیم. احتمالا بعد از آنکه حاکمیت مقدونیها در منطقه از بین رفته، ایرانیها تصمیم میگیرند که یکی از کاخها را بازسازی کنند و یکی از بهترین جاها برای بازسازی این کاخها محدوده کاخ «اچ» بود. از آنجا که امکانات فنی و سنگتراشان خوب و زبنده همچون دوره هخامنشیان را در اختیار نداشتند از این رو به نظر میرسد که نتوانستهاند کاری با کیفیت دوره هخامنشی بوجود آورند حتا بناهای دوره هخامنشی را تا حدودی مخدوش کردهاند. بنابراین ما نه بناهای دوره هخامنشی را میشناسیم نه دورههای بعد از آن را. از این رو مطالعه و بازسازی قطعات سنگهای کشف شده، به یکی از دشوارترین و پیچیدهترین مسائل معماری هخامنشیان در تخت جمشید پاسخ خواهد داد و در عین حال بخشی از تحولات و بازخورد ایرانیها نسبت به حمله اسکندر را نشان میدهد.
اسدی با بیاناینکه قطعات سنگ نقوش برجستهدار دارای نگارهای گیاهی و انسانی هستند، خاطرنشان کرد: دستکم یکی از سنگهای شناسایی شده دارای نوشته میخی است و در صورت کاوش کامل مجموعه سنگها احتمال برخورد با نمونههای کتیبهدار دیگر بسیار زیاد است. درحال حاضر باتوجه به آنکه فصل پنجم کاوش در آبراههها تمام شده، قطعات سنگهای کشف شده از محل جابهجا نشده و نیازمند اصول کاوش و مستندنگاری است از این رو ورودی آبراه در آن قسمت بسته تا شرایط برای کاوش در فصل بعد محیا شود. باید توجه داشت که اگر این بخش از پلهکان عمدا شکسته شده باشد این مهم باید مورد بررسی قرار گیرد. این قطعات در ابعاد حدود ۳۰ در ۴۰ یا ۵۰ و کوچکتر از اندازه دریچه آبراههها است و در دو دریچه از چهار دریچه، شاهد تجمع زیاد این قطعات سنگ هستیم.
او ادامه داد: شیوه تراش این سنگها شبیه به سایر سنگها در تخت جمشید است و دربردارنده تصاویری از گروههای هدیهآورنده است. ضمن آنکه کتیبه بابلی بدست آمده بسیار اهمیت دارد.