خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

رشته‌ای برای تئاتر درمانی در دانشگاه‌های ایران وجود ندارد

رشته‌ای برای تئاتر درمانی در دانشگاه‌های ایران وجود ندارد
کد خبر : ۱۲۲۰۳۲۳

سارا کهربایی پژوهشگر، مترجم، روان‌شناس و کارگردان تئاتر از تفاوت سایکودراما و تئاتر درمانی، نسبت تجربه‌های اجرایی تئاتر درمانی در ایران با تعاریف آکادمیکش و نبود مطالعات بینارشته‌ای برای آن می‌گوید.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سایکودراما چیست و چه تفاوتی با تئاتر درمانی دارد؟ آنچه به عنوان تئاتر مشارکتی و خلاق در ایران اجرا می‌شود چه نسبتی با تعاریف آکادمیک این علم دارد؟ استفاده از نمایش به مثابه یک روش درمانی در محافل روان‌شناسی کشورمان چقدر جدی گرفته می‌شود؟ این‌ها پرسش‌هایی است که با «سارا کهربایی» پژوهشگر، مترجم، روان‌شناس و کارگردان تئاتر مطرح کرده‌ایم؛ کسی که تحصیلات‌اش را در هر دو رشته روان‌شناسی و تئاتر تکمیل کرده و پژوهش در مورد کارکردهای درمانی تئاتر را به صورت جدی دنبال می‌کند. مشروح گفتگو با کهربایی را می‌توانید در ادامه بخوانید.

در سال‌های اخیر تجربه‌هایی با نام تئاتر مشارکتی و اغلب با اهداف درمانی روی صحنه رفته‌اند که گاهی برخی نمونه‌های آن با نقدهایی تند همچون «سرکوب تماشاگر» هم مواجه شده‌اند. به اعتقاد شما آنچه که به نام سایکودرام و تئاتر درمانی در ایران اجرا می‌شود، چه نسبتی با تعاریف آکادمیک آن دارد؟

آنچه که در ایران به عنوان سایکودراما و تئاتر درمانی اجرا می‌شود تا حد زیادی فنی نیست. کسانی که مشغول کارند اغلب روان‌شناسی خوانده‌اند و با تکنیک‌های تئاتری و اصلا شرایط تئاتر چندان آشنا نیستند یا در مقابل تئاتری‌هایی هستند که در مورد علم روان‌شناسی اطلاعات زیادی ندارند. در حالی‌که ترکیب این دو علم و تجربه با هم، بسیار مهم است. چون این نوع تئاتر، در دنیا به عنوان یک روش درمانی کاملا مستقل برای اختلالات روانی شناخته شده و نتایج مثبتی هم در سنین مختلف کودکی تا جوانی و بزرگسالی و حتی در سالمندان در پی داشته است و گروه‌های هدف مشخصی با مسائل مختلف را دربرمی‌گیرد؛ از افزایش مهارت و اعتماد به نفس که جزو اختلال محسوب نمی‌شوند تا مشکلاتی که اختلال روانی و شخصیتی به شمار می‌روند. البته که بین سایکودراما با تئاتر درمانی تفاوت وجود دارد.

این تفاوت در چیست؟

می‌توانم بگویم سایکودراما علمی‌تر است؛ همان چیزی است که «جیکوب مورنو» موسس‌اش بوده و در موردش صحبت کرده است. در واقع تفاوت‌شان در شیوه برگزاری جلسات درمانی است.

گفتید یا از بُعد روانشناسی آن را می‌بینند یا تئاتری؛ آیا این مشکل از فقدان یا کمبود مطالعات بینارشته‌ای در کشور ما سرچشمه می‌گیرد؟

نمی‌توانم بگویم فقدان؛ چون روان‌شناسان معتبری در ایران روی سایکودراما کار کرده‌اند و در چند سال اخیر شاخه‌ای بوده که حتی در ایران روی آن تحقیقاتی صورت گرفته است، اما اغلب روان‌شناسان در این حوزه هم شناخت تئاتری نداشتند و هم در مورد اینکه چقدر صحنه تئاتر به خودی خود می‌تواند درمان‌گر باشد بی‌اطلاع بودند. اما در مورد مساله مطالعات بینارشته‌ای می‌توانم از خودم مثال بزنم؛ من به هر دو رشته تئاتر و روان‌شناسی علاقه‌مند بودم اما به دلیل فقدان مطالعات بینارشته‌ای مجبور شدم در هر دو رشته فوق‌لیسانس بگیرم. در صورتی که رشته‌ای دانشگاهی از ترکیب این دو شاخه در کشور وجود داشت زودتر و احتمالا بهتر به هدفم می‌رسیدم.

شما که در هر دو رشته تحصیل کرده‌اید فکر می‌کنید وقتی حرف سایکودراما و تئاتر درمانی وسط می‌آید باید روی کدام وجه آن بیشتر تکیه کنیم؟ آن را در میان ابزارهای درمانی دسته‌بندی کنیم یا به عنوان نوعی تئاتر بشناسیم؟

در واقع از تکنیک‌های تئاتری استفاده می‌شود برای درمان روان‌شناختی. یعنی حوزه‌ای که به آن خدمت می‌شود، روان‌شناسی و درمان اما ابزارش تئاتر و تکنیک‌های نمایشی است. درمان‌های روان‌شناسی رایج عموما کلامی هستند و بر اساس صحبت‌های مراجع است که جلسات درمانی پیش می‌رود. در واقع پروسه درمان وابسته به کلام است. کل مجموعه‌ای که سایکودراما و تئاتر درمانی شاخه‌هایی از آن محسوب می‌شوند، «هنر درمانی» است؛ که انجمن‌های مختلفی در سراسر دنیا با این عنوان فعالیت می‌کنند. در ایران هم بخشی به نام هنر درمانی در دانشگاه شهید بهشتی فعال است. این مجموعه زیرشاخه‌های دیگری به جز تئاتر مانند هنرهای تجسمی هم دارد که نقاشی درمانی، کار با گِل زیرمجموعه‌اش محسوب می‌شود، یا موسیقی درمانی و حرکت درمانی (رقص). تمام شاخه‌های این مجموعه جزو درمان‌های غیر کلامی محسوب می‌شوند. سایکودراما و تئاتر درمانی از بدن، آوا و حتی زیرشاخه‌های دیگر هنردرمانی مانند حرکت درمانی و موسیقی درمانی استفاده می‌کنند.

جدای از مساله این شیوه درمانی شناخته شده در دنیا، برای تئاتر به تنهایی، چقدر نقش درمانی قائل‌اید؟

من قبل از اینکه حتی وارد روان‌شناسی شوم و بدانم سایکودرامایی وجود دارد، همچون بسیاری از بازیگران دیگر، معتقد بودم که صحنه تئاتر برای اجراگر جنبه درمانی دارد؛ درمانی که از آن بروز شخصیت روی صحنه و پروسه تمرین حتی وقتی بازیگر شناختی از علم روان‌شناسی ندارد حاصل می‌شود. به عنوان بازیگر، وقتی در نقشِ شخصیت دیگری جز خودمان روی صحنه می‌رویم و در قالب این شخصیت جدید، حتی ممکن است با ترس‌هایمان مواجه شویم، به خودی خود وارد پروسه درمان شده‌ایم. مثلا فرض کنید من از ارتفاع می‌ترسم اما به عنوان بازیگر باید نقش کاراکتری را ایفا کنم که در موقعیتی در یک بلندی قرار می‌گیرد؛ این‌جاست که من در قالب فرد دیگری می‌توانم از پس اجرای این موقعیت بربیایم و با ترس‌ام مواجه می‌شوم. این همان کاری است که سایکودراما می‌کند. یکی از اتفاقاتی که در تئاتر درمانی رخ می‌دهد این است که در جایگزینی خودمان با کاراکتر روی صحنه، با یکسری از مسائل درونی‌مان روبه‌رو می‌شویم. این مواجهه و رویارویی با خاطرات، از جمله تکنیک‌های زیادی هستند که در جلسات سایکودراما به کار گرفته می‌شوند.

هرچند که در ایران تجربه‌های جسته و گریخته‌ای در زمینه سایکودراما صورت گرفته اما به شکل یک جریان پیوسته و در نتیجه چندان موثر نبوده است. فکر می‌کنید جای خالی این تکنیک درمانی را چطور می‌توان به صورت درست و تخصصی پر کرد؟

 همکاری متخصصان دو رشته یعنی روان‌شناسان و کارگردان‌های تئاتر می‌تواند این خلاء را پر کند. یک کارگردان تئاتر به تنهایی نمی‌تواند یک جلسه سایکودراما را برگزار کند و لازم دارد که از کمک روان‌شناسان کمک بگیرد. در مقابل، وقتی یک روان‌شناس هم می‌خواهد از سایکودراما به عنوان درمان استفاده کند باید حتما از مشورت و تخصص یک کارگردان که تجربه کار با بازیگر را دارد، کمک بگیرد. در ایران دوره‌هایی در حال برگزاری است که از محتوایشان اطلاعی ندارم، اما شاید سپری کردن دوره‌های سایکودراما که به صورت تخصصی از سوی انجمن‌های مرتبط در جهان برگزار می‌شود و صرف مطالعات بیشتر، به روز بودن و خواندن مقالات و دستاوردهای علمی-تخصصی نو بتواند کمک کننده باشد. راه دیگر، تاسیس رشته‌های دانشگاهی است؛ در دنیا دانشگاه‌های معتبری برای رشته سایکودراما تا مقطع فوق‌لیسانس و برای رشته هنر درمانی تا مقطع پی‌اچ‌دی وجود دارند اما متاسفانه در ایران رشته مجزایی برای آموزش آن موجود نیست.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز