هادی حوری:
با شیوههای کلاسیک نمیتوانیم حرف تازهای در تئاتر بزنیم/ بسیاری از تئاترها پس از انقلاب ایدئولوژیست شدند/ با وجود شورای نظارت، بهسختی میتوان سمت آثار نوی تئاتری رفت
هادی حوری با تاکید بر اینکه به اعتقاد او ما نمایش آزمایشگاهی در کشور نداریم، گفت: زیرا آثارمان باید از موانعی چون شورای نظارت بگذرد و اکثر اعضای این شورا به آثار و قواعد کلاسیک متعهد هستند. در چنین شرایطی به سختی میتوان به سمت آثار نو رفت. بنابراین من اعتقاد دارم که ما در فرمهای اجرایی همچنان در حال در جا زدن هستیم و حرکتمان بسیار بسیار کند است و استثنائات، نمیتوانند جریانی را بسازند.
«هادی حوری» پژوهشگر، نویسنده و کارگردان تئاتر، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، به تعریف هنر انقلاب پرداخت و گفت: ما چیزی به نام هنر انقلابی که یک ژانر به حساب بیاید، نداریم اما هر از گاهی به دلیل تحولاتی که در یک جامعه رخ میدهد مسلما هنر در کنار جریانات اجتماعی قرار میگیرد و در مقاطعی سعی میکند با داشتههای خودش ذیل ایدئولوژی که پذیرفته است، قرار بگیرد. ما این را در هنر فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، مکزیک و هرآن جایی که انقلابی رخ داده باشد، دیدهایم. هنرمندانی چون «فرانسیسکو گویا» و «برشت» در مقاطعی در کنار انقلابیون قرار گرفتند. «شکسپیر» نیز چنین شرایطی را تجربه کرده است. او برای قرار گرفتن در کنار انقلابیون نمایش ستمدیدگان را راه انداخت. در بخشی از تاریخ نیز هنر در اعتراض به شرایط موجود به سمت دادائیسم و پوچ گرایی رفت.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: شاید کمتر کسی بداند که نمایش «در انتظار گودو» یک نمایش اعتراضی است. این نمایش یک اضمحلال اجتماعی را به رخ میکشد و شخصیت اصلی آن باید در انتظار یک چیز عبث باشد که در واقع یک توهم اجتماعی است. وقتی که روشنفکران جامعه ایدهای برای برون رفت جامعه از این اضمحلال ندارند نمایشنامهای چون در انتظار گودو نوشته میشود تا نشان دهد که دیگر کاری از دست روشنفکران برنمیآید.
حوری با بیان اینکه «در سال ۱۳۵۷ نیز هنرمندان ما در زمینههای شعر، هنرهای تجسمی، خوشنویسی، مجسمهسازی و نقاشی در کنار بخشی از فضای ایدئولوژی قرار گرفتند.» خاطرنشان کرد: بعضی مواقع هنر حامی ایدئولوژی میشود، گاه دیگر منتقد آن جریان است و گاهی نیز مخالف آن خواهد بود. حتی هیتلر، موسیلینی و استالین هم نویسندگانی را در اختیار گرفتند تا بتوانند نظامشان را تبلیغ کنند.
او ادامه داد: از طرف دیگر برادوی نمادی از هنر سرمایهداری است. وقتی کارگردانانی می آیند و منتقد آن جریان میشوند و تئاترهای مستقلی را راه میاندازند در آن سازمان قرار نمیگیرند اما ناچار هستند آن سازماندهی را بپذیرند بنابراین انشعاب میزنند و به گروههای کوچکتر تقسیم میشوند. ما گروههایی را داریم که همراه این جامعه هستند اما تحت حمایت دولت نیستند. اگر بخواهیم حرف تازهای بزنیم نمیتوانیم با شیوههای کلاسیک این کار را انجام دهیم.
این نویسنده اضافه کرد: هنر آزاد گونهای دیگر از هنر است. این گونه هنری از بطن جامعه رشد کرده و تلاش میکند که خودش را به هیچ شکلی از جامعه ایدئولوژیکی متصل نکند و برای زنده ماندن و کار کردن تا حد ممکن مستقل باشد. هنرمندانی که در قالب هنر آزاد فعالیت میکنند میخواهند به جامعه بگویند صرفا دغدغه هنر را دارند.
حوری در پاسخ به این سوال که «آیا انقلاب در هنر تأثیر گذاشته است؟» گفت: باید بگویم این اتفاق افتاده است؛ زیرا انقلاب به معنای ایجاد جنب و جوش در تمام عرصههاست. وقتی در منِ هنرمند تغییری ایجاد شود حتما اثر هنریام نیز تغییر میکند، همانطور که شعر و داستان ما پس از شکوفایی انقلاب اسلامی تغییر کرد. در تئاتر نیز چنین اتفاقی افتاد. خیلی از تئاترهای ما ایدئولوژیست شدند و بعدها به دلیل گسترده شدن مباحث انقلابی و تنوع موضوعات اجتماعی در این بخش شاخه شاخه شدند. سپس مسئله جنگ پیش آمد و بخشی از گروههای تئاتر صرفا سراغ مباحث دینی رفتند و درباره آن مباحث گفتگو کردند و تعدادی دیگر از گروهها به مباحث مرتبط با دفاع مقدس پرداختند.
او در ادامه درباره اینکه «آیا این تغییرات و تاثیرات محتوایی در فرم اجرایی در کشور ما اثرگذار بوده یا نه؟» گفت: تقریبا هیچ؛ زیرا ما در شرق همچنان وابسته به قصه هستیم بنابراین چگونگی روایتمان تغییر نمیکند و فقط محتوای روایت عوض میشود ضمن اینکه ما هرگز در بخش فرم صاحب هیچ شاخصه و مولفهای نبودیم که آن را تغییر دهیم مگر در نمایشهای خاص خودمان که متاسفانه نگرش جامعه روشنفکر نسبت به این نمایشها با نوعی حقارت همراه است.
این کارگردان تئاتر تصریح کرد: جامعه روشنفکر ما تصور میکند کسی که تعزیه و نمایشهای تخت حوضی کار میکند، از هیچ دانش روزی آگاهی ندارد. در صورتی که وقتی ما به سمت نمایشهای آیینی خودمان میآییم چون صاحب اثر، فکر و اندیشه هستیم، میتوانیم در فرم هم تغییر ایجاد کنیم و کردهایم. در حالیکه در سایر بخشها ما مقلد بودیم و اگر کسی در کشورمان در فرم تغییر ایجاد کرده، بلافاصله سرکوب شده زیرا فهمیده نشده است.
حوری یادآور شد: در واقع ذهنیت ما عوض میشود اما هرگز در لباس پوشیدنمان تغییر نمیدهیم زیرا در نمایش آنچه که هستیم خیلی انسانهای محافظهکاری هستیم و برای همین است که در فرم کمتر تغییر ایجاد میکنیم. ما در محتوا تغییر ایجاد میکنیم زیرا محتوا را میتوانیم پنهان کنیم.
او در پاسخ به این سوال که «آیا اتفاقی که با پیروزی انقلاب اسلامی در هنر کشور ما رخ داد، جریانساز بوده است؟» توضیح داد: چهل سال از جریان انقلاب میگذرد و اگر یادتان باشد تا چند سال بعد از انقلاب ۵۷ در همه هنرها بسته بود چون نمیدانستیم میخواهیم چکار کنیم و هر روز دچار درگیری بودیم. کششهای ایدئولوژیک تا سال ۶۰ ادامه داشت. هیچ ثباتی وجود نداشت و جامعه نمیدانست به کدام سمت میرود. بنابراین ما در واقع دچار اغتشاش بودیم نه تحول. زیرا جامعه چند سویه بود و تا بخواهد یک دست شود، در همه چیز بسته بود.
این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: بعدها که جامعه آرام شد، جریانات جنگ مطرح شد و ما نمیتوانستیم در زمان وقوع جنگ جامعه را با یک هنر انقلابی مواجه کنیم و همه بنیانها را زیر سوال ببریم زیرا مردم جلویمان را میگرفتند و میگفتند سکوت کنید. ما در هشت سال دفاع مقدس دچار سکوت بودیم یعنی کار میکردیم اما در سکوت؛ تا جامعه دچار تشویش نشود و نگرانیهایش لااقل یکسویه باشد. بعد از جنگ و رسیدن به آرامش نسبی جامعه ما دچار نوعی فرمالیست در هنر شد. در آن زمان گروهی از هنرمندان آثاری را با استفاده از شیوههای مختلف خلق کردند اما خلق این آثار تمرینی برای کارهای نو نبود و نوعی دهنکجی به آثار هنرمندان گذشته به حساب میآمد. در شعر نیز همین اتفاق افتاد. این جریان در تئاتر نیز رخ داد. امروز هم ما همچنان در درام، دچار قواعد کلاسیک هستیم.
حوری با تاکید بر اینکه ما نمایش آزمایشگاهی در کشور نداریم، گفت: زیرا آثارمان باید از موانعی چون شورای نظارت بگذرد و اکثر اعضای این شورا به آثار و قواعد کلاسیک متعهد هستند. در چنین شرایطی به سختی میتوان به سمت آثار نو رفت. بنابراین من اعتقاد دارم که ما در فرمهای اجرایی همچنان در حال در جا زدن هستیم و حرکتمان بسیار بسیار کند است و استثنائات، نمیتوانند جریانی را بسازند.
او ادامه داد: ما نمیخواهیم انقلابی یا حتی ضد انقلابی شناخته شویم. در حقیقت اصلا نمیخواهیم شناخته شویم چون میخواهیم کار و زندگی کنیم.
این کارگردان تئاتر همچنین به هفته هنر انقلاب اشاره کرد و گفت: عنوان هفته هنر انقلابی باید به ما یاد بدهد انقلاب چیزی نیست که آرام بگیرد بلکه پیوسته باید در حال حرکت باشد و این به معنی تغییر مدام به سمت بهتر شدن است. پس اگر ما آن را هسته کار خودمان میدانیم خوب است که مدام در حال تغییر باشیم و به سمت بهتر شدن برویم.
حوری در پایان خاطرنشان کرد: هیچ تغییری امکانپذیر نیست مگر اینکه بتوانیم با مطالعه ذهن خودمان را تغییر بدهیم و پالایش بکنیم. اما کمی از اینها دور شدهایم زیرا گرفتار زنده ماندن شدهایم. من از همه دعوت میکنم بار دیگر نفس عمیق بکشند، به کتابخانههایشان برگردند، آثار جدید بخوانند و گفتگو کنند. در واقع بهتر است خانهتکانی کنیم و حس کنیم که انقلاب متعلق به همه است زیرا زندگی فردی را هم که مخالف من است، تغییر داده.