یک سرنانواز مطرح کرد:
موسیقی نواحی مختلف قابل مقایسه نیستند/ تشخیص موسیقی خوب با مردم است/ اگر کرونا هم بگیریم بازهم باید اجرا کنیم
نوازنده سرنای شهر «قلعه گنج» میگوید: ما در شهر و دیارمان هنرمندان زیادی داریم که در عرصه موسیقی فعال هستند. اما چون از تهران فاصله زیادی داریم و از کرمان هم دور هستیم، بعضی تصور میکنند که هیچ موسیقیای نداریم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اینگونه نیست که همه مناطق ایران و همه اقوام ساکن در آنها به یک اندازه از هنر سهم داشته باشند. با مرور اجمالی موسیقیها مختلف میتوان دریافت که مناطق مرزی کشور نسبت به دیگر شهرها و روستاها موسیقی متنوعی دارند. بر همین اساس میتوان گفت نوار مرزی ایران کمربندی از موسیقیهای پرقدمت مختلفی است که با تلاش و کوشش و استمرار هنرمندان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. اگر از مرزهای شمال غربی شروع کنیم با استانهایی چون آذربایجان شرقی و غربی، کردستان، کرمانشاه مواجه میشویم که موسیقیهای منحصر به خود را دارند. در مرزهای شرقی کشور هم چنین است و مناطقی چون بندر گلستان، تالش، بندر ترکمن، خراسان بزرگ و سیستان و بلوچستان موسیقیهای متنوع و پرقدمتی دارند. این رویه و تنوع در مرزهای جنوبی و جنوب شرقی و جنوب شرقی هم وجود دارد. دلیل این تنوع موسیقیهایی در مناطق مرزی شاید اتفاقات و حوادث تاریخی است که در طول زمان با آنها مواجه بودهایم. حال هرچه از مناطق مرزی فاصله بگیریم موسیقیها بیشتر تحت تاثیر مناطق دیگر هستند و شاید برخی قدمت کمتری دارند و هویت آنها وابسته به دیگر موسیقی دیگر شهرهاست. به طور مثال اعتقاد بسیاری بر این است که شهرهایی چون سمنان، دامغان، یزد، کاشان و حتی مناطق کویری چون کرمان موسیقی مستقل ندارند. در میان مناطق مرکزی و کویری هم استان کرمان یکی از بخشهایی است که به اعتقاد برخی موسیقی مستقل ندارد گرچه این موضوع از زمانی که جشنواره موسیقی نواحی در کرمان برگزار میشود، انتقادات جدی را در پی داشته است.
در ادامه باید گفت اینطور که نیست که استان کرمان و شهرهای توابع آن موسیقی و سازهای مستقل نداشته باشند و شاید مشکل جای دیگری است و آن سازها و موسیقیها آنطور که باید به مخاطبان و مردمان دیگر مناطق معرفی و شناسانده نشده اند. به عنوان مثال یاسین شرفایی، فرزند زندهیاد محمدعلی شرفایی (خواننده و مقامدان مطرح استان کرمان و آخرین بازمانده چوغرونوازان) چنین نظری ندارد.
یاسین شرفایی طی گفتگو عنوان میکند که: موسیقی مناطق مرکزی ایران سنتی محسوب میشود و قاعدتا سازهای مربوط به آن نیز سنتی هستند و نسبت به آنها شناخت وجود دارد. کلا اقوامی که در حاشیههای مرزی ایران زندگی میکنند و اغلب آنهایی که بر اساس رسم و رسوم ایل یا قوم، ییلاق و قشلاق میکردهاند یا مراسم مربوط به خود را داشتهاند از موسیقی محلی برخوردار بودهاند. استان کرمان نیز چنین وضعیتی دارد؛ یعنی میتوانیم بگوییم مرکزیت آن دارای موسیقی سنتی است و مثلا ساز سهتار در آن عمومیت دارد، اما موسیقی روستاها و شهرستانهای اطراف کرمان به دلیل گسترده و پهناور بودن منطقه اینگونه نیستند و میتوان گفت هر کدام از روستاها یا شهرها فرهنگ خاص خود را دارند و از سنتهای خاصی برخوردار بوده و هستند.
او معتقد است: موسیقی سنتی بر اساس ویژگیهای خاص خود وجود دارد و ادامه حیات میدهد و موسیقی محلی نیز مسیر خودش را میرود؛ هرچند توجه به آن نسبت به گذشته کمتر شده! جالب اینکه موسیقی محلی نواحی مختلف کرمان سازهای مربوط به خود را دارد و کمتر کسی از این موضوع باخبر است.
یکی از گروههای فعال خطه کرمان «آوای نخل» است که فردوس امیری سرپرستی آن را به عهده دارد. این گروه متعلق به شهرستان قلعه گنج کرمان است و اعضای آن نوازنده سازهایی چون سرنا، دهل بزرگ، جره و دهل کوچک هستند. این گروه تاکنون اجراهای متعددی در جشنوارههای مختلف نظیر جشنواره موسیقی نواحی داشته است.
کریم بیانی منش (نوازنده سرنا) در گفتگو با ایلنا، با اشاره به اینکه اهل شهرستان قلعه گنج است، درباره این منطقه میگوید: قلعه گنج یکی از شهرهای استان کرمان است که در جنوب شرقی ایران واقع شده و اقلیم و جغرافیای مختص به خود را داراست.
او میافزاید: شهر ما را در گذشته به اسم کلات گنج میشناختهاند و به همین دلیل است که بعضی از طایفهها به کلات گنجی معروف هستند. این بخش از کرمان حاصلخیز است و تقریبا گیاهان گرمسیری در آن پرورش مییابند. در کنار اینها موسیقی هم در قلعه گنج مرسوم است. هنر موسیقی هم یکی از کارهایی است که از گذشته به آن پرداخته میشده و حال چندین سال است و من و دیگر دوستان در این عرصه فعال هستیم و این اتفاق مربوط به دیروزو امروز نیست.
اینکه می گویند کرمان موسیقی ندارد تاحدودی درست است
بیانی منش در ادامه درباره موسیقی کرمان و قدمت آن میگوید: اینکه میگویند کرمان و شهرهای اطراف آن موسیقی ندارد شاید تا حدودی درست باشد، اما اینطور هم نیست که موسیقی نداشته باشیم. شاید درستتر این باشد که بگوییم قلعه گنج و شهرهای دیگر موسیقیشان بیشتر برداشتی از موسیقی شهرهای دیگر است و شاید حتی از موسیقی شهر کرمان برداشت کمتری داشتهایم اما به هرحال موسیقی در شهر ما و دیگر شهرها و روستاهای منطقه جریان دارد.
او میگوید: اتفاقا ما در شهر و دیارمان هنرمندان زیادی داریم که در عرصه موسیقی فعال هستند. اما خب از آنجایی که شهر ما از تهران فاصله زیادی دارد و علی رغم تصور عموم به شهر کرمان هم دور است، بعضیها تصورشان این است که موسیقی نداریم؛ در صورتی که برعکس است. گروه موسیقی «آوای نخل» به سرپرستی آقای فردوس امیری هم که من نیز یکی از اعضای آن هستم، سعی در چنین کاری داریم.
بیانی منش در پاسخ به این سوال که هنرمندان شهر قلعه گنج تا چه حد با موزیسینهای کرمان تعامل دارند، میگوید: ظاهرا اینطور به نظر میرسد که شهر قلعه گنج به مرکز استان یعنی کرمان نزدیک است، اما در واقع اینطور نیست. دلیل چنین تصوری وسعت بسیار استان کویری کرمان است. اگر از راه زمینی طی مسیر کنید متوجه میشوید که راهی کوتاه نیست و از کرمان تا قلعه گنج حدود چهارصد، پانصد کیلومتر فاصله است. به همین دلیل ارتباطی که میگویید آنطور که باید وجود ندارد.
هنر قلعه گنجی ها ساز و دهل است
بیانی منش درباره موسیقی شهر کرمان هم میگوید: راستش من ندیدهام که موسیقی مختص به خود را داشته باشد و اگر هم برنامه و موسیقی خاصی دارند، من با آن برخوردی نداشتهام که شاید دلیل این کم اطلاعی فاصله زیاد قلعه گنجیها با کرمانی هاست.
نوازنده گروه «آوای» نخل درباره سازهای اصلی قلعه گنج و شغل هنرمندان عرصه موسیقی این بخش از ایران، میگوید: ما در جنوب کرمان واقع شدهایم و هنرمان هم ساز و دهل است و معمولا در مراسم و مجالس به اجرا میپردازیم و شاید بتوان گفت برخی زندگیشان از همین راه میگذرد.
بیانی منش درباره قدمت سازهای قلعه گنج هم اینگونه توضیح میدهد: اگر تاریخ را بخوانید متوجه میشوید که سرنا یکی از سازهای بسیار قدیمی است و قدمت تاریخی خیلی زیادی دارد. این ساز در موسیقی کرمان هم جایگاه ویژهای دارد و در قلعه گنج هم خیلی مورد توجه است.
کرمان و توابع آن چهار مدل سرنا دارد
او در ادامه توضیحاتش میگوید: اگر دقیقتر نگاه کنید متوجه میشوید که سه، چهار مدل سرنا در کرمان نواخته میشود که هر کدام با بقیه تفاوت دارند. حتی آنطور که آقای فواد توحیدی پژوهش موسیقی نواحی هم گفته سه مدل از این سرنا با آنچه در دیگر شهرها نواخته میشود، تفاوت دارد. مثلا یک مدل سرنا داریم که یک تکه است و مانند سرناهای دیگر چند تکه نیست. لوله این نوع ساز به قسمت مخروطی آن که صدا از آن ساتع میشود، وصل است و در شهرهایی چون سیرجان، بردسیر و بافت نواخته میشود. یا مثلا سرنایی که در شهرهای جیرفت و بم و بخشهایی از قلعه گنج و کهنوج نواخته میشود، لولهاش از شیپور جداست که به آن «نرلاس» میگویند. مدل دیگری هم وجود دارد که طول آن بیشتر از سرناهای دیگر است و یک تکه است. یک مدل دیگر هم داریم که جنس آن از گل است و به طور معمول زرندیها سازنده آن هستند.
موسیقی ما شامل نواها و ریتمهای سبک است
وی درباره مضمون و محتوای موسیقی ساز و دهل منطقه گنج هم میگوید: موسیقی ما شامل نواها و ریتمهای سبک است و بخشی نیز با حال و هوای بندری نواخته میشود که ریتمیک است و رقصهای سنتی و آیینیمان هم بر اساس چنین ریتمهایی است. در کنار همه اینها به نواها و موسیقیهای دیگر هم توجه داریم که مردم هم آنها را دوست دارند.
کریم بیانی منش درباره وضعیت موسیقی منطقه قلعه گنج و نحوه حمایتها از هنرمندان این منطقه و دیگر شهرها و روستاهای تابعه میگوید: واقعیت این است که حمایتها آنطور که باید وجود ندارد و به طور دقیق نمیتوان گفت اداره ارشاد و انجمنها از ما حمایت میکند. حتی باید صراحتا گفت ما مورد حمایت دستگاههای فرهنگی دولتی نیستیم انگار قومی فراموش شده ایم!
مردم تشخیص میدهند کدام موسیقی با ارزش است
او میگوید: اگر اوضاع ما را در دو سال گذشته جویا شوید، باید بگویم وضعیت خوبی نداشتهایم به این دلیل که عمده فعالیتهای ما در مراسم و مجالس است و خب تقریبا بیشتر از دو سال است که کرونا همه کارها را تعطیل کرده است؛ که البته برخی به برگزاری جشن و مراسم پرداختند و تعدادی دیگر نه! با همه اینها باید بگویم؛ ما درآمدمان از راه موسیقی است و مجبور هستیم در بدترین شرایط هم به اجرا بپردازیم. حتی اگر کرونا بگیریم و اتفاقات دیگری برایمان بیفتد این روند برایمان ادامه دار است؛ چون نان زن و بچه میدهیم و باید زندگی آنها را تامین کنیم.
وی همچنین درباره شناخت مخاطبان و تاثیر آن بر روند موسیقی نواحی کشور میگوید: این مردم هستند که تشخیص میدهند کدام موسیقی با ارزش است و باید حمایت شود. واقعا سلیقه مردم قابل احترام است و مسئولان هم باید بر همین مبنا به حمایت از موسیقیها بپردازند. آنچه مخاطب آن را دوست دارد دارای ارزش است وگرنه تا امروز ادامه حیات نمیداد. جشنوارهها هم باید بر همین اساس به انتخاب افراد و گروهها بپردازند و همین نوع نگاه خود حمایت محسوب میشود. ما امیدمان به جشنوارههاست.
موسیقی نواحی مختلف قابل رقابت و قضاوت نیست
کریم بیانی میگوید: به نظرم با افزودن بر تعداد جشنوارهها امید هنرمندان نواحی به ادامه کار بیشتر میشود به شرطی که رقابتی در کار نباشد به این دلیل که موسیقی هر منطقه را با توجه به ویژگیهایی که دارد، نمیتوان با موسیقی دیگر مناطق مقایسه کرد. مثلا موسیقی کرمان یا قلعه گنج را چگونه میتوان با موسیقی کردستان یا لرستان مقایسه کرد و از بین آنها را یکی را انتخاب نمود؟ بدون رقابت و قضاوت هر شخص و گروه موسیقی منطقه خودشان را اجرا میکنند و طی همین روند است که موسیقیها زنده نگاه داشته میشوند.