خبرگزاری کار ایران

کارگردان و تهیه‌کننده مستند «احتضار» مطرح کرد:

بدون رانت امکان تخریب منابع طبیعی وجود ندارد/ کشورهای حاشیه خلیج فارس با خرید درخت ایران دنبال زمان خریدن برای جنگل‌های خود هستند/ فقر دلیل اول قاچاق است

بدون رانت امکان تخریب منابع طبیعی وجود ندارد/ کشورهای حاشیه خلیج فارس با خرید درخت ایران دنبال زمان خریدن برای جنگل‌های خود هستند/ فقر دلیل اول قاچاق است
کد خبر : ۱۲۰۱۹۰۱

کارگردان مستند «احتضار» که در چهلمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین مستند را کسب کرده است، می‌گوید: مردم بومی زاگرس به دلیل فقر دست به قاچاق چوب جنگل‌های بلوط می‌زنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، پرداختن به موضوع قاچاق در سینمای مستند از جمله سوژه‌هایی است که تولید آن در سال‌های اخیر مورد توجه مستندسازان قرار داشته است. قاچاق سوخت و کالا از آن دسته موضوعاتی است که سینمای مستند بیشتر به آن پرداخته است. امسال مستند «احتضار» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی حجت طاهری به ابعاد جدیدی از قاچاق چوب در رشته کوه‌های زاگرس پرداخته و سراغ موضوع نابودی جنگل‌های بلوط با قطع درختان و تبدیل آن‌ها به ذغال رفته است. این مستند امسال علاوه بر اینکه در پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت توانست تندیس بهترین تدویم را تصاحب کند، سیمرغ بلورین بهترین مستند از چهلمین جشنواره فیلم فجر را نیز کسب کرد. به همین بهانه گفتگویی را با حجت طاهری کارگردان این مستند انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید: 

بدون رانت امکان تخریب منابع طبیعی وجود ندارد/ کشورهای حاشیه خلیج فارس با خرید درخت ایران دنبال زمان خریدن برای جنگل‌های خود هستند/ فقر دلیل اول قاچاق است

مستند «احتضار» به موضوع مهمی می‌پردازد که شاید توجه جدی توسط مسئولین به آن صورت نگرفته است اما شما به سراغ آن رفتید و به نظر می‌رسد این اتفاق هم به دلیل تعلق خاطری باشد که به آن مناطق و حفظ بافت جنگل‌ها و منابع طبیعی آنجا دارید؛ ساخت این مستند چگونه شکل گرفت؟ 

من خودم در شیراز زندگی می‌کنم اما نیاکان و خانه پدری من در این مناطق زاگرس‌نشین در جنگل‌های بلوط چهارمحال و بختیاری است. تصویربرداری کار خیلی گسترده‌تر از زادگاه من بود ولی من خودم را فرزند زاگرس می‌دانم و به این خطه تعلق خاطر دارم. این کار به سفارش صداوسیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد که می‌خواست درباره تولید ذغال در این منطقه مستند تولید کند، ساخته شد اما من در حین کار تصمیم گرفتم که به موضوع قاچاق چوب و از بین رفتن درختان بلوط و همچنین فقر مردم در این منطقه بپردازم. 

یکی از نکات قابل توجه در مستند «احتضار» ریشه‌یابی مسئه قاچاق چوب و تولید ذغال بود. از اول قصد داشتید این فقر و ناتوانی مردم ضعیف این منطقه را نیز بدون قضاوت نشان دهید یا در حین کار به این تصمیم رسیدید؟ 

به هر حال من از قبل شناختی درباره بافت مردمی منطقه داشتم چراکه من زندگی عشایر و روستایی مردم به خوبی می‌شناختم و با آن عجین بودم. در این مناطق نه نفتی و نه گازی برای گرمایش و پخت و پز وجود ندارد و من این را از قبل می‌دانستم که به هر حال برخی مردم از روی ناچاری و فقر دست به قطع درختان و تبدیل آن به ذغال می‌کنند. در کنار اینها از این موضوع نیز آگاه بودم که عده‌ای در این مناطق هستند که از این وضعیت سوءاستفاده می‌کنند و مردم را به این کار سوق می‌دهند تا منعفت خود را تامین کنند. عده‌ای قاچاقچی با کار تشکیلاتی در این مناطق حضور دارند که این کار را به صورت تیمی انجام می‌دهند و سود هنگفتی هم به جیب می‌زنند. از طرفی کارگاه‌های ذغال‌سازی در اطراف این شهرها وجود دارد که به صورت قانونی مشغول به کار تولید انبوده ذغال هستند اما در لابه‌لای فعالیت‌هایشان چوب قاچاق هم استفاده می‌کنند. جالب اینجاست که مسئولین هم از این ماچرا آگاه هستند و کاملا در جریان هستند که بعضا برخی از این کارگاه‌‎های تولید ذغال نوعی پوشش برای تبدیل چوب‌های غیرقانونی به ذغال است. زمان مستند من ۷۳ دقیق بود و واقعا بییشتر از این وقت نداشتم که به ابعاد مختلف این موضوع بپردازم. 

در این میان پای مافیا یا مثلا فساد سیستمی هم در میان است؟ 

ببینید کسی که تخریب زمین می‌کند و یک بخشی از درختان طبیعی دامنه کوه را قطع و آن را به زمین مسطح تبدیل می‌کند قطعا با ارتباط و رانت این کار را انجام داده است. اینها درختان سبز بلوط را قطع می‌کنند اما قاچاقچیان چوب باز هستند در بینشان افرادی که فقط چوب‌ها خشک را استفاده می‌کنند. با اینکه به لحاظ قانونی قطع درخت خشک فقط بخش اندکی جریمه کم‌تری نسبت به قطع چوب درخت‌تر دارد. شما فرض کنید عشایر بومی منطقه به این چوب خشک محتاج هستند زیرا آن‌ها ابزار دیگری برای گرمایش ندارند. این باعث می‌شد عشایر ما هم وقتی می‌بینند چوب خشک نیست، چوب‌تر را قطع می‌کنند. دولت خودش را مالک مراتع طبیعی می‌داند و به هیچ شخص و نهادی اجازه واگذاری ندارد و فقط اجازه بهره‌برداری از آن را می‌تواند صادر می‌کند. مثلا یک بخشی از این جنگل‌ها برای بهره‌برداری معادن سیمان برای بهره‌برداری به شرکت‌ها داده شده که آن‌ها نیز با استفاده از این فرصت و برای کسب سود بیشتر دست به توسعه غیرمجاز فعالیت خود و قطع درختان می‌پردازند. مثلا خط لوله گاز جنوب به تهران باعث تخریب زیادی از این جنگل‌ها شد اما خب او موضوع یک منفعت عمومی را دنبال داشته اما این مباحث به جز آسیب رسانده به طبیعت سودی ندارد. مثلا یک سری جاده در دل این جنگل‌ها احداث شده است که نماینده‌ای از مجلس برای دادن کار به پیمانکار دوست و آشنای خود دست به تخریب جنگل زده است. 

نکته مهم درباره جنگل‌های بلوط زاگرس این موضوع است که این درختان عمر بالای ۶۰۰ یا ۷۰۰ سال دارند و جایگزینی آن‌ها زمان طولانی را طلب می‌کند. این موضوع در مستند «احتضار» برجسته شد؟ 

من یک جایی در فیلم به این موضوع اشاره می‌کنم که عمر این درختان برای بالای ۵۰۰ سال است. یک درخت بلوط بعد از ۵۰ سال تازه میوه می‌دهد. یک درخت تناور بلوط معمولا بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال زمان نیاز دارد. شما فکر کنید این درختان در عرض ۵ سال اخیر مورد هجوم قاچاقچیان قرار گرفته است. اگر دقت کرده باشید کشورهای حاشیه خلیج فارس جدیدا می‌آیند و از ایران درخت می‌خرند؛ آنه با این کار به دنبال زمان خریدن هستند. 

ما در سال‌های اخیر با آتش سوزی‌های انبوه در جنگل‌های زاگرس مواجه بودیم که باعث تخریب مساحت‌های چند هزارهکتاری از این منابع طبیعی شد؛ در بخش‌های از مستند به این موضوع پرداختید اما چرا به صورت دقیق‌تر وارد علت این حوادث نشدید؟ 

البته در فیلم اشاره‌هایی به این موضوع شد که این تخریب‌ها در مقابل آتش سوزی‌هایی که انجام می‌شود و به یکباره چند هزار هکتار جنگل از بین می‌رود، شد ولی من تلاش می‌کردم تا موضوع فیلم چندپاره نشود. این موضوع در واقع یک مبحث و موضوع جداست که خیلی ابعاد فراوانی دارد. بیشتر این آتش سوزی‌ها متاسفانه عمدی هستند، بخشی از آن به علت تغییر کاربری‌ها اتفاق می‌افتد و حتی گاهی مثلا منابع طبیعی و جنگل داری یک بار قاچاق چوب را توقیف می‌کند، قاچاقچیان برای تلافی بخشی از جنگل را به صورت عمدی به آتش می‌کشند. مثلا یک موردی وجود داشت که جلوی چشم محیط بانان و جنگل بانی می‌آمدند و درختان را آتش می‌زدند تا از زمین آن برای ساخت باغ شهر استفاده کنند. در یک پرونده دیگر دو خانواده از یک ایل یا قوم ادعای مالکیت یک مرتع را می‌کنند که یکی از آن‌ها پیروز می‌شود و دیگری برای تلافی مراتع آن منطقه را آتش می‌زند. 

ما در فیلم اشاره‌هایی هم به خطرات و تهدیدهایی که محیط بانان و کارمندان سازمان منابع طبیعی می‌شوند را می‌بینیم؛ با توجه به اینکه راوی شما در این فیلم خودش در نقش یک یک محیط بان بود، چرا بیش‌تر به این موضع نپرداختید؟ 

آقای یزدان‌پور که شخصیت اصلی این فیلم است و ما روایت او را درباره تمام اتفاقات دنبال می‌کنیم کارمند رسمی نهادی نیست و به صورت ان جی اُ و کمپینی فعالیت می‌کند و دغدغه این موضوع را دارد. منابع طبیعی و کارمندان آن که وظیفه حفظ ونگهداری این مناطق را دارند اکثرا از بومی‌ها و اهالی خود منطقه هستند و خیلی وقت‌ها با اهالی هم ارتباط دارند و سعی می‌کنند تا کار به جنجال و درگیری نکشد اما گاهی این افراد با حمله‌ور شدن و تهدید کردن مامورین سازمان منابع طبیعی با آن‌ها درگیر می‌شوند. در یکی از همین درگیری‌ها که در فیلم هم نشان داده شد فردی با لیسانس حقوق مشغول چوب بری و تبدیل آن با کوره جنگلی به ذغال بود که همدست او با حمله به مامورین باعث آسیب و نزاع شده بود. حتی در یک موردی فردی را با تحصیلات بالا در موقع حمل چوب دستگیر کرده بودند که برای حمل مهریه دست به قاچاق زده بود. این درحالی است که مامورین منابع طبیعی در خیلی مواقع برای اینکه محلی‌ها و روستاییان یا حتی عشایر انتقام برخوردها را از جنگل‌ها نگیرند با آن‌ها همکاری می‌کنند و برخورد قضایی با آنان نمی‌کنند. به هر حال این مامورین هم به لحاظ معیشیتی هم به لحاظ امنیت جانی شرایط دشواری را دارند و همواره مورد تهدید هستند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز