«بانو» کتابی که از عشق و ملک الموت میگوید
کتاب «بانو» روایتی از عشق و دیدار عشاق است که در پس سایه مرگ و دیدار با ملک الموت رنگ و بویی دیگر میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «بانو» اثر محمد سادات پارسی (ایرج) به همت نشر فرزان روز با قیمت 60 هزار تومان به چاپ سوم خود رسید.
کتاب «بانو» روایتی از زندگی، عشق و مرگ است. عشق در اشکال مختلف خود از عشق مادر به فرزند و نوهها وعشق همسران گرفته تا عشق دوستان و ... در این رمان نمود پیدا میکند و در نهایت با مرگ تمام میشود.
در این کتاب با فصول مختلف از دیدار و طلوع عشق گر همراه میشوید و به تلخ و شیرین و راز شگفت حیات میرسید و در نهایت را تداوم دیدار داستان پایان مییابد.
درواقع مخاطب با ماجرای جوانی ایرانی همراه میشود که در ایتالیا تحصیل میکند. عاشق میشود و به ایران باز میگردد اما او ماجرایی باور نکردی را تجربه کرده که برای خواننده باور پذیر نیست. او توانسته در کودکی عزرائیل را در قالب «بانویی» بلند قامت با چهرهای محو ببیند.
در پشت جلد کتاب آمده است:
جالبترین نکته در حرفهای طنزآلود مهندس این بود که انگار با مأموریت اصلی ملک الموت مشکلی نداشت. آنچه بیشتر آزارش میداد یا آگاهانه آن را به بازی میگرفت، برخورد با هیبت زشت عزرائیل در تصور انسانی بود....
منیرزمان چگونه میتوانست به شوهرش بگوید: «عزیزم، من و پسرت بارها او را دیدهایم. این تصوری که تو و سایرین از او دارید به هیچ وجه درست نیست. نه اینکه سرش طاس نیست، نه اینکه داسی به دست ندارد، نه اینکه بد قیافه نیست، بلکه به زنی شباهت دارد خوش قد و بالا با هیبتی شکوهمند و صورتی مبهم که انسان را وادار به حیرت و احترام میکند.»
بیژن تلیانی