«مرگ الیویهبکای» ماجرای مرگ، تقدیر و جبر محیط
کتاب «مرگ الیویهبکای و داستانهای دیگر» در قالب داستانهای کوتاه روایتی از مرگ، تقدیر و جبر محیط را در مقابل خواننده به نمایش در میآورد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «مرگ الیویهبکای و داستانهای دیگر» عنوان مجموعهداستانی از امیل زولا است که توسط محمود گودرزی ترجمه شده و به همت نشر افق با قیمت ۷۸ هزار تومان در مجموعه افق کلاسیک منتشر شده است.
در این کتاب با روایت چند داستان همراه خواهید شد. داستان اول به مرگ الیویهبکای میپردازد که میتوان از آن به عنوان جذابترین داستان این مجموعه یاد کرد. این داستان کوتاه، درباره مردی است که از کودکی حالتی از بیحسی و کرختی در خود دارد. بیماری او حالی شبیه مرگ است با این تفاوت که صداها را میشنود و رفتار و اقوال را درک میکند.
خواننده در همان خطوط نخست با مرگ راوی روبه رو میشود. راوی که همه چیز را میبیند و میشنود. اما در نهایت مرگ او تایید و زنده به گور میشود. نویسنده با بیان حالات مختلف شخصیت الیویه بکای سعی دارد مخاطب را با تمام لحظات او از مرگ تا زنده شدن همراه سازد و این کار به زیبایی در قالب کلمات در ذهن مخاطب جای میگیرد.
سروان بورْل، چگونه میمیریم، سیل، آنژلین و ژاک دامور از دیگر داستانهای این مجموعه هستند که هریک روایتی خاص از شخصیتهایی خاص را پیش روی مخاطب قرار میدهند.
در پشت جلد کتاب آمده است:
بارها درطول شب از جا پریده بودم، بیآنکه بدانم وزش کدام باد خوابم را آشفته کرده بود، دستهایم را نومیدانه در هم گره میکردم و مِنمنکنان میگفتم: «خدایا! خدایا! باید مُرد!» تشویشی سینهام را میفشرد، در منگیِ بیداری، ضرورت مرگ دهشتناکتر به نظرم میرسید. بهسختی دوباره به خواب میرفتم، خواب از بس شبیه مرگ بود نگرانم میکرد. اگر تا ابد میخوابیدم چه؟ اگر چشمهایم را میبستم و دیگر بازشان نمیکردم چه؟
زولا شهرتش را مرهون مجموعهی رمانهای روگن ماکار است، بااینحال تجربیاتی ناب در نوشتن داستانکوتاه دارد؛ داستانهایی با موضوعات مختلف که زیر سایهی سنگین رمانهای ناتورالیستیاش مغفول مانده و کمتر خوانده شدهاند. داستانهایی با مضمونهای محبوب زولا: مرگ، تقدیر و جبر محیط.