خبرگزاری کار ایران

مجموعه داستان «نام آن گل‌ها عدم بود» منتشر شد/ هفت روایت از غیاب

مجموعه داستان «نام آن گل‌ها عدم بود» منتشر شد/ هفت روایت از غیاب
کد خبر : ۱۱۸۵۲۶۱

مجموعه داستان «نام آن گل‌ها عدم بود» نوشته محسن توحیدیان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «نام آن گل‌ها عدم بود» (هفت روایت از غیاب) نوشته محسن توحیدیان از سوی نشر حکمت کلمه روانه بازار کتاب شد.

این اثر، چهارمین کتاب و اولین مجموعه داستانی محسن توحیدیان است.

آن‌چه داستان‌های کتاب «نام آن گل‌ها عدم بود» را در یک مجموعه قرار می‌دهد، مفهوم «غیاب» و «نبودگی» است. توجه ویژه‌ی نویسنده به زبان و به‌کارگرفتن دیگرگونه‌ی آن در موقعیت‌ها و فضاهای گوناگون به هر داستان بافت کلامی مخصوص به خودش را داده و این توجه در داستان «مرگِ پاستر» که با نثر داستان‌های پاورقی عصر پهلوی نوشته شده است، شیوه‌ی ویرایش داستان را هم برای رسیدن به فرمی که فاصله‌گذاری را نفی می‌کند، دستخوش تغییر کرده است.  

داستان‌های این کتاب از رئالیسم تن می‌زنند و شخصیت‌ها در معرض چیزی هستند که نویسنده آن را «گل‌هایی کوچک با برگ‌هایی از غیاب» می‌نامد و آن نام روادارانه‌ی‌ «مرگ» است.  

بخشی از داستان «بهرام و گُلِ اشک»:

«گل اشک که در تمام سال می‌بارید، و به گلدان‌های دیگر هم از اشک‌هایش تعارف می‌کرد، هزارجور جانور ریز و درشت در گلدانش داشت. ما نمی‌خواستیم جانورهای گلدان اشک را باور کنیم، تا این‌که یک‌ روز کرم‌های قهوه‌ای شروع کردند برای ‌ما دست تکان‌ دادن. من باز هم گفتم این تخیل ماست که با مواد غذایی ناسالم و تراریخته بالا می‌آید. امکان ندارد کرم‌های قهوه‌ای بتوانند برای آدم دست تکان بدهند. این از بی‌قیدی ما به روزهای ابری سرچشمه می‌گیرد. اما بهرام که همیشه می‌گفت گل اشک، شب‌های تاریک تا صبح درد می‌کشد و از اشک‌هایش به گلدان‌های دیگر تعارف می‌کند، می‌دانست که کرم‌ها واقعی هستند. ما نخواستیم ایمان بهرام به کرم‌های قهوه‌ای را باور کنیم. به همین خاطر خندیدیم. اما بهرام از خنده‌ی ما نرنجید. حتا گفت خوشحال‌ام که بالاخره شما هم می‌خندید. چون خنده نادر است. این را درست می‌گفت و ما برای این‌که خوشحال‌تر هم بشود باز خندیدیم و دیدیم که شب‌های پاییز با بوی پوست نارنگی و سیگار چه دل‌پذیر است. بهرام تکیه به بالش می‌داد و همان‌جور که سیگارش را دود می‌کرد از روی قصه‌ی بازان نم‌‌نم می‌خواند و وقتی هم که خیلی خوابش می‌گرفت، همان‌جا کنار بخاری دراز می‌کشید و می‌خوابید. عینکش را هم برنمی‌داشت تا خواب‌ها را دقیق و همان‌جور که هستند ببیند. روزهای پاییز گذشتند و الحق که کمر ما و گلدان‌های شمعدانی را شکستند.»

«نام آن گل‌ها عدم بود» در ۱۲۸ صفحه و با قیمت ۴۱ هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز