مهدی فرجی در برنامه «بی چارچوب» مطرح کرد؛
جذب نیروی ناکارآمد تفکری در مقابل چابکسازی صداوسیما است/ نیاز به تغییر ساختارها در رسانه ملی
مهدی فرجی و سید مهدی ناظمی با حضور در برنامه «بی چارچوب» از لزوم چابکسازی و تحول ساختار در صداو سیما و شرایط لازم برای دستیابی به آن گفتند.
به گزارش ایلنا، در ادامه مبحث موضوع چابکسازی و تحول ساختار در صداوسیما که مدتی است در برنامه «بی چارچوب» مورد بررسی قرار گرفته، مهدی فرجی مدیر سابق و تهیه کننده صداوسیما و سید مهدی ناظمی پژوهشگر فلسفه و سینما با حضور در این برنامه درباره چابکسازی و تحول ساختار در صداوسیما به گفتگو نشستند.
در ابتدا مهدی فرجی درباره طرح چابکسازی و تحول در ساختار صداوسیما عنوان کرد: سالیان زیادی است که ما با موضوع چابکسازی درگیر هستیم و اساسا این که بتوانیم در سازمان صداوسیما، در دستگاههای دولتی و حتی خصوصی دولت را کوچکتر کنیم و ساختار را فعالتر کنیم اتفاق خوبی خواهد بود.
وی افزود: با هزینههای کمتر، سرعت بیشتر و بهره برداری بهتر میتوانیم به یک محصول خوب برسیم. اما واقعیت این است که خیلی اتفاق خاصی در این راستا نیفتاده و همچنان در قدمهای اولیه هستیم و به آن چیزی که بتواند ما را هم تراز سایر کشورهای دنیا در حوزه رسانه بکند، تاکنون نرسیده ایم.
فرجی با اشاره به اینکه در این مدت اتفاقات عجیبی در حوزه رسانه به خصوص در بخش برنامهسازی و سریالسازی افتاده است، ادامه داد: در حال حاضر شاهد رقابت و جذب مخاطب در بخش ساختار و محتوا هستیم و بخش مهم آن نیروی انسانی است که کوچکتر شده و جای آن را تکنیک و تکنولوژی گرفته است که کارآمدی بیشتری دارند.
او ادامه داد: انتظار این بود که در چندین سال اخیر، سازمان صداوسیما میتوانست شانه به شانه این موضوع جلو برود و خودش را در این رقابت نگه دارد؛ اما حالا که مدیریت سازمان صداوسیما تغییر کرده، شاید راحتتر میتوان نسبت به آن چه که در گذشته اتفاق افتاده است، نقد کرد و حرف زد.
فرجی با اشاره به اینکه از مرحلهای به بعد نیروی انسانی جدید جذب نشده است و جذب نیرو با سختی و دشواری همراه بوده است، افزود: همچنان وقتی نگاه میکنیم، تعداد نیروی انسانی کمتر نشده و ساختارهای استخدامی و شغلی تغییر کرده و همچنان سعی کردیم نیروی انسانی را حفظ کنیم. چون تفکری که وجود دارد تفکر سنتی است که اساس آن نیروی انسانی است و این یعنی جذب نیروی بیشتر، جذب اقتدار بیشتر و این تفکر مقابل چابکسازی است و نمیگذارد آن چابکسازی مورد نظر رخ بدهد.
در ادامه این موضوع، ناظمی درباره نمونه موفق ایرانی یا خارجی که در ساختار رسانه آن تحول ایجاد شده باشد، توضیح داد: چابکسازی را میتوان از جنبه مدیریتی و اداری دید و از جنبه دیگر ناظر به ماموریت صداوسیماست. به نظر میرسد مشکلی که امروز صداوسیما با آن درگیر شده، این است که احساس میشود صداوسیما نسبت به ماموریت خود از کیفیت لازم برخوردار نیست.
وی افزود: اگر به سراغ نمونههای خارجی هم برویم، بهتر است با کلید واژه کار کیفی این جستجو رو انجام دهیم. در دورهای رسانههای دیداری آنقدر جذابیت داشتند که صرف بودن و تولید انبوه آنها میتوانست روایتسازی و گفتارسازی کند که الان این اتفاق غیر ممکن است. به همین دلیل خیلی از رسانههای دنیا به سمت اولویت دادن به کار کیفی هستند و یکی از شبکههای مشهور آمریکایی هم با همین شعار آوردن سینما به تلویزیون شروع به کار کرد و تلاش کرد سریالهایی بسازد که این سریالها کیفیت کار سینمایی را داشته باشد و با این حرکت به سمت جلو رفت.
ناظمی با اشاره به اینکه اگر کیفیت و خروجی را اصل بگیریم، خود را ملزم به تغییر ساختار میکنیم، توضیح داد: اساسا چابکسازی یک پیش شرط دارد و آن وجود نیروی انسانی با کیفیت است که این موضوع یکی از مشکلات اساسی صداوسیماست.
وی در ادامه این بحث اضافه کرد: صداوسیما در ادامه سخت گیریهای استخدام، به سمتی رفت که نیروهایی که طرف قرارداد هستند یا در دانشگاه صداوسیما مشغول هستند را استخدام کند؛ در دانشگاه صداوسیما رشتههایی که برجسته هستند رشتههای تولیدی بودند و کسانی که تخصصهای محتوایی داشتند ورودشان به صداوسیما سخت شد و زمانی که شما سخنی برای مخاطب نداشته باشید، بهترین تحولات تکنیکی هم به نفع ما تمام نخواهد شد و ما را به نقطه مناسب نخواهد رساند. به همین دلیل زمانی که تعداد شبکهها زیاد شد، اعتراضات زیاد شد که ما توان این حجم از برنامهسازی را برای این شبکهها نداریم.
ناظمی معتقد است که صداوسیما باید در نیروی انسانی تجدید نظر کند و نیروی انسانی سازمانی را ترمیم و تقویت کند و همچنین صداوسیما باید ارتباط خود را با بدنه هنرمندان سنتی و کلاسیک تقویت کند.
مهدی فرجی در ادامه با اشاره به اینکه صداوسیما نیاز به تغییر در ساختارها دارد، افزود: راه اندازی شبکههای جدید بار جدی را برای صداوسیما ایجاد نکرد و برعکس آوردههای بسیار زیادی هم برای سازمان به همراه داشت؛ به طور مثال نیروهایی که در شبکه نسیم مشغول به فعالیت هستند بسیار اندک هستند اما همین شبکه نسیم زمانی به دومین شبکه پربیننده سازمان صداوسیما تبدیل شد. شبکههایی مثل شبکه ورزش هم که نیروی آنها بسیار کمتراز شبکههایی مثل یک و دو است، چابکسازی بیشتری دارند در حالی که نیروی انسانی بسیار کمی را در این شبکهها شاهد هستیم.
او همچنین اضافه کرد: به طور مثال ما برای تولید آثار تاریخی که چندین سال ساخت آن طول میکشد، میتوانیم به روش کشورهای خارجی عمل کنیم و از یک کارگردان مستر و چند کارگردان دیگر استفاده کنیم تا در زمان صرفه جویی شود. اگر بتوانیم کاری که در چندسال قرار بود ساخته شود را در ۶ ماه تولید کنیم، یعنی چابکسازی در ساختار اتفاق افتاده است. من فکر میکنم در بخش برنامهسازی باید به این تغییر ساختارها فکر کنیم.
ناظمی با اشاره به اینکه کشورهایی مثل کره جنوبی طی سالهای اخیر در بخش رسانه بسیار موفق عمل کرده اند، اضافه کرد: این کشورهایی که موفق بودهاند اینطور نبوده که روش مدیریتی را آموخته و آن را اجرا کرده باشند، یک ساختار کلان در فعالیتهای تولیدی رسانه ایجاد میکنند که ساختار صد در صد دولتی بوده است. یعنی کره جنوبی زمانی که صنعت فیلمسازی خود را شروع کرد، ابدا به عنوان یک مجموعهای از بنگاههای رسانهای مثل هالیوود نبود و یک ساختار کاملا دولتی ایجاد کرد و بسیاری از محققان را به کار گرفت و کم کم به یک سنت تولید تبدیل شد که در سینما شروع شد و به تلویزیون رسید. در نهایت یک ریلگذاری ایجاد شد که در آن کره موفق میشود سریالهای خود را به خارج از کشور صادر کند و در کشورهایی مثل ما که قدر سرمایههای خود را نمیدانند، کارهای کشورهای دیگر بسیار پر بازدید میشود.
او ادامه داد: کشوری مثل ما با این سابقه تولید در تلویزیون و سینما نباید از کشوری مانند کره عقبتر باشد، پس کار ما دچار ضعفهایی است.
فرجی نیز افزود: من مخالف اینکه شبکهها را با هم ادغام کنیم، نیستم و معتقدم باید در ساختار شبکهها تغییراتی ایجاد کنیم و حتی شبکههایی مثل ورزش باید افزایش پیدا کند، ولی شبکههایی که به طور موازی فعالیت میکنند و بینندهای ندارند بهتر است تعطیل شوند و اساسا به تغییر در این آرایش اعتقاد دارم.
او همچنین با اشاره به اینکه عمده سرمایهگذاری ما نباید در بخش نمایش باشد، ادامه داد: شاید یک معنی چابکسازی این است که تلویزیون باید فرم و محتوا را در شکل خودش ارایه کند. دلیل اینکه برداشت ما از تلویزیون محزون و غمگین بودن است، توجه زیاد به بخش نمایش است در حالی که ما باید مجموعه کلی تلویزیون را ببینیم و اگر پازل تلویزیون خوب چیده شود، بخشهای متنوع و خروجی خوبی را از آن میبینیم.