خبرگزاری کار ایران

سیاوش پاکراه:

چالش تولید پادکستی درباره قدیمی‌ترین اسطوره جهان/ عبور از سیطره قلم و نگاه احمد شاملو در «گیل‌گمش» سخت بود

چالش تولید پادکستی درباره قدیمی‌ترین اسطوره جهان/ عبور از سیطره قلم و نگاه احمد شاملو در «گیل‌گمش» سخت بود
کد خبر : ۱۱۷۶۷۶۰

سیاوش پاکراه نویسنده و راوی پادکست «گیل‌گمش» می‌گوید هیچ وقت هدف غایی برای کارم در نظر نمی‌گیرم. از نظرم در نسبیتی که زندگی می‌کنیم، فهم حاضر بودن و لذت از مسیر باعث کشف لحظه و عمق بخشیدن به حرکت می‌شود.

با به پایان رسیدن انتشار پادکست گیل گمش در فضای مجازی خانه هنرمندان ایران،  «سیاوش پاکراه» نویسنده و راوی این پادکست درباره پرداختن به این اثر به خبرنگار ایلنا گفت: سال گذشته برای خانه هنرمندان ایران با  گروهی ۴ نفره متشکل از خودم، آسیه مزینانی، پیام لاریان و مرتضی آکوچکیان مجموعه‌ای به نام "اساطیر یونان" را آغاز کردم که در آن به دنبال یک خط روایی دراماتیک بودم تا قصه‌ها به هم وصل شوند.

این هنرمند تئاتر تصریح کرد: در عین حال تصمیم گرفتم که آن کار با بداهه‌پردازی در لحظه انجام شود و در زمان اجرا به متن مراجعه نکنم و در لحظه ضبط شدن، همه چیز را از ذهن خودم در یک روایت ساده و صادقانه بیرون بکشم و اگر چیزی یادم نبود واضح بگویم که یادم نیست. 

او ادامه داد: تجربه اساطیر یونان تجربه خوبی شد که ماحصلش بیش از ۲۵۰۰ دقیقه در سه فصل متفاوت داستانی بود. در آن مجموعه من روایت کردم، مرتضی آکوچکیان طراحی گرافیک کرد و پیام لاریان کار صداگذاری را انجام داد.  پس از به اتمام رسیدن پروژه اساطیر یونان، تصمبم گرفتم کار تازه‌ای را در حوزه اساطیری آغاز کنم و به اساطیر کشورهای دیگر فکر کردم مثل مصر؛ اما جای خالی یک چیزی حس می‌شد و گویی ما تجربه رفته‌ای را تکرار می‌کردیم.

پاکراه خاطرنشان کرد: برای همین به یک ترس فکر کردم، ترسی به اسم گیل گمش؛ قدیمی‌ترین اسطوره جهان که جهانی کوچکتر از اساطیر یونان داشت که قصه مرگ اندیشی و مقابله با مرگ بود و چیزی که آن را سخت می‌کرد این بود که قرار بود چالش دیگری از آن بیرون بیاید، چون ما به اساطیر یونان خو کرده بودیم. 

او یادآور شد: زمینه چالش این بود که من متن را با یک نگاه مشخص بازنویسی کنم به صورتی که عناصر دراماتیک برای پیش برندگی، تصویرسازی و حس آمیزی، بیش از متونی باشد که تاکنون درباره گیل گمش پرداخت شده است. چالش دوم و سخت‌تر این بود که به هر حال اسم بزرگ مردی چون احمد شاملو و ادبیات قدرتمندش روی این متن بود. این‌ چالش‌ها را ترسناک می‌کرد.

نویسنده و راوی پادکست «گیل‌گمش» با تاکید بر اینکه «فکر می‌کنم مواجهه با ترس‌ها باعث تجربه‌های جدید می‌شود.» گفت: در نتیجه هر لوح دوباره، با لحن جدید و فرآیندی که ما دنبالش بودیم، نوشته شد.

سیاوش پاکراه درباره متن‌های پادکست گیل‌گمش هم توضیح داد: متن هر لوح را جداگانه نوشتم و زبان این نوشتار را در مسیر کشف کردم. اگر صادقانه بخواهم بگویم این است که شاید زبان ۲-۳ قسمت اول کمی متزلزل جلوه می‌کند و انگار هنوز نویسنده نتوانسته زبان خاص خود را پیدا کند. اما از یک جایی ادبیات خود را شروع کردم تا بتوانم متن گیل گمش را تصویری‌تر پیش ببرم و با جاری کردن حسی دراماتیک‌تر آن را برگزار کنم. من هیچ وقت اثری را برای گرفتن بازخورد از مخاطب تولید نکردم. با کارهایم یک لذت شخصی را تجربه کردم و امید داشتم آنقدر جذاب باشد که دیگران هم از ان لذت ببرند. 

نویسنده و راوی پادکست «گیل گمش» اظهار کرد: اعتراف می‌کنم در ۳-۴ قسمت اول عبور از سیطره قلم و نوع نگاه احمد شاملو خیلی سخت بود تا در مسیر پروژه لذت خودم را کشف کنم. گروه نیز خودش را با این مسیر پر چالش‌تر انطباق داد. مرتضی آکوچکیان با طراحی‌هایی که انجام داد، یک بستر مشخص برای گیل گمش در نظر گرفت. او نسبت به هر قسمت با توجه به مفاهیم و روایت داستان طرح زد تا مجموعه‌ای با هارمونی مشخص شکل بگیرد. پیام لاریان نیز با انتخاب‌هایش به درستی فضاسازی‌ می‌کرد. او یک نویسنده حرفه‌ای است، کلام و نوشته من را خوب درک می‌کرد و می‌توانست جنبه‌ها و زیر لایه‌های دیگری را با انتخاب‌های خودش به رخ بکشد که جذاب بود. 

پاکراه در پایان گفت: من هیچ وقت هدف غایی برای کارم در نظر نمی‌گیرم. از نظرم در نسبیتی که زندگی می‌کنیم، فهم حاضر بودن و لذت از مسیر باعث کشف لحظه و عمق بخشیدن به حرکت می‌شود. شاید بتوان گفت خود مسیر، به عنوان یک هدف قرار می‌گیرد و نه رسیدن به قله یا اعجاب یک هدف.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز