یک کارگردان و تهیهکننده مطرح کرد؛
مستندسازان در ایران زندگی مرفهی ندارند/ شبکه مستند باعث ترقی سینمای مستند شد/ «نتهای مسی یک رویا» برای پخش از تلویزیون ۵۷ اصلاحیه خورد
مرتضی شعبانی با بیان اینکه مستندسازان در ایران زندگی مرفهی ندارند، بیان کرد: همه اهالی مستند در کشور ما وضع مالی عادی شبیه همه جامعه و حتی پایینتر دارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مرتضی شعبانی (تهیهکننده سینما و تلویزیون) که مستندهای «نتهای مسی یک رویا»، «قصههای قدس»، «غزه ۸۵ مایل»، و «شهید قدس» را در کارنامه دارد، فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی زیادی در حوزه فلسطین و مقاومت انجام داده است. به همین منظور با این پیشکسوت درباره سینمای مستند و چالشهای مستندسازان برای پخش و نمایش فیلم خود به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
طی این دو سالی که ویروس کرونا در جهان منتشر شده، به بسیاری از اصناف آسیبهایی را وارد کرده است. سینمای مستند هم یکی از اصنافی است در همین زمان تولیداتی داشت. آیا این صنف توقفی در کار داشت؟ از نظر شما چه آسیب جدیای بر این بدنه وارد شد؟
مستندسازی برای مستندسازان خود زندگی است و از این جهت تولید آن هیچگاه متوقف نشد. برخلاف گونههای دیگر سینما مستندسازی دقیقا وابسته به جریان زندگی پیش میرود و هر اتفاقی و ماجرایی را میتواند پوشش دهد. درست است که شیوع ویروس کرونا در بخشهایی آسیبهای جدی به بدنه سینما وارد کرده؛ اما فیلمسازانی که هوش خوبی داشتند، از این ویروس به عنوان یک پدید نوظهور و اوضاعی که در جهان به وجود آورده، استفاده کردند و به سراغ سوژههایی در این حوزه رفتند که نوبه خود زمینه یک فیلم خوب را به وجود آورد. برای مثال ما شنیدهایم که در گذشته بیماری وبا بوده و چه شرایط سختی به وجود آورده؛ حال ما در عصر کرونا زندگی میکنیم و خود این کرونا سوژه بسیار مناسبی است تا در زمینههای مختلف به آن پرداخته شود. اکنون پی بردهایم که باید در کنار ویروس کرونا زندگی کنیم و فیلم بسازیم و کارمان را هم متوقف نکنیم. در واقع نمیتوان فیلم نساخت و خوشبختانه بسیاری از فیلمسازان کارهایشان را ادامه دادند. جشنوارههای مختلف سینمایی و تلویزیونی هم طی این دو سال در چنین شرایطی برگزار شد. البته چهاردهمین دوره جشنواره سینماحقیقت به صورت آنلاین بود که این نوع برگزاری برای علاقهمندان دسترسی راحتتری داشت. تماشای فیلم دیدن روی پرده سینما بسیار بهتر است اما همین اکران آنلاین هم فایدههایی دارد. همین ماجرا که ما در دوران کرونا به سمت آنلاین شدن بخشهایی از فعالیتهایی سینمایی به صورت آنلاین و برخط رفتیم نتیجه لطف ناخواستهای بود که کرونا بر سینما گذاشت.
فیلمهای مستندها ساخته میشوند که در جمع محدودی اکران و نقد شوند و پس از آن در حوزه اکران به هیچ نقطه جدیدی نمیرسند و در بهترین حالت ممکن در تلویزیون پخش شوند. از نظر شما این جزیرهای شدن مستندها آسیب جدی به سینمای مستند وارد نکرده است؟ تصمیمی برای اکران عمومیتر و دیده شدن مستندها توسط آحاد مردم وجود ندارد؟
این صحبت که مستندهایی فقط برای نمایش در جشنواره ساخته شدند، کاملا درست است. زیرا در جشنوارههای تخصصی که مخاطب چندانی برای تماشای اثر وجود ندارد. در بهترین ایدهآل که سالن از تماشاگر پر شود، ۴۰۰ نفر برای هر مستند است که آن هم به طور معمول اصحاب رسانه، منتقدان و مستندسازان هستند. اکران فیلمهای نیمه بلند و کوتاه، دشوار است؛ زیرا سالن برای نمایش این فیلمها وجود ندارد، مردم هم برای تماشای چنین آثاری هنوز عادت ندارند بلیت تهیه کنند و به سالن سینمای روند. بستر اصلی دیده شدن چنین آثاری تلویزیون و پلتفرمهای آنلاین است که امروزه دسترسی آسانی هم دارند. به عقیده من؛ بسیاری از فیلمها و مستندها در پلتفرمها میفروشند و مانند گذشته نیستند که تکیهگاه اصلی آنها تلویزیون باشد. اکنون اگر تهیهکنندهای سرمایهگذاری بر سوژهای اجتماعی و مناسبی کند، بستر خوبی برای بازگشت سرمایه است. در گذشته سینمای مستند تا این اندازه در سطح جامعه مطرح نبود و فقط جامعه نخبگانی و پژوهشی از آن استقبال میکرد اما خوشبختانه امروز سینمای مستند در بین مردم هم جای خودش را باز کرده است و قطعا مستندهای جذاب و بهروز مخاطبان زیادی پیدا خواهد کرد.
از نظر شما، برای دیده شدن آثار مستند احتیاج به بستری اختصاصی مانند پلتفرمی برای اکران مستند داریم؟
شبکه مستند از زمانی که آمده، مستند ترقی کرد و مردم با فیلم مستند بیشتر آشنا شدند. بسیاری از افراد که به این حوزه علاقه دارند این شبکه را تماشا میکنند و اکنون جزو شبکههای پرمخاطب است. اگر پلتفرمی هم مختص به حوزه سینمای مستند ساخته شود، به نظر من استقبال خواهد شد.
برخی مستندسازان و منتقدان سینمایی اعتقاد دارند، اهالی مستند در حوزه مقاومت بودجههای بسیاری دارند و آنتن صداوسیما و اکرانهای خوب برای آنهاست. شما این دغدغه را قبول دارید؟
از نظر من همچین موضوعی خندهدار است. فیلمی که با ۸۰ یا ۵۰ میلیون تومان ساخته میشود، بین چه کسی در بین عوامل میتوان تقسیم کرد؟ این تفکر درباره همه فیلمهای حوزه مقاومت درست نیست. البته ممکن است به فیلمی بودجه بیشتری اختصاص یابد یا اعتبار بیشتری به آن دهند؛ اما مطمئن باشید با زحمت و زمانی که برای آن کار صرف میشود، قابل مقایسه نیست. مستندسازی را در کشور پیدا نمیکنید که درآمدش از مستندسازی باشد و زندگی مرفهی داشته باشد. این موضوع شامل مستندسازان انقلابی، آزاد و کسانی که در حوزه مقاومت کار کردهاند هم میشود. همه مستندسازان در وضع مالی عادی جامعه و پایینتر قرار دارند. ما مستندسازی داریم که سالهاست کارش این است و سالی یک مستند میسازد. یک کارمند معمولی اکنون ماهی ۸ میلیون درآمد دارد. مستندساز ما اگر همچین پولی میگیرد باید کلاهش را بالا بیندازد.
مسئله دیگر، بها دادن به برخی مستندها در زمینه اکران در سانسهای مناسب و آنتن تلویزیون است. مستندسازان آزاد میگویند این شرایط برایشان فراهم نیست.
این مسئله به تلویزیون مربوط میشود. مستندهایی که ما میسازیم هم دچار این مشکل است. برای مثال مستند «نتهای مسی یک رویا» با موضوع فلسطین برای پخش در تلویزیون ۵۷ اصلاحیه خورده است. موضوعات اجتماعی ممکن است سانسورهای مختلفی داشته باشد اما بیشتر اوقات کارگردان حاضر نیست این کار را انجام دهد. در این هنگام قدرت در دستان تلویزیون است و میگوید اگر اصلاحیهها را حذف کنید پخش میکنیم. درنتیجه اینگونه نیست که ما بر اساس لابی کردن یا برخی سیاستها، به فیلمی اعتبار بیشتری دهیم. شاید موضوعاتی که ما کار میکنیم برای مردم عامتر است مانند اینکه مردم خواهان هستند که بدانند در سوریه و عراق چه میگذرد. تلویزیون هم علاقه دارد تا آنها را منتشر کنند. برخی مستندها با موضوعهای بینالمللی را اگر در کشورهای دیگر هم اکران کنیم، باز هم مخاطب دارد. مستندی که درباره زندگی در یمن ساخته شده، در کشورهای اطراف و یمن هم مخاطب خواهد داشت.
برخی مستندسازها سوژههای دشواری را برای ساخت مانند مدافعان حرم افغانستانی انتخاب میکنند. به نظر شما این جنس روایت همچنان جای کار دارد؟
مستندسازان پس از مدتی به طور اختصاصی به سمت موضوعهای اجتماعی، دفاع مقدس، مدافعان حرم و حوزه مقاومت میروند. درنتیجه مستندساز در زمینه خاصی، گویی متخصص میشوند و افراد و روحیات آن را میشناسند. طبیعی است که در حوزه تخصصیاش موفقتر است. البته نه به این معنی که در حوزههای دیگر موفق نیستند بلکه همانطور که گفتم در حوزهای متخصص شدهاند و اشراف بیشتری دارند. در دنیا هم این ماجرا وجود دارد که مستندسازان در یک شاخه خاص ورود میکنند و به آن حوزه اشراف کامل پیدا میکنند. به نظرم کارگردانهایی که انتخاب کردهاند در حوزه مقاومت و جنگ مستندسازانی کنند به دلیل جذابیت و فهمی که از آن به دست آوردند دیگر برایشان سخت است که از این شاخه به آن شاخه بروند به همین دلیل من و شما میبینیم که مستندهای این ژانر را بیشتر اسامی شناخته شدهای میسازند؛ این موضوع از دیدگاه من یک حسن محسوب میشود.