در گفتوگو با رضا اسماعیلی و افشین علا مطرح شد؛
ترور شهید سلیمانی رستاخیزی در شعر و ادبیات به پا کرد/ مردی که رستموار به جنگ با اژدهای هفتسر داعش رفت
شهید حاج قاسم سلیمانی که به راستی و درستی اسوه رادمردی و آزادگی، و نماد سعه صدر و روشناندیشی بود، و نام بلندش تا ابد در صحیفه پایداری و مقاومت خواهد درخشید؛ نمونه برجستهای از دانشآموختگان مکتب اسلام ناب محمدی(ص) بود که فارغ از سیاستزدگی و بیرون از دایره خطکشیهای واهی و جناحی، عمر بابرکت خود را به مجاهدت در راه خدا و پاسداری از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی گذراند.
لفظ قهرمان، مفهومی جداناشدنی از ادبیات پایداری محسوب میشود که خواه و ناخواه با جنگ و مبارزه عجین میشود. اگر جمهوری اسلامی را مصداق مبارزهای آزادیخواهانه با امپریالیسم جهانی بدانیم، شاگردان این مکتب، بهسان بازوهایی تعبیر و تفسیر میشوند که در قلمزنی ادبیاتِ پایداریاش ابدی میشوند. نمونهی سربازان این مکتب که قلم در رسایش عاجز میماند، سردار قاسم سلیمانی است؛ کسی که تاریخ مبارزه با امپریالیسم، برای پایداری او، متن و حاشیه را کم میآورد. در همین زمینه رضا اسماعیلی (شاعر و منتقد ادبی) میگوید: "شهید حاج قاسم سلیمانی اسوه یک مسلمان اصیل و واقعی بود. مسلمانی که از مولای خویش حضرت اباعبدالله(ع) آموخته بود که هیچ ارزشی برتر و والاتر از «آزادگی» نیست. او انسانی وارسته و به حق پیوسته بود که از قید هر تعلقی جز بندگی حضرت دوست آزاد بود. چنانکه حضرت لسانالغیب حافظ شیرازی نیز میفرماید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد." افشین علا (شاعر و منتقد ادبی) نیز اعتقاد دارد: "حاج قاسم و سایر شهدای مدافع حرم در برههای حماسه آفریدند که فضای جامعه از جنگ و دفاع مقدس فاصله بسیاری گرفته بود. بنابراین طبیعی است که ضربهاش هم بیشتر باشد، چه در افکار عمومی و چه در نزد شاعران و نویسندگان و سایر اهالی هنر. عمده تفاوت بین ادبیات این دو برهه، در همین تفاوت فضا و ضربهدار بودن حادثه ریشه دارد."
درباره ادبیات پایداری با رضا اسماعیلی و افشین علا گفتگو کردهایم.
در ادبیات پایداری، اشخاص متفاوتی به عنوان الگویی اخلاقی معرفی و بعضا ماندگار میشوند. به نظر شما اگر بخواهیم در قالب ادبی به کیفیت زندگانی و اخلاق آقای قاسم سلیمانی بپردازیم، چه تفاوتهایی را با سایرین خواهیم دید؟
رضا اسماعیلی: رسول اکرم(ص) در حدیثی در باره برترین شهیدان میفرماید: «افضل الشّهداء الّذین یقاتولن فی الصّف الاوّل فلا یلفتون وجوههم حتّی یقتلوا، اولئک یتلبّطون فی الغرف العلی من الجنّه یضحک الیهم ربّک فاذا ضحک ربّک الی عبدٍ فی موطن فلا حساب علیه»، یعنی: «برترین شهیدان کسانی هستند که در خط مقدم با دشمنان جهاد میکنند و روی برنمیگردانند تا کشته شوند، اینها هستند که جایگاه آنان غرفههای عالی بهشت است، و خداوند بر آنها متبسّم است و اگر خداوند بر بندهای تبسّم کند (از وی خشنود شود)، هیچ حسابی بر او نیست. (کنزالمعال، ج۴، ص۴۰۱، حدیث۱۱۱۲۰)
با عنایت به حدیث فوق، شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی در شمار برترین شهیدان قرار میگیرد. علاوه بر این، اگر بخواهیم به وجوه تمایز شخصیتی شهید سلیمانی بپردازیم، پیش و بیش از هر چیز باید به «سلوک انسانی» او اشاره کنیم. حاج قاسم برای جامعه ما الگوی یک انسان آرمانی بود. انسانی موحد و یکتاپرست که بالاترین افتخارش «عبودیت» و بندگی حضرت حق بود، همین سلوک انسانی او را در چشم مردم عزیز کرد. از زیباترین جلوههای بیرونی این سلوک انسانی: عزت نفس، حقخواهی، عدالت طلبی، آزاد اندیشی، مردمداری، ساده زیستی و جوانمردی بود. شهید حاج قاسم سلیمانی اسوه یک مسلمان اصیل و واقعی بود. مسلمانی که از مولای خویش حضرت اباعبدالله(ع) آموخته بود که هیچ ارزشی برتر و والاتر از «آزادگی» نیست. او انسانی وارسته و به حق پیوسته بود که از قید هر تعلقی جز بندگی حضرت دوست آزاد بود. چنانکه حضرت لسانالغیب حافظ شیرازی نیز میفرماید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.
افشین علا: تفاوت حماسه زندگی و شهادت حاج قاسم سلیمانی با سایر شهیدان را -به ویژه شهدای جنگ تحمیلی- باید در بستر زمان جستجو کرد. یعنی بیشتر از آنکه بخواهیم ایشان را با سایر شهیدان اسطورهای تاریخ انقلاب مقایسه کنیم، لازم است مقطعی را که حاج قاسم در آن به اوج رسید، با سایر موارد مقایسه کنیم. البته ایشان در دوران دفاع مقدس هم رزمندهای عاشق و فرماندهی جان بر کف بود. بنابراین در این مقطع نیز تمام صفات و حالات شهیدان دفاع مقدس را در ایشان متجلی میبینیم. اما دوران دفاع از حرم، مقطعی از تاریخ انقلاب است که ویژگیها و امتیازات بیبدیل و خاص خود را دارد. اولا در این برهه، به ظاهر دشمنی به مرزهای ما حمله نکرده بود. پس اقناع افکار عموم و خود رزمندگان برای حضور نظامی در کشورهای منطقه کار پیچیدهای بود. ثانیا حاج قاسم با یک ارتش مشخص از کشوری خاص طرف نبود. او میبایست به طور همزمان هم با انبوه داعشیهای دست ساخته غرب در عراق و سوریه و سایر تکفیریهای مورد حمایت عربستان و اسرائیل و برخی دیگر از دولتهای منطقه میجنگید، هم برای خنثی کردن حمایتها و نقشههای پنهان پنتاگون و تل آویو چاره میاندیشید.
از طرفی میبایست به شیوههای اقناع و جلب همکاری دولتهایی که ما در خاکشان حضور یافته بودیم نیز فکر میکرد. پس علاوه بر رزم در میدان، وظیفه رهبری نوعی دیپلماسی کمنظیر در منطقه و جهان را نیز به عهده داشت. البته علاوه بر دولتهای حاضر در این معادله، نباید نقش گروههای قومی و سران جنبشها و مذاهب را هم فراموش کنیم. آنهم در جوامع پیچیدهای چون عراق، سوریه، لبنان و فلسطین. فکرش را بکنید! او میبایست با همه اینها تعامل میکرد و گرایشهای گوناگون را بر سر یک هدف با هم متحد میساخت. از اینها مهمتر با قدرتهایی چون روسیه که نفوذ و منافع فراوانی در عرصه این نبرد دارد نیز در تعامل بود. همه اینها را اضافه کنید به هماهنگی دائم با فرمانده معظم کل قوا و تبعیت محض و خالصانه او از ایشان و متقابلا توان جلب اعتماد کامل و علاقه عجیبی که رهبر انقلاب به او داشتند. ایجاد عشق و محبت بینظیر در میان مردم هم که بحث مفصل دیگری است. بنابراین درمییابیم که در سیمای قاسم سلیمانی علاوه بر صفات رزمندهای شجاع و شهیدی نورانی، با مشخصههایی مواجهیم که نظیر ندارد. او در طراحی صحنه نبردی منطقهای و فرامرزی، یک مهندس نابغه بود.
ضمن ترور شهید سلیمانی، در تاریخِ قلم و ادبیات کشور هم موجی از دلنوشتهها به راه افتاد. آیا تا امروز قلمها در ایران برای یک نظامی اینچنین نوشتهاند؟
رضا اسماعیلی: اتفاقا در مورد حاج قاسم موضوعی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، همین نکته است. حاج قاسم در ظاهر یک نظامی و در باطن انسانی لطیف و عارف مسلک بود. انسانی که از شدت لطافت و زلالی روح، به قول «سهراب» دانههای دلش پیدا بود. او آمیزهای از وجوه جلالی و جمالی حضرت حق بود. چنانکه خداوند در آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح در باره صفات مومنان واقعی میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ،..» محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی درحالیکه همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است...»
دیگر اینکه او به اعتبار نظامی بودن، خودش را تافتهی جدا بافته نمیدانست. حاج قاسم در طول زندگی، هیچگاه راهش را از مردم جدا نکرد و در تمام عمر با برکت خویش با مردم و در کنار مردم بود. او به راستی و درستی سنگ صبور دردهای مردم بود، با شادی مردم میخندید، و با اندوهشان اشک میریخت. او به تکریم کرامتهای انسانی میاندیشید؛ چراکه از مقتدای خود، پیامبر مکرم اسلام(ص) آموخته بود که اصلیترین رسالت دین، تکریم و احیای مکارم اخلاق است؛ چنانکه پرچمدار توحید و یکتاپرستی، حضرت محمد المصطفی(ص) فرمود: «انَّما بُعِثتُ لِاُتمِمَّ مکارم الأخلاق: من برای احیای مکارم اخلاق و نیکیهای اخلاقی مبعوث شدهام.» به راستی نیز رسالت همه ادیان توحیدی چیزی جز این نیست: دعوت به انسانی زیستن و «آدم» بودن. حاج قاسم نیز در همین مسیر روشن طی طریق میکرد و پرچمدار انسانیت و ارزشهای انسانی بود. از همین رو بود که خدا به او عزت داد و او را نه تنها در چشم مردم ایران، بلکه در چشم مردم دنیا بزرگ کرد.
افشین علا: ادبیات انقلاب همواره مشحون از نوشتهها و سرودهها برای شهیدان بوده است. چه با مضامین کلی و چه در خصوص چهرههای مشخص، اما فکر نمیکنم در این زمینه برای کسی به اندازه حاج قاسم کار شده باشد. دلیلش هم ویژگیهای منحصر به فردی است که در بخش اول سخنانم عرض کردم. قطعا این اتفاق در تاریخ معاصر، نه در ایران نه در سایر کشورها سابقه نداشته است.
در دوران جنگ هشت ساله با عراق چطور؟ آیا ضمن شهادت یک فرد، تا این حد به خلقیات و فضایل یک شخص پرداخته شده؟
رضا اسماعیلی: ایشان یک استثنا هستند؛ شهید حاج قاسم سلیمانی که به راستی و درستی اسوه رادمردی و آزادگی، و نماد سعه صدر و روشناندیشی بود، و نام بلندش تا ابد در صحیفه پایداری و مقاومت خواهد درخشید؛ نمونه برجستهای از دانشآموختگان مکتب اسلام ناب محمدی(ص) بود که فارغ از سیاستزدگی و بیرون از دایره خطکشیهای واهی و جناحی، عمر بابرکت خود را به مجاهدت در راه خدا و پاسداری از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی گذراند. مجاهد نستوه و آزادهای که با توکل بر خدا و ارادهای پولادین، رستموار به مصاف اژدهای هفتسر داعش رفت و از عرصه این نبرد سربلند بیرون آمد. آن شهید سعید که خون پاکش به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت، با شهادت عمر جاودان یافت و در جان ملت ایران تکثیر شد. امروز جوانان سربلند و راستقامت میهن اسلامی و سراسر جهان اسلام، باافتخار خود را فرزند آن «جهانمرد مقاومت» میدانند و برای ادامه راه و در اهتزاز نگاه داشتن پرچمش، استوار و ثابتقدم ایستادهاند. به تعبیر مقام معظم رهبری، هرچند فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است، ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
حاج قاسم انسانی مومن و مخلص بود. شبچراغ «اخلاص» چنان جان و جهانش را روشن کرده بود که جز برای رضای خدا دست به کاری نمیزد. راز و رمز موفقیت و سربلندی او در طول دوران دفاع مقدس نیز چیزی جز این نبود: «اخلاص». در سالهای دفاع مقدس سلوک مومنانه او با رزمندگان، او را به فرماندهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود. فرماندهای که پیش و بیش از آن که فرمانده باشد، رفیق و دوست رزمندگان بود. او رزمندگان را به چشم فرزندان خویش میدید و برای نیروهای همراهش همانند مادری مهربان لقمه میگرفت و خود به دهان آنان میگذاشت. همنشینی و هم نفسی با حاج قاسم برای رزمندگان حکم کلاس اخلاق را داشت. رزمندگان از حاج قاسم ادب و آداب پهلوانی و جوانمردی را میآموختند.
افشین علا: مختصات آن دوران با برهه زمانی حاج قاسم تفاوتهای بسیار دارد. البته نمیتوانم بگویم شأن و کیفیت ادبیات دوران دفاع مقدس، در مقایسه با آثار جدید پایینتر است. برعکس، خلق آثار کنونی را مدیون جریان ریشهدار ادبیات دفاع مقدس هستیم. ما در تجربه جنگ ثروت بیشماری در این حوزه کسب کردهایم. منتهی وقایع و احوال جنگ هشت ساله چنان با تاروپود ایرانیها عجین شده بود که پرداختن به مضامین بلند آن در ذات ادبیات ریشه دوانده و به واکنشی دائمی تبدیل شده بود.
جنگ با عراق جوهرهای خاص به ادبیات پایداری ایران بخشید. به نظر شما ترور شهید سلیمانی چه تفاوتهایی را در این مسیر ایجاد کرد؟
رضا اسماعیلی: ترور شهید سلیمانی رستاخیز دیگری در شعر و ادبیات ما به پا کرد که چنین رستاخیزی را جز در ایام ارتحال حضرت امام(ره) به یاد ندارم. شهید سلیمانی اسوه مقاومت بینالملل بود. به همین اعتبار شعرهایی که شاعران برای این شهید سعید سرودهاند، در گونه شعر «مقاومت و پایداری» قابل تقسیم بندی است. اگر بخواهیم شعر مقاومت را تعریف کنیم، باید بگوییم که «شعر مقاومت» یک مفهوم کلی، عام و گسترده است که در بطن خود «شعر انقلاب» و «دفاع مقدس» را نیز دربرمیگیرد.
شعر مقاومت و پایداری، فریاد سرخ «عدالتخواهی»، «ظلم ستیزی»، و «بیداری» از حنجره شریف و غیرتمند شاعرانی متعهد و رسالت مدار است که به «انسان»، «صلح» و «آزادی» میاندیشند. شعر مقاومت، الفبای پایداری در برابر قدرتهای اهریمنی و انسان ستیز است. شعری است راست قامت و عزتمدار که در برابر دشمنان قسمخورده «انسانیت» و راهزنان«صلح» و «عدالت» و «آزادی»، هرگز تن به تسلیم و سازش نمیدهد، و برای دفع فتنه دشمنان و به زانو درآوردن آنان، همدوش نیروهای مجاهد و رزمنده، در خط مقدم جبهه میجنگد و بشارت «پیروزی» را فریاد میکند. برای این گونه ادبی، کارکردهای فراوانی میتوان برشمرد، ولی عمدهترین این کارکردها، در موارد زیر خلاصه میشود:
الف ـ تبیین حقانیت ملتهای ستمدیده و به اسارت در آمده، و به تصویر کشیدن حماسه زیبای ایستادگی و مقاومت آنها برای آزادسازی خاک میهن از سلطه نیروهای متجاوز خارجی.
ب ـ دمیدن روح بیداری در کالبد مردم مظلوم و تحت ستم، به منظور مقابله با دشمن متجاوز و تن ندادن به سازش و تسلیم.
پ ـ تقویت روحیه رزمندگان و مجاهدان برای ایستادگی در مقابل دشمن.
ت ـ به تصویر کشیدن رشادتها و حماسههای رزمندگان و نیروهای مردمی در دفاع از خاک میهن برای ثبت در تاریخ و انتقال به نسلهــای آینده.
ث ـ تکریم و گرامیداشت یاد و خاطره جانبازان میهن و شهیدان راه استقلال و آزادی.
ج ـ تحقیر و تخفیف دشمن زبون تجاوزگر و ایجاد رعب و وحشت در دل آنان، به منظور عقبنشینی از خاک میهن و تن دادن به شکست.
چ ـ پاسداری از آرمانهای ملی و پاسداشت «کرامتهای انسانی.»
نکته دیگر اینکه اهمیت مجاهدتهای شهید سلیمانی در بیمرز بودن آن بود. همچنان که امام(ره) فرموده بود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.» حاج قاسم در چشم جهانیان نماد بیداری و پایداری بود. نماد مقابله با زشتی و پلشتی. از همین رو، جنس شعرهایی که شاعران برای این شهید والامقام سرودهاند، از جنس شعرهایی است که برای شهیدانی همچون چمران گفته شده است. در مکتب شهید سلیمانی، مقاومت مرز نمیشناسد و همچنان که امام بزرگوارمان فرموده است «تا مبارزه هست، ما هستیم.» درونمایه بیشتر شعرهایی که برای شهید سلیمانی سروده شده است، از جنس شعر زیر از علامه اقبال لاهوری است که ما را دعوت به تکاپو و رفتن میکند:
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم
موج ز خود رفتهای تیز خرامید و گفت
هستم اگر میروم، گر نروم نیستم
و یا شعر زیر از زندهیاد طاهره صفارزاده که جانمایه آن پشت کردن به رخوت و رکود و دل سپردن به رفتن و رسیدن است. همچون رودی که میرود و به دریا میپیوندد:
دوباره بر میخیزیم
به راه میافتیم
رفتن به راه میپیوندد
ماندن به رکود.
و این گونه است
که من همیشه از بیداری میگویم در شعر
وقتی که شهر خوابیده بود، بیدار بودم
و از بیداری گفتم
از راه، از حرکت
همیشه از بیداری میگویم.
تا بازوان عشق زیر سر ماست
باید بیدار بود
سلام بر تو
که بیداری...
افشین علا: حاج قاسم و سایر شهدای مدافع حرم در برههای حماسه آفریدند که فضای جامعه از جنگ و دفاع مقدس فاصله بسیاری گرفته بود. بنابراین طبیعی است که ضربهاش هم بیشتر باشد، چه در افکار عمومی و چه در نزد شاعران و نویسندگان و سایر اهالی هنر. عمده تفاوت بین ادبیات این دو برهه، در همین تفاوت فضا و ضربهدار بودن حادثه ریشه دارد.
پیشنهاد کنگره بینالمللی گرامیداشت آقای قاسم سلیمانی مطرح شده است. برای تاثیرگذاری چنین جشنوارهای چه پیشنهادهایی میتوان داد؟
رضا اسماعیلی: اصلیترین و بزرگترین هدف از برگزاری چنین کنگرهای، باید احیا و تقویت شعر پایداری و مقاومت با رویکرد بیدارگرانه باشد. با کمال تاسف باید گفت هنوز هم بسیاری از شعرهایی که با موضوع «مقاومت و پایداری» سروده میشوند، صرفا لهجهای«توصیفی» دارند و بهجای عنصر اندیشه، عنصر خیالپردازی در آنها از تشخص بیشتری برخوردار است؛ یعنی بیشتر موضوعمند هستند تا موضِع مند. به تعبیری دیگر، نگاه و تفکر نقادانه و تحلیلگرانه در این آثار کم است. تجلیل صرف کارساز نیست و گاهی اثر معکوس دارد. شاعر دفاع مقدس و پایداری باید از منزل توصیف عبور کند و به اندیشه مخاطب تلنگر بزند. برای ارتقای کیفی شعر پایداری، مسئولین و متولیان برگزاری جشنواره ها نیز باید به دنبال تقویت نگاه نقادانه باشند و از آثار اندیشمندانه حمایت کنند. اگر به این سمت و سو حرکت نکنیم و صرفا به دنبال کارهای بیخطر، فانتزی و جشنوارهای باشیم، شعر دفاع مقدس و پایداری به بن بست خواهد رسید.
ضرورت دیگر امروز شعر دفاع مقدس و پایداری، نقد و آسیبشناسی است. امروز برای بالندگی این گونه ادبی باید به نقد جدّی، علمی، فنی و حرفهای شعر و ادبیات پایداری بپردازیم. متأسفانه حوزه هنری نقد، حوزهای است که در طول این دو دهه کمتر به آن توجه شده و به خاطر همین بیتوجهی، آسیب های جدّی به پیکره شعر و ادبیات ما وارد شده است. علاوه بر نقد و بررسی، برگزاری نشستهای ماهانه شاعران و نویسندگان حوزه دفاع مقدس و ادبیات پایداری برای روزآمد کردن این حوزه و انتقال تجربهها به یکدیگر ضرورت دارد. از دیگر کارها، در کنار برگزاری جشنواره، توجه دادن دانشگاهها به مقوله شعر و ادبیات مقاومت و پایداری به طور خاص است که باید مورد توجه سیاستگذاران و متولیان فرهنگی قرار بگیرد. بیتوجهی دانشگاههای ما به شعر و ادبیات پایداری قابل قبول نیست. این گونه ادبی در کتابهای درسی و دانشگاهی ما باید جایگاه شایستهای داشته باشد.
افشین علا: در این مورد و سایر موارد، تأکید من همواره بر "کیفیت" بوده است. قطعا برگزاری این گونه رویدادها هم لازم و هم واجب است. اما نگاه فلهای به آثار و غفلت از خلق آثار حرفهای و ماندگار در درازمدت به این حرکت ضربه خواهد زد و خدای نخواسته، آن را به پدیدهای تشریفاتی و شعاری تبدیل خواهد کرد.
به اعتقاد شما؛ قلم ادیبان چگونه میتواند راه شهید سلیمانی را روشن نگه دارد؟
رضا اسماعیلی: امین شعر انقلاب در باره ارزش هنر و ادبیات میفرمایند: «بارها گفتهام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیام های حق و باطل نیست.» در پایان، با آرزوی درک مکتب شهادت، به ارواح طیبه شهیدان راه استقلال و آزادی سلام و درود میفرستیم. شهیدان راست قامتی که فارغ از سودای «نام و نان»، زندگی شرافتمندانه را در پناه مرگ شرافتمندانه یافتند، و مایه سربلندی انسان و احیای کرامتهای انسانی شدند. همچنین با گرامیداشت یاد و نام بلند سردار دلها و مرد میدان عشق و ایثار و جهاد، به روح پرفتوح سردار و همراهان و همرزمان شهیدش بخصوص شهید والامقام ابومهدی المهندس سلام و درود میفرستیم و با خدای شهیدان عهد میبندیم که با پایداری و ایستادگی در جبهه مقاومت، چراغ پر فروغ یادش را روشن نگاه داریم: «نصرمن الله و قتح قریب.»
افشین علا: در این خصوص تأکید من بر ضرورت شناخت کامل و اعتقاد راسخ به راه و مکتب حاج قاسم سلیمانی است. ما نباید از کسانی که به این مکتب اعتقاد ندارند اما به دلایلی برای حاج قاسم احترام قائلند، توقع داشته باشیم که آثار ماندگاری در این خصوص خلق کنند. گاهی میبینم که متصدیان امر برای پررنگتر کردن فعالیتهای خود در بزرگداشت مقام حاج قاسم، به سراغ بعضی سلبریتیها و چهرههای مردمپسند میروند. به نظرم این امر، هم ناشی از شناخت غلط آنان از ضرورتهای کار است، هم در درازمدت به اصالت آثار مرتبط با شهید سلیمانی لطمه خواهد زد.