«آخر داستان» روایتی از داستانی عاشقانه با پایانی تلخ
رمان «آخر داستان» نوشته لیدیا دیویس داستان عاشقانهایست که در آن هیچکس و هیچ چیز اسم و نام و نشانی ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «آخر داستان» رمانی است از لیدیا دیویس که اسدالله امرایی آن را ترجمه کرده و نشر افق با خرید حق کپی رایت، به عنوان ناشر رسمی این اثر آن را در قالب ۲۳۹ صفحه با قیمت ۶۸ هزار تومان روانه بازار کرده است.
راوی رمان اول شخص است، استاد دانشگاه و مترجم که از رابطهی عاطفی با یکی از دانشجویانش میگوید که اسمی از او به میان نمیآید. دانشجویی که چهارده سال از استاد کوچکتر است. رابطهای کوتاه مدت که پایانی تلخ هم دارد. داستان داستانِ گذشته است. جملات گاهی کوتاه و ساده است، گاه پیچیده و درهم تنیده، جملاتی در حد پاراگرافهای بلند. آدمهای اصلی داستان اسم ندارند و اسمهای متن هم فرق نمیکند چه اسمی باشند. راوی شخصیت مقابل خود را در حد انسانی به یک شخصیت داستانی تقلیل میدهد تا هرطور دلش بخواهد او را به تحرک وادارد. مکانها هم اسم ندارند با جهت جغرافیایی مشخص میشوند. دانشگاه اسم ندارد. شهر و شهرک هم. حتا وسایل نقلیه مدلشان مشخص نیست. از بین رفتن ارزشهای انسانی و شناخته شده بشری و تقلیل آدمها زیر چرخ دندههای جامعه مدرن در داستان مشخص است.
در پشت جلد کتاب آمده است:
رویم را برگرداندم، از حالت شگفتزده و شاید نگرانش حس کردم مرا با گدای ولگردی اشتباه گرفته، یکهو فکر کردم شاید همانی باشم که مرد خیال کرده. شده بود که خود را بینام و بیچهره بیابم و در دل تاریکی یا زیر باران، وقتی کسی جایم را نمیدانست، در خیابانهای شهر راه بروم و حالا ناگهان این احساس را مرد پشت پیشخان تایید کرده بود. به من نگاه میکرد، بال درآوردم…
لیدیا دیویس نویسنده، مترجم و شاعر آمریکایی متولد ۱۵ ژوئیهی ۱۹۴۷ است. دیویس بیشتر در حوزهی داستان کوتاه و ترجمه شهرت دارد. ترجمه او از مادام بواری اثر فلوبر و طرف خانهی سوان اثر مارسل پروست بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت. مجموعه داستان نمیتوانم و نمیخواهم جایزهی آکادمی هنر و ادبیات آمریکا و جایزهی بینالمللی من بوکر را نصیب لیدیا دیویس کرد.