خبرگزاری کار ایران

سرپرست گروه «ری‌را» مطرح کرد؛

به ما گفته‌اند «ارشاد» حامی شماست، اما بیشتر برنامه‌ها را «میراث فرهنگی» به ما می‌دهد/ انتخاب رپرتوار و اجبار در جشنواره‌ها بی‌معناست/ به‌عنوان «آهنگساز» حامی و متولی خودم را نمی‌شناسم

به ما گفته‌اند «ارشاد» حامی شماست، اما بیشتر برنامه‌ها را «میراث فرهنگی» به ما می‌دهد/ انتخاب رپرتوار و اجبار در جشنواره‌ها بی‌معناست/ به‌عنوان «آهنگساز» حامی و متولی خودم را نمی‌شناسم
کد خبر : ۱۱۶۲۲۰۹

وحید میری می‌گوید: وقتی به رپرتوار «لله‌وا»، ساز بومی ما گوش می‌کنید؛ خواهید دید که بازتابی از زندگی چوپانی و دامداری و کشاورزی است و نام قطعات هم گویای همین است. همه اینها از گذشته باقی مانده‌اند و بر اساس همه این‌ها موسیقی مازنداران پتانسیل بسیار بالایی دارد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، رمز مانایی همه هنرها به هنرمندان آن عرصه و دغدغه‌ و تلاششان بستگی دارد. اما موضوع مهمی که این قاعده را تحت تاثیر قرار می‌دهد، هم راستایی هنر مربوطه با روندی است که در کلیت، تکنولوژی نامیده می‌شود. موسیقی با وجود تکنولوژی و ابزارآلات دیجیتال و کامپیوتری به هنری سهل‌الوصول‌تر تبدیل شده، اما این امکان همه سبک‌ها و موسیقی‌ها را تحت تاثیرات مثبت قرار نداده است. به طور مثال موسیقی نواحی مختلف کشور با وجود پیشرفت چشم‌گیر تکنولوژی همچنان وابسته به تلاش مستمر هنرمندان مناطق مختلف ایران است. به جرات می‌توان گفت هر‌آنچه از موسیقی محلی و نواحی برای نسل‌های جدید و آینده باقی مانده،‌ مرهون تلاش هنرمندان گذشته و امروز است و آنها هستند که با کمترین توقع و کمترین عایدی مالی همچنان به تولید و اجرای آثار مشغولند و باید گفت کلیت موسیقی کشور وجود و حیات خود را مدیون این دسته از هنرمندان معدود است.

وحید میری (نوازنده، آهنگساز) و سرپرست گروه موسیقی «ری‌را» طی گفتگو با ایلنا، از موسیقی دیارش که مازندران است، گفت. او همچنین درباره تولید یک آلبوم با صدای محمود شریفی توضیحاتی داد و از ساز و کار جشنواره‌ها و نقش آنها در کشف استعدادهای جوان سخن به میان آورد.

به ما گفته‌اند «ارشاد» حامی شماست، اما بیشتر برنامه‌ها را «میراث فرهنگی» به ما می‌دهد/ انتخاب رپرتوار و اجبار در جشنواره‌ها بی‌معناست/ به‌عنوان «آهنگساز» حامی و متولی خودم را نمی‌شناسم

عنوان گروه‌تان چیست و درباره مبنا و محوریت فعالیت‌های آن به طور خلاصه توضیح دهید.

من و اعضای گروهم اهل استان مازندران و شهر قائمشهر هستیم. گروهمان نیز«ری‌را» نام‌ دارد و این عنوان را وام‌دار نیمایوشیج بزرگیم که با ما هم‌دیار بود.

از ویژگی‌ها و پتانسیل‌‌های موسیقی مازندران بگویید و اینکه طی این سال‌ها تا چه حد آن را به مخاطبان غیربومی و دیگر اقوام به درستی ارائه کرده‌ایم؟

طبیعتا موسیقی مازندران هم مانند دیگر مناطق ایران با قدمت است و زیبایی‌های خاص خودش را دارد. ما معتقدیم که این موسیقی گنجینه‌ای از دل هزاره‌های تاریخ است و ارثی است که به ما رسیده. البته باید بگویم و واضح است که بخشی از موسیقی مازندران (مانند زندگی ما آدم‌ها که عوض می‌شود)، طی سال‌ها و قرن‌ها تغییر کرده  است. با وجود تغییرات ایجاد شده، آن بخش‌های باقی مانده همچنان اصالت خودش را حفظ کرده و مشخصا پیداست که موسیقی از گذشته به ما رسیده است. این قدمت و پیشینه کهن مسئولیت هنرمندان امروزی را سنگین‌تر می‌کند.

یکی از سازها یا موسیقی‌ها یا مقام‌هایی را نام ببرید که نشان از گذشته دارد؟

شما وقتی به رپرتوار «لله‌وا»، ساز بومی ما گوش می‌کنید؛ خواهید دید که بازتابی از زندگی چوپانی و دامداری و کشاورزی است و نام قطعات هم گویایی همین است. همه اینها از گذشته باقی مانده‌اند و من فکر می‌کنم بر اساس همه این‌ها موسیقی مازنداران پتانسیل بسیار بالایی دارد. حال اینکه چقدر از این پتانسیل و داشته‌ها بهره گرفته‌ایم بحث دیگری است.

 واضح است که موسیقی مازنداران هم مانند بسیاری مناظق آنطور که باید مورد بررسی و بهره‌بردار قرار نگرفته و نمونه‌های بسیاری در این زمینه موجود دارد.

متاسفانه همینطور است و موسیقی مازندران خیلی کمتر از آنچه که باید به مخاطبان خارج از استان و خارج از کشور نمایانده شده وغیر مازندرانی‌ها شناخت زیادی از موسیقی ما ندارند.

این خلاء در همه مناطق ایران وجود دارد،‌ اما شاید مازندران و استان‌هایی چون گیلان در این میان، سهم کمتری دارند.

بله درست است.

 مسئله‌ای که موسیقی نواحی ایران را به طور جدی تهدید می‌کند، چیست؟

نباید فراموش کنیم که با استعدادهای بسیار زیادی مواجهیم که اغلب آنها جوان هستند و در نوازندگی نوع خاص خودشان را دارند. در گذشته هم همینطور بوده است. در گذشته آموزشگاه موسیقی وجود نداشته و انگار یک دوتارنواز، یک لله‌وا نواز  یا نوازنده کمانچه قهار به نوعی از دل طبیعت برمی‌آمده و این رویه بسیار جدی بوده است. به قول استاد طیبی بزرگ این رویه تا آنجا جدی بوده که مقامی چون «لدُنی» به نوازنده الهام شده است. الان هم در میان نوجوانان و جوانان چنین استعدادهایی داریم و این افراد حتی خودشان کلی قطعه ساخته‌اند و اصطلاحا موسیقی و کلام از آنها می‌بارد!

تعداد استعدادهای جوان ما کم نیست، اما آنها با وجود بی توجهی‌ها و عدم حمایت‌ها بی انگیزه می‌شوند و موسیقی را رها می‌کنند. این را هم در نظر داشت باشید که بسیاری از فعالان موسیقی نواحی به ناچار از راه هنر ارتزاق می‌کنند و در میانه راه کم می‌آورند چون زندگی‌شان تامین نمی‌شود.

بله متاسفانه این موارد وجود دارد. به عنوان مثال زندگی خودم فقط از راه موسیقی تامین می‌شود و هیچ کار دیگری جز این بلد نیستم. من متاهل هستم و دختری ده ساله دارم و همچنان مستاجرم. به هرحال زندگی در دنیای امروز بسیار سخت است و تامین هزینه‌ها راحت نیست. بالاخره من نوعی نیز به عنوان یک انسان برای گذران زندگی نیازهایی دارم. واقعا چه کسی حامی من است؟! من متولی خودم را نمی‌شناسم! به ما گفته‌اند وزارت ارشاد حامی شماست، اما می‌بینیم میراث فرهنگی بیشترین برنامه را به ما می‌دهد! واقعا می‌بینیم که دستگاه‌ها و نهادهای دیگر خیلی بیشتر از وزارت و اداره ارشاد به فکر ما هستند و برایمان برنامه و اجرا می‌گیرند و دستمزدمان را نیز می‌دهند. متاسفانه هروقت به ارشاد مراجعه کردیم دست خالی برگشتیم. ناگفته پیداست در دوسال گذشته هم که کرونا درکشور شیوع پیدا کرده اوضاع ما اهالی موسیقی بدتر شده است. طی این مدت اجراهای ما لغو شده و آموزشگاه‌ها نیز وضعیت نابسامانی داشته‌اند. به جز جوانترها که وضعیت بدی داشته‌اند، خیلی‌ از استادان بزرگ نمی‌توانند تدریس کنند و از این راه زندگی‌شان را بگذرانند چون سن و سالی از آنها گذشته است و به لحاظ جسمی و روحی شرایط مناسبی ندارند. واقعا باید گفت در موسیقی فضا بس ناجوانمردانه سرد است. با همه اینها معتقدم که حال خوب بیشتر به درون آدم‌ها ربط دارد. من تحصیلاتم با موسیقی مرتبط نیست اما عشق به آن در درونم وجود داشته و همیشه تلاش کرده‌ام آن را در وجودم زنده نگه دارم. بی‌شک افرادی بسیاری مانند من هستند و تعدادشان معدود نیست.

عشق به زندگی در موسیقی مازندران بسیار محسوس است و این سرزندگی را می‌توان در مقام‌ها و قطعات و رپرتوارها مشاهده کرد.

بله همینطور است. به این دلیل که موسیقی بخشی از زندگی مازندرانی‌ها بوده است. آنها برای کارها و مشاغلشان هم موسیقی داشته‌اند و دارند. امیدوارم با عدم حمایت‌ها این عشق و سرزندگی را در اهالی موسیقی از بین نبریم.

از فعالیت‌های تولیدی گروه «ری‌را» بگویید.

من به اتفاق اعضای گروه «ری‌را» آلبومی تولید کرده‌ایم که استاد محمود شریفی خواننده آن است

خطه مازندران به طور کلی خوانندگان کم و بیش خوبی دارد. چه شد آقای محمود شریفی را به عنوان خواننده آلبوم برگزیدید؟

سابقه آقای شریفی در زمینه موسیقی محلی مازندران بیش از سی سال است و صدای‌شان پتانسیل بسیار بالایی دارد. او موسیقی محلی منطقه‌ را هم به خوبی می‌شناسند. من، اعضای گروه «ری‌را» و او در حال پیش بردن چند برنامه و هدف هستیم. یکی از این اهداف شرکت در جشنواره‌هاست. برای فستیوال‌های خارجی هم نمونه کار فرستاده‌ایم و امیدوارم پاسخ‌های مثبتی دریافت کنیم تا به معرفی موسیقی مازندران در آن سوی مرزها هم بپردازیم. ضبط استودیویی آثار برای آلبوم نیز همزمان با کارهای مذکور در حال انجام است و این روند برای ما ادامه دارد.

 آلبوم‌تان را با هزینه شخصی منتشر می‌کنید؟ به این دلیل که در دو سه سال گذشته اسپانسرها و حامیان دولتی و خصوصی در مشارکت با هنرمندان بسیار محتاط عمل می‌کنند.

درست است. واقعیت این است که تا به این لحظه هزینه‌های استودیو را خودم متقبل شده‌ام و آقای شریفی نیز از جیب خودش بخشی از هزینه‌ها را تامین کرده‌. اتفاقا به دنبال جذب اسپانسر هم بودیم و با بیش از ده نفر دراینباره صحبت کردیم. با اینکه هنرمندان و و مسئولان کل استان آقای محمود شریفی را می‌شناسند، اما صحبت درباره کسادی بازار اقتصادی و کرونا را به میان آوردند و در نهایت صحبت‌ها و تعاملات انجام شده، نتیجه‌ای نداشت. این شد که در نهایت خودمان تامین هزینه‌ها را به عهده گرفتیم که رقم کمی هم نیست.

از جزییات آثار آلبوم بگویید.

تلاشمان این بوده انتخاب، ساخت و چیدمان قطعات هدفمند باشد. مثلا قطعه‌ای داریم که به «یاد استاد» نام دارد و مربوط به استاد احمد محسن‌پور (نوازنده، آهنگساز اهل قائمشهر) و فعالیت‌های او است. این اثر به پاس زحمات و تلاش‌هایی که طی سال‌ها داشته‌،‌ ساخته شده است. شعر این اثر را آقای سامد فدوی سروده‌ و خوانش آن با صدای آقای شریفی اثر را زیباتر کرده. ملودی و آهنگسازی آن نیز به عهده من کم‌ترین بوده و معتقدم بخش شعر و آواز بسیار قوی‌تر کار شده است. قطعه دیگری داریم که سوتی مهجور بوده و فقط یک بار استاد محسن‌پور آن را تنظیم کرده است. این اثر قبلا با تحقیقات و شعر استاد جهانگیر نصری‌اشرفی (موسیقی پژوه اهل بهشهر) به سرانجام رسیده و خوانندگی آن را نیز استاد زنده‌یاد ابولحسن خوشرو به عهده داشته‌اند. از آنجایی که به پتانسیل‌ و ظرفیت‌های صدای آقای شریفی واقف هستم به اتفاق ایشان و دیگر اعضا به بازتولید این اثر پرداخته‌ایم. قطعه‌ دیگر آلبوم هم مربوط به ماداران است که بخشی از زحمت‌کشان و دلسوزان جامعه را تشکیل می‌دهند. این قطعه نیز شعر و اجرایی نوستالژیک دارد.

تمهیدتان برای انتشار آلبوم و بهتر و بیشتر دیده و شنیده شدن آن چیست؟

قرار است برای معرفی این مجموعه موسیقایی تیزری را آماده کنیم. کار دیگری که تمایل داریم انجامش دهیم این است که  ویدئوهایی را با توضیحات شاعر، آهنگساز و خواننده تولید کنیم تا مخاطبان در جریان جزییات قطعات نیز قرار بگیرند. برنامه انتشار آثار بصری مذکور یک هفته پیش از انتشار آلبوم است.

آلبوم مذکور چه زمانی منتشر خواهد شد؟

برای انتشار زمان تعیین کرده‌ایم اما خب مشکلات و مسائل مالی به شدت از این اتفاق جلوگیری می‌کند. این وضعیت باعث شد بارها به ارشاد مراجعه کنم و حتی به صورت اینترنتی به مقامات بالا نامه نوشتم؛ بلکه حمایتی را جلب کنم. مطمئن بودم بعدا از ما می‌پرسند به مسئولان گفتید و مشکلاتتان را مطرح کردید؟ خیلی‌ها در اینطور مواقع می‌گویند شما در خانه نشسته‌اید تا مسئولان به دنبالتان بیایند! می‌خواهم بگویم اصلا اینطور نیست.

ساخت و انتشار آلبوم به کاری خیلی دشوار تبدیل شده است.

 فقط این را بگویم که استاد شریفی از جیبش پول گذاشته فقط هزینه استودیو را بدهیم. کار هنوز میکس و مستر نشده و هنوز دستمزد نوازنده‌ها را نداده‌ایم؛ یعنی اگر عشق به موسیقی نباشد هیچ آلبومی جمع نمی‌شود و اگر بشود خیلی سخت است. من که زن و بچه دارم و آهنگساز این آلبومم به چه باید فکر کنم و چرا نباید دستمزد واقعی زحماتم را نگیرم؟

شما به اتفاق اعضای گروه‌تان در جشنواره‌های مختلفی شرکت کرده‌اید که جشنواره موسیقی نواحی آخرین آنها بوده است . به طور کلی چطور می‌توان از جشنواره‌ها خروجی خوب و قابل قبول گرفت؟

نظر شخصی‌ام این است که رویکرد اداری جشنواره‌ها باید به سوی هنرمندان چرخش کند. یعنی آنچه در رویدادهای این چنینی رخ می‌دهد باید فضایی را ایجاد کند تا به واسطه آن هنرمند در اجرا از همه وجودش استفاده کند. به عنوان مثال در جشنواره موسیقی نواحی این امکان آنطور که باید وجود نداشت. به نظرم افراد و گروه‌ها باید چند روز قبل به شهری که جشنواره در آن برگزار می‌شود بروند تا ضمن تمرکز بیشتر روی اجرا،  با آب و هوا و اقلیم آن شهر وفق پیدا کنند. در جشنواره موسیقی نواحی کرمان از آنجایی که ما از شهری با آب و هوای متفاوت و مرطوب به محل برگزاری که آب و هوایی خشک دارد رفته‌ بودیم، این تغییرات محسوس بود و به نوعی روی اجرای‌مان تاثیر داشت. قبل از حضور در کرمان هم برای رفتن به این شهر، چندبار مسیر طولانی را طی کردیم که همه اینها در نوازنده و خواننده ایجاد خستگی می‌کند. شما حساب کنید ما از قائمشهر راه افتاده‌ایم به تهران‌پارس رفتیم، از تهران پارس هم ماشین دربست گرفتیم تا به ایستگاه راه‌ آهن برویم. در نهایت هشت شب سوار قطار شدیم و 11 صبح به کرمان رسیدیم. بعد به ما گفتند باید از کارتان تصویربرداری شود،‌ بنابراین لباس عوض کردیم و به اجرا پرداختیم. بعد ناهار خوردیم و گفتند بفرمایید برای اجرا در جشنواره! اززمان رسیدن به کرمان تا اجرا اصلا نخوابیده بودیم و فرصت تمرین نداشتیم. اتفاقی که می‌افتد این است که توقع دیگران، مردم و همکاران که در کنسرت‌های ما حضور داشته‌اند و اجراهای ما را دیده‌اند و در جریان کم و کیف آثارمان هستند، برآورده نمی‌شود. زمانی که مخاطب شاهد اجراهای نازل است نمی‌گوید دلیل و عوامل این تنزل چیست. آنها گروه و اجرا را می‌بینند. مورد دیگر این بود که به خاطر وجود بیماری کرونا از ما خواستند سه نفره به جشنواره برویم. در حالی که مثلا یک تیم فیلمبرداری یا صدابرداری مثلا شش نفره است. چرا هنرمندانی که محور اصلی یک جشنواره موسیقی هستند، باید مورد محدودیت قرار گیرند و مثلا سه نفره به جشنواره بیایند؟! از انتقادها و کاستی‌ها که بگذریم و وجهه مثبت را در نظر بگیریم، اتفاقا می‌توانیم نتایج بسیار خوبی از جشنواره‌‌ها بگیریم و این اتفاق زمانی می‌افتد که نوع مدیریت و نگاه‌ها عوض شود و هنرمندان اصل قضیه تلقی شوند. در کل همه تلاش‌ها باید برای هنر باشد تا بهتر و پویاتر شود.

برخی جشنواره‌ها رپرتوارهایی را برای شرکت‌کنندگان در نظر می‌گیرند با این کار موافق هستید؟

به نظرم اجبار در موسیقی به هیچ وجه و اصلا معنا ندارد.

به جز گروه «ری‌را» که سرپرستی آن به عهده خودتان است، با چه افراد و گروه‌هایی در مازندران همکاری دارید؟

سیدجلال محمدی از دوستان خیلی خوب من است و سال‌ها با ایشان در گروه برادران محمدی همکار بوده‌ام. ایشان هم شخصیتا آدم خوبی است و هم درست کار می‌کند. سیدجلال علاوه بر فعالیت‌های هنری به ساماندهی دیگر امور مربوط به اهالی موسیقی مازندران هم مشغول است و جهت شناسایی و معرفی هنرمندان بانکی اطلاعاتی تشکیل داده است. من خارج از چهارچوب کاری و اداری با او ارتباط خانوادگی دارم و از روحیاتش با خبرم. او می‌گوید برای انجام کارها باید مستند جلو برویم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز