نقد رئیس موسسه حکمت و فلسفه بر یک یادداشت؛
فلسفه اسلامی در بطن است نه در حاشیه
حین مواجههی فلسفه پست مدرن (که هیدگر یکی از نمایندگان آن است) با فلسفه مدرن (که دکارت و کانت از نمایندگان آن بشمار میروند) که با آن مخالفت میکند و اتفاقا به فرهنگی و محلی بودن فلسفه هم تاکید میکند، کدام را جهانی حساب کنیم؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، غلامرضا زکیانی (رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) در پاسخ به یادداشت محمد زارع شیرین کندی با عنوان "فلسفهای که در حاشیه واقع شد" به بیان نکاتی پرداخت.
متن نقد کوتاهی که رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه بر این یادداشت نوشته، به شرح زیر است:
چند نکته درباره یادداشتی با عنوان "فلسفهای که در حاشیه واقع شد" قابل ذکر است که به آنها میپردازیم.
اولا؛ ملاک محلی بودن یا جهان شمول بودن یک فلسفه چیست؟
ثانیا؛ لزوم جهانی بودن یک فلسفه چیست؟
ثالثا؛ خود مولف در نوشتارش آورده (قدرت نجاتبخش برای هر خطری از همان نقطهای بیرون میآید که خطر روی داده نه از نقطهای دیگر و از جنس و جایی دیگر) که اساسا با جهانی بودن فلسفه منافات دارد.
رابعا؛ حین مواجههی فلسفه پست مدرن (که هیدگر یکی از نمایندگان آن است) با فلسفه مدرن (که دکارت و کانت از نمایندگان آن بهشمار میروند) که با آن مخالفت میکند و اتفاقا به فرهنگی و محلی بودن فلسفه هم تاکید میکند، کدام را جهانی حساب کنیم؟
خامسا؛ چرا به قضاوت هانری کربن که پس از شناخت هیدگر، غرق در سهروردی و ملاصدرا میشود و همین را نسخهی نجات بخش میداند، اعتنایی نمیکنید؟
سادسا؛ از فلسفه خوان پذیرفته نیست که به دلیل غلبه تکنیکی و رسانهای یک اندیشه در جهان، آن را جهانی بداند. و ....