خبرگزاری کار ایران

یک مدرس خوشنویسی مطرح کرد؛

انجمن خوشنویسان مثل بقیه بنگاه‌های فرهنگی منفعل است/ دلیل باب شدن خط تحریری، پول و سود است/ از قاجار به بعد بیشتر از سه، چهار تحریرنویس نداشته‌ایم/ مدیران هنری باید کارگران هنری باشند

انجمن خوشنویسان مثل بقیه بنگاه‌های فرهنگی منفعل است/ دلیل باب شدن خط تحریری، پول و سود است/ از قاجار به بعد بیشتر از سه، چهار تحریرنویس نداشته‌ایم/ مدیران هنری باید کارگران هنری باشند
کد خبر : ۱۱۵۲۸۵۷

محمدعلی مرزی (استاد پیشکسوت خوشنویسی) می‌گوید: زمانی که جورج بوش پسر و همسرش به ترکیه نزد رجب طیب اردوغان رفتند، او مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین بخلی را به زبان ترکی به بوش پسر هدیه داده است. یعنی او مولانا را به عنوان یکی از مفاخر ترک به رییس جمهور آمریکا معرفی کرده که درست نیست. دریغ از اینکه ما یک بیت از مثنوی معنوی یا ابیات مولانا را درک کنیم!

به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدعلی مرزی (خوشنویس، محقق و مدرس دانشگاه) یکی از استادان حال حاضر خوشنویسی است که برخلاف بسیاری از هنرمندان این عرصه در زمینه تاریخ هنر، ادبیات و فلسفه نیز مطالعات گسترده دارد. او که از شاگردان عباس منظوری و عبای اخوین است و کتابت گلستان و بوستان سعدی را در کارنامه دارد، علاوه بر تدریس در دانشگاه و برگزاری چندین نمایشگاه داخلی و خارجی، تالیف کتابی دانشگاهی با موضوع خوشنویسی را به عهده داشته است. مرزی در گفتگو با ایلنا، از وضعیت خوشنویسی در دنیای امروز گفت و به ضعف‌ها و کمبودهای این عرصه پرداخت.

شما مدت‌ها در انجمن خوشنویسان ایران فعالیت جدی داشته‌اید و در این بخش مسئولیت‌هایی به عهده شما بوده. نقش انجمن را در پیشبرد و ارتقای خوشنویسی چگونه می‌بینید؟ به نظر عده‌ای این انجمن در این سال‌ها بیشتر حرف زده و کمتر عمل کرده است.

انجمن خوشنویسان ایران نیز مانند سایر بنگاه‌های فرهنگی ما سازمانی منفعل است. یعنی از هیچ جنبه‌ای پویا نیست. انجمن خوشنویسان ایران مانند آدمی است که هیکلش بزرگ و فربه شده اما کاربردی ندارد. خودتان می‌توانید عملکرد و فعالیت‌های انجمن را ارزیابی و درباره کم و کیف آن نتیجه‌گیری کنید.

 با این حساب، شما با این تشکل همراه و هم‌گام نیستید و شاید به همین دلیل است که عملکرد آن را نقد می‌کنید.

سه سالی است که دیگر با هیچ کدام از دفاتر انجمن ارتباط ندارم. تا سه سال پیش ارتباط آموزشی‌ام با انجمن خوشنویسان را حفظ کرده بودم.

دلیل این قطع همکاری چیست؟

اولا اینکه از منزل تا مرکز شهر رفتن برایم دشوار است و تردد در این مسیر برای خودش پروسه‌ای دارد. اینکه می‌گویند مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد، درست است؛ آن کلاس‌ها که در آن‌ها تدریس می‌کردم، طوری نبود که من را به حضور ترغیب کند. انجمن باید مرکز حرفه‌ای آموزش باشد. مثل اینکه فرض بفرمایید من نوزده، بیست سالم باشد وارد دانشکده پزشکی بشوم بعد به من بگویند برو کتاب علوم سوم راهنمایی را بخوان! یا به عنوان سرگرمی کارهایی انجام دهند. یا مثلا در بین کلاس‌های سال سوم پزشکی درس انشاء بگذارند! واقعیت این است که ساز و کار انجمن خوشنویسان ایران اینگونه شده است. یعنی برخی افراد می‌آیند که به درد هنر خوشنویسی نمی‌خورند و آنوقت اتفاقی که در یک مرکز حرفه‌ای علمی سطح بالای این مملکت افتاده این است که می‌گویند خط تحریری یعنی خط خودکاری و خیلی هم باب شده!

دلایل مد شدن خط تحریری چیست؟

چرا خط تحریری باب شده، دلیل آن پول است و کسب سود! فرض کنید آقایی چهل سال عمرش را گذاشته «الف» و «دال» و «ر» و «نون» یا یک مصرع را زیبا و هنرمندانه بنویسد باید بیاید به پسر بچه‌های هفت، هشت‌ساله دبستانی، به خاطر مبلغی به عنوان شهریه نوشتن با مداد را آموزش دهد! آنهم به غلط! یا فرض بفرمایید، مثل این است که من رانندگی پایه یک با اتوبوس را با دوچرخه تمرین کنم. 

چرا غلط؟

این شیوه نوشتن و آموزش به اسم خط تحریری از لحاظ علمی غلط است. وقتی می‌گویند خط تحریر، این خط تعریف دارد و یاد گرفتنش هم مراتبی دارد. کسی که می‌خواهد خط تحریر بنویسد باید نستعلیق و نستعلیق شکسته و کتابت نستعلیق را کاملا بداند و بلد باشد. او همچنین باید صفحه‌آرایی بلد باشد. اصلا ما در تاریخمان، از دوره قاجار به بعد بیش از سه، چهار نفر تحریرنویس نداشته‌ایم. اینکه با مداد بنویسیم و بگوییم این تحریر است اصلا درست نیست.

آموزش خطی با عنوان تحریری جواب داده و پولش را هم درآورده، اما کسی را به جایی نرسانده!

به همین دلایل است که وجه بازاری قضیه بیش از اصل ماجرا مورد توجه قرار گرفته!

بله آموزش خطی با عنوان تحریری جواب داده و پولش را هم درآورده، اما کسی را به جایی نرسانده! همه خطوط هنری اصول و قواعد و زیباشناسی دارند و پرداختن به آن‌ها تخصص خودشان را می‌طلبدند.

از فعالیت‌های اخیرتان طی یکی، دو سال گذشته بگویید. گویا کم کارتر شده اید.

من در هیچ شرایطی بیکار نمی‌مانم و کم کار هم نمی‌شوم. اتفاقا طی دوسال گذشته به واسطه همه‌گیری بیماری کرونا شرایطی ایجاد شد که بیشتر از قبل کار کردم، منتهی شاید از آنگونه کارها که جایی عرضه نمی‌شود. در دنیای امروز هنر به عبارتی مقوله‌ای زیر زمینی است. یکی از شعرا می‌گفت ما کشویی شعر می‌گوییم. یعنی شعر می‌گوییم و از آنجایی که نمی‌توانیم چاپشان کنیم، آن‌ها را در کشوی میزمان می‌اندازیم. می‌خواهم بگویم کارهای زیادی انجام داده‌ام و مطالعه و پژوهش بخش اصلی فعالیت‌هایم بوده. سعی کرده‌ام از فرصت خوب استفاده کنم و الحمدلله این اتفاق افتاده است. این را در نظر داشته باشید که کار هنر برای هنرمند بطالت نیست. برای من یا مطالعه و تحقیق است یا مشق و بازنویسی خود. هنرمند خودش، آنچه می‌اندیشد، و آن نگاهی که به جهان پیرامون و وقایع اطراف خود دارد را بازنویسی می‌کند. حال فردی با نوشتن این کار را انجام می‌دهد و دیگری با نقاشی، خوشنویسی و هر هنر دیگر.

شما همواره در زمینه آموزش چه در دانشگاه و چه در آموزشگاه و انجمن خوشنویسان فعال بوده‌اید. این واقعیت هم وجود دارد که شما با هنرجویان نوجوان وجوان چند نسل فاصله دارید. این فاصله و خلاء را چگونه پر می‌کنید؟

تمام تلاشم این بوده با علم و دانش روز پیش بروم و همیشه به این قضیه توجه داشته‌ام. سعی کرده‌ام، دست کم اگر با جهان خارج از ایران و کشورهای دیگر ارتباط مستقیم ندارم اما از نظر علمی، به روز باشم.

از آنجا که خوشنویسی نسبت به دیگر هنرها، هنری جهانی‌تر نیست این به روز شدن در معلمان و استادان خوشنویسی به چشم نمی‌خورد. همچنین اساس آموزش خوشنویسی همان روش‌های قدیمی است.

من با اینکه می‌گویید خوشنویسی هنری جهانی نیست مخالفم. خوشنویسی ما هنری جهانی هست، منتهی اهمالی که ظرف این سال‌ها نسبت به آن شده، مانع این است که شناخت مستقیم و درستی از این هنر بروز پیدا کند. طبیعی است. برخی از هنرها فقط در جوامع فرهنگی مورد توجه هستند و فقط کارگران فرهنگی آن‌ها را درک می‌کنند. من شاید در اتومبیلم بتهوون گوش کنم اما نمی‌توانم در یک میهمانی قطعه‌ای از موتسارت بگذارم. زمانی که عده‌ای اهل هنرهای کلاسیک و اهل حیات کلاسیک مخاطب چنین آثاری باشند آن‌ها را درک خواهند کرد. یعنی هرآنچه علمی است (چه دانش، چه هنر و چه آداب فرهنگی) نه تنها برای این دسته از افراد قابل تحمل است، بلکه برایشان لذت بخش و قابل درک و فهم خواهد بود. درست است که خوشنویسی هنر دشواری است اما می‌تواند جهانی و جهانشمول باشد.

ما موسسه‌ای داریم به اسم انجمن خوشنویسان ایران، همه هم داد «لمن الملک» سر می‌دهند که مثلا ما فلان تعداد هنرجو داریم و این کارها را انجام داده‌ایم! اما این ترکیه است که خوشنویسی را به اسم هنر خودش به ثبت رسانده است!

یعنی خوشنویسی هنری جهانی نیست و می‌تواند باشد؟! این نظریه برخلاف گفته قبلی‌تان نیست؟

توضیح می‌دهم. ببیند متاسفانه در قبال این هنر، نسبت به عظمتی که دارد، تلاش نشده. ما موسسه‌ای داریم به اسم انجمن خوشنویسان ایران، همه هم داد «لمن الملک» سر می‌دهند که مثلا ما فلان تعداد هنرجو داریم و این کارها را انجام داده‌ایم! اما این ترکیه است که خوشنویسی را به اسم هنر خودش به ثبت رسانده است! زمانی که جورج بوش پسر و همسرش به ترکیه نزد رجب طیب اردوغان رفتند، او مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین بخلی را به زبان ترکی به بوش پسر هدیه داده است. یعنی او مولانا را به عنوان یکی از مفاخر ترک به رییس جمهور آمریکا معرفی کرده که درست نیست. دریغ از اینکه ما یک بیت از مثنوی معنوی یا ابیات مولانا را درک کنیم! پس اگر نسبت به خوشنویسی و معرفی آن به جهانیان مشکلی وجود دارد، دلیلش این است که ما کوتاهی کرده‌ایم و هنرمان را درست معرفی نکرده‌ایم. اگر جواهری داشته باشید، تا زمانی که در مشت یا جیب شماست، کسی ارزش و عیارش نخواهد دانست. اگر هنرمان را درست عرضه کنیم شناخته می‌شود و زییایش عیان خواهد شد، و در غیر این صورت اتفاقی نمی‌افتد.

این اهمال و کوتاهی از سوی شما و هم نسلان شماست؟ چه فرد یا افرادی مقصرند؟

مسلما من هنرمند در این زمینه تقصیری ندارم. من باید پشت میزم بنشینم و کار کنم. این متولیان هنر هستند که باید خوشنویسی را درست معرفی کنند. مدیران هنری باید کارگران هنری باشند؛ فرقی هم نمی‌کند که آن فرد مرحوم اخوان ثالث باشد یا احمد شاملو! یا نویسنده‌ای مانند زنده‌یاد هوشنگ گلشیری. ما مثلا باید به جای تخریب و نابود کردن فلان نقاش بتوانیم آثار او را به جهانیان معرفی کنیم. این آن کاری است که باید انجام دهیم و نسبت به آن بی‌توجهیم. پس هنر ما می‌تواند بین‌المللی باشد. زمانی که من خطاط کلمه‌ای را می‌نویسم آن را از لباس واژگانی خودش عریان می‌کنم. یعنی حرفی مثل نون دیگر برای من صدای نون نمی‌دهد؛ بلکه مجسمه یا تمثیل زیباست که من آن را نظری می‌کنم. یعنی به جای اینکه حروف شنیداری باشند نظری و عینی خواهد بود. مثلا اگر شما موسیقی را در فریزر بگذاریم و یخ بزند، سپس آن را روی کاغذ بریزیم به خط تبدیل می‌شود.

مخاصمات بچه‌گانه، عدم مدیریت و عدم درک درست از جایگاه والای استادی موضوعاتی هستند که روند رو به رشد هنرمان را تحت تاثیر قرار داده‌اند. سواد و تخصص موضوع دیگری است که به آن توجه نمی‌شود.

درست است که متولیان فرهنگ و هنر، دولت، نهادهای دولتی و خصوصی و حتی شاید هنرمندان نسبت به خوشنویسی و معرفی آن به جهانیان کوتاهی کرده‌اند. اما هنرهای دیگر هم با همین مشکلات و کوتاهی‌ها مواجهند و با این حال، در عرصه‌های بین‌المللی وضعیتی بهتر از خوشنویسی دارند.

ببینید، یک مرکز منسجم هنری می‌تواند خیلی کارها انجام دهد. نمی‌دانم! شاید نمی‌دانسته‌اند و نکرده‌اند. شما خانواده‌ای هفت، هشت نفری اعم از پدر و مادر و خواهر و برادر و عروس و داماد را در نظر بگیرید. تصور کنید اعضای این اجتماع کوچک به جای تلاش برای موفقیت‌های فردی و جمعی و گرم‌تر کردن فضای خانواده، همچنین پهن‌تر نگاه داشتن سفره، دو نفر دونفر باهم درگیر هستند و توی سر یکدیگر می‌زنند! طبیعی است که در این میان چند کاسه و کوزه هم شکسته می‌شود و طبیعی است که فکر سود یا رشد یا درآمد بیشتر یا ارتقای کیفی و کمی زندگی کمرنگ شود و وجود نداشته باشد. هنر خوشنویسی ما دچار چنین وضعیتی است. مخاصمات بچه‌گانه، عدم مدیریت و عدم درک درست از جایگاه والای استادی موضوعاتی هستند که روند رو به رشد هنرمان را تحت تاثیر قرار داده‌اند. سواد و تخصص موضوع دیگری است که به آن توجه نمی‌شود. مثلا اگر مرا به عنوان وزیر یکی از بخش‌ها منتصب کنند، شاید اخلاق‌مدار باشم و دزد نباشم اما مطمئنا تخصص و دانش لازم را ندارم. مشکل ما عدم تخصص مدیران و مسئولان است.

اگر ناگفته‌ای مانده بفرمایید.

خیر ناگفته‌ای نیست. به امید بهبود اوضاع و سلامتی هموطنان.

گفتگو: وحید خانه ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز