خبرگزاری کار ایران

یک تهیه‌کننده حوزه انیمیشن مطرح کرد:

کسانی که خواهان تعطیلی جشنواره فیلم‌ کودک هستند، شناختی از این حوزه ندارند/ امکانات تولید انیمیشن به دلیل تحریم‌ها بسیار محدود است

کسانی که خواهان تعطیلی جشنواره فیلم‌ کودک هستند، شناختی از این حوزه ندارند/ امکانات تولید انیمیشن به دلیل تحریم‌ها بسیار محدود است
کد خبر : ۱۱۳۶۰۹۲

بچه‌های ما به لحاظ فنی توانسته‌اند خودشان را تا حد خوبی به حداقل استانداردهای فنی حوزه انیمیشن نزدیک کنند اما وقتش رسیده که تلاش کنیم تا اگر نقاط ضعفی در روایت و قصه‌پردازی و بیان قصه داریم، آنها را اصلاح کنیم تا بتوانیم به نقطه مطلوب برسیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سینمای کودک و فیلم‌های انیمیشن در سینمای دنیا همیشه جزو پرفروش‌ترین فیلم‌ها هستند و جزو پر بازده‌ترین ژانرها در سینما محسوب می‌شوند. در سینمای کودک و نوجوان ایران هم فیلم‌های سینمایی عروسکی در دهه ۶۰ و ۷۰ و یک تک فیلم «شهر موشها ۲» در اوایل دهه ۹۰ جزو رکوردداران فروش و جذب مخاطب هستند، اما این روزها سینمای رئال و عروسکی جای خود را به شخصیت‌های انیمیشن داده و نظاره‌گریم که در ژانر کودک با قهرمان‌سازی سریال‌ها و فیلم‌های انیمیشینی زیادی تولید شده و مورد استقبال هم قرار گرفته است. طی سال‌های گذشته انیمیشن «فیلشاه» یکی از پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌هایی بوده که اکران شده و مورد استقبال بچه‌ها قرار گرفته است.

حامد جعفری تهیه‌کننده انیمیشن‌های «شاهزاده روم» و «فیلشاه» یکی از فعالان این عرصه است که توانسته موفقیت‌هایی در تولید فیلم انیمیشن و ارتباط با مخاطب داشته باشد. با او در سی و هشتمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان نیز به عنوان داور حضور دارد، درباره سینمای کودک و نوجوان و انیمیشن گفتگویی داشتیم که می‌خوانید.

درباره وضعیت کنونی فیلم‌های انیمیشن خصوصا در حوزه کودک که شما در آن فعال هستید، بگویید. 

حال و اوضاع انیمیشن چندان با سینما متفاوت نیست. شاید وضعیت انیمیشن حتی از سینما هم کمی بغرنج‌تر باشد، چون انیمیشن همیشه قدری مهجورتر بوده و کمتر به معیشت فعالان این عرصه توجه شده است. همین موضوع سبب شده تا آسیب بیشتری از کرونا به فعالان انیمیشن کشور برسد. البته خوشبختانه انیمیشنی‌ها، به نسبت کل بدنه سینما، جوان‌تر هستند و متوسط سنی آنها عموما بین ۲۰ تا ۳۵ سال است، لذا همکاران ما تلاششان را می‌کنند تا کار تولید آثار سینمایی و غیرسینمایی متوقف نشود، البته نه به آن قوت و شدتی که قبل از کرونا اتفاق می‌افتاد و شاید در برخی موارد کارهایی هم متوقف شده و مجددا احیا شده باشد و به طور کلی می‌توان گفت که کارها در استودیوهای مختلف پیش می‌رود و ان‌شاء‌الله می‌توانیم منتظر پروژه‌های خوب بچه‌های زحمتکش انیمیشن کشور باشیم. 

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ 

در حال آماده‌سازی فیلم سینمایی «بچه زرنگ» هستیم تا ان‌شاءالله زودتر آماده اکران شود. طبق برنامه‌ای که پیش رفتیم پروژه الان در مرحله ساخت موسیقی است. در کنار ساخت فیلم سینمایی «بچه زرنگ» یک سریال ۵۲ قسمتی هم برای این فیلم تدارک دیده‌ایم و در حال ساخت سریال «بچه زرنگ» هم هستیم که مراحل پیش تولید آن به اتمام رسیده و ان شاءالله به زودی اخبار جدیدتری از آن را هم اعلام خواهیم کرد. 

کمی از قصه «بچه زرنگ» بگویید و موضوعی که این فیلم به آن پرداخته است؟ 

«بچه زرنگ» قصه محسن یک پسربچه بازیگوش است که خیلی به ابرقهرمان‌ها علاقه دارد و همیشه تلاش می‌کند تا با وسایل ابرقهرمانی‌اش، به هرکس و هر چیزی کمک کند، اما در یک اتفاق نادر، محسن با حیوانی مواجه می‌شود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران است. محسن تصمیم می‌گیرد تا به آن حیوان هم کمک کرده و او را به زادگاهش بازگرداند، اما سفر به دلِ جنگل، نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات منقرض‌شده دیگر، شروع یک ماجرای پیچیده برای محسن می‌شود که ان‌شاءالله در فیلم بقیه آن را خواهید دید. 

داستان فیلم در زمان حال می‌گذرد؟ 

بله داستان «بچه زرنگ» در ایران امروز می‌گذرد. 

کمی هم از کارهای قبلی‌تان بگویید. 

من تا امروز علاوه بر تهیه‌کنندگی آثار کوتاه و مجموعه‌ها و سریال‌های مختلف، تهیه‌کنندگی چهار انیمیشن سینمایی را هم برعهده داشتم. اولین کار ما انیمیشن سینمایی با عنوان «۹:۲۰ در بوشهر» بود، کاری با سرمایه‌گذاری و به سفارش موسسه شهید آوینی که در جشنواره فیلم فجر سال ۹۱ در بخش نگاه نو حضور داشت، البته کار از نظر خودمان کار ضعیفی بود و ما هیچ وقت نخواستیم که آن کار اکران شود. بعد از آن کار تصمیم گرفتیم خودمان به سراغ ساخت آثار سینمایی اثرگذار در حوزه کودک برویم. همانطور که می‌دانید کار انیمیشن یک کار کمپانی محور است، لذا ما در گروه هنرپویا به عنوان یک شرکت و کمپانی، پروژه انیمیشن سینمایی «شاهزاده روم» را بر اساس ایده یکی از همکارانمان آغاز کردیم که هم در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۹۳ موفقیت خوبی کسب کرد و هم در اکرانش در سال ۱۳۹۴ توانست به موفقیت‌ها و حد نصاب جدیدی در فروش و جذب مخاطب دست یابد، بعد از موفقیت‌های «شاهزاده‌روم» با همکارانمان در گروه هنرپویا یک برنامه‌ریزی دقیقی طراحی کردیم تا بتوانیم طی ۱۰ سال خودمان را به نقطه‌ای برسانیم که بعد از آن هر سال یک فیلم سینمایی برای اکران در سینماها داشته باشیم. 

بر اساس این برنامه و پلن انیمیشن سینمایی «فیلشاه» را ساختیم و بعد از آن هم انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» و بعد از «بچه زرنگ» هم ان‌شاءالله به سراغ کار جدید می‌رویم که اخبار آن را اعلام خواهیم کرد. 

یک نکته مهم درباره انیمیشن وجود دارد و آن هم این است که می‌گویند در هر حوزه‌ای یک مولف وجود دارد، مثلا در تلویزیون می‌گویند تهیه‌کننده‌ها مولف هستند و در سینمای رئال کارگردان‌ها را مولف می‌دانند، یعنی کل فیلم بیان زاویه نگاه کارگردان و دغدغه کارگردان است، اما انیمیشن کمپانی‌محور است و در واقع کمپانی‌ها در انیمیشن مولف و صاحب مکتب هستند. در سینمای رئال مثلا می‌گوییم کارهای نولان، اما در دنیای انیمیشن می‌گوییم کارهای دیزنی، کارهای پیکسار و… به همین دلیل شاید کمتر مردم با اسم تهیه‌کننده و کارگردان و دیگر عوامل فیلم‌های انیمیشن آشنا باشند. این تمایز مهم انیمیشن با سینمای رئال است؛ به همین دلیل اینکه گفتم ما برنامه‌ریزی کردیم که طی ۱۰ سال به این نقطه برسیم، منظورم برنامه‌ریزی یک تیم و استودیو و گروهی بود که با هم کار می‌کنند. مزیت این تیم‌محور بودن هم این است که تجربیات تولیدات مختلف در ساختار و مسیر تولید (پایپ لاین تولید) رسوب می‌کند. به عنوان مثال تقریبا هیچ یک از همکاران ما در پروژه «شاهزاده روم»، در فیلم سینمایی «بچه زرنگ» همکار ما نیستند، یعنی به جز مدیران اصلی استودیو هیچ‌کس نیست که بین این دو پروژه مشترک باشد و تقریبا همه عوامل عوض شده‌اند، ولی می‌بینیم که به عقیده اهل فن، کار به لحاظ کیفی پیشرفت چشمگیری داشته است. دلیل این اتفاق همان مطلبی است که عرض کردم، یعنی رسوب تجربه در ساختار کمپانی و استودیو شکل گرفته است. اینکه من گفتم ما می‌خواستیم طی ۱۰ سال به یک نقطه مشخص برسیم یعنی ساختار استودیو را به نحوی تنظیم و هدایت کنیم تا گروه هنرپویا بتواند مستقل از اینکه پروژه‌ها چه زمانی آغاز می‌شوند، هر سال یک فیلم سینمایی به عنوان خروجی داشته باشد و بتواند آن را اکران کند. 

«فیلشاه» یک رکوردی در فروش به جا گذاشت. درباره این رکورد بگویید. 

بر اساس آماری که در آن زمان در سایت سینماتیکت اعلام شد، «فیلشاه» جزو ۳۰ فیلم پرمخاطب تاریخ سینمای ایران از بدو شکل‌گیری این هنرصنعت در کشور بود. «فیلشاه» بیش از یک میلیون و ۲۰۰هزار نفر مخاطب در سینماها جذب کرده بود و بیش از ۸ میلیارد تومان هم با قیمت بلیت آن سال فروش داشت و به عنوان پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران شناخته شد. «شاهزاده روم» هم همینطور بود، نزدیک به ۹۰۰هزار نفر مخاطب به سینما جذب کرده بود و حدود ۵ میلیارد تومان هم با قیمت بلیت سینما در سال ۹۴ فروش داشت. «شاهزاده روم» از لحاظ تعداد مخاطب و میزان فروش در سینمای ایران بعد از «فیلشاه» قرار دارد و تا قبل از فیلشاه پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران بوده است. 

آیا واقعا «فیلشاه» این تعداد مخاطب و این مقدار فروش داشت یا آمارسازی بود؟ 

هیچ کدام از بلیت‌های «فیلشاه» را ما پاره نکردیم، حتی دانش‌آموزانی که برای این اثر به سینما رفته بودند هم بر اساس آمارهایی که داریم حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیون تومان فروش داشته است. اگر به یاد داشته باشید در سال ۹۶  آلودگی هوا خیلی شدید بود و مدارس مرتب تعطیل می‌شدند و در انتهای سال تحصیلی که ماه‌های ابتدایی سال ۱۳۹۷ بود، آموزش و پرورش برگزاری هر نوع اردویی را ممنوع کرده بود تا بتواند قبل از ماه رمضان آن سال که اوایل خرداد بود، امتحانات مدارس را برگزار کند. لذا اکران فیلم برای مدارس و حضور دانش‌آموزان در اکران‌های «فیلشاه» که در نوروز ۱۳۹۷ اکران شده بود عملا با این مشکل و چالش جدی روبه‌رو شده و امکان فروش وسیعی را از دست داده بودیم و تیم بازاریابی و فروش ما تقریبا خیلی محدود توانست مدارس را هماهنگ کند و بچه‌ها را برای دیدن فیلم بیاورند. 

اما چرا «فیلشاه» پرفروش است؟ در میزان فروش کارهای ما یک نکته خیلی مهمی وجود دارد؛ یکی اینکه بچه‌ها تکرار را دوست دارند و به همین دلیل ممکن است دو یا سه بار برای دیدن یک فیلم به سینما بروند. نکته دوم اینکه ما به ازای هر مخاطب نهایی و اصلی‌مان که بچه‌ها هستند، حداقل با بیش از دو نفر مواجهیم، چون بچه‌ها به تنهایی سینما نمی‌روند و حداقل با یکی از والدین یعنی یا با پدر و یا با مادر به سینما می‌روند. این موضوع کمک کرد که رشد فروش ما فزاینده باشد. اگر به یاد داشته باشید در هفته اول اکران که همزمان با هفته آخر اسفندماه بود، پایین‌ترین فروش را در بین همه فیلم‌های اکران نوروزی داشتیم، زیرا در آن ایام خانواده‌ها درگیر مسائل مربوط به آخر سال، خریدها و خانه تکانی و… نوروز بودند، اما از هفته دوم عید که خانواده‌ها رفته رفته از عیددیدنی‌ها و سایر مسائل فارغ می‌شدند، ما یک رشد فزاینده پیدا کردیم، یعنی به مدت سه یا چهار هفته در صدر جدول فروش هفتگی فیلم‌های نوروز بودیم و این یک اتفاق جدید بود که برای اکثر مدیران سینماها نیز جالب بود. 

از نظر شما انیمیشن ما در این سال‌ها چقدر رشد داشته است؟ 

انیمیشن ما دو بخش دارد؛ یکی آن بخشی است که به عنوان سینمای انیمیشن داریم و همانطور که توضیح دادم استودیومحور است و کارهای حجیم در آن تولید می‌شود. یک بخش دیگر کارهای کوتاه و اکسپریمنتال حوزه انیمیشن است، مثل کارهایی که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به هنرمندان این عرصه سفارش می‌دهد و آدم‌هایی به تنهایی یا دو سه نفری یک کار کوتاه و جذاب و کیفی را برای حضور در جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی می‌سازند و ممکن است ساخت هر کدام از این آثار هم ماه‌ها به طول بیانجامد. 

به نظرم در طول این سال‌ها ما در زمینه حضور در جشنواره‌ها کاملا موفق بوده‌ایم و شرایط امروز انیمیشن ما به نحوی است که به جشنواره‌های بزرگ دنیا می‌رویم و جایزه می‌گیریم و خیلی اتفاقات ویژه‌ای برایمان افتاده است، اما در حوزه انیمیشن به معنای سینمای انیمیشن یک فاصله‌ای به لحاظ فنی با آثار مطرح جهان داریم. البته به لحاظ سرمایه انسانی، بچه‌های انیمیشن ایران  از نظر فنی در این حوزه بسیار توانمند بوده و هستند مثلا وقتی به تیتراژ انیمیشن‌های مهم خارجی نگاه می‌کنیم حداقل می‌توانیم یک یا چند اسم ایرانی را در این تیتراژها ببینیم. اتفاقی که در طول این سال‌ها و به مدد تولیدات مختلف جشنواره‌ای و…  افتاده این است که بچه‌های ما به لحاظ فنی توانسته‌اند خودشان را تا حد خوبی به حداقل استانداردهای فنی این حوزه نزدیک کنند و به عقیده من امروز دیگر نوبت این است که تلاش کنیم تا اگر نقاط ضعفی در روایت و قصه‌پردازی و بیان قصه داریم، آنها را اصلاح کنیم تا بتوانیم به نقطه مطلوب برسیم. 

بد نیست بدانیم که به طور کلی تعداد کشورهایی که در دنیا انیمیشن سینمایی تولید می‌کنند زیاد نیستند، بین ۱۰ تا ۱۵ کشور در دنیا هستند که می‌توانند به صورت مستقل انیمیشن سینمایی تولید کنند، مثل آمریکا، ژاپن، فرانسه و….، عمده‌ترین دلیلش هم همین پیچیدگی‌ها و استودیومحور بودن ساخت آثار انیمیشن است. به نظرم ایران هم در این حوزه توانسته به پیشرفت‌های مهمی برسد و آثار انیمیشن سینمایی ما هم در دنیا به عنوان سینما پذیرفته شده است. به عنوان مثال (البته نه به این دلیل که کار ماست، بلکه از این جهت که توانسته دستاوردی برای کشور داشته باشد مثال می‌زنم) ما توانستیم «شاهزاده روم» را به صورت نمایش‌‎های محدود در یک سری از کشورها در قالب نمایش‌‎هایی مثل همین هنر و تجربه خودمان نمایش دهیم. مثلا در یک هفته دو سانس از یک سینما نمایش داشته باشیم و به همین روش توانستیم در کشورهایی مثل فرانسه، آلمان، کانادا، استرالیا، کویت، عراق و… فیلم را نمایش دهیم. بعد از «شاهزاده روم»، با انیمیشن سینمایی «فیلشاه» توانستیم به اکران سراسری خارجی دست پیدا کنیم یعنی «فیلشاه» علاوه بر اکران سراسری در ایران و اکران محدود در یک سری از کشورها، در کشورهای لبنان و روسیه و برخی کشورهای دیگر شوروی سابق اکران سراسری داشت. زمانی که «فیلشاه» در روسیه اکران شد، همزمان در ۴۱۱ سالن به نمایش درآمد و یا در لبنان که معمولا فیلم‌های روز دنیا را اکران می‌کنند، حدود ۵۰۰هزار دلار فروش داشت. اینها دستاوردهای بچه‌ها انیمیشن ایران است و نشان می‌دهد که ما داریم به استانداردهای این حوزه نزدیک می‌شویم. 

از لحاظ تجهیزات چطور؟ آیا تجهیزات ما به اندازه کافی پیشرفته است یا نه؟ 

نرم‌افزارهای تولید انیمیشن چندان با هم متفاوت نیستند، البته ما در استفاده از نرم‌افزارهای روز کمی با مشکل مواجهیم. از لحاظ سخت‌افزار هم با مشکلات متعددی مواجهیم، برخی از تجهیزات کامپیوتری به دلیل تحریم‌ها سال‌هاست به ایران وارد نمی‌‎شود و گاهی برای یک قطعه ما باید بسیار تلاش کنیم تا بتوانیم آن را از خارج از کشور تأمین کنیم. مثلا به دلیل همین مشکلات سخت‌افزاری، فرآیند رندرینگ پروژه انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» حدود ۱۰ ماه زمان برد. گاهی ما می‌توانیم یک کاری را با یک کیفیت خیلی بالایی رندر کنیم ولی محدودیت‌هایی که از لحاظ دسترسی به سخت‌افزارهای روز دنیا داریم، مانع می‌شود و از کیفیت و سرعت پیشرفت کار کم می‌کند. 

مثلا در زمان ساخت «فیلشاه» که وضعیت قیمت دلار اینقدر وحشتناک نبود و ما توانستیم بخشی از رندرینگ «فیلشاه» را در کشور اوکراین انجام دهیم، ولی الان دیگر این امکان هم فراهم نیست و ما مجبوریم با همین محدودیت‌هایی که هست بسازیم، خصوصا که بعضی از تجهیزات را اصلا اجازه نمی‌دهند که وارد ایران شود. 

شما چطور وارد کار تولید انیمیشن شدید و آیا افراد دیگر هم می‌توانند وارد این عرصه شوند و شرکت تولید انیمیشن راه‌اندازی کنند یا نیاز به روابط و مناسباتی دارد که برای همه افراد ممکن نیست؟ 

کار ما از آنجا آغاز شد که در سال ۸۵ یا ۸۶ مبلغی را از کسی قرض گرفتیم و شش یا هفت کیس کامپیوتری خریدیم و گروهی از بچه‌ها را جمع کردیم و شروع کردیم به آموزش بچه‌ها و در عین حال یک نفر نیروی حرفه‌ای هم استخدام کرده بودیم و یک از مدیران شرکت هم از لحاظ فنی فرد بسیار توانمندی بود، یعنی کل دارایی ما در آن روز چند کامپیوتر، تعدادی کارآموز و دو نفر نیروی متخصص توانمند بود. با این ظرفیت شروع کردیم و یک نمونه کار ۳-۴دقیقه‌ای برای خودمان ساختیم که شاید حدود هفت یا هشت ماه ساخت آن طول کشید. این نمونه کار را به جشنواره‌های مختلف فرستادیم و جوایز مختلفی گرفتیم. بعد از آن یک قسمت از یک سریال که متعلق به صدا و سیما بود و یک تهیه‌کننده‌ای آن را گرفته بود، به عنوان اولین سفارش کار گرفتیم و ساختیم و تحویل دادیم. کار بعدی‌مان تولید یک مجموعه آموزشی برای شرکت پست بود. شرکت پست با یک شخصی قرارداد بسته بود، آن شخص با یک تهیه‌کننده‌ای قرارداد بسته بود و آن تهیه‌کننده با یک شخصی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرارداد بسته بود. آن شخص به سراغ ما آمد و ما در نهایت بعد از چند دست گشتن، آن مجموعه را ساختیم. 

بعد از این مراحل بود که تازه توانستیم برای اولین بار خودمان برویم از صدا و سیما یک کار بگیریم؛ یک پروژه سریالی به نام «دره زنجفیل». وقتی قرارداد ساخت این سریال را بستیم، حدود یک سال بدون هیچ دریافتی کار کردیم و بعد از آنکه شش قسمت از کار را تحویل دادیم تازه پیش‌پرداخت پروژه را گرفتیم و در نهایت هم بعد از تحویل کل کار حدود یک سال زمان برد تا صدا و سیما پولمان را تسویه کند. این ایام تسویه حساب که عرض کردم، مصادف شده بود با اواخر سال ۹۰ که یک تغییر بیش از دوبرابری در قیمت دلار داشتیم و ما برنامه‌ریزی کرده بودیم که با پول پروژه‌ای که داشتیم تعدادی کیس جدید بخریم و همکارانمان را بیشتر کنیم ولی به دلیل اینکه صدا و سیما پولمان را با حدود یک سال تاخیر پرداخت کرد، به این افزایش قیمت دلار برخورد کردیم و عملا قیمت کیس دو برابر شد. لذا به این نتیجه رسیدیم که کار کردن با صداوسیما برای ما خیلی سخت است، چون این صدماتی که به ما می‌زند عملا برایمان جبران ناپذیر است، به همین دلیل تصمیم گرفیتم تا مدتی با صداوسیما کار نکنیم و به سراغ نهادها و اشخاص دیگر برویم. آن زمان بود که پروژه «۹:۲۰ در بوشهر» را به عنوان سفارش کار گرفتیم و انجام دادیم. در حین اجرای این پروژه متوجه شدیم که موارد زیادی وجود دارد که در کار سفارشی آنچه که ما به عنوان آرتیست به سفارش‌دهنده می‌گوییم، متوجه نمی‌شود، بنابراین خروجی نهایی برایمان قابل دفاع نیست، بر همین مبنا تصمیم گرفتیم با تامین مالی از منابع مختلف یک پروژه سینمایی را خودمان بر اساس تشخیص خودمان بسازیم. یعنی تصمیم گرفتیم بیزینس‌مدل شرکت را تغییر دهیم و به جای اینکه برویم سفارش بگیریم، خودمان فیلمی را بسازیم و در سینما اکران کنیم و درآمدمان را به مردم متکی کنیم تا به نهادهای فرهنگی کشور. 

«شاهزاده روم» اولین پروژه‌ای بود که به این صورت ساختیم. ایده «شاهزاده روم» را یکی از همکارانمان در خارج از مجموعه به ما پیشنهاد داده بود، آن ایده را به صورت گروهی تبدیل به فیلمنامه کردیم و بعد از بازنویسی نهایی وارد فرآیند ساختش شدیم و با کمک گرفتن و قرض گرفتن از چند نفر و دریافت مبالغی به عنوان سرمایه‌گذاری از اشخاص مختلف، توانستیم این پروژه را پیش ببریم. جالب است بدانید که ما بدون هیچ پشتوانه‌ای سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذارانمان را در آن سال‌ها تضمین می‌کردیم و این یکی از جذابیت‌هایی بود که کمک کرد تا افراد به ما راحت‌تر اعتماد کنند و پولشان را به عنوان سرمایه در اختیارمان قرار دهند. وقتی «شاهزاده روم» تمام شد، بالاخره توانستیم مسئولین بنیاد فارابی را متقاعد کنیم که آن‌ها هم در پروژه ما سرمایه‌گذاری کنند. البته از ماه‌ها قبل از آن با نهادهای مختلف فرهنگی دیگری مذاکره کرده بودیم که بیایند و در این کار سرمایه‌گذاری کنند، اما به نتیجه نرسیده بود و هیچ‌کس حاضر به سرمایه‌گذاری بر روی اثر ما نشده بود، اما به لطف الهی مذاکرات ما با فارابی به نتیجه رسید، البته این قرارداد در روزی نهایی شد که ما اکران فیلم را آغاز کرده بودیم. در نهایت ۲۰ درصد از نسخ داخلی «شاهزاده روم» به فارابی واگذار شد اما به دلیل اینکه قراردادمان همزمان با اکران فیلم شده بود و فیلم هم به فضل خدا فروش قابل توجهی پیدا کرده بود، عملا پولی زیادی از فارابی نگرفتیم و درآمد آن‌ها از فروش فیلم از پولی که باید می‌دادند، بیشتر شد. به دلیل اینکه این تجربه موفق بود، فارابی در فیلم «فیلشاه» از ابتدا مشارکت کرد. البته ناگفته نماند که دوستان فارابی مایل بودند که در اثر «بچه زرنگ» هم سرمایه‌گذاری کنند، اما در آن زمان آقای حیدریان به عنوان رئیس سازمان سینمایی گفته بودند که فارابی در کارهای انیمیشن مشارکت نکند و به همین دلیل فارابی دیگر نتوانست در آثار هنرپویا سرمایه‌گذاری کند. 

سیاست آقای حیدریان این بود که سرمایه‌گذاری در حوزه انیمیشن از طریق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی انجام شود، اما به دلیل اینکه مرکز گسترش جایی بود که گروه‌هایی مختلفی از بچه‌های انیمیشن واقعا خرج زندگی‌شان را از طریق بودجه مرکز و پروژه‌های متکی به آن از آنجا تامین می‌کردند و ما اگر می‌خواستیم برویم و یک پول بزرگی از مرکز گسترش بگیریم (در آن زمان مرکز بودجه مستقلی برای انیمیشن سینمایی نداشت) عملا حق خیلی از این بچه‌ها ضایع می‌شد، لذا ترجیح دادیم که از جاهای دیگری سرمایه‌گذار بگیریم و در نهایت موفق شدیم پس از اتمام پیش تولید و در اوایل فرآیند تولید و در زمان مدیریت آقای فاضل نظری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به توافق برسیم و ۵۰درصد حقوق اثر را به کانون واگذار کنیم. 

این هم شاید بد نباشد که بدانید ما در هیچ پروژه‌ای بیش از ۵۰ درصد از سهام آثارمان را به هیچ سرمایه‌گذاری واگذار نکرده‌ایم، دلیلش هم این است که اگر سهم کسانی که سرمایه‌گذاری می‌کنند بالای ۵۰درصد برود، عملا ما انگیزه‌مان را برای ساخت و عرضه آن کار از دست می‌دهیم و این می‌تواند مانعی برای موفقیت‌مان شود. برای اینکه این اتفاق نیفتد ۵۰درصد سرمایه مورد نیاز آثار را خودمان از درآمد پروژه‌های قبلی و سرمایه شخصی تامین می‌کنیم. البته همیشه هم تلاش می‌کنیم که با آن بخش از سرمایه‌گذاری‌‎ها که خودمان تأمین می‌کنیم، پروژه را به حد قابل قبولی برسانیم و بعد سرمایه‌گذاری دیگران را در پروژه بپذیریم. مثلا پروژه «بچه زرنگ» را اواخر سال ۹۶ آغاز کردیم و در اواسط پاییز ۹۷ با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به توافق رسیدیم، یعنی همان طور که گفتم، زمانی که پیش تولید را پشت سر گذاشته بودیم و وارد تولید شده بودیم. 

درباره جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان چه نظری دارید؟ 

جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان به نظرم یک فرصت خوب برای سینماگران این عرصه است و شاید یکی از مهم‌ترین امتیازات این جشنواره، جایزه‌ای است که بچه‌ها به عنوان داوران کودک و نوجوان جشنواره به آثار می‌دهند. به نظرم این جشنواره جایی است که ما به عنوان فیلمساز کودک با مخاطب واقعی‌مان هم کلام می‌شویم. بچه‌ها هم خیلی خوی بزرگترها را ندارند و با کسی رودروایسی نمی‌کنند یعنی اگر از چیزی خوششان نیاید، خوششان نیامده و این را می‌گویند. پس این یک فرصت است برای سنجیدن نقاط قوت و ضعف کارمان از نگاه مخاطب اصلی و از این جهت این جشنواره برای سینماگران کودک محفل خیلی مهمی است. 

نکته دیگر اینکه سینماگران کودک یک سال فعالیت می‌کنند و جشنواره محلی برای جمع‌بندی سال سینمای کودک است. به نظرم ما باید در جشنواره با رصد یک سال سینمایی کودک، جمع‌بندی آن و بعد تزریق دوباره یک نفس جدید و امیدهای جدید برای فعالیت در سال جدید و اینکه سینمای کودک در این مسیر پیش برود، حرکت کنیم. 

آیا این اتفاق طی این چند سال افتاده است؟ 

در خیلی از سال‌ها این اتفاق افتاده است، چند سال پیش که من در بخش داوری جشنواره کودک بودم، برای کسانی که داشتند کار می‌کردند خیلی مهم بود که چه اتفاقی در جشنواره می‌افتد و چه جنس و چه سنخ از آثار در داوری جایزه می‌گیرند. این حساسیت هم به این دلیل بود که سمت و سوی فیلمسازهای جوان‌تر که می‌خواستند کار کنند و کسانی که کار کرده بودند، برای آینده مشخص می‌کرد و این خیلی مهم است. در واقع به نظرم اینکه یک جشنواره با جایزه دادن به چند فیلم بتواند عملا سمت‌وسوی جریان کلی سینمای کودک را مشخص کند، یک اتفاق مهم است. شاید ما در کشورمان کمتر رویداد سینمایی داشته باشیم که چنین اثرگذاری را داشته باشد. 

تولید فیلم کودک به خودی خود کم است و سینمای کودک به طور عادی مهجور است، حال اگر جشنواره فیلم کودک هم وجود نداشته باشد، عملا تعداد آثاری که در این عرصه تولید می‌شود به مرور زمان کمتر و کمتر می‌شود و جایی هم برای رصد این فضا وجود ندارد، لذا تا حدی که من دیده‌ام، جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان برای کسانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند، یک رویداد خیلی مهم تلقی می‌شود. 

مثلا سال گذشته که برخی افراد گفتند جشنواره کودک را تعطیل کنید و هزینه برگزاری آن را بین سینماگران تقسیم کنید! سینماگران کودک خیلی برآشفتند و به نظر من کسی که چنین حرفی می‌زند، هیچ شناختی از سینمای کودک ندارد چون این جشنواره برای اهالی سینمای کودک یک اتفاق خیلی مهم است. 

درباره جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان امسال که طی چند روز آینده آغاز می‌شود چه نظری دارید؟ 

اصل ماجرا این است که سینماها باز شود و بچه‌ها بتوانند به سینما بیایند تا جشنواره هم آن شور و هیجان خودش را دوباره پیدا کند. تا زمانی که این فضا وجود نداشته باشد، آن شور و هیجانی که توقع داریم اتفاق نمی‌افتد و همه چیز به وضعیت کرونا بستگی دارد. البته همین قدری که جشنواره برگزار می‌شود مغتنم است، ولی اصل ماجرا این است که باید برسیم به فضایی که دوباره بچه‌ها بتوانند به سینما بروند و درباره آثار سینمای کودک قضاوت کنند. 

برای من به عنوان کسی که در حوزه فیلمسازی برای کودکان کار می‌کنم، جذاب‌ترین اتفاق این است که بچه‌ها فیلم‌هایمان را ببینند و بتوانیم بازخورد آن‌ها را دریافت کنیم. شاید به واقع یکی از جذاب‌ترین اتفاقات عمر ما این بود که در زمان اکران آثارمان به سینماها می‌رفتیم و فیلم را با بچه‌ها می‌دیدیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز