کارگردان «قیصر، ۴۰ سال بعد»:
«قیصر» به دلیل تفاوت با جریان رایج فیلمهای آن زمان محبوب بود
مسعود نجفی کارگردان مستند «قیصر، ۴۰ سال بعد» که همزمان با روز ملی سینما وارد شبکه نمایش خانگی شده از آن روزها و ساخت این مستند با حضور عواملش گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «قیصر، ۴۰ سال بعد» مستندی است ساخته مسعود نجفی خبرنگار حوزه سینما که چهل سال بعد از ساخت فیلم سینمایی «قیصر» یعنی در سال ۱۳۸۸ به سراغ عوامل، لوکیشنها و سینماهای نمایشدهنده این فیلم رفته و در گفتگو با سینماگران و مردم به این فیلم ماندگار تاریخ سینمای ایران پرداخته است. مستند «قیصر، ۴۰ سال بعد» بر خلاف دیگر مستندهای که درباره کیمیایی ساخته شده و سازنده اثر تحت تاثیر کاریزمای فیلمساز باسابقه سینمای ایران در حقیقت پرترهای از کیمیایی ارائه داده است، توانسته آن قالب جدی کیمیایی را بشکند و به واقعیت او نزدیک شود، واقعیتی از جذابیتها و طنازیهای مسعود کیمیایی و خاطراتش از ساخت یکی از ستایش شدهترین فیلمهایش. نجفی در این مستند جمعی از سینماگران مطرح و شخصیتهایی را که در ساخت «قیصر» سهمی داشتهاند مقابل دوربین آورده تا از «قیصر» بگویند، شخصیتهایی که حالا دیگر برخی از آنها در میان ما نیستند. این مستند و پشتصحنهاش به تازگی و همزمان با روز ملی سینما روی پلتفرم فیلیمو عرضه شده تا به مرور خاطرات یکی از مطرحترین آثار تاریخ سینمای ایران بپردازد. به همین مناسبت با مسعود نجفی کارگردان این مستند گفتگویی داشتیم که میخوانید.
شما علاوه بر مستند «قیصر، ۴۰ سال بعد» یک مستند هم در مورد حاج کاظم فیلم «آژانس شیشهای» ساختید، یعنی فیلمهایی را انتخاب کردید که در تاریخ سینمای ما ماندگار هستند. آیا انتخاب قیصر صرفا به دلیل علاقه به سینما بوده است؟
همه این سوژهها حین کار خبرنگاری ساخته شد و به ذهنم رسید. مستند «قیصر، ۴۰ سال بعد» مربوط به زمانی است که من سالها به فیلمسازی علاقه داشتم اما فرصتی فراهم نمیشد. حتی قبل از کار خبرنگاری علاقه اصلی من به فیلمسازی بود، اما دست روزگار مرا به سمت خبرنگاری کشاند. در یکی از همین سوژههای خبری که پیگیری میکردم به عیادت عباس شباویز تهیهکننده فیلم «قیصر» رفته بودم که در بیمارستان کسری بستری بود. آن روز که به عیادت شباویز رفتیم، هماهنگ کردم که مسعود کیمیایی هم بیاید. در دوران خبرنگاری از این کارها زیاد انجام میدادم، برای اینکه بازخورد خبر بیشتر شود و دیده شود هماهنگ میکردم تا کسی که مثلا با آن شخص همکاری و خاطره داشته هم بیاید و این دیدارهای مشترک شکل بگیرد.
آن روزی که با مسعود کیمیایی به دیدن شباویز در بیمارستان کسری رفتیم، به واسطه دیالوگهایی که بین این دو نفر رد و بدل میشد به ذهنم رسید این مستند را در چهلمین سال ساختش بسازم؛ به چند دلیل، یکی اینکه «قیصر» یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینماست که جریانساز بوده و متفاوت از فیلم های رایج زمانش بود و یک فضای جدیدی بهوجود آورد. دوم اینکه از معدود فیلمهای آن زمان بود که همه عواملش به جز یکی دو نفر بقیه در قید حیات بودند و اکثر آنها هم در ایران و در دسترس بودند.
به همین دلیل بعد از اینکه از بیمارستان آمدیم این پیشنهاد را به عباس شباویز دادم که خیلی استقبال کرد، با مسعود کیمیایی هم مطرح کردم، او هم استقبال کرد. به دلیل وضعیت عباس شباویز خیلی سریع بعد از ترخیص او از بیمارستان قرار اصلیمان که جمع شدن عوامل اصلی در منزل شباویز بود، گذاشتیم و به دلیل اینکه شباویز بیماری سرطان داشت و باید زودتر این اتفاق میافتاد، خیلی به سرعت شروع به کار کردیم. شانسی که داشتم این بود که مازیار پرتو که سالها بود مقیم خارج از کشور شده بود، در آن مقطع در ایران بود و ما اولین قرارمان را با مسعود کیمیایی، منوچهر اسماعیلی، مازیار پرتو و جمشید مشایخی در منزل عباس شباویز گذاشتیم.
کار از آنجا آغاز شد و بعد در ادامه با مسعود کیمیایی به لوکیشنهای فیلم رفتیم که لوکیشن اصلی همان محله امامزاده یحیی بود. در مرحله بعد با عباس شباویز و عبدالله علیخانی به سینماهای نمایشدهنده فیلم رفتیم و درباره بحث اکران فیلم صحبت کردیم. در یک مرحله هم به سراغ کسانی رفتیم که در «قیصر» بودند اما در آن جلسه اصلی خانه شباویز حضور نداشتند، مثل بهمن مفید، جلال پیشواییان، اکبر معززی، پوری بنایی و ناصر ملکمطیعی که این دو نفر خیلی سخت جلوی دوربین حضور پیدا کردند و تقریبا یک سال پیگیرشان بودم. یکی دیگر از کسانی که در این فیلم حضور دارد، اسفندیار منفردزاده است. او جزو اولین کسانی است که در تاریخ سینمای ایران، به صورت حرفهای شروع به ساختن موسیقی فیلم میکند که بخش زیادی از موسیقی فیلمهای شاخص تاریخ سینمای ایران که در ذهنهایمان باقی مانده است، از کارهای شاخص منفردزاده است. او یکی از کسانی بود که تلاش کردم در این فیلم حضور داشته باشد و با وجود اینکه در استکهلم زندگی میکرد، ارتباط برقرار شد و او این همکاری را با من داشت تلفنی صحبت کردیم و خودش طبق کادری که میخواستم جلوی دوربین نشست و از طریق یک مسافر تصاویر را فرستاد.
در ادامه با سینماگران درباره این فیلم و تاثیرگذاری آن صحبت کردم. در واقع تلاشم این بود به سراغ آدمهای تاثیر گذار تاریخ سینما بروم مثلا علی کسمایی به عنوان پدر دوبله ایران جلوی دوربین آمد، به سراغ چنگیز جلیلوند رفتم، با عزتالله انتظامی، اصغر بیچاره، علی معلم، سعید راد، محمد متوسلانی، امین تارخ، پرویز نوری، سیروس الوند، حمید نعمتاله و فاطمه معتمدآریا صحبت کردیم. سعی کردم همه طیفها درباره «قیصر» اظهار نظر کنند. حتی در تیتراژ پایانی مردم درباره «قیصر» صحبت میکنند.
دلیل خاصی داشت که بنایی و ملکمطیعی جلوی دوربین نمیآمدند؟
بله، خصوصا ناصر ملکمطیعی با این موضوع که شخصیت اصلی کار وثوقی است و خودش حضور ندارد، مسئله داشت و در واقع این احترام را برای او قائل بود که در غیابش جلوی دوربین مستندی درباره فیلمی که بازیگر اصلیاش او بوده، حضور پیدا نکند که در نهایت راضی شد حضور کوتاهی داشته باشد.
خیلی سعی کردم همه کسانی که در «قیصر» بودند در این مستند هم حضور داشته باشند، زمانی که دوباره عباس شباویز در بیمارستان بستری شده بود، با عباس کیارستمی به دیدنش رفتیم و در آنجا با کیارستمی که تیتراژ «قیصر» را ساخته بود و یکی از پوسترهایش را طراحی کرده بود صحبت کردم که پس از فوت شباویز گفت دیگر انگیزهای برای این کار ندارد و کلا اهل آمدن مقابل دوربین نیست، در نهایت همان صدای ضبط شدهاش را در تیتراژ پایانی فیلم استفاده کردم. بهروز وثوقی هم بنا به دلایل شخصی که داشت مقابل دوربین این کار حاضر نشد.
فیلم «قیصر» در سال ۱۳۴۸ ساخته و اکران شده است. به نظر شما دلیلش چیست که بعد از ۵۲ سال، هنوز هم وقتی از فیلم «قیصر» حرف میزنیم برای مردم جالب است؟ با اینکه کیمیایی قبل از انقلاب فیلمهای دیگری هم ساخته که بسیار مورد توجه بوده مثل «گوزنها».
به نظر من چند دلیل دارد، یکی اینکه «قیصر» با جریان رایج فیلمهای آن زمان متفاوت بود. دوم اینکه به هر حال خود بهروز وثوقی جزو بازیگران محبوب مردم است و سوم موضوع فیلم که قهرمانی داشت که خودش به تنهایی میخواهد از ناموسش دفاع کند؛ همه اینها دست به دست هم داد و باعث موفقیت «قیصر» شد و هنوز هم این محبوبیت ادامه دارد. فکر میکنم هنوز هم از لحاظ تعداد بلیت فروختهشده، جزو چند فیلم پرمخاطب تاریخ سینما باشد و اگر با توجه به جمعیت آن زمان محاسبه کنید، نشان میدهد که اتفاق خیلی بزرگی است که این فیلم هنوز هم جزو فیلمهای پرمخاطب تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
در فیلم اشاره میشود که در آن زمان کسانی بودهاند که ۵۰ یا صد بار بلیت خریدهاند و فیلم را دیدهاند. آیا این اغراق نبود؟
نه. درباره سینماها کسی که میتوانست خیلی به ما کمک کند، عبدالله علیخانی بود که در زمان اکران «قیصر» در یک شرکت پخش کار میکرد و اشراف خیلی زیادی روی سینماها داشت. او با ما همراه شد و به دیدن آدمهای سن و سال داری رفتیم که در آن زمان سینمادار بودند. دو نفری که جلوی دوربین هستند، کسانی هستند که زمان اکران «قیصر» در سینما کار میکردند و کاملا حضور ذهن داشتند. ماجرای کسانی که ۵۰ یا صد بار بلیت فیلم «قیصر» را خریده و آن را تماشا کرده بودند، اصلا اغراق شده نبود و کاملا واقعیت داشت. آن زمان سینما مثل الان نبود که بروند یک سانس بنشینند و بعد سالن تخلیه شود. سینماداران قدیمی روایت میکردند که در سانسهای نمایش «قیصر» به قدری سالن شلوغ میشد که در پایان سانس به زور مردم را از سالن بیرون میکردند تا کسانی که برای سانس بعد بلیت خریده بودند بتوانند وارد سالن شوند و فیلم را ببینند.
فیلم «قیصر» در آن زمان مدتی توقیف شده بود. دلیل این توقیف چه بود؟
همانطور که در مستند گفته میشود «قیصر» به دلیل میزان خشونتی که دارد، مدتی توقیف بوده که پوری بنایی کمک میکند و با ارتباطاتی که داشته فیلم آزاد میشود.
آیا مستند «قیصر، ۴۰ سال بعد» در اکرانهایی که داشت با استقبال همراه شد؟
بله. البته طی روند ساخت فیلم عباس شباویز فوت کرد و متاسفانه به اولین اکران فیلم که در جشنواره سینماحقیقت بود، نرسید. فیلم در جشنواره سینماحقیقت خیلی مورد استقبال قرار گرفت و جزو فیلمهایی بود که تجدید سانس شد و در سالن اصلی سینما فلسطین دوباره نمایش داده شد. آن روز برای من به عنوان خبرنگار یکی از بهترین روزهای زندگیام بود که هم استقبال خیلی خوبی از فیلمم شده بود و هم یک تجربه خیلی متفاوتی برایم بود که داشتم نتیجه کارم را با حضور مردم میدیدم. منوچهر اسماعیلی، بهمن مفید و تعدادی از سینماگرها هم برای تماشای فیلم آمده بودند. پس از آن در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم فیلم به نمایش در آمد و استقبال خیلی خوبی شد، عرضه نسخه دی وی دی این کار در نمایش خانگی هم با استقبال همراه بود که همه اینها به تبع اسم فیلم «قیصر» و محبوبیت این فیلم بود، همچنین حس نوستالژی که همه با این فیلم داشتند باعث میشد که آن را ببینند.
و سخن آخر؟
به نظر من این مستند یک یادگاری شد برای کسانی که در این فیلم جلوی دوربین رفتند، خصوصا کسانی که فوت کردند، افرادی مثل عباس شباویز، مازیار پرتو، ناصر ملکمطیعی، جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، علی معلم، شاپور قریب، اصغر بیچاره، چنگیز جلیلوند و... جمعی که در حرفه خودشان جزو افراد شاخص بودند و حالا دیگر در بین ما نیستند.خوشحالم بعد از ۱۲ سال این مستند در روز ملی سینما توسط فیلیمو عرضه شد و بازخوردهای خیلی خوبی داشت.
زنده یادان عباس شباویز، جمشید مشایخی، مازیار پرتو، ناصر ملک مطیعی، بهمن مفید از عوامل فیلم «قیصر» و عزتالله انتظامی، علی کسمایی، شاپور قریب، علی معلم، چنگیز جلیلوند و اصغر بیچاره که از شاخصترین سینماگران تاریخ سینمای ایران هستند، در این فیلم حضور دارند.
همچنین مسعود کیمیایی، منوچهر اسماعیلی، پوری بنایی، اسفندیار منفرد زاده، جلال پیشواییان، اکبر معززی، سعید راد، فاطمه معتمدآریا، امین تارخ، پرویز نوری، محمد متوسلانی، سیروس الوند، حمید نعمتالله، عبدالله علیخانی، شهراد وثوقی و تهمینه میلانی دیگر سینماگران حاضر در این فیلم هستند.
در بخش پایانی این اثر صدای عباس کیارستمی و بهروز وثوقی نیز شنیده میشود.