کوروش نیک نصر مطرح کرد؛
موفقیت تلفیقها در موسیقی الکترونیک ایران حاصل تجربهگرایی است/ ابتذال در کلام پاپ باعث شد سراغ «شاهنامه» بروم/ به ترکیب موسیقی «مدرن» با ادبیات «مدرن» و «پست مدرن» فکر میکنم
یک نوازنده و آهنگساز میگوید: من به عنوان متقاضی مجوزم را بدون مشکل خاصی از ارشاد دریافت میکنم، اما اگر آن اثر منتشر نشود مجوز کار بعدی را به من نمیدهند. به نظرم این رویه کاملا اشتباه و نوعی سد ایجاد کردن در مسیر فعالیت هنرمند است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ارائه آثار ظاهرا تلفیقی نازل تنها بخشی از خروجی تلاش افرادی است که صرفا به بازار و مقوله فروش فکر میکنند. چنین وضعیت بغرنجی ایجاب میکند تا موزیسینهای همه سبکها، چه سنتی و پاپ و چه راک و جز و دیگر گونهها با دقت و وسواس بیشتری دست به ارائه آثار نو بزنند تا شاید به مرور سلیقه مخاطبان پس از گذشت مدت زمانی نه چندان کوتاه مرمت شود. شاید بتوان گفت آنچه به حل بروز مشکلات مذکور میانجامد تجربه گرایی هنرمندان عرصه موسیقی است. ریسکپذیری در انجام کارهای خلاقانه و ارائه آثار نو روحیهای است که هنرمندان کمی واجد آن هستند که البته این مورد هم دلایل متعددی دارد و مهمترین آنهاعدم حمایت متولیان و تهیه کنندگان حقیقی و حقوقی از چنین افراد و آثاری است.
کوروش نیک نصر (نوازنده گیتار و آهنگساز) یکی از موزیسینهای حال حاضر کشور است که تلاش دارد بدون حاشیه و بدون بهره بردن از ارائه اخبار حاشیهای و تبلیغات زرد به ارائه آثار نو بپردازد.
این نوازنده و آهنگساز در گفتگو با ایلنا از سبک و سیاق و نحوه فعالیتهایش گفت. او همچنین درباره تاثیر ادبیات ایران و استفادهاش از اشعار نو در آثارش توضیحاتی داد.
آثاری که تاکنون تولید کردهاید گویای این است که با تجربه گرایی و پرداختن به مقولات نو میانه خوبی دارید. از روحیه تجربه گرایانه بگویید.
در ابتدا باید بگویم که رسیدن به جایگاهی تجربه گرایانه روند دارد. وقتی تحقیق درباره کارهایی را شروع کردم که بخشی از آنها را مشاهده کردهاید، به نتایجی رسیدم که نمود آنها در آثارم قابل مشاهده است. من در واقع به ترکیب موسیقی مدرن با ادبیات مدرن و پست مدرن ایران فکر کردم. به هرحال این نوع موسیقی میراثی است که به سختی تا به اینجا آمده و به ما رسیده است.
آیا موزیسین، برای رسیدن به چنین جایگاههایی و در نهایت تولید آثار تجربه گرایانه در هر سبک، باید رویه موجود را دانسته و با علم بر اینکه قرار است به نوعی موسیقی و شاید سبک برسد، دنبال کند یا روال به شکل دیگری است؟
واقعیت این است که اساس این رویه اتفاقات است. یعنی نمیتوان برای رسیدن به نوعی موسیقی خاص روند مشخصی را درنظر گرفت. من نیز نمیتوانم آن را به صورت جز به جز توضیح دهم و مثلا بگویم برای ساخت فلان اثر این مراحل را ابتدا طی کردهایم تا به خروجی برسیم.
قطعهای دارید که خواننده آن کرد است. موسیقی این اثر فولکوریک نیست و شاید بتوان گفت رگههایی از راک در آن چشم میخورد. کلام خواننده نیز گاه شاید به رپ نزدیک میشود.
اثری که میگویید توسط همان دوست خواننده ساخته شده است. همکاری من با ایشان در کار دیگری رقم خورد. در ادامه هم توضیحاتی دادند و گفتند قطعه مذکور ده سال پیش ساخته شده و نیاز به تنظیم دارد. از من پرسیدند آیا تنظیم کارشان را به عهده میگیرم و من هم قبول کردم. در همان جلسه شروع به نواختن کردند و من خوشم آمد و گیتار بیس را برداشتم و همراهیشان کردم. این اتفاق آغاز همکاری ما بود. در ادامه با تعاملاتی که داشتیم و تمهیداتی که به کار گرفتیم اثر شکل گرفت و کامل و کاملتر شد.
اثر کردی «آخ باران»
جلال ملکشاه (شاعر) /یدی شاکری (وکال، دیوان) /یدی شاکری کورش نیک نصر (تنظیم)
کورش نیکنصر (گیتار بیس و گیتار الکتریک)
کامیار باتمانی (صدا)
پس میتوان گفت اساس و بستر اینگونه کارها، احساس نوازنده و قدرت بداهه نوازی و بداههپردازی اوست.
به هرحال موزیسین باید مایه این کار را در درون خود داشته باشد، یعنی آن احساس لازم باید در او وجود داشته باشد که با اثر، مفهوم و محتوای آن ارتباط برقرار کند. در ادامه این اتفاق است که اثر با تلاش و خلاقیت سازنده خلق میشود. من به لحاظ درونی چنین روحیهای داشته و دارم.
موسیقی الکترونیک و هر گونه مدرن دیگر، ظاهرا با موسیقی و ادبیات ایرانی سنخیتی ندارد. شما در آثارتان چطور این مقولات را به هم پیوند میزنید تا آنها را درهم آمیزید و اثری جدید خلق کنید؟
به هرحال من در ایران زندگی کردهام و به وفور موسیقی ایرانی و فولکوریک شنیدهام. این توجهات و مواجهات در مقطعی خط و ایدهای را به من دادهاند که پس از مدت زمانی منجر به ارائه آثاری شده اند. اینطور نبوده که با برنامهریزی کاری را انجام دهم. من تلاشم را کردهام و کارها شکل گرفتهاند و با بهترین نحوی که توانشان را داشتهام، انجام شدهاند. نتیجه این تلاشها، همان آثاری است که شما از آنها به عنوان تجربیاتی نو یاد میکنید.
«خوزستان»
شعر: نیما یوشیج (داروگ) /اجرا: کوروش نیک نصر/ موسیقی: کوروش نیک نصر
نمیتوان موسیقی شرق و غرب را تفکیک کرد، اما میتوانم بگویم در دهه چهل و پنجاه موسیقی الکترونیک به لحاظ تکنیکال وارد ایران شد و در حال پیشرفت هم بود، اما در دهه شصت و هفتاد واقعا موسیقی نداشتیم؛ که این خلاء به رویه موجود آسیبهای فراوان وارد کرد.
نگاهی به آثار تولید شده در موسیقی الکترونیک از گذشته تاکنون، ظاهرا گویای این است این سبک و سیاق در ایران پیشرفت چندانی نداشته، اگر چنین است دلیل یا دلایلش چیست؟
این کاستی محصول روند ناکارآمدی است که همواره وجود داشته و تقریبا همه ما به آن واقفیم. این روند از گذشته وجود داشته و شاید بتوان گفت دچار نوسان بوده. مثلا در دهه چهل و پنجاه موسیقی خیلی پیشرفت کرد. نمیتوان موسیقی شرق و غرب را تفکیک کرد، اما میتوانم بگویم موسیقی الکترونیک به لحاظ تکنیکال وارد ایران شد و در حال پیشرفت هم بود، اما در دهه شصت و هفتاد واقعا موسیقی نداشتیم؛ که این خلاء به رویه مذکور آسیبهای فراوان وارد کرد. در ادامه، در دهه هشتاد بود که موسیقی مقداری شکل گرفت و به آن توجه شد. موسیقی الکترونیک و البته دیگر موسیقیها و هنرها، حاصل روندی مقطعی هستند که فراز و فرودهای بسیار داشته.
با این حساب باید گفت موسیقی الکترونیک در ایران روند رو به رشدی نداشته به این دلیل که پرداختن به آن مقطعی بوده است. هرچند تعداد فعالان این عرصه در دنیای امروز کم نیست و خوشبختانه جشنوارههایی نیز با محوریت موسیقی الکترونیک برگزار میشود.
بله موسیقی الکترونیک در ایران افراد کاربلد و مستعدی دارد که بسیاری از آنها ناشناخته اند.
البته نمیتوان گفت موسیقی الکترونیک صرفا به دلیل توجهات مقطعی رشد چشمگیری نداشته است. موسیقی الکترونیک دانش مختص به خود را میخواهد و اینگونه نیست که صرفا با یک کیبورد و چند ساز الکترونیک و یک پرکاشن اثری بسازیم و نامش را موسیقی الکترونیک بگذاریم. از طرفی تلفیق و ترکیب موسیقی و ادبیات ایرانی با موسیقی الکترونیک (کاری که شما میکنید) نیز شناخت بالایی از مقولات مختلف را میطلبد.
اگر به موسیقی الکترونیک توجه نشده یا به قول شما پیشرفت چندانی نداشته، دلایلی چند وجهی دارد و یک عامل در این کاستیها دخیل نبوده است. بخش خیلی مهم این روند نحوه مدیریتهای دولتی است. موضوع این است که شرایطی یکسانی برای همه هنرمندان وجود ندارد که این مورد نیز یکی دیگر از عوامل عدم پیشرفت هنر و موسیقی کشور ماست. همه هنرها و امور دچار این چالش هستند. اینکه به بخشی از هنر ایران توجه میشود و بخشهای دیگر مغفول میمانند، نیز مشکلی دیگری است که وجود دارد. اگر نگاه جامعتر و دقیقتری داشته باشیم، متوجه میشویم که متاسفانه آن بخشهای مورد توجه نیز همیشه با مشکلاتی مواجه بوده و هستند. نمیخواهم خیلی تحلیلی به موضوع نگاه کنم که اگر اینطور باشد بحثمان خیلی طولانی خواهد شد، اما مثلا در هنر تذهیب ایران اگر وارد شویم، میبینیم در این بخش هنرمندان زیادی داریم که مستعد هستند، اما زیر بار فشار زندگی قرار دارند و روی آنها سرمایهگذاری نشده است. هنرهای دیگر هم همینطور است. مثلا نقاشی مینیاتور. همه هنرها. اینطور نیست که بگوییم فقط موسیقی مغفول مانده. این وضعیت حاصل ناکارآمدی جمعی است. عقیم ماندن هنر در ایران یک محصول است و حاصل نارکاآمدی است.
«long night/شب طولانی»
اثری دیگر از کوروش نیکنصر:
بسیاری از مخالفتهای موجود سرمنشاشان عدم دانش و شناخت کافی مسئولان ما در رابطه با سبکهاست. گاه میبینیم فلان مسئول از الفبای قضیه بیخبر است اما راجع به آن اظهارنظر میکند!
موضوع مهم دیگر اینکه، مسئولان مربوطه در وزارت ارشاد و دیگر بخشهای ذیربط همیشه نسبت به موسیقی الکترونیک و سبکهایی چون «راک»، «رپ»، «جز»، «بلوز» و باقی سبکهای غیر ایرانی جبهه دارند.
همه این موارد دلیلشان عدم شناخت است. بسیاری از مخالفتهای موجود سرمنشاشان عدم دانش و شناخت کافی مسئولان ما در رابطه با سبکهاست. گاه میبینیم فلان مسئول از الفبای قضیه بیخبر است اما راجع به آن اظهارنظر میکند!
کلا نسبت به موسیقیهای وارداتی نگاهها منفی است. مثلا در جشنواره موسیقی فجر میبینیم که سالنی کوچک و دورتر از مرکز اصلی رویداد را به «راک» و «جز» و باقی گونههای غیر ایرانی اختصاص میدهند. اما مثلا موسیقی پاپ سالن میلاد را دارد. موسیقی پاپ با درآمدزایی کلان روی پای خود ایستاده و این سبکهای دیگر هستند که حمایت میخواهند.
بله بارها شاهد این اتفاقها بودهایم.
«shain»
اثری دیگر از کوروش نیکنصر در ژانر موسیقی الکترونیک:
موسیقی الکترونیک ما تا چه حد به استانداردهای جهانی نزدیک است؟
من در این سبک با دوستان زیادی در تماس هستم و در جریان اتفاقاتش قرار دارم، بر همین اساس با وجود همه کمبودها، نظرم این است که موسیقی الکترونیک نسبت به سبکهای دیگری پیشرفت بیشتری داشته. است.
میتوان گفت تلفیقات درستتری در این سبک و سیاق وجود داشته.
به این دلیل که موسیقی الکترونیک حاصل تجربه گرایی است. اصلا بخشی از موسیقی الکترونیک در جهان از اساس حاصل تجربه گرایی است. این تجربه گرایی وجود داشته و ادامه یافته و حال به محتوایی رسیده که مرجعیت دارد. اما در کل موسیقی و البته هنر چیزی نیست که قابلیت تجربه کردن نداشته باشد. در این زمینه هیچ پایان و انتهایی وجود ندارد و هرجای آن که وارد شوید اول راه است و هیچ پایانی وجود ندارد. به تعداد هر فرد دیدگاه وجود دارد.
موسیقی تلفیقی چند سالی است مورد توجه است اما معمولا به غلط. درآمیختگی بیاساس موسیقیها و سازبندیهای سلیقهای و تنظیماتی که صرفا گوش آزار هستند، ناشی از چیست؟
اگر موفقیتی در این زمینه نبوده به این دلیل است که نگاهی پژوهشی به موضوعات مرتبط، وجود نداشته. زمانی که فعالیتهای آکادمیک نداریم، پژوهشی هم وجود نخواهد داشت. مثلا اگر توجه کنید میبینید که سیستم آموزشی در اروپا و آمریکا به گونهای است که روی آن سرمایهگذاری شده است. آنها از سه سالگی روی بچهها سرمایهگذاری میکنند. آنها اول از همه استعدادیابی میکنند و در چنین حالتی بچه از هفت سالگی میداند باید چهسازی را بنوازد. در چنین سیستمی نحوه فعالیت و تاحدودی سبک بچهها مشخص میشود و تمام عمرشان را در یک مسیر مشخص قدم برمیدارند. حتی اگر چنین افرادی در موسیقی موفق نباشد، بر اساس روندی که آمده و رشد کرده در یک هنر دیگر موفق میشود.
شما طی فعالیتهایتان به اشعار شاهنامه میپرداختهاید؛ آنهم نه با سازها و آواز ایرانی. چه شد به سراغ شاهنامه رفتید؟
شاهنامه برای من پروژه بزرگی است. دلیل رفتنم به سراغ ادبیات غنی ایران و شاهنامه فرودسی، ابتذالی است که به لحاظ کلام در موسیقی پاپ ما وجود دارد؛ وگرنه هنر در ذات خودش به هیچ وجه مبتذل نیست و نمیتواند اینگونه باشد. اساس روند ساخت یک اثر هنری نگاه هنرمند به موضوع است. این هنرمند است که از یک اتفاق و موضوع ساده اثری هنرمندانه ارائه کند. نمیتوانم از ادبیات بگویم و کلام را به کار میگیرم چون فکر میکنم به ساحت ادبیات توهین میشود. کلام مبتذل که وارد قضیه میشود، تاثیرات بد هم نمایان میشوند. می بینید که خیلیها مشغول فعالیت هستند و مجوز هم میگیرند و خروجیها هم مشخص است. این یک روند است. اگر به موسیقی کوچه بازاری هم نگاه کنید متوجه میشوید این وضعیت وجود داشته است.
پرداختن به پروژه شاهنامه فردوسی چگونه برایتان رقم خورد؟
دوستی دارم به نام خانم سارا عباسپور که شاهنامهپژوه هستند و مدتهاست در این زمینه فعالیت میکنند. ایشان گفتند من چنین پروژهای دارم و صحبتها برای همکاری انجام شد. خانم عباسپور گفتند میخواهم کاری را شروع کنم، اما نه با محتواهایی که شاهدشان هستیم. ایشان فردی کاربلد و پرتلاش هستند که متاسفانه به کارها و فعالیتشان توجهی نمیشود و آنطور که باید شناخته نشدهاند. از طرفی میدانیم که شاهنامه میراث ادبی کشور ماست و دود چراغها خورده شده تا آثار با ارزشش به دست ما برسد. شاهنامه به نوعی تاریخ کشور است. در واقع میتوان گفت شاهنامه مادر زبانی است که حال به واسطه آن باهم صحبت میکنیم.
پروژه شاهنامه و توضیحات مربوط به آن را برای دانشگاه کمبریج که بنیاد فردوسیشناسی دارد، فرستادهام و مسئولان مربوطه هم خیلی استقبال کردند. حال نیز در حال مذاکرهایم.
پروژه شاهنامه تا چه حد توسط شما در حال کامل شدن است و چقدر زمان لازم دارد؟
بسیار مشتاق هستم که این پروژه را ادامه دهم و به تکمیلش بپردازم اما این کار حمایت و سرمایه زیادی میخواهد. به نظرم از آغاز تا پایان این پروژه حداقل سه تا پنج سال زمان میخواهد. من البته طرح مورد نظر و توضیحات مربوط به آن را برای دانشگاه کمبریج که بنیاد فردوسیشناسی دارد، فرستادهام و مسئولان مربوطه هم خیلی استقبال کردند. حال نیز در حال مذاکرهایم و هنوز جوابی قطعی به من نداده اند. امیدوارم به نتایج خوبی برسیم.
«شاهنامه خوانی»
/موسیقی کوروش نیکنصر با خوانش سارا عباسپور/بخش گیومرت؛
اینکه هنرمندان ایرانی با تهیهکنندگان غیرایرانی در بازار جهانی وارد همکاری میشوند، اتفاق خوبی است؛ اما در عین حال اخطاری است به عدم حمایت از آثار فاخر داخلی از سوی مسئولان. چرا از آثار با کیفیت و مبتنی بر تحقیق و پژوهشهای هنری و ادبی حمایت نمیشود؟
سطح دانش مردم است که هنر یک جامعه را شکل میدهد. این رابطه علت و معلولی است و نمیشود خواست جامعه را نادیده گرفت. اما نحوه مدیریت سرمایه و شیوه نگرش آنهایی که این جریان را مدیریت میکنند هم موضوع بسیار مهمی است. اتفاقا من با دونفر از همین جریان سازان موسیقی در ارتباطم که سرمایه گذاران مطرحی هم هستند. پارسال صحبتهایی با هم داشتیم. اول اینکه آن دوست سرمایه گذار به من گفت تو پیر هستی و برای این مارکت مناسب نیستی! در حالیکه من در دهه چهل زندگیام هستم. متاسفانه چنین رویکردهایی وجود دارد. مثلا به برخی خوانندگان جوان پاپ اجازه نمیدهند که ازدواج کند! چرا؟ به این دلیل که اگر این اتفاق بیفتد او تعداد زیادی از طرفداران دخترش را از دست میدهد!
همین جریانسازان یا سرمایهگذاران هستند که به خوانندگان قول مجوز میدهند و آن را دریافت میکنند. گویا در این بخش لابیهایی هم وجود دارد که منجر به چنین اتفاقاتی میشود.
اتفاقا یکی از همان آقایان سرمایهگذار گفت کاری به مجوز نداشته باشم. گفت آثارت را بده و ما مجوزشان را میگیریم. واقعا مجوز گرفتن برای من دشوار نیست، چون کاری نمیکنم که در اینباره نگرانیهایی داشته باشم و به من سخت بگیرند. من معمولا اشعار شاعران معاصری چون شاملو، منوچهر آتشی و فروغ فرخزاد و دیگران را دستمایه قرار میدهم که این هنرمندان همگی کتاب آثارشان قبلتر مجوز گرفته و چاپ شده است. یادمان نرود که آثار شاعران معاصر سخت به دست ما رسیده، خون و دلهای بسیاری خورده شده تا شاعران توانستهاند این ادبیات را حفظ کنند و کتابهایشان ماندگار شود و امروز به دست ما برسد. آن آثار به دست ما سپرده شده، اما واقعیت این است از هرکس بپرسید کتاب شاملو چند صفحه است نمیداند! این موارد و کاستیها مرا بر آن داشت تا تلاشم را بکنم و جامعتر به قضیه بنگرم.
بهرهگیری از ادبیات کلاسیک و نو ایرانی در هر سبکی قابل توجه و قابل احترام است. اما موزیسینهای کمی به سراغ شعر معاصر یا همان شعر نو رفتهاند. چه شد به سراغ ادبیات معاصر و شعر نو رفتید، آنهم در موسیقی الکترونیک که ظاهرا سنخیتی با فرهنگ و ادبیات ما ندارد؟
به نظرم شعر نو برای بهرهگیری در موسیقی پتانسیل خیلی زیادی دارد. خیلی از آثار من هنوز بیرون نیامدهاند و شنیده نشدهاند. تمرکز شخصی من اتفاقا روی همین موضوع بوده است. اینکه سراغ موسیقی فولکوریک و کردی رفتهام، اتفاقی شکل گرفته است. در پلان اولیه من، برنامهای برای انجام چنین کارهایی وجود نداشته است. قالبی که در موسیقیام روی آن کار میکنم شعر نو است.
«بداهه»
اثری از کوروش نیکنصر:
بسیار از هنرمندان عرصه موسیقی سراغی از اشعار نو نمیگیرند به این دلیل که وزن و عروض ندارد و آهنگین نیست.
برخلاف آنچه برخی میگویند اتفاقا شعر نو آهنگین است. هر کلمهای برای خودش وزن و آهنگ دارد.
شاید این هنر موزیسین است که باید آن وزن و ریتم را پیدا کند.
درست است. نگاه و تلاش من این بوده که از وزن کلمات استفاده کنم. تفاوت موسیقی شرق و غرب ما به لحاظ موزیکال همین است. در موسیقی غربی ممکن است برای پرداختن به یک کلمه از سه نت مختلف استفاده کنید، در صورتی که در موسیقی ما چنین نیست. در موسیقی ما برای یک کلمه نهایتا از یک یا دو نت استفاده میشود. آواشناسی مقوله مهمی است که اصلا به آن توجه نمیشود.
تاکیدات غلط در کلام و شعر نیز حاصل همین بیتوجهیهاست. آثاری داریم که حتی توسط خوانندگان مطرح غلط خوانده شدهاند!
بله آکسانگذاری غلط روی آواها، هجاها و حتی حروف نتیجه کم دانشی و بیتوجهی به مقولات مهم در موسیقی و شعر است.
با توجه به انواع موسیقیها در هر سبک، کار شما برای پرداختن به ادبیات فاخر، همچنین تلفیق و ترکیب آن با موسیقی الکترونیک بسیار دشوار است. آیا قصد دارید فعالیت در همین مسیر را ادامه دهید؟
رویهای که پیش گرفتهام ادامه خواهد داشت؛ یا اینکه نباید کاری را شروع کرد یا اینکه اگر این اتفاق افتاد باید تا آنجا که جان و توانش هست، آن را ادامه دهیم. متاسفانه حمایتی وجود ندارد. نمیخواهم بگویم کار خیلی ویژهای انجام میدهم و قطعا افرادی زیادی هستند که از من بهترند و خودم آنها را میشناسم. به هرحال هرکس نگاهی دارد و نمیتوانیم بگوییم چون فلانی با محتوای دیگری کار میکند، دیگری را نادیده بگیریم. مغفول ماندن موضوع، قضیه را دشوار میکند.
اگر میخواهید حمایت شوید باید با یکی از سرمایهگذاران یا تهیهکنندگان تعامل و لابی کنید. البته خیلیها تن به چنین مذاکرات و همکاریهایی نمیدهند حتی اگر مجوز نگیرند.
مجوز گرفتن کار سختی نیست. بله شما اثرت را میفرستی یا در سامانه قرار میدهی و چند روز بعد در صورت موافقت مجوز صادر میشود. منتهی یک مشکل اساسی در این میان وجود دارد که مشکل ساز است. من به عنوان متقاضی مجوزم را بدون مشکل خاصی از ارشاد دریافت میکنم، اما اگر آن اثر منتشر نشود مجوز کار بعدی را به من نمیدهند. به نظرم این رویه کاملا اشتباه و نوعی سد ایجاد کردن در مسیر فعالیت هنرمند است. من سال گذشته به ارشاد رفتم و از تمام جزییات مطلع شدم.
اگر کسی بخواهد آلبوم منتشر کند چه؟
اگر فردی برای دریافت مجوز آلبوم اقدام کند، حتما باید ناشر داشته باشد. یعنی اگر فردی به صورت مستقل برای دریافت مجوز آلبوم اقدام کند تا آن را حتی در صفحه شخصیاش قرار دهد، به او مجوز نمیدهند. کسی باید برای دریافت مجوز اقدام کند که ناشر داشته باشد و او را ضمن ارائه آلبوم معرفی کند.
اگر فردی آلبوم داشته باشد و ناشر نداشته باشد، کارش باید گوشهای بیفتد و خاک بخورد؟
اگر فرد بگوید میخواهم آلبوم بدهم اما ناشر ندارم، میگویند اثرت را به صورت تک آهنگ ارائه کن. تک آهنگ هم که ارائه شود، میگویند اول آن را به انتشار برسان، بعد برای دریافت مجوز تک آهنگ بعدی اقدام کن! واقعا این چه رویهای است؟! یعنی هنرمند حتما باید پیش از نشر آلبوم قطعات را منتشر کند؟ چرا؟ شاید من آهنگساز بخواهم کل قطعات یک آلبوم را یک جا بیرون بدهم. واقعا نمیدانم پشت چنین تفکرات و اعمالی چه سیاستهایی قرار دارد.
حدود شش، هفت اثر از من در بازار جهانی منتشر شده است. در بازار جهانی جدا از بحث تبلیغات شایسته سالاری هم مطرح است که به ماندگاری آثار کمک میکند و البته برخی کارها از دور خارج میشوند.
از آثار آماده نشرتان بگویید.
سیاست کاری من اینگونه است که تقریبا هر ماه یک آهنگ منتشر میکنم. نه در ایران. من با قانون کپی رایت جهانی کار میکنم و طی این روند حدود شش، هفت اثر از من در بازار جهانی منتشر شده است. در بازار جهانی جدا از بحث تبلیغات شایسته سالاری هم مطرح است و این اتفاق است که به ماندگاری آثار کمک میکند و بر همین اساس است که برخی کارها از دور خارج میشوند. به نظرم اثر هر موزیسینی بیشتر شنیده شود به این معناست که نگاه ملموستری داشته که توانسته با جامعه و مخاطبان ارتباط بهتری برقرار کند.
گفتگو: وحید خانهساز