خبرگزاری کار ایران

شکستن مرزهای ژانری سبب توجه به داکیودرام‌ها شد/ سینمای مستند و داستانی هر دو گرفتار آفت جشنواره هستند

شکستن مرزهای ژانری سبب توجه به داکیودرام‌ها شد/ سینمای مستند و داستانی هر دو گرفتار آفت جشنواره هستند
کد خبر : ۱۱۲۹۰۵۰

روند رو به بهبود سینمای مستند منجر به بروز ژانرهای متفاوت در این گونه سینمایی شده است. در این میان داکیودرام‌ها با بهره‌گیری از روایت و داستانی که بر اهمیت اجتماعی یک مساله تمرکز دارد، مساله‌ای را به شیوه دراماتیک مورد کنکاش قرار می‌دهند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، از همان روزهای نخستین اختراع سینما، شور و اشتیاق بشر برای نمایان ساختن جلوه‌هایی از حقیقت با آمیزه‌ای از درام روی پرده نقره‌ای وجود داشته است، از این رو مستندهای سینمایی پدید آمدند. مستندها را می‌توان قالبی سینمایی دانست که حقایقی را از زبان زاویه دید پدیدآورندگان خود بیان می‌کنند. «رابرت فلاهرتی» مستندساز آمریکای بر این باور بود: مستند باید در پی نقل ماجراهای واقعی قابل اطمینان باشد و در عین حال قابلیت جذب تماشاگر را نیز داشته باشند. 

سینمای مستند پیش از انقلاب ایران را می‌توان در دو دسته تقسیم‌بندی کرد: گروه نخست، فرهنگ و هنری‌ها، افرادی مثل خسرو سینایی و منوچهر طیاب بودند. آن‌ها بیشتر نگران انتقال دیدگاه خود در فرم و بیانی سینمایی بودند درحالیکه دسته دوم یعنی مستندسازان تلویزیونی، یک موضوع را در کانون توجه خود قرار می‌دادند. 

اگرچه سینمای مستند به حیات خود پس از انقلاب ادامه داد اما تا دهه ۸۰ به توفیقی دست نیافت. در آن دهه، جزیره کیش میزبان اولین جشنواره مستند سینمای ایران بود و فیلم‌های مستند توانستند به عرصه جشنواره‌های سینمایی ایران وارد شوند. کامران شیردل، سرپرستی جشنواره را برعهده داشت، برگزاری این رویداد سینمایی عاملی بود تا مستندسازان جوان از دیده‌شدن آثار خود اطمینان حاصل کنند. 

برگزای این جشنواره‌ها عاملی برای رشد کمی مستندسازی در ایران بود. نه تنها ساخت آثار مستند از منظر کمی افزایش یافت بلکه سوژه‌های جدید و موضوع‌های قدیم با بیانی جدید مورد توجه مستندسازان قرار گرفتند. این سیر تکاملی در این روزها هم ادامه دارد و منجر به تخصص‌گرایی در ساخت مستندهای سینمایی شده است. 

درام در مستند کارکردی جدی‌تر گرفته است

هرچه زمان سپری می‌شود، ژانرها و تکنیک‌های جدیدی در عرصه سینمای مستند پدید می‌آیند. «داکیودرام»‌ها یا همان درام‌مستندها، بیشتر در سینمای مستند به وفور یافت می‌شوند. این آثار با بهره‌گیری از روایت و داستانی که بر اهمیت اجتماعی یک مساله تمرکز دارد، آن مساله را به شیوه دراماتیک مورد کنکاش قرار می‌دهند. 

در ادامه روند رو به بهبود سینمای مستند و ژانرهای این گونه سینمایی، وضعیت اکران آثار نمایشی مستند بهبود یافت و این آثار توانستند روی پرده بزرگ سینماها بروند. به عنوان مثال اگرچه مستندهایی مثل «از صفر تا سکو»، «جایی برای فرشته‌ها نیست» و «اسرار دریاچه» در قالب و ژانرهایی مختلف داستان خود را روایت می‌کنند اما از فرصتی برای اکران برخوردار شدند و مورد اقبال مخاطبان نیز قرار گرفتند. همچنین حضور آثار متعدد ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی مختلف را می‌توان از دیگر عوامل روند صعودی مستندسازی سینمای ایران دانست. 

سام کلانتری (مستندساز) درباره سینمای مستند توضیح می‌دهد: براساس کتاب «بیل نیکولز»، ژانر در سینما تکلیف مشخصی دارد و از مستند «مشاهده‌گر» تا به «اجتماعی» و «شاعرانه» می‌رسد. یک مستند سینمایی در جشنواره فیلم «برلین» یا «لوکارنو» (جشنواره‌ای در سوئیس و از رویدادهای مهم سینمایی اروپا به حساب می‌آید) با سینمای داستانی یا انمیشین رقابت می‌کند و موفق به کسب جایزه می‌شود. این یعنی مرزهای و گونه‌های سینمایی تغییر کرده، مرزهای ژانری در دنیای امروز مخدوش شده اما این خدشه‌ها منفی نیست. 

این مستندساز درباره وضعیت کمی و کیفی ساخت داکیودرام‌ها در سینمای ایران گفت: پاسخ به این دست پرسش‌ها مبتنی بر آمار است. وضعیت سینمای مستند به دلیل تغییر شکل سینما در جهان و شکستن مرزهای ژانری و گونه‌های فیلمسازی بهبود یافته است. حضور درام در فضای مستند نسبت به سال‌های گذشته تغییر کرده و ساختارهای دراماتیک در فیلم‌های مستند، کارکردی جدی‌تری دارد. 

کارگران مستند «جایی برای فرشته‌ها نیست» معتقد است؛ دیدگاه مخاطبان عام نسبت به سینمای مستند مثل گذشته نیست و شاید این تغییر دیدگاه به سینمای مستند کمک کرده تا فضای موجود شکل بگیرد.

به گفته وی، با توجه به اینکه علاقمندی به ساختار سینمای مستند نسبت به دهه‌های گذشته بیشتر شده، نمی‌توان این موضوع را کتمان کرد که فضای دراماتیک نسبت به گذشته در این دست آثار نمایشی بیشتر است. 

مستندهای ورزشی بستری برای بیان موضوعات دیگر

ورزش و سینما را می‌توان دو پدیده اجتماعی نوین و مهم دانست که در زندگی بشر نقش تاثیرگذار هستند. این دو اگرچه در ظاهر تفاوت‌های ساختاری بنیادی با یکدیگر دارند اما با یک نگاه کلی می‌توان به شباهت‌های این پدیده‌ها رسید. در این میان درام، مهم‌ترین ویژگی مشترک میان پرده نقره‌ای و میادین ورزشی است. سینما بر پایه درام‌های یونانی بنا شد و میادین ورزشی نیز شاهد صحنه‌های دراماتیک مثل مرگ ورزشکاران، شکست در فینال مسابقات ورزشی، اشک و لبخندها بوده‌اند که هرکدام می‌توانند به نحوی یادآور صحنه‌های دراماتیک سینمایی باشند. مستندهای ورزشی از ظرفیت بالایی برای خلق موقعیت دراماتیک برخوردار هستند و می‌توانند نگاهی فراتر به رشته، قهرمان یا رویدادهای ورزشی داشته باشند. 

بررسی آثار مستند نشان می‌دهد، مستندهایی ورزشی سینمایی بزرگی در سینمای جهان مثل مستند «مارادونا» به کارگردانی «آصف کاپادیا» مستندساز دو رگه هندی-انگلیسی ساخته می‌شوند که گواه بر پتانسیل این گونه سینمایی هستند. آثاری که پرتره و ورزش را با یکدیگر درمی‌آمیزند و مخاطبان متعددی را جذب خود می‌کنند. گرچه این دست آثار در ایران گستردگی زیادی ندارند. محمد حمیدی‌مقدم (مدیر مرکز گسترش سینمای مستند) در مصاحبه‌ای به خبرآنلاین گفته است: سینمای ایران از مستندهای ورزشی فاصله گرفته است، مستندهای ما خیلی بیشتر در حوزه جشنواره‌ها کار می‌کنند. این همان پدیده یا آفتی است که در حوزه سینمای داستانی هم داریم. یک فیلم می‌تواند هم جشنواره‌ای باشد هم وارد گردش اقتصادی و بازار فروش جهانی شود. وقتی این گونه‌ها و طعم‌ها کنار هم قرار بگیرد، ما دارای پکیجی می‌شویم که در حوزه فروش دستمان باز است. 

اما کلانتری که سابقه ساخت مستند ورزشی در کارنامه هنری خود را دارد در ارتباط با مستندهای ورزشی توضیح داد: ورزش وسیله‌ای برای بیان مشکلات می‌شود؛ برای مثال مستند جایی برای فرشته‌ها نیست، مشکلات زنان در دل یک جامعه را روایت می‌کند. وقتی فیلمساز ذهنش درگیر یک سوژه یا قصه می‌شود، تلاش می‌کند تا آن را به تصویر برگرداند. این موضوع می‌تواند یک رویداد ورزشی یا رخداد اجتماعی باشد. من خود را یک فیلمساز ورزشی نمی‌دانم؛ مستند ورزشی را که ساخته‌ام یک تجربه است. 

محدودیت‌های مالی عاملی برای فقدان برخی ژانرهای مستند

با وجود آنکه در سال‌های اخیر مستندهای قابل‌قبولی ساخته شده‌اند اما به نظر می‌رسد سینمای مستند ایران نتوانسته است از منظر کمی به آثار بیشتری در مستندهای ورزشی دست یابد. سرمایه‌گذاری در سینمای مستند در دو دسته قابل تقسیم‌بندی است: نخست برخی مراکز خاص که هزینه ساخت آثار مستند را تامین می‌کنند و گروهی که با هزینه شخصی به سراغ سوژه مدنظرشان می‌روند. افزایش روز به روز هزینه‌های ساخت و شکست در بازگشت سرمایه نیز از عواملی هستند که در محدود بودن آثار مستندهای ورزشی در ایران نقش دارند. 

همچنین سودآوری اندک این آثار در مقایسه با سینمای داستانی سبب می‌شود تا کمتر سرمایه‌گذاری، دست روی این سوژه‌ها بگذارد. اگرچه مستندهایی مثل «جایی برای فرشته‌ها نیست» و «از صفر تا سکو» توانستند در سالن‌های سینما نمایش داده شوند اما تعداد مستندهای ورزشی تولید شده نسبت به تعداد آثاری تولیدی مستند بسیار ناچیز است. اگر هم فرصت اکران در اختیار این آثار قرار گیرد، سالن‌های کمتر و بدترین زمان به آنها اختصاص داده می‌شود. کلانتری در ارتباط با این موضوع باور دارد: ساخت مستندهای ورزشی در ایران به ممارستی از منظر امکانات حرفه‌ای یا تکنیکال نیاز دارند. برای ساخت یک مستند ورزشی به دوربین‌ها و لنزهایی نیاز است که هزینه تامین هنگفتی دارند. ساخت مستند ورزشی ساده نیست. 

طی سال‌های اخیر، فیلم مستند داستانی به عنوان یکی از شیوه‌های مستند سازی، مورد توجه تولیدکنندگان و مخاطبان سینما و تلویزیون قرار گرفته است. شاید بتوان دلیل اصلی این گرایش را، حس واقعی بودن فیلم مستند و توجه به تاثیرگذاری بیشتر بر بیننده به وسیله بازسازی مجدد اتفاقات دانست. لازمه تولید یک فیلم مستند داستانی خوب، علاوه بر شناخت قراردادها و شیوه‌های مستندسازی، تسلط بر قواعد داستان گویی است. کارگردان مستند «از خانه شماره ۳۷» تصریح کرد: اگرچه ورزش فی‌نفسه درام دارد اما این درام تصویری نیست، مگراینکه یک فیلمساز بتواند به درستی به آن نزدیک شود؛ بنابراین نیاز به یک موضوع با بستر دراماتیک وجود دارد. اگر یک فیلمساز بتواند آنچه در ذهن دارد به نمایش بگذارد، در ساخت اثر خود موفق خواهد شد. من بازهم تاکید می‌کنم، دو مبحث تکنیکال و عدم تسلط در خلق یک موقعیت دراماتیک از عواملی هستند که ساخت مستند ورزشی را سخت می‌کنند. 

کلانتری درباره تلفیق درام سینمایی و ورزشی تصریح کرد: تماشاچیان در ورزش درام می‌بینند، اگر یک فیلمساز بتواند درام ورزشی را بر درام سینمایی سوار کند، می‌تواند موقعیتی جذاب بیافریند اما این موضوع به ممارست و صبر نیاز دارد. اتفاقات دراماتیک در دنیایی واقعی در بستر زمان صورت می‌گیرد ولی در دنیای فیلم‌های داستانی تنها ۹۰ دقیقه برای بیان آن وقت در دسترس است. به عنوان مثال، مستند جایی برای فرشته‌ها نیست در بازه زمانی دو و سال نیم ساخته شد و من به عنوان فیلمساز نیاز داشتم که دراماتیزه کردن اتفاقات را به یکدیگر گره بزنم. 

سخن پایانی

میرزا ابراهیم‌خان صحاف باشی، نخستین تصاویر فیلمبرداری شده با دوربین را در ایران ثبت کرد و شاید بتوان آن تصاویر به عنوان یک مستند درنطر گرفت؛ بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که مستندسازی به مراتب عمری درازتر از سینمای داستانی دارد. اگرچه رشد و شکوفایی مستندسازی از دهه ۸۰ در ایران آغاز شد و مخاطبانی را مجذوب خود کرد اما در مقایسه با سینمای مستند جهان عقب‌ماندگی دارد. تجربه نشان داده است که سینمای مستند در ایران قابلیت رشد بیشتر را دارد.

گزارش: علی خسروجردی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز