یادداشتی از مهدی رزاقی طالقانی؛
طبقه متوسط که نباشد همه از اُزًگُل تا آب منگل و از دلال تا دولت راحتند
مهدی رزاقی طالقانی در یادداشتی حذف طبقه متوسط از جامعه را به عنوان طبقهای که منشاء تحرکات اجتماعی سازنده است، غیرممکن دانسته و مینویسد این حذف امری هزینهزا برای سیستمهای کلان و خرده سیستمهای سیاسی واجتماعی است.
اگر شما قارچهای دیوارههای تخت جمشید برایتان مهم نیست...
اگر نام البرز زارعی را نشنیدهاید و شهدای جهنم زاگرس را نمیشناسید…
اگر شما منتظر خبر جفت گیری دو یوز ایرانی و مشاهده قدم زدن توله یوزپلنگها در پارک ملی توران نبودید…
اگر تصویر یک بطری آب معدنی در کفِ جنگل آزارتان نمیدهد…
اگر دستمال کاغذی را مصرف میکنید و یاد درخت نمیافتید…
اگر نمیدانید موسسه محک چه میکند…
اگر نام حداقل یک استاد تنبور را نمیشناسید…
و نمیدانید و مهم هم نیست که بدانید فرانسویها تابلو مراسم نیایش راهبههای آفتاب را از شوش به لوور بردند...
اگر نام ایرج افشار را شنیدهاید اما نمیدانید کیست…
اگر هنوز سریال میبینید و موزه ملی را ندیدهاید…
اگر هنوز درشکه سوار میشوید و له له و نفسهای سخت اسب درشکه را نمیشنوید…
و اگر هنوز در عمرتان یک درخت نکاشتهاید و آلبوم در گلستانه شهرام ناظری را گوش نکردهاید…
اگر نام سهراب شهید ثالث را نشنیدهاید و سرِ مزار فروغ و پروین اعتصامی نرفتهاید…
و اگر شاهنامه در خانهتان ندارید و همچون فردوسی که گفت نخوانند بر ما کسی آفرین/ چو ویران بود بوم ایران زمین، نگران حال و روز خود که نه، نگران حال وطن نیستید…
اگر واقعا این اگرها در مورد شما صدق میکند، شما از طبقه متوسط نیستید.
ایرادی هم ندارد که کسی متعلق به این طبقه نباشد یا نخواهد که باشد، اما احترام به تلاشهای دویستساله این طبقه اجتماعی باید حفظ شود.
این طبقه متوسط است که عاشق آب و خاک و اسمان و حیوان و کتاب و تاریخ و شاعر و موسیقی و آزادی در ایران است و هزینهاش را هم میدهد. اولین فاکتوری که لازمه این احترام است پذیرش موجودیت این طبقه است. جامعه ایران نباید شاهد تلاشی خودآگاه یا ناخودآگاه، برای حذف یا کوچ اجباری این طبقه را شاهد باشد.
درباره کارکرد این طبقه همین بس که حداقل در دو قرن اخیر نگرانیهای این طبقه اجتماعی بوده است که از مرزهای فرهنگ و هنر و ادب ایرانی صیانت کرده است و اگر جانفشانیهای طبقه متوسط نبود، استعمار و بنیادگرایی شاید هزینههای خیلی بیشتری روی دست جامعه ایرانی میگذاشتند.
اینروزها و با شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی، فضا به گونهای پیش رفته است که این فرضیه به ذهن متبادر میشود که جریاناتی در حال دفن طبقه متوسط هستند تا جهانی را از لوث وجودشان راحت کند. میتوان با ارائه نظریات علوم اجتماعی در بیان مختصات طبقه متوسط، فواید حضور پر رنگ این طبقه در مناسبات اجتماعی، سیاسی اقتصادی را برشمرد اما بدون مراجعه به ادبیات علمی و به زبانی ساده اما صریح میتوان گفت که حذف طبقه متوسط در ایران ۱۴۰۰ مصادف است با بیصاحب شدن طبیعت و محیط زیست، تا عدهای گوشت بز کوهی بخورند و بیدردسر پوست پلنگ زیر پا بیاندازند و بر تن کنند.
حذف طبقه متوسط یعنی بیصاحب شدن میراث فرهنگی تا عدهای اثار تاریخی را به دلالهای عتیقه در کوچه پس کوچه راسته منوچهری بفرشند.
طبقه متوسط حذف شود، دیگر کسی سراغی از مبتلایان به بیماریهای خاص نخواهد گرفت و تلاشی برای اشاعه فرهنگ برخورد صحیح با فرد دارای معلولیت صورت نخواهد گرفت.
جامعه ایران از این دست محرومیتها در حذف طبقه متوسط به وفور خواهد چشید اما آنچه باقی خواهد ماند بیتفاوتی بنیادین در مناسبات اجتماعی است که اجازه هر گونه فساد و تاراج و واپسگرایی را به گروههای منفعتطلب خواهد داد و فروپاشی اجتماعی در پی آن به وقوع خواهد پیوست. امروز جریانات قدرتمندی در پی دفن طبقه متوسط هستند تا طبقه مستضعف فرهنگی هم چون طبقه مستضعف مالی، در تارهای به تن تنیده خود بچرخد و پرسه بزند و که حتی هوس حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی و این مباحث را نکند و بیخبر از حق و حقوق خود عمری سر کند و آخرش هم برای قبر هم سرکیسهاش کنند.
خلاصه کلام طبقه متوسط که نباشد همه از اُزًگُل تا آب منگل و از دلال تا دولت راحتند. اما در فرایند حذف طبقه متوسط با سه گروه باید مشخصاً صحبت کرد.
جریانات فکری و سیاسی باید بدانند که دورنمای حذف طبقه متوسط از جامعه ایرانی در کوتاه مدت بیعملی و انفعال و سرخوردگی است که برای صاحبان قدرت و ثروت متبوع مینماید اما در درازمدت به عصیان و خشم اجتماعی میانجامد که نه آغاز آن قابل پیشبینی است و نه پایان آن پیداست. حاکمیت هم جدای از قدردانی از کنشهای فرهنگی و اجتماعی طبقه متوسط در چهار دهه اخیر، به جای فعالیت بیهوده صیانت از فضای مجازی، باید از وجود طبقه متوسط در جامعه ایرانی صیانت کند که مشروعیت نظامات سیاسی در نهایت در طبقه متوسط، تحکیم یا متزلزل میشود.
ساخت مفهوم دولت – ملت کارکرد طبقه متوسط است و هیچ رشدی در چند قرن اخیر در نقطهای از دنیا صورت نپذیرفته است مگر اینکه مبنای مشروعیت و حرکت در آن جامعه بر مفهوم دولت – ملت استوار بوده است. به هر صورت حاکمیت در ایران باید یک انتخاب سخت انجام دهد و از میان گروههای دلال چسبیده به امضاهای طلایی و نخبگان برخاسته از طبقه متوسط دارای دغدغه، یکی را برای ادامه راه انتخاب کند. که هر ایرانی که به فردای ایران میاندیشد، تبعاً انتظار انتخاب گزینه دوم را از سوی حاکمیت دارد.
طبقه متوسط موتور محرکه توسعه است و به واقع نمیتوان توسعه را در غیاب طبقه متوسط برنامه ریزی کرد. حاکمیت باید امنیت استفاده از رسانهها را برای فعالین این طبقه تأمین کند تا کنشورزیهای سازنده این طبقه به بهبود فرایند توسعه در حوزههای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بیانجامد. حاکمیت نباید فراموش کند که ارتباط تنگاتنگی میان آزادی رسانهها برای پیگیری نارساییها و پیشرفت امور محوله به دولتها وجود دارد و نباید خود را از این خدمت طبقه متوسط محروم کند. اگر در همین فرایند مصرف کالای ایرانی و کاهش مصرف برق و درخواستهای اینچنین حاکمیت از جامعه، از طبقه متوسط بهره گرفته میشد و کانال ارتباطی میان حاکمیت و این طبقه اجتماعی به خوبی برقرار بود، نتیجه قطعاً به چپاول چینیها در بازار ایران و قطع برق نمیرسید. بنابراین باید در مورد رفتار با طبقه متوسط یک بازاندیشی اساسی کرد.
و در نهایت روی سخن من با آقازادگان، سلبیرتیها و وابستگان به زر و زور و تزویر است. لطفا اگر متعلق به طبقه متوسط نیستید، لابلای هلهلههایتان از افزایش قیمت ملک و خودروهایتان، لابلای نگرانیهایتان از کرونا و بسته شدن جاده چالوس و کنسل شدن عروسی و پارتی و سفرهای دور دنیا، ژست دغدغههای وطنی و ملی و زیست محیطی نگیرید. چراکه فعالیت اجتماعی که بر اساس موج و مُد مجازی باشد، فضا را چنان مسموم میسازد که فعالیت دغدغهمندان حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی را دچار مشکل میسازد. و همین امر هم سبب شده است که امروز بسیاری از فعالیتهای طبقه متوسط در حوزههای مختلف در سکوت خبری صورت بپذیرد تا از ورود پابرهنه و بیخاصیت سلبریتیها و. . جلوگیری شود.
طبقه متوسط در ایران سالهاست منشاء تحرکات اجتماعی سازنده بوده است و حذف آن نه تنها امکانپذیر نیست بلکه امری هزینهزا برای سیستمهای کلان و خرده سیستمهای سیاسی و اجتماعی است. به نظر میآِید این عقلانیت در بخشهای عمدهای از حاکمیت وجود دارد که با طبقه متوسط همکاری کند و دولت جدید هم فعلا در شعرهای خود دست نخبگان را فشرده است و باید منتظر اقدامات پیش رو بود.