در گفت وگو با ایلنا مطرح شد؛
اتهام حمایت عبدالکریمی از سلطنتطلبی، توهین به اندیشه است/ نباید به کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها نگاه تنگنظرانه داشت/ برخورد دانشگاه آزاد با رویکرد اصلی نظام در تقابل است/ گل به خودی زدیم
تا جایی که به رشته فلسفه و رشتههای نزدیک به فلسفه مربوط میشود، دانشگاه آزاد نقش ممتازی در دوران معاصر ایران بر عهده داشته و این دانشگاه توانسته است رشتههای نظری (مثل فلسفه) را در اقصی نقاط کشور ایجاد کند اما تصمیم اخیر او به زعم برخی اساتید خلاف آزادیهای آکادمیک است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نامه اخیر محمد مهدی طهرانچی (رئیس دانشگاه آزاد) که برای تجدیدنظر در خصوص حکم اخراج عبدالکریمی تدوین شده بود نیز تا امروز نتوانسته است جوهر قلم انتقاد از این تصمیم را خشک کند. این نامه در حالی نگاشته میشود که بیژن عبدالکریمی در آخرین صحبت خود با ایلنا گفت که روز گذشته مانع از ورود او به دانشگاه آزاد شدهاند. ظاهرا حکم اخراج این استاد فلسفه سر جایش باقی است و هنوز تصمیم عملی در این مورد اتخاذ نشده است.
در همین راستا، ایلنا ضمن گفتگو با دوازده نفر از اساتید حوزه فلسفه و علوم انسانی، نظر آنها را در خصوص این تصمیم دانشگاه آزاد و عواقب آن جویا شد. انشاءالله رحمتی، یوسف نوظهور، محمد شکری، غلامرضا زکیانی، علی اصغر مصلح، موسی اکرمی، محمدحسن قدردان قراملکی، فاطمه فنا، امیرعباس علیزمانی، قاسم پورحسن، سیدجواد میری و سیدحسین حسینی از جمله اساتید حوزه فلسفه و جامعهشناسی هستند که ضمن محکوم نمودن این تصمیم، در این زمینه ابراز نظر کردهاند. متن این گزارش را بخوانید.
انشاءالله رحمتی:
اساتید فلسفه نگاه انتقادی به مسائل دارند
انشاءالله رحمتی (استاد فلسفه و عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی) ضمن انتقاد از رویه اخیر دانشگاه آزاد در قبال بیژن عبدالکریمی، از مدیران این دانشگاه درخواست کرد متوجه برخورد خود با اساتید این دانشگاه باشند.
رحمتی گفت: وقتی در مورد اساتید دانشگاه و به طور خاص اساتید فلسفه صحبت میکنیم، بخصوص اساتیدی که در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تدریس میکنند، باید دقت شود که چنین اساتیدی به دلیل ماهیت کاریشان ممکن است نوعی نگاه انتقادی نسبت به آنچه که در محیط اطرافشان میگذرد، (هم در باب واقعیتهای موجود و هم در مورد واقعیتهای تاریخی و مسائلی اعتقادی) داشته باشند. به طور کلی آنچه که اساتید فلسفه را از سایرین متمایز میکند، این است که نباید انتظار داشته باشیم پیرو جمع باشند. ما از یک استاد فلسفه، همرنگیِ با جماعت را انتظار نداریم.
وی افزود: اتفاقا خطری که جامعه را تهدید میکند همین همرنگی با جماعت است. ممکن است عادتهایی را در جامعه پذیرفته باشیم، در حالی که این عادتها کمتر بررسی شده باشند؛ چه بسا عادتهای غلطی بوده و نیاز به بازنگری داشته باشند. بعلاوه اینکه افقهای تازهای پیش روی جامعه قرار دارد که باید به روی جامعه گشوده شوند. ما چنین انتظاری را از اساتید فلسفه داریم. یک استاد فلسفه به طور طبیعی باید به اقتضای وظیفهی حرفهای خود، این نوع نگرش را در جامعه ترویج دهد.
این استاد فلسفه تصریح کرد: خوشبختانه تا جایی که به رشته فلسفه و رشتههای نزدیک به فلسفه مربوط میشود، دانشگاه آزاد نقش ممتازی در دوران معاصر ایران بر عهده داشته است. این دانشگاه توانسته است رشتههای نظری (مثل فلسفه) را در اقصی نقاط کشور ایجاد کند. به عنوان نمونه در فلسفه دین، فلسفه اخلاق، فلسفه تطبیقی، شاخههای مختلف فلسفه غرب، فلسفه اسلامی، کلام اسلامی و همچنین کلام جدید، موضوعات گستردهای در دانشگاه آزاد تدریس میشود که به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی دایر هستند. دانشگاه آزاد توانسته است در این حیطه کمک بزرگی به کشور ارائه کند.
رحمتی ادامه داد: البته اینکه هم در کشور ما و هم در دانشگاه آزاد، چنین موضوعاتی طراحی شدهاند و پیشرفت داشتهاند و به بالا بردن و ارتقاء سطح تفکر در کشور کمک کردهاند، بیشتر از همه مرهون زحمات اساتیدی است که طی این سالها، در دانشگاه آزاد فعالیت نمودهاند. یکی از این اساتید که به نظرم کسی نمیتواند جایگاه ایشان را در فلسفهی کشور ما در سالهای اخیر و به طور خاص در دانشگاه آزاد انکار کند، جناب آقای دکتر بیژن عبدالکریمی است.
این استاد دانشگاه ابراز داشت: من در این سالها که بیشترین حجم تدریس را در دانشگاه آزاد داشتهام، میدانم که چگونه اساتیدی مثل آقای دکتر عبدالکریمی توانستهاند که فضای بحث و نظر، تفکر، پیشرفت و همچنین دغدغهمندی فکری را در دانشگاه آزاد، هم ایجاد کنند و هم ارتقاء ببخشند. لذا باید دانشگاه آزاد قدر این استاد و اساتید مثل ایشان را بداند. سالها میگذرد که استادی با این ویژگیها تربیت شود.
این مدرس فلسفه ادامه داد: مانند بسیاری از اساتید فلسفه که از آنها بهره بردهام، در مورد ایشان نیز میتوانم بگویم که یکی از ویژگیهای اصلی دکتر عبدالکریمی که بسیار بارز و قابل احترام است، دلسوزی و دغدغهمندیشان برای ایران است. آقای عبدالکریمی فکر میکند که هر راهی که بتواند ما را در بهبود وضعیت توسعهی کشور، ایجاد ثبات، ایجاد وحدت ملی کمک کند، باید آن راه را در پیش گرفت. البته به دلیل این دلسوزی، گاهی ممکن است که زبانش به انتقاد گشوده شود که البته این انتقاد همیشه انتقاد از نهادهای حکومتی نیست و گاهی انتقاد از گروههای مخالف حکومت است. ولی به هر طریق ایشان هر کجا که تشخیص دهند، از روی دلسوزی و با صراحت خاص، انتقادهایش را مطرح میکند.
رحمتی گفت: معتقدم که ایشان هیچگونه وابستگی به هیچ نهادی – چه معارض و چه جناحهای سیاسی و حزبی داخلی – ندارد. آقای دکتر عبدالکریمی بر اساس استقلال فکری خود دیدگاههای خود را عنوان میکند. بارها صحبت کردهایم که تا چه میزان به فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی علاقه دارند. همیشه تصریح کردهاند که اگر راهی به سوی پیشرفت و توسعه داشته باشیم، این راه از سنت خودمان می گذرد.
وی تصریح کرد: دانشگاه آزاد باید متوجه باشد که با چنین استادی چگونه برخورد کند و از وجود او بتواند سالیان سال در دانشگاه بهره ببرد. البته خوشبختانه باخبر شدم که ریاست دانشگاه آزاد، جناب آقای طهرانچی، ضمن نامهای دستور دادهاند که در وضعیت دکتر عبدالکریمی تجدیدنظر شود و حکم اخراج و یا بازخرید ایشان مورد تجدیدنظر قرار بگیرد. فکر میکنم که این تصمیم نشانگر همان درکی است که از دانشگاه آزاد انتظار میرود؛ یعنی همان عقلانیتی که در دانشگاه وجود دارد. امیدوارم که به این نامه ترتیب اثر داده شود و هر چه زودتر در این تصمیم اخیر، تجدیدنظری صورت بگیرد.
یوسف نوظهور:
گیاه علم در بستر آزادی رشد میکند/ ضرورت توجه به عقلانیت و رعایت قانون
یوسف نوظهور (استاد فلسفه غرب دانشگاه علامه طباطبایی) ضمن انتقاد از اخراج عبدالکریمی گفت: آزادیهای آکادمیک یک اصل مهم جهت فعالیتهای دانشگاهی محسوب میشود. همه میدانیم که علم هویتی اجتماعی دارد و همه عالمان از سر تا سر جهان عضو جامعه علمی هستند و به همین خاطر است که آراء و دیدگاههای همدیگر را نقد و بررسی میکنند. آزادی اندیشه و بیان در عین رعایت اخلاق، شرط پیشرفت و توسعهی علمی یک جامعه است. اصل آزادی اندیشه و بیان در قوانین اساسی اغلب کشورها از جمله در قانون اساسی کشور خود ما نیز بارها مورد تاکید قرار گرفته است. لذا صرفا بیان یک باور و ارائهی یک تحلیل نباید ملاک تصمیمگیریهای مسئولین درباره صلاحیت علمی یک استاد باشد. باید منش و رفتار استاد و همچنین توانمندیهای علمی او معیار داوری قرار بگیرد.
این استاد فلسفه تصریح کرد: گیاهِ علم در بستر آزادی رشد میکند و محصول میدهد. ایراد اصلی این نوع رویکردهای تند در این است که فرصتِ نقد و بررسی همه جانبه و منصفانهی افکار و اندیشهها را از ما سلب میکند و به جای فضایی همدلانه و در عین حال نقدانهی علمی، جَوی مملو از تشویشِ خاطر و کینه و قهر تولید میکند که موجب ناامیدی اهل علم میشود؛ ناامیدی که برای جامعه خطرناک است.
وی تصریح کرد: دعوت به آرامش، عقلانیت، رعایت قانون و تبعیت از الگوها و ساختارهای متعارف و شناختهشدهی حاکم بر دانشگاههایِ موفق جهان و همچنین پرهیز از شتابزدگی در تصمیمگیری و اندیشیدن به تبعات هر تصمیم و عملی که به تبع آن انجام میدهیم، مجموعه سفارشهایی است که من به عنوان یک عضو دانشگاهی میتوانم در موارد این چنین بدان اشاره کنم.
محمد شکری:
وظیفه روشنفکر نقد است/ نسبت دادن اتهام طرفداری از سلطنتطلبی به ایشان مضحک بود
محمد شکری (استاد فلسفه و مدیر گروه فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران شمال) نیز با پیش کشیدن سابقه دوستی خود با بیژن عبدالکریمی، او را یک روشنفکر دانست که صرفا به وظیفه خود یعنی انتقاد از وضعیت موجود، عمل کرده است.
شکری گفت: آنچه در مورد حکم صادره از دفتر حقوقی دانشگاه آزاد علیه دوست و همکار ما آقای دکتر عبدالکریمی تاسفبار بود، اتهام دفاع از سلطنتطلبی است. این موضوع برای من که حدودا 25 سال با ایشان آشنا هستم، هیچ معنا و مفهومی ندارد. مطمئنم چنین وصلهای به دوست ما نمیچسبد. اگر قرار بود یک نسبت ناروایی مطرح شود، بهتر بود اتهام دیگری طرح میکردند؛ نه اتهام مضحک طرفداری از سلطنتطلبی. گاهی ممکن است در محاورات تمثیل و تشبیهی به کار رود، اما این بدان معنا نیست که کسی در مقام حمایت از سلطنت در مقابل نظام جمهوری اسلامی باشد.
مدیرگروه فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران - شمال ادامه داد: آقای دکتر عبدالکریمی یک روشنفکر و استاد فلسفه است. ایشان در مراکز متعددی از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی دعوت شدهاند. لذا شخصیت ایشان در مجموع یک شخصیت متوازن است. شخصا که سابقه همکاری 20 ساله با ایشان را دارم، واقعا در ذرهای تعبد و اعتقادات ایشان تردیدی ندارم. در مواضع مختلف و حین چالشهای سیاسی، ایشان را مدافع جمهوری اسلامی دیدهام.
این استاد فلسفه تصریح کرد: تعبیر یکی از دوستان ما در قبال حکم اخیر بسیار زیبا بود. ایشان گفتند که انگاری با این حکم آقای عبدالکریمی، از نظام جمهوری اسلامی اخراج شد و نه دانشگاه؛ این تعبیر ایشان به جهت همدلی آقای عبدالکریمی با نظام است. وظیفه روشفکر نقد است تا از این مسیر توجه را به کاستیهای جامعه جلب کند. اگر نقد نباشد، جامعه مثل یک مرداب میماند. اگر امثال دکتر عبدالکریمی از تدریس منع شوند، سوال این است که چه کسی را جایگزین میکنند؟
او ادامه داد: ایشان یکی از سرمایههای اجتماعی و آکادمیک کشور است که توانسته است با رفتار و کردار خود، قشر عظیمی از جوانان را جذب خویش نماید. لذ اصلا روا نبود که چنین برخوردی در حق ایشان صورت بگیرد. مدیران ما باید دقت بیشتری از خود نشان دهند و نقد را با خصومت همسان نگیرند. آقای دکتر عبدالکریمی به عنوان روشنفکر، وظیه اش طرح نقد است. این را هم عرض کنم که واقعا باید متاسف باشیم که برخی دیگر درد جامعه را میبینند، اما به خاطر اینکه به تبعاتی گرفتار نشوند، سکوت میکنند. این سکوت عملا به نفع فضای فرهنگی کشور نیست. دکتر عبدالکریمی سکوت نکرد و درد جامعه را گفت.
غلامرضا زکیانی:
اهل بیت را سرلوحه تصمیمات خود قرار دهید/ نظام باید دخالت کند
غلامرضا زکیانی (استاد فلسفه و رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) ضمن ابراز تاسف از تصمیم مدیران دانشگاه آزاد، تصریح کرد که جای تعجب دارد به آقای دکتر عبدالکریمی انگ سلطنتطلبی میزنند.
زکیانی گفت: این تصمیم، تصمیم کوچکی نیست. متاسفانه این موضع به پای نظام نوشته میشود. حال که این تصمیم به پای نظام نوشته میشود، نظام باید در آن دخالت کند. با اینکه به مسائل فرهنگی و علمی میتوان انتقاد وارد کرد، ولی همه ما به بنیادهای فرهنگی این نظام، به دلیل اتکاء بر اندیشه اهل بیت علیهم السلام، اعتقاد داریم. به تعبیر شهید مطهری، کلام مخالفانی همچون بحریون و زنادقه و ... باقی نماند. ولی وقتی تاریخ را مینگریم، آنها در زمان خود در ابراز عقیده آزاد بودند. حتی در آن دوران چنین تسامحی را شاهد هستیم. تسامحی که شخصی نیست؛ بلکه ساختار فکری در آن زمان اینگونه بود. در زمانی که حتی تفکر اهل بیت رسمیت نداشت، بازهم میبینیم که مخالفان سخن خود را به راحتی بیان میکنند.
وی ادامه داد: امروز شک نداریم که باید این تساهل و تسامح وجود داشته باشد. باید در جامعه گفتوگو صورت بگیرد. وقتی آقای عبدالکریمی وارد رسانه جمهوری اسلامی میشود و سخن میگوید، بدون تردید نمیتوان به ایشان انگ زد و ایشان را متهم نمود. ایشان به صراحت سخنان و اعتقادات خود را به زبان میآورد، پس نباید به هویت فکری این استاد فلسفه شک کرد. منتها به جهت اینکه اهل فلسفه در ظاهر قضیه مکث نمیکنند و مبانی را مود تجزیه و تحلیل قرار میدهد، به نقد مبانی نیز میپردازند. در این تفکر، خط قرمزی وجود ندارد و از جمیع جهات مطالب مورد بررسی قرار میگیرد.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران افزود: نباید اصرار داشته باشیم که اهل فلسفه سخنان معمولی و ساده بر زبان آورند. فیلسوف با آدمهای معمولی متفاوت است و متفاوت سخن میگوید. جای تعجب دارد که انگ سلطنتطلبی به آقای عبدالکریمی میزنند. اگر میگفتند که ایشان سکولار است، شاید مقداری در این باب مکث میکردیم و موضوع را بررسی مینمودیم که بر چه اساسی این مساله مطرح شده است. ولی تهمت سلطنتطلبی به هیچ عنوان در جایگاه ایشان نخواهد بود. افق دید آقای عبدالکریمی اصلا در چنین سطوح نازلی نیست. معتقدم که چنین تهمتی، توهین به اندیشه است.
این استاد فلسفه تصریح کرد: ما دینی به اسم اسلام داریم و مذهبی به اسم تشیع. اهل بیت سرلوحه عمل ما هستند. آنها با آن همه مشکلات، نه تنها تحمل کردند، بلکه گفتگو هم داشتند و تسامح میکردند. بنابه به آداب اهل بیت باید به سمت آراء مخالف رفت و صحبت کرد. البته این سیره بزرگ، کار هر کسی نیست. با این وصف، مذهب تشیع که به آن اعتقاد داریم، به اعتبار همین انتقادپذیری و همین تساهل و تسامح باقی مانده است. جمهوری اسلامی باید این مساله را سرلوحه کار خود قرار دهد.
زکیانی گفت: بدون تردید رهبر معظم انقلاب و کسانی که به آرمانهای انقلاب میاندیشند، باکی از انتقاد ندارند. سایرین نیز باید بر همین اساس عمل کنند. جمهوری اسلامی ایران، نه تنها از چنین مسائلی هراسی ندارد، بلکه کرسیهای آزادندیشی را مد نظر قرار میدهد تا اندیشیدن پویا باشد. ضمن چنین تفکر و آرمانی، نباید به آزادی اندیشه و کرسیهای آزاداندیشی بخصوص در دانشگاهها نگاه تنگنظرانه داشت.
وی ابراز داشت: این تصمیم در قبال آقای عبدالکریمی برخورد ناپخته و ناسنجیدهای است که با گفتمان و رویکرد اصلی نظام در تقابل است. آنها باید پاسخ بدهند. آنها خطا کردهاند و باید آن را جبران کنند. رویکرد جمهوری اسلامی چنین رویکرد و نگاهی را نمیپذیرد. رویکرد موجود باید به گونهای باشد که امثال آقای عبدالکریمی تشویق شوند، نه تنبیه. آقایانی که چنین تصمیمی میگیرند باید کلاه خود را قاضی کنند و ببینند که اخراج یک استاد از دانشگاه، صرفا اخراج یک فرد محسوب میشود یا یک شخصیت بینالمللی؟ وقتی چنین برخورد ناپختهای صورت میگیرد، میبینیم که در با چه عکسالعملهای تمام نشدنی و ادامهداری مواجه هستیم.
زکیانی ادامه داد: قرار نیست به خاطر برداشتهای نادرست و برخوردهای شخصیتان با یک استاد دانشگاهی برخورد کنید. مشخصا این برخورد، هم سنخ با دانشگاه جمهوری اسلامی نیست. بلکه برخورد، یک برخوردِ شخصی است. نهادهای فرهنگی و امنیتی باید فکر کنند و با فکر رفتار کنند. تصمیم اتخاذ شده به هیچ وجه سنجیده نیست. در دو دههی اخیر مُد شده که کلام برخی افراد را ضد امنیتی میکنند و نهایتا با او برخورد میشود. به اعتقاد من یکی از ضد امنیتیترین تصمیمات، همین تصمیم اخیر است. بدون شک باید شورای امنیت ملی دخالت کند و ریشه این مسائل را بیابد. این برخورد، به نام برخوردِ جمهوری اسلامی با طبقه روشنفکری تلقی خواهد شد؛ هر چند گفتمان جمهوری اسلامی این نیست. لذا باید افرادی که چنین برخوردهای سلیقهای میکنند یا باید خودشان بیدار شوند و یا باید از طرف نهادهای بالادستی، مثل شورای انقلاب فرهنگی، بیدارشان کنند؛ چرا که چنین تصمیماتی با اساس فرهنگ کشور و موضوعات علمی کشور مشکل دارد.
علی اصغر مصلح:
35 سال است که عبدالکریمی را میشناسم/نامعقول و شتابزده عمل کردند
علی اصغر مصلح (استاد فلسفه) در سخنانی، تعجب خود را از این تصمیم دانشگاه آزاد اسلامی ابراز کرد و خواهان برخورد قانونی با تصمیمگیرندگان این امر شد.
وی گفت: این تصمیم، بسیار مایه تاسف است. بعد از شنیدن این خبر، از وجوه مختلف فکر کردم که عبدالکریمی تنها فیلسوفی است که با تحلیل عمیقی که از نیهیلیسم غرب دارد، از اساسِ انقلاب دفاع میکند. باید مراجعی که این اقدام را مرتکب شدند، توضیح شفاف ارائه کنند که واقعا چه ماجرایی پشت این تصمیم وجود دارد. برخی میگویند که ایشان بازخرید شده است. به هر جهت باید زوایای این امر مشخص شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در شرایط مشکلات امروزی، این رفتار بسیار نامعقول و شتابزده است. به همین جهت حداقل خواستهی اکثریت اساتید کشور این است که اول باید این موضوع به صورت شفاف و روشن به جامعه منعکس شود. ضمن بررسی زوایای پنهان این تصمیم میتوان بیشتر در خصوص آن صحبت کرد. در مجموع بیش از 35 سال است که آقای عبدالکریمی را میشناسم. در میان اهل فلسفه ایشان جزو معدود افرادی است که با جدیت از جوهرهی انقلاب اسلامی دفاع کرده است؛ هرچند گاهی دفاع ایشان منتقدانه میشود. البته شکی نیست که این انتقاد نیز به دلیل دلسوزی است نه دشمنی. به هر طریق اگر تصورمان از فلسفه و علوم انسانی این است که باید به بالندگی و بهبود زندگی کمک کند، باید بگویم که عبدالکریمی فردی است که دلسوزانه در این مسیر فعالیت دارد.
وی تاکید کرد: چینی برخوردی شایسته زحمات عبدالکریمی که سالهاست قلم در دست دارد و سخن میگوید، نیست. سخن من این است که اگر آقای عبدالکریمی گاهی در قامت یک کنشگر سیاسی هم عمل کرده، نهایتا باید متناسب با همان رویکرد و در همان چارچوبهایِ مشخص برخورد شود؛ وگرنه این برخورد با امثال ایشان، شاید به سمتی برود که یک نوع آشوب و آشفتگی در رفتار با انسانها را باب کند که البته به سود هیچکس نیست.
مصلح گفت: باید با افراد برخورد قانونی کرد نه شخصی. اگر این مساله و رویکرد در جامعه از بین برود، مطمئنا آیندهای برای مردم و کشور و دانشگاه و جوانان نمیتوان متصور بود. حداقل تقاضایی که در این مرحله داریم، روشن شدن اصل ماجرا است.
موسی اکرمی:
تصمیم دانشگاه آزاد یک رسوایی بود
موسی اکرمی (استاد فلسفه و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران)، تصمیم اخیر مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی را به هیچ وجه قابل پذیرش ندانست و از تصمیمگیرندگان آن انتقاد کرد.
وی گفت: برخورد با یک استاد دانشگاه که ممکن است نظراتی را عنوان کند که برخی دیگر نمیپسندند، قبول نیست. این پذیرفتنی نیست که از یک استاد دانشگاه انتظار داشته باشیم که همواره سخنانی را به زبان آورد که مسئولین دانشگاهی و وزارتخانه و یا هر نهاد دیگر آن را بپسندند. اصولا دانشگاه جایگاهی برای طرح موضوعات گوناگون است؛ بخصوص در مورد فلسفه که یک رشته خاص است. اعتقاد دارم که فلاسفه همیشه باید پیشرو در مسائل جامعه باشند. حال اگر قرار است یک فلسفهورز، اندیشهی خود را در مورد مسائل گوناگون ابراز نکند، باید از چه کسی چنین انتظاری داشته باشیم؟
این استاد فلسفه ادامه داد: برخورد هر مقامی با یک استاد دانشگاه که بخواهد طرح ایده کند، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. اصل اساسی و بنیادین در فلسفه و البته نزد همه فلاسفه همین است. فراموش نکنیم که ما شاگردان سقراط هستیم. این فیلسوف بزرگ به ما گفته است که همواره به دنبال حقیقت باشیم و حقیقت را بگوییم.
وی تصریح کرد: در کشور ما انقلاب شد. یکی از شعارهای کشور هم آزادی بود. لذا یکی از بالهای مهم انقلاب را باید در بحث آزادی جستجو کرد. اکنون و بعد از 43 سال که از انقلاب میگذرد، اگر قرار است بگوییم که یک استاد دانشگاه آزادی بیان نداشته باشد، فاجعهبار است.
اکرمی گفت: شخصیت آقای دکتر عبدالکریمی برای ما آشناست. میدانیم که ایشان سخنی نگفته که مصداق عبور از ارزشها باشد. ایشان از افراد دغدغهمند هستند. برخلاف بسیاری از اساتید دانشگاهی و اهل فلسفه که با رسانهها کمتر صحبت میکنند، ایشان مدام در ارتباط با رسانهها هستند و با نهادها و افراد گوناگون تعامل دارد. فردی دلسوز و یکی از سرآمدان این رشته محسوب میشوند. به عقیده من آقای دکتر عبدالکریمی یکی از شاگردان بزرگ سقراط محسوب میشوند. برخورد با ایشان اصلا پسندیده نیست.
وی ضمن ابراز تاسف از این تصمیم دانشگاه آزاد ابراز داشت: من به عنوان یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه بسیار متاسف هستم که یک دانشگاه بخواهد با یکی از اعضای هیات علمی خود، بدون اینکه جرمی متوجهش باشد، چنین برخوردی انجام دهد. حتی در هیات انتظامی اساتید هم جرمی برای آقای عبدالکریمی تعریف نشده است. اگر فردی جرمی مرتکب شده باید این مساله در دادگاه صالح بررسی شود. لذا این حکم نه شرعا نه قانون و نه اخلاقا قابل پذیرش نیست. لذا باعث تاسف است که عضو مجموعهای هستم که مسئولینی در آن حضور دارند که مسائل کشور را تشخیص نمیدهند و رفتارهای ناپسند از خود بروز میدهند. این تصمیم برای دانشگاه آزاد یک رسوایی است. امیدوارم هر چه سریعتر افرادی که از عقلانیت بیشتری برخوردار هستند، مانع اجرای حکم شوند و دیگر شاهد چنین رفتاری با هیچ عضو هیات علمی نباشیم؛ بخصوص یک عضو هیات علمی در حد آقای عبدالکریمی.
محمدحسن قدردان قراملکی، فاطمه فنا و امیرعباس علیزمانی:
تصمیم درستی نیست و باید لغو شود
محمدحسن قدردان قراملکی (استاد تمام گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین پژوهی)، امیرعباس علی زمانی (دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه تهران) و فاطمه فنا (عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام) نیز مساله اخراج بیژن عبدالکریمی را تصمیم نادرستی دانستند. در این زمینه حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدحسن قدردان قراملکی استاد تمام گروه کلام، پژوهشکده حکمت و دین پژوهی گفت: البته من از جزییات این تصمیم خبر چندانی ندارم و دقیقا مطلع نیستم که اصل موضوع چیست که ایشان را اخراج کردهاند. ولی به صورت یک قاعده کلی، مخالف اخراج استاد و دانشجو از دانشگاه هستم. به عقیده من چنین کاری صحیح نیست. آقای عبدالکریمی هم ذیل همین قاعده قرار میگیرند.
فاطمه فنا (استاد فلسفه) ابراز داشت: مشخصا چنین کاری در نفس خود اشتباه است؛ آن هم در حوزه دانشگاه که یک استاد ممکن است درس و موضوعی را ارائه نماید که از دیدگاه برخی صحیح به نظر نرسد. البته شخصا با برخی از افکار آقای عبدالکریمی، همدلی ندارم. با این وصف از این تصمیم حمایت نمیکنم. در کل با نفس چنین کاری مخالفم. هر چند که با تفکر ایشان نه زاویهای دارم و نه همدلی.
امیرعباس علی زمانی (استاد فلسفه دانشگاه تهران) نیز در سخنانی کوتاه، مخالفت خود را با این تصمیم دانشگاه آزاد اسلامی اعلام کرد و چنین تصمیمی را ناپسند دانست.
قاسم پورحسن:
عبدالکریمی دغدغه ایران و اسلام را دارد/ دانشگاه آزاد این اشتباه را جبران کند
قاسم پورحسن (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی) در سخنانی ابراز داشت امیدوارم که دانشگاه آزاد این تصمیم اشتباه خود را جبران کند. او خواهان سیاسی نشدن بررسی این رویه شد.
وی گفت: جای تاسف است که میزان تحمل ما بخصوص در علم بسیار ناچیز است. نباید در باب انتقاداتِ شجاعانه، هراس داشته باشیم. شخصا آن چنان که میدانم، دکتر عبدالکریمی بیش از همه اساتید دغدغهی ایران و جامعه اسلام را دارد. این موضوعی نیست که قابل بیان باشد. در نشستهایی که با ایشان داشتهام، به کسانیکه که ابراز میکردند ایران دچار ناکامیابیهای بزرگی شده است، میگفتند همه جامعه اینطور است. ولی به گفته ایشان مهم این است که دغدغه ایران و آینده ایران را داشته باشیم. لذا بسیار جای تاسف است که در قبال چنین نگاه علمی، نگاه حذفی داریم.
استاد فلسفه دانشگاه علامه ادامه داد: نمیتوان مانع از اندیشههای مختلف شویم؛ حسن نظام اسلامی همین است. بر اساس آموزههای دینی، در حقیقت شکوفایی جامعه را باید بر اساس دیدگاههای متفاوت دید. آقای عبدالکریمی بیش از اساتید دیگر شجاعت نقد کردن از خود نشان داد. ایشان واهمهای نداشتند که شاید کلامش به ضرر شخصیاش تمام شود. با این وصف حرف حق را میزدند. سخن اساتید فلسفه باید به جامعه کمک کند. تصور من این است که مراکز علمی که از دیدگاههای ایشان بهره میبرند، از این تصمیم اخیر ناراحت هستند.
وی تصریح کرد: امیدواریم در درجه اول خود دانشگاه آزاد این تصمیمِ اشتباه را جبران کند. در وهله دوم نیز از وزیر علوم درخواست دارم با توجه به استقبالی که نسبت به سرمایه علمی آقای دکتر عبدالکریمی می شود، اگر حتی دانشگاه آزاد مساعدت لازم را صورت نبخشید، وزارت علوم جبران کند و در دانشگاهی مهم که میتوانند از معلومات ایشات بهره بگیرد، آقای عبدالکریمی را به تدریس دعوت کند.
پورحسن در مورد لزوم واکنش اساتید دانشگاهی در قبال این تصمیم دانشگاه آزاد گفت: این کار نه تنها محکومیت دارد، بلکه باید با اصرار فراوان از دانشگاه آزاد بخواهیم که اشتباه خود را بپذیرد. برخی اساتید فکر میکنند که این موضوع سیاسی است؛ خیر. آقای عبدالکریمی نه تنها هیچ گرایشی به نظام سلطه ندارد بلکه هم ایشان و هم من و بسیاری از اساتید دیگر از بازگشت ایران به دوران استبدادی هراس داریم. تجربه تلخ مشروطیت را مگر میتوان فراموش کرد؟ اساتید باید واکنش معقول نشان بدهند. مساله اصلا سیاسی نیست؛ بلکه یک اشتباه است؛ اشتباه علمی که باید جبران شود. واکنش معقول این است که در ابتدا ایشان به کار علمی خود بازگردد و به قول شهید مطهری (در کتاب آزادی معنوی) از حیث علمی، آزادی کامل داشته باشند.
سیدجواد میری:
این تصمیم مصداق دفع حداکثری است/ گل به خودی زدیم
سیدجواد میری (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) هم این تصمیم دانشگاه آزاد را در تعارض با شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی دانست.
وی گفت: در وهله اول باید این سوال را عنوان کنیم که آیا در مورد چنین مواردی، این استاد است که از دانشگاه اخراج میشود یا اینکه دانشگاه است که از وجود چنین استادی بیبهره میماند؟ به عقیده من دانشگاه خود را از وجود تفکر بینصیب میکند؛ هر چند که در سطح فردی، یک استاد هم فاقد حق و حقوقش میشود. ولی واقعیت صورتبندی این است که مسئولان کشوری و دانشگاهی و نهادهای مختلف باید بدانند که اساتید دانشگاه، کارمند ساده نیستند؛ بلکه این افراد کسانی هستند که دارای دکتریناند و چشم اندازی دارند. برخی فکر نکنند که با اخراج آقای عبدالکریمی صرفا یک یک کارمند ساده اخراج شده است. شما با این تصمیم، دانشگاه را از تفکر و اندیشیدن اخراج کردهاید.
میری ادامه داد: وقتی میگوییم امنیت ملی را باید حفظ کنیم، توجهات سمت این میرود که مرزها و عمق استراژیک خود را حفظ کنیم و قس علی هذا. ولی بدانیم که این موارد، همان امنیت سخت افزاریِ مربوط به پیش از جنگ جهانی دوم بود. اکنون امنیت در قرن 21 ابعاد مختلفی یافته است که یکی از آنها امنیت روانی جامعه است. در این وضعیت، باید حواسمان باشد که چه پیامی به سمت جامعه صادر میکنیم. آقای عبدالکریمی روزانه حدود 19 ساعت فعالیت علمی دارند. ایشان را از نزدیک میشناسم. به تنهایی به اندازه یک دانشگاه فعالیت دارد. وقتی این استاد را با چنین فعالیتی اخراج میکنید، این پیام برای سایر اساتید صادر میشود که بیش از اندازه کار و فعالیت مفید نکنید! این برخلاف سخنان آیت ا...خامنهای است که فرمودند هر کسی و هر کجا که مشغول فعالیت است، همانجا را مرکز عالم بداند و خدمت کند.
این جامعهشناس ابراز داشت: جذب حداکثری که تمامی بزرگان جمهوری اسلامی در این 4 دهه بر آن تاکید دارند، ولی در عمل به دفع حداکثری تبدیل میشود، نمونهاش همین کار است. شخصی مثل آقای دکتر عبدالکریمی در این یک سال اخیر مدام فریاد زده که ما به وفاق ملی نیاز داریم. او همه اقشار را به این مهم فرا میخواند. در وضعیتی که نظام سلطهی جهانی ما را از جمیع جهات تحریم کرده است، آیا به این وفاق ملی نیاز نداریم؟ باید این نوع صداها را در جامعه تقویت کنیم.
وی ادامه داد: در سریال گاندو دیالوگی ماندگار بین دو پیرمرد رد و بدل میشود. مبنی بر اینکه ایرانیها ما را از همه جا بیرون راندند. در مقابل دیگری میگوید ایرانی ها ما را از همه جا بیرون کردند، ولی یک جا هنوز دست ماست. او به ایران اشاره میکند. این جمله میگوید که ما آگاهانه یا ناآگاهانه در حال آمادهسازی زمین برای کسانی هستیم که دشمنان ما محسوب میشوند و اساسا میخواهند امنیت روانی و اقتصادی و ملی کشور را از بین ببرند. وقتی چنین کاری را با استادی میکنید که با حوزه، مسجد، دانشگاه و ... ارتباط ناگسستنی دارد و از قضا برخی از همکارانش او را نقد میکنند که چرا با روحانیون فعالیت دارد، دیگر چه امیدی است؟ وقتی این فرد با این تفکر اخراج میشود و متخلفان هم قیافه حق به جانب به خود میگیرند و تهمت سلطنتطلبی را به او میزنند، این گل به خودی است.
میری افزود: باید مدیریت افکار عمومی را از مسیر مناسب انجام دهیم و تبعات هر تصمیمی را بسنجیم. هر چند که دانشگاه آزاد از تصمیم اشتباه خود عقب کشید. در کل اگر من به جای وزیر علوم و سایر نهادهای مرتبط بودم، ایشان را در دانشگاه تهران مشغول به کار میکردم تا دیگران بدانند که در این مملکت هر کسی نمی تواند هر تصمیمی بگیرد.
سیدحسین حسینی:
چنین تصمیماتی عامل تشدید فرار مغزها است
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدحسین حسینی (عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) ضمن ابراز نگرانی تصریح کرد: از این نگرانیم که برخی دیگر به دلیل سرشناس نبودن به آسانی حذف میشوند. همه افرادی که حذف میشوند مثل آقای عبدالکریمی به رسانه دسترسی ندارند تا از آن ممانعت شود.
حسینی گفت: اولین نکته در این خصوص این است که ماجرایی بزرگتر از اخراج یک شخص رخ داده است. بخشی از نظام آموزشی ایران با اساتید فلسفه و صاحب نظران علوم انسانی، برخورد ناروا و نادرست و غیر قانونی انجام میدهد. این مساله از نفس برخورد با آقای دکتر عبدالکریمی بیشتر حائز اهمیت است. شاخصههایی که برای جامعه علمی و تمدن اسلامی مطرح میکنیم، در قالب چنین برخوردهایی نمیگنجد.
وی ادامه داد: نگرانی از این است که اگر چنین برخوردهایی با افرادی صورت بگیرد که فاقد رسانه هستند، باید چکار کنند؟ آقای عبدالکریمی چهرهای رسانهای بود و مورد توجه قرار گرفت. کسانی هستند که با همین مشکل مواجه میشوند و بدون هیچ برخوردی حذف میشوند. این جای نگرانی است؛ چراکه این شاخصهی جامعه علمی – اسلامی نیست.
حسینی تصریح کرد: هیچ تمدنی در تاریخ بشریت ایجاد نشده است، مگر با علمپژوهی. بدون شاخصههای علمی، هیچ تمدنی شکل نمیگیرد. متولیان حقیقیِ تحققِ علمپژوهی، امثال آقای عبدالکریمی هستند. اگر فضای جامعه آنقدر بسته و تنگ باشد که اجازه ظهور و بروز به چنین افرادی را ندهیم، بدون شک نه جامعهی علمی خواهیم داشت و نه تمدن اسلامی. اگر شعارهایی تحت عنوان پیشرفت، توسعه و تمدن اسلامی ذکر میکنیم، باید بدانیم که عموم این خواستهها مبتنی بر فضای آزاداندیشی و بسیط است.
وی ادامه داد: باید به آزاداندیشی و نظریهپردازی بها بدهیم. یکی از شاخصههای آزاداندیشی، ایجاد فضای باز فکری است. اگر چارچوب فکری خود را توسعه نبخشیم، دیگر آزاداندیشی و کرسیهای نظریهپردازی نداریم. بدون شک تولید علم نیز در این فضا ایجاد نمیشود. یکی از دلایلی که کرسیهای نظریهپردازی در این سالهای اخیر پا نگرفت، به خاطر عدم رونق مطالعات نقدپژوهی است. ما چونکه به مسائل مربوط به نقد و منقدین، میدان ندادیم، هنوز نتونستهایم کرسیهای نظریهپردازی را در جامعه آن طور که باید تعالی ببخشیم. نکته این موضوع مثل همین نکتهی آقای عبدالکریمی است. باید این مشکل حل شود تا بتوانیم به شاخصههای مد نظر در جامعه علمی – اسلامی نائل شویم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اکنون ما در جامعهای زندگی میکنیم که بخشی از جوانان ما از آن گریزان هستند. این یک حقیقت است. عوارض چنین احکامی چنین نتایجی را رقم می زند. حتی اگر آقای عبدالکریمی هم یک جنایتکار جنگی باشد، آیا باید اینگونه با او رفتار کرد؟ اینکه در این حد و در نهایت بیپروایی او را اخراج میکنند، آن هم به بهانهی خنده دار دفاع از سلطنت، آیا درست است؟ به عواقب چنین کاری فکر کردهایم؟ من به عنوان یک استاد دانشگاه چطور میتوانم به شاگردانم بگویم که در ایران بمانید که آینده خوبی پیش روی شما است!؟
این استاد فلسفه ادامه داد: وقتی ما تحمل چنین کسانی را نداشته باشیم که صاحب نظرند دیگر کسی در کشور باقی نمیماند. من نمیدانم واقعا کسانیکه این تصمیمات را اخذ میکنند آیا به عوارض آن هم توجه دارند یا دستی پشت پرده است که ما از آن بی خبریم؟ در این میان من متعجبم که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی چرا ساکت هستند؟ ضمن احترام به مقام این اساتید، باید گفت که جنایتهایی در پژوهشگاه علوم انسانی و سایر جایگاههای علمی و پژوهشی کشور رخ میدهد ولی باز هم آنها سکوت میکنند. واقعا علت چیست؟ این با آینده علمی مملکت سازگاری ندارد. کسی به ما جواب بدهد که آنها مشغول چه هستند؟ اگر این بزرگان ابراز نظر نکنند باید چه نهادی واکنش نشان بدهد؟ از این شورای محترم میخواهم که بی تفاوت نباشند و سکوت پیشه نکنند و اظهار نظر کنند. همه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ما و بدون استثنا، قابل احترام هستند. ولی سوالی برای بسیاری از ما پیش میآید که واقعا فلسفهی سکوت بیمعنای این بزرگان چیست؟
گفتگو: سیدمسعود آریادوست