وحید تاج در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
اگر مردم جنوب نبودند ایرانی وجود نداشت/ هنرمند بدون مردمش هیچ کاره است/ موسیقی ایرانی مانند «خوزستان» و «سیستان و بلوچستان» مظلوم است
وحید تاج پس از بحران کمآبی خوزستان نسبت به وقایع رخ داده با انتشار نماهنگی واکنش نشان داد. او درباره نقش هنرمند در اتفاقات و وقایع اجتماعی میگوید: هنرمند نباید فراموش کند از کجا آغاز کرده و چگونه برخاسته است. مردمی بودن یکی از مهمترین موارد در رابطه با هنرمند است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از فاکتورهای مهم در امور هنری توجه به اتفاقات اجتماعی و جریاناتی است که بر زندگی عموم مردم تاثیرات منفی و مخرب دارند؛ حتی اگر سیاسی یا اقتصادی باشند. با توجه به ذات و تعریف جهانشمول «هنر» میتوان گفت همه هنرها این امکان را دارند تا اتفاقات پیرامونی را در قالبی زیباشناسانه و به شکل اثر یا آثاری منعکس کنند و به این وسیله به آگاهی بخشی جامعه بپردازند. در این میان موسیقی یکی از همه فهمترین هنرهاست، تا آنجا که آن را زبان مشترک همه ملتهای میدانند.
موضوع این است که از جایی به بعد هنرمندان و سلبریتیها از هم جدا شدهاند وقتی که سلبریتی بار معنایی مثبت خود را از دست داد و تعریفی شد برای شناخت افرادی که جدا از مردم و مشکلات آنها به فعالیتهای ظاهرا هنری مشغول هستند. این دسته از افراد، تنها به شهرت میاندیشند و محبوبیت برایشان اهمیتی ندارد. اما به نظر میرسد پس از این دستهبندی بخش زیادی از هنرمندان نیز از توجه به وقایع اجتماعی و اتفاقات مهم مملکت کناره گرفتهاند.
بیش از یک ماه است که استان خوزستان با بحران شدید کم آبی مواجه است و این مشکل اهالی شهرهای مختلف منطقه و حتی مردم دیگر استانها را به انتقاد واداشته و فعالان عرصههای مختلف نیز با صدور بیانیهها و جمع آوری امضا نسبت به وضعیت اسفبار موجود واکنش نشان دادهاند اما آنچه کمتر اتفاق افتاده، واکنش موزیسینها به قضیه خوزستان است. خوانندگان، آهنگسازان و نوازندگان معدودی با خلق آثار هنری از اوضاع خوزستان انتقاد کردهاند که وحید تاج (آوازخوان موسیقی ایرانی) یکی از آنهاست.
وحید تاج (یکی از شاگردان محمدرضا شجریان) که طی سالهای فعالیتش با آهنگسازان برجسته ایرانی همکاری داشته، خود اهل خوزستان و شهر دزفول است. او به تازگی با تولید و انتشار نماهنگی کوتاه با موضوع کم آبی و ضبط و انتخاب پلانهایی از این واقعه، نسبت به بحران خوزستان و مشکلات عدیده هم دیارانش واکنش نشان داده و به این وسیله از اوضاع موجود انتقاد کرده است.
تاج میگوید که تلاشش این بوده تا به نوبه خود صدایش را به گوش مسئولان برساند. او میگوید خوزستان و هر شهر و استان دیگر فرقی نمیکند، مهم این است که هنرمند زبان مردم جامعهاش باشد.
این آواز خوان موسیقی ایرانی که چندی پیش نیز تک آهنگ «راز نهان» را با شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی و آهنگسازی هنرمند جوان شایان کریمینژاد منتشر کرده بود، در گفتگو با ایلنا، از نقش هنر و هنرمند در مواقع بحرانی گفت.
واکنش شما به واقعه خوزستان نماهنگی بود که آن را چند روز پیش منتشر کردید. این اثر چه واکنشهایی را برایتان در پی داشت؟
بله من آوازی را برای خوزستان خواندم که همراه با نماهنگی منتشر شد. پس از انتشار این اثر خیلیها با من تماس گرفتند یا پیام دادند و مرا حنجره زخمی خوزستان خطاب کردند که از آنها بابت توجهشان ممنونم. میخواهم بگویم مردم دوست دارند که همواره یک هنرمند (در هر عرصه) حامیشان باشد. شما به جوانهایی فکر کنید که در شرایط کنونی به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند ازدواج کنند. آنهایی که مستاجر هستند و نمیتوانند خانه بخرند. افرادی را تصور کنید که ماههاست گوشت و میوه نخوردهاند! و کارگرانی که ماههاست حقوقی دریافت نکردهاند. چطور میتوان به این اوضاع بیتوجه بمانیم. این مردم بسیار مظلوم هستند. همین وضعیتی که میخواهند برای اینترنت با عنوان صیانت از حقوق کاربران رقم بزنند، یکی دیگر از مشکلاتی است که آسیبهایی در پی خواهد داشت. معتقدم زمانی که مظلومی مورد ظلم قرار میگیرد، سکوت بدترین اتفاق است و میدانم که باید حامی مردم و مظلومان باشیم.
هنرمند نباید فراموش کند از کجا آغاز کرده و چگونه برخاسته است. مردمی بودن یکی از مهمترین موارد در رابطه با هنرمند است. اگر مردم نباشند هنرمند کارهای نیست.
مردم ما طی چند سال گذشته با مشکلات عدیدهای مواجه بودهاند؛ از سیل و زلزله و تحریم گرفته تا کرونا و بحران اقتصادی و غیره! موضوع این است که هنرمندان معاصر مدتی است از پرداختن به اتفاقات مهم اجتماعی خودداری میکنند و تنها افراد معدودی به آنها توجه نشان میدهند. به طور واضح نقش هنرمند در اتفاقات و وقایع اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی چیست؟
من فکر میکنم هر هنرمند بدون توجه به جایگاهی که دارد، باید مواردی را مدنظر قرار دهد و به آنها عمل کند. مثلا اینکه اصطلاحا خودش را گم نکند. هنرمند نباید فراموش کند از کجا آغاز کرده و چگونه برخاسته است. به نظرم این مردمی بودن یکی از مهمترین موارد در رابطه فردی با عنوان هنرمند است. من همیشه این موضوع را ذهنم بزرگ و مهم انگاشتهام. واقعا اگر مردم نباشند هنرمند کارهای نیست. مگر مخاطب هنرمندان چه کسانی هستند جز مردم؟! موضوع جالب این است که مردم هر سرزمین، زمانی که گرفتار واقعه و مصیبت و غم و اندوهی میشوند، دوست دارند هنرمندان را در کنارشان حس کنند و آنها را ببینند. خیلی جالب است که در بسیاری مواقع زبان هنر کارگشاتر از هزار کلام و حرف عادی است. قطعا زمانی که اثر هنری چه در موسیقی چه در سینما یا تئاتر و هر عرصه دیگر، خلق میشود بسیار تاثیرگذارتر از هر مقوله دیگر است. به این دلیل که همه انسانها دارای احساس و عاطفه هستند. زمانی که یک هنرمند با شعری زیبا غم مردم را بیان میکند، اثرش تاثیر و عمق بیشتری خواهد داشت.
در بسیاری از کنسرتهای برون مرزی، علی رغم اینکه مخاطبمان خارجی بوده و زبان فارسی نمیدانسته، اما از لحن و بیان ما حین اجرا متوجه شده درباره اتفاق و غم و اندوهی حرف میزنیم، یا فهمیده با زبان ساز و آواز به بیان حماسهای پرداختهایم و در ادامه خودش را با ما همسو کرده است.
دلیلش این است که هنر زبان مشترک همه انسانهاست حتی اگر مخاطب تخصص و سواد کافی نداشته باشند.
همینطور است؛ هنر زبانی مشترک است که آدمها آن را متوجه میشوند و مفهومش را درک میکنند. من در تجارب قبلی این موضوع را درک کردهام. در بسیاری از کنسرتهای برون مرزی، علی رغم اینکه مخاطبمان خارجی بوده و زبان فارسی نمیدانسته، اما از لحن و بیان ما حین اجرا متوجه شده درباره اتفاق و غم و اندوهی حرف میزنیم، یا فهمیده با زبان ساز و آواز به بیان حماسهای پرداختهایم و در ادامه خودش را با ما همسو کرده است. به هرحال وظیفه همه هنرمندان این است که با مردم کشورشان همراه باشند و واقعا از ته دل میگویم جای استاد محمدرضا شجریان را در همچین مواقعی خیلی خیلی خالی میبینم.
تمام داشته خوزستان که موجب حاصلخیزیاش شده، خاک و آب آن است. آب شیرین خوزستان از سرچشمهها به رودهایی چون کارون و کرخه و کلان تالاب هور العظیم سرازیر میشود و اهالی در طول مسیر از شمال تا جنوب خوزستان، تماما در حاشیه رود کشاورزی و دامداری میکنند.
خودتان اهل خوزستان هستید. از مشکلات اهالی این استان بگویید. هم دیاران شما با چه مشکلاتی مواجهند؟
بحران فعلی خوزستان تنها یکی از هزاران مشکلی است که همیشه وجود داشته. ماجرای بی آبی نیز بحرانی است که وجود داشته و هرازگاهی تکرار شده است. ممکن است کم آبی خوزستان به صورت مقطعی برطرف شود، اما موضوعی است که متاسفانه وجود دارد و لاینحل باقی مانده است. من خیلی سر رشته و تخصص ندارم که بگویم دقیقا چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، اما سدهای ساخته شده در مسیر رودخانهها طی سالهای اخیر که متاسفانه باعث شور شدن خاک شده، و سودجوییهای بخشهایی از صنعت را در پی داشته است. به هرحال طی اتفاقاتی در همین راستا، رودخانهها کم آب یا بی آب شدهاند و این اتفاق کشاورزان و دامداران را با مشکلات جدی مواجه کرده، تا اهداف صنعتی دیگر محقق شود، مانند استخراج نفت. این موارد شنیدههای من است و خب حتما وجود دارند که کارشناسان و مردم مدام به بیان آنها میپردازند. اغلب مردم خوزستان از راه کشاورزی و دامداری ارتزاق میکنند، یعنی تمام داشته خوزستان که موجب حاصلخیزیاش شده، خاک و آب آن است. آب شیرین خوزستان از سرچشمهها به رودهایی چون کارون و کرخه و کلان تالاب هور العظیم سرازیر میشود و اهالی در طول مسیر از شمال تا جنوب خوزستان، تماما در حاشیه رود کشاورزی و دامداری میکنند. گاومیش به خاطر سیستم و طبیعتی که دارد باید در دمای مثبت شصت درجه خوزستان، بدنش را به آب بزند تا از گرما تلف نشود! اما به دلیل کم آبی اخیر، تعداد بسیاری از گاومیشها و دیگر حیوانات دامداران تلف شدهاند. محصولات کشاورزی آسیبهای بسیار دیدهاند یا نابود شدهاند.
به جرات میگویم اگر مردم جنوب نبودند شاید ایرانی وجود نداشت. مردم خوزستان رنج کشیده و زجر کشیدهاند و چه بسیار افرادی که در جنگ تحمیلی و بر اثر خاکهای خوزستان به بیماریهای مزمن دچار شدهاند و همچنان با درد زندگی میکنند.
خوزستانیها ۸ سال جنگ تحمیلی را زیر بمبارانها و موشکبارانهای وحشتناک سپری کردهاند.
من نیز موشکبارانها و بمبارانهای دزفول و دیگر شهرها را به یاد دارم و میدانم خوزستانیها طی آن سالها چه عذاب و مصیبتهایی را متحمل شدند. مردم جنوب کشور جانانه در مقابل آن همه تهاجم ایستادگی کردند و این شعار نیست، بلکه واقعیتی محض است. به جرات میگویم اگر مردم جنوب نبودند شاید ایرانی وجود نداشت. مردم خوزستان رنج کشیده و زجر کشیدهاند و چه بسیار افرادی که در جنگ تحمیلی و بر اثر خاکهای خوزستان به بیماریهای مزمن دچار شدهاند و همچنان با درد زندگی میکنند. نه فقط مردم خوزستان که اهالی دیگر مناطق کشور نیز مشکلاتی دارند و باید مورد توجه و حمایت قرار گیرند. نمونهاش مردم سیستان و بلوچستان که دچار کمبودهای جدی هستند و از امکانات اولیه زندگی محرومند. امروز خبر دیگری خواندم که بسیار ناراحت کننده بود. در خبر آمده بود که رودخانههای چالوس نیز خشک شدهاند! چنین خبرهایی ناگوار و ناراحت کننده است و نمیتوان به راحتی از کنارش گذشت. درست است که کار من هنر و موسیقی است، اما نمیتوانم به اتفاقاتی که برای جامعه و مردمم رخ میدهد بیتفاوت باشم؛زیرا من نیز جزو همین مردمم. من همچنان معتقدم هنر زبانی همگانی و بینالمللی است که بسیار تاثیرگذار است. هنرمند میتواند با زبان هنر بهترین تاثیرها را بر ذهن مخاطبان بگذارد. البته اگر مخاطب یا فرد مورد نظر خودش را به خواب نزده باشد، میتوان او را بیدار کرد.
اگر به مقطع حساس انقلاب اسلامی بنگریم، متوجه فعالیتهای چشمگیر هنرمندان مطرحی چون شجریان، هوشنگ ابتهاج، حسین علیزاده، شهرام ناظری و محمدرضا لطفی خواهیم شد که در قالب کانون «چاوش»، آنهم در تاریکترین دوران و مبهمترین اوضاع (با توجه به اوضاع زندگی و شرایط اجتماعی مردم) زبان هنر و موسیقی را دستمایه ارائه آثاری حماسی کردند.
بله درست است و کانون «چاوش» آثار ماندگاری را از آن دوران به جا گذاشته است.
اینکه فلان نوازنده از دیگر نوازنده خوشش نمیآید یا خوانندهای از فلان خواننده بدش میآید اول بدبختی ماست! هرچقدر که ما متحدتر و یک دستتر باشیم در ایجاد اتفاقات خوب و موثر موفقتر خواهیم بود.
نمیتوانیم بگوییم خالقان آن آثار افرادی سیاسی بودند. شجریان و دیگران بدون توجه به مسائل سیاسی، وضعیت اجتماع را مورد توجه قرار دادند و نمیتوانیم آنها را هنرمندانی سیاسی و وابسته به حکومت تلقی کنیم.
بگذارید از منظری دیگر به سوالتان پاسخ دهم. همیشه ناراحتی و غمی با من همراه بوده و دلیلش نوع ارتباط هنرمندان عرصه موسیقی با یکدیگر است. مثلا فلان نوازنده از دیگر نوازنده خوشش نمیآید یا خوانندهای از فلان خواننده بدش میآید. همین مسائل اول بدبختی ماست! واقعا این خوش نیامدنها و بدبینیها به چه معناست؟ به هرحال همه ما جزو یک صنف هستیم و باید هوای همدیگر را داشته باشیم. هرچقدر که ما متحدتر و یک دستتر باشیم در ایجاد اتفاقات خوب و موثر موفقتر خواهیم بود. رمز موفقیت، همدلی و روحیه همکاری در موزیسینها فارغ از هر سلیقه و نظر نسبت به یکدیگر است. اعضای کانون «چاوش» فارغ از هر سلیقه و نظر با مردم بودند که ماندگار شدند و آثارشان جاودانه شد. لذا این مردمی بودن از مهمترین ویژگیهای یک هنرمند است.
رمز مانایی هنرمند مردمی بودن اوست. هرگاه هنرمند جانب مردم و مظلومان را گرفته ماندگار شده و هرگاه از مردم فاصله گرفته، فراموش شده است.
بله درست است.
درباره جزییات قطعه و نماهنگ کوتاهی که با موضوع و محوریت بحران خوزستان منتشر کردید، توضیح دهید.
اثری که میگویید کاملا دلی است. دوستی در خوزستان دارم که از قوم بزرگ بختیاری است. پس از اتفاقاتی که اخیرا برای خوزستان رخ داد شب هنگامی به ایشان پیام دادم و گفتم چند وقتی است حال خوبی ندارم و اتفاقات خوزستان حالم را بدتر کرده است، از آنجا دورم و واقعا نمیدانم باید چه کنم؟ در ادامه گفتم بهترین کاری که میتوانم انجام دهم این است که آهنگی را بخوانم و آیا تو شعری داری که با وضعیت موجود همخوانی داشته باشد؟ دوستم صبح فردای آن شب، پیامم را دید و شعری را برایم فرستاد که «در ماتم سرزمین خود گریانم/در مرز حیات و مرگ سرگردانم/ فریاد عطش درون جانم خشکید/ من حنجره زخمی خوزستانم» ابیات آن است. همان روز از استودیو وقت گرفتم و رفتم و با امکاناتی که دم دست داشتیم آن را خواندم و ضبط کردیم. تصاویر نماهنگ نیز توسط دوست خوبم آقای مصطفی نویدکیا (از تصویرداران و تدوینگران خوب دزفول) بر روی اثر قرار گرفت. همانطور که گفتم پس از انتشار نماهنگ بسیاری از دوستان و مخاطبان لقب حنجره زخمی خوزستان را به من دادند که نهایت لطف آنهاست. من هرجای دنیا هم که باشم به مردم شهر و استانم افتخار میکنم. وظیفه من است که هوای خوزستانیها و البته همه مردم کشورم را داشته باشم و همین جا از تمام هنرمندان میخواهم نسبت به اتفاقاتی که در سرزمینمان رخ میدهد، بیتفاوت نباشند.
نماهنگی که وحید تاج آن را برای اهالی خوزستان خوانده است
مطمئنا واکنش مستقیم هنرمندان نسبت به وقایع از بیانیهها معتبرتر و کارگشاتر است.
با شما موافقم. اتفاقا پس از انتشار نماهنگ خوزستان، فردی به من پیام داد و گفت میشود آن را برایم بفرستی؟! من این کار را کردم. ایشان گفت برادرم نماینده مجلس است و میخواهم نماهنگ را برای او بفرستم. این یک نمونه از همان اتفاقات مثبتی است که میگویید. زمانی که هنرمندی به حمایت از مردمش میپردازد، چه خوب است که ما مردم نیز او را مورد حمایت قرار دهیم و با بازنشر اثر یا مطلبش به بیشتر دیده شدن آن کمک کنیم؛ بلکه دلی بلرزد، احساسی برانگیخته شود و یا اشکی سرازیر شود تا شاید مسئولان عکس العملی نشان دهند. بهرروی مردم خوزستان بسیار مظلوم هستند و روزی نیست که اخبار را دنبال کنم و متاثر نشوم. آنها به جز آنکه از جنگ آسیبهای بسیار دیده اند، مشکلات معیشتی بسیار دارند. واقعا در همین لحظهای که با شما صحبت میکنم، کسی میتواند ۵ دقیقه و نه بیشتر، در گرمای خوزستان دوام بیاورد؟ من به عنوان یک خوزستانی، نه فقط برای این استان، بلکه برای هر شهر و منطقهای که دچار بحران شده و مورد ظلم قرار گرفته، روح و روانم به هم میریزد و دلم میخواهد در آن زمینه کار مثبتی انجام دهم. واقعا کاش قدرت بیشتری داشتم و میتوانستم تحولاتی ایجاد کنم.
مدتی قبل اثر دیگری را منتشر کردید که «راز نهان» نام داشت. درباره جزییات این اثر نیز توضیح دهید.
قطعه «راز نهان» را چهار، پنج ماه پیش یکی از دوستان خوزستانی من با نام شایان کریمینژاد ساخته و جزو کارهای اول اوست. ایشان در ارکستراسیون و در بیان احساس ملودی، بسیار توانمند است و زمانی که اثر را برای من فرستادند، بسیار از آن خوشم آمد.
قطعه «راز نهان» اثر وحید تاج با شعری از محمدرضا شفیعیکدکنی و آهنگسازی شایان کریمینژاد
شما معمولا با آهنگسازان تازه کار همکاری میکنید. و به چنین افرادی روی خوش نشان میدهید. آیا از نتیجه کار نگران نیستید؟
رویکرد من در زندگی این است که به افراد کاربلد و توانمندی که مطرح نیستند کمک کنم. من خودم با چنین رویهای بالا آمدم و پا به عرصه حرفهای گذاشتم. بچه بودم و از خوزستان به تهران آمده بودم تا درس بخوانم و در ادامه مورد توجه بزرگان موسیقی قرار گرفتم. بگذارید از آقای امیرحسین اسلامی نام ببرم که حال ساکن کانادا هستند و در این کشور زندگی میکنند. آقای اسلامی استادم بودند. شاید ترم چهار یا پنجم دانشگاه بودم که ایشان از من خواست به عنوان مدرس آواز در کلاسهای آزاد دانشگاه هنر به تدریس بپردازم. در همان ایام ایشان از حضورش در فستیوالی خبر داد که در ایتالیا برگزار میشد. به من گفتند برای انتخاب خواننده قطعه مورد نظر با هرکه مشورت کردهام، افراد نامی و مطرح را به من معرفی کردهاند، اما من خوانندهای را میخواهم که سواد موسیقایی داشته باشد. ایشان در ادامه به من گفتند، پس از آنکه در کلاس هایام حضور یافتی و با تو آشنا شدم، دیدم که صدای بسیار خوبی داری و برای خوانش اثر چه کسی بهتر از شما! بدون شک تمام موزیسینهای دانشگاه رفته استاد امیرحسین اسلامی را میشناسند و من نیز کارم را با چنین شخصیتی آغاز کردهام، بنابراین همواره دوست دارم نسبت به جوانانی که کارشان درجه یک است، اما نامی ندارند و مطرح نیستند، چنین رویکردی داشته باشم. چنین افرادی باید دیده شوند و چه اشکالی دارد که با آنها همکاری کنم و چه اشکالی دارد که دستشان را بگیریم. بله در چنین همکاریهایی ممکن است کار ایراداتی هم داشته باشد، اما میتوان آنها را به فرد مورد نظر گفت و به او در جهت رفع اشکالات موجود، کمک کرد.
این تفاسیر در شرایط بحرانی حاصل از کرونا، طی یکی دوسال گذشته بیکار نماندهاید و همچنان مشغول تولید هستید.
همینطور است. به طور کم و بیش در زمینه تولید فعال هستم اما فشار زندگی روی اقشار مختلف مردم بسیار زیاد است و ما نیز طبیعتا جزویی از همین مردمیم. اگر من و همکارانم نتوانیم با خوانندگی در آسمان هنر پرواز کنیم، مردهای بیش نیستیم. بگذارید موضوعی را رک بیان کنم؛ خیلی سخت است که خوانندهای با حال بد به استودیو برود و اثری را بخواند که مردم دوستش داشته باشند و با آن همسو شوند. زمانی که خواننده حال خوبی ندارد و بیانرژی است واقعا نمیتواند بخواند، به این دلیل که خوانندگی مستقیما با احساس فرد مرتبط است و با عضوی چون حنجره سر و کار دارد. با همه اینها همواره تلاشم این است حداقل حال مخاطبان را برای لحظاتی خوب کنم. بگذارید واقعیتی را بگویم. من ارادت ویژهای به استاد شجریان داشته و دارم و سالها شاگردشان بودهام. سعیام این است که راه ایشان را دنبال کنم. همیشه دوست دارم با هنر به مخاطبان پیامی دهم. اینکه برای لحظهای دل آنها را شاد یا غمگین کنم و باعث گذران لحظاتشان شوم هدف اصلی من نیست. سعیام این است اثری را انتخاب کنم که دارای اندیشه باشد و مخاطب را به تفکر وا دارد، نه اینکه صرفا باعث سرگرمیاش شود. یکی از دلایلی که طی سالهای فعالیتم از این شاخه به آن شاخه نپریدهام این است که میخواستم با داشتن خط و مشی مشخص از همان ابتدا هدف مذکور را دنبال کنم. امیدوارم توانش را داشته باشم و تا به انتها در این راستا، فعالیتم را ادامه دهم.
موسیقی ایرانی مهجور و مانند استانهای خوزستان و سیستان و بلوچستان بسیار مظلوم است، بالاخره باید فرد یا افرادی باشند که پای کار بایستند و در حد توانشان از موسیقی ایرانی محافظت کنند و نگذارند به آن خدشهای وارد شود.
هیچگاه برای تولید آثار عامهپسندتر با دستمزدهای بیشتر وسوسه نشدهاید؟ به هرحال میتوانید بیتوجه به مقوله آواز در سبک پاپ هم فعالیت کنید یا به ساخت و انتشار آثاری تلفیقی با بهرهگیری از ابزار و ادوات الکترونیک بپردازید و سود بیشتری نصیبتان شود.
طی این سالها پیشنهادهای بسیاری داشته و دارم، اما تولید آثاری در سبک و سیاقهای دیگر کار من نیست. کارهایی که میگویید متخصص خودش را میخواهد و خداراشکر هستند افرادی که به بهترین نحو در سبکهایی چون پاپ فعالیت کنند. از طرفی موسیقی ایرانی مهجور است و مانند استانهای خوزستان و سیستان و بلوچستان بسیار مظلوم. بالاخره باید فرد یا افرادی باشند که پای کار بایستند و در حد توانشان از موسیقی ایرانی محافظت کنند و نگذارند به آن خدشهای وارد شود.
از فعالیتهای اخیرتان بگویید.
با وجود همه مشکلات و سختیها مشغول فعالیت هستم و دیگر اینکه به امور آموزشگاه میپردازم که البته این بخش نیز با توجه به محدودیتها و وضع دستورالعملها، اوضاع نابسامانی دارد. از طرفی اتفاقات رخ داده طی ماهها و روزهای اخیر هم حال خوبی برای من و دیگران نگذاشته است. چند روز پیش برای خرید به سوپرمارکت محلهمان رفته بودم که ایشان پرسید از خوزستان چه خبر؟ در پاسخ گفتم ما اصطلاحا گوشه رینگ گیر افتادهایم و آنقدر ضربه خوردهایم و ناتوان شدهایم که اگر مثلا بگویند اعتراض و انتقاد کنید، کسی جانی برای این کار ندارد.
گفتگو: وحید خانهساز
عکاس: علی جباری