نویسنده و کارگردان «۱۴ نوامبر»:
هنر دغدغهمند، باید شعار بدهد، اما در زیر متن/ میخواهم یک کاتارسیس درون مخاطب راه بیندازم/ اجرای مونولوگ، حرکت روی لبه باریک یک پرتگاه است
امین بغدادی نویسنده و کارگردان «۱۴ نوامبر» که با این اثر در دومین دوره جشنواره مونولوگ دانشجویی افرا حضور دارد، از ویژگیهای این نمایش، جایگاه مونولوگ در تئاتر ایران و نسبت تئاتر با وقایع اجتماعی معاصر گفت.
«امین بغدادی» نویسنده و کارگردان «۱۴ نوامبر» که با این اثر در دومین دوره جشنواره مونولوگ دانشجویی افرا حضور دارد، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، از ویژگیهای این نمایش، جایگاه مونولوگ در تئاتر ایران و نسبت تئاتر با وقایع اجتماعی معاصر گفت.
او با بیان اینکه دغدغه «جنگ» به خصوص نبرد میان ایران و عراق که پیش از تولدش به اتمام رسیده، سالها با او بوده، گفت: من متولد ۱۳۷۷ هستم، اما دائم این جریانات را دنبال میکردم و فیلمهای مستندی که مربوط به جنگ ایران و عراق بود را تماشا میکردم. مساله جنگ برای من همیشه خیلی ناامیدانه و پر از یأس بود، سر اینکه هیچ معنیای از این مساله درک نمیکردم؛ اینکه سران کشورهایی برای قدرت، بخواهند مردم بیگناهی را سلاخی کنند. بنابراین هیچ وقت نتوانستم این دغدغه را نادیده بگیرم. برای همین آمدم همه جنگها را بررسی کردم و حتی یک مقدار قبلترها رفتم تا بتوانم عمیقتر شوم در نوشتن این متن و دست گذاشتم روی جنگ جهانی اول و کاراکتری به نام «جو بونهام» که در آهنگ وان گروه متالیکا حضور دارد و سرگذشت عجیبی هم داشته. در نهایت تلاش کردم تا جنگ را هجو کنم.
بغدادی ادامه داد: یادم است از شهریور ۹۷ بود که شروع به نوشتن این متن کردم و دائم تغییراتی در آن دادم و وقتی میخواستم اجرایش کنم با شرایط کرونایی مواجه شدم که تئاترهای صحنهای را تعطیل کرد و بعد، جشنوارههای مجازی شکل گرفت. ولی چون این موضوع و این دغدغه، برای من خیلی بزرگ بود و حس میکردم در جشنوارههای مجازی حق مطلب به آن صورت ادا نمیشود، صبر کردم و جشنواره مونولوگ افرا توفیقی شد که آن را با شرایط سختی که بود، برای اجرای صحنهای آماده کنم. اسفند ۹۹، که برای جشنواره بازبینی داشتیم، شرایط کرونا به شدت عجیب و غریب شده بود ولی آقای داود نامور (دبیر جشنواره) تحت هر شرایطی که بود و با رعایت تمام نکات بهداشتی این بازبینی را برگزار کرد و خوشبختانه توانستیم به مرحله آخر داوری برسیم و از این بابت خوشحالم.
نویسنده و کارگردان «۱۴ نوامبر» یادآور شد: زمانی که گفتم میخواهم هنر کار کنم و با اینکه خیلی کوچکتر از این حرفها هستم، اما شاید به خودم لقب هنرمند بدهم، با خودم عهد کردم دغدغهمند باشم؛ در حالی که اکثریت دوستان و رفقا با لفظ اینکه ما نیامدیم شعار دهیم، دغدغهمندی در هنر و کارهایی از این دست را تحقیر میکنند، خُرد میکنند... ولی من میگویم هنرمند اتفاقا باید شعار داشته باشد اما آن شعار در زیر متن مخفی شود و صرفا با اِلمانها و نمادها و نشانههایی که کارگردان و نویسنده روی صحنه میکارند، بتوانیم یک کاتارسیس درون مخاطب راه بیندازیم و از همه مهمتر، به شعور مخاطبی که مخصوصا در این شرایط میخواهد بیاید و تئاتر ببیند، احترام بگذاریم.
بغدادی ادامه داد: تمامِ دغدغهام در جریان تمرینهای این اثر همین بود که مخاطب یک کار درخور و در شخصیتش ببیند و از اجرای من، واقعا چیزی عایدش شود. اینکه من بتوانم این رسالت را، یا بخش خیلی ناچیزی از این رسالت را تکمیل کنم.
او با تاکید بر اینکه معتقد است هنرمند باید نسبت به مسائل اجتماعی و بهطور کلی جامعهاش حساس باشد و بخشی از آن را در اثرش بگنجاند، تصریح کرد: با اساتیدم که صحبت میکردم، به این نتیجه رسیدم هر کسی با توجه به تجربه زیستیاش و کتابهایی که خوانده یک حجمی از اطلاعات را داخل مغزش دارد؛ حالا کسی بیشتر و کسی یک مقدار کمتر. و ما باید طوری کار را بیاوریم روی صحنه که هر کسی، با هر طیفی از تجربه و با هر اطلاعاتی که در مغزش است، به یک نحوی با اجرا ارتباط بگیرد.
بغدادی ادامه داد: کسی که مقدار کمی مطالعه داشته، باید یک چیزهایی از اثر عایدش شود و کلیات کار را بفهمد. برای آن کسانی که مطالعاتشان بیشتر بوده و خیلی دغدغهمندتر هستند، هم باید اِلمانها و نمادها به صورتی باشد که برایشان کارکرد داشته باشد و در نهایت تا آخرین لحظه برای آنها هم تعلیق حفظ شود و بتوانند راضی از سالن نمایش خارج شوند. یعنی اینطور نباشد که من فقط برای یک طیف مخصوص بنویسم و کار کنم؛ دوست دارم کارهایم با هر کسی با هر اطلاعاتی و با هر طبقه اجتماعی که دارد، ارتباط برقرار کند و هر مخطابی، چیزی از کار من عایدش شود که من شرمندهاش نباشم.
این نویسنده و کارگردان جوان در پاسخ به این سوال که چرا مونولوگ شیوه اجرایی محبوبی بین تماشاگران و حتی اجراگران نیست؟ گفت: مونولوگهای خیلی بزرگی دیدهام و نوشتههای مونولوگ زیادی خواندهام که بخواهم دربارهشان حرف بزنم. در اغلب این آثار با یک چیز مواجه شدم؛ اکثر این مونولوگهایی که من دیدم، گنگ بودند. اصلا یک اصطلاح و لفظی هست بین بچههای تئاتر که «مخاطبی که آمده مونولوگ ببیند باید خسته کننده بودن مونولوگ را هم بپذیرد.» من همه اینها را شنیدم، همه اینها را خواندم و اجراها را دیدم و در نهایت آمدم دادههایم را طوری تعیین کردم که چنین اتفاقی برای مونولوگ من نیفتد. اینکه بتوانم شاخهای، یک راه جدیدی شاید برای خودم باز کنم و از این طریق احساس کنم مونولوگ هم میتواند موثر باشد؛ حتی خیلی تاثرگذارتر از کارهای دیالوگدار.
بغدادی یادآور شد: برای همین همه چیز را در نظر گرفتم تا مونولوگ من، کار من، خروجی خوبی برای مخاطب داشته باشد؛ آن را درک کند، بفهمد و اطلاعاتش را کنار هم بگذارد و بتواند به یک نتیجه برسد. اما متاسفانه فهمِ اکثر مونولوگهایی که دیدهایم واقعا خیلی سخت است. چون خیلیهایشان از مفهوم تهی بودهاند و در یک گنگی خاصی بهسر میبرند. ولی در این اثر، من تلاش کردم ضمن حفظ استایل مونولوگ بودن، در جهت این حرکت کنم که برای مخاطب قابل فهم و پذیرش باشد.
او در پاسخ به این سوال که «فکر میکنید برگزاری جشنواره اختصاصی برای مونولوگ، چقدر میتواند سطح آثار را در این زمینه ارتقاء دهد، جا بیندازد و بین مردم هم محبوبتر شود؟» گفت: به شدت خوشحالم که جشنوارههایی از این دست راه افتادهاند؛ چرا که میتوانیم در آنها اوج یک بازی و اوج یک متن را از نظر ساختارش ببینیم. میدانید که نوشتن برای مونولوگ، کار خیلی سختی است چون دست نویسنده بسته است و کاملا وابسته به یک ارتباط دوسویه با بازیگر دارد. یعنی هم بازیگرش باید خیلی خوب بتواند از پس کار بربیاید، هم نویسنده؛ باید در دو جهت با همدیگر کار کنند و به خاطر همین من خودم نویسندگی این متن را انجام دادم و هم بازیاش را، تا بتوانم این مهم را فراهم کنم و در این جهت بتوانم موفقتر باشم. فکر میکنم چون متن خودم است، میتوانم بهتر آن را درک کنم تا بتوانم رسالت کاراکترهایی را که روی صحنه دارم، به نحو احسنت تکمیل کنم.
نویسنده و کارگردان «۱۴ نوامبر»، با بیان اینکه به اعتقاد او، تعداد جشنوارههای تخصصی مونولوگ در کشور بسیار کم است، تصریح کرد: یکی جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر را داریم و یکی هم جشنواره مونولوگ دانشجویی افرا. در حالیکه اگر به خروجی جشنوارههایی که در زمینه مونولوگ کار میکنند، دقت بیشتری داشته باشیم، میتوانیم شاهد اتفاقات بهتری هم در زمینه بازیگری برای بچههای تئاتر -که قدرت بازیشان بهتر دیده میشود- باشیم و هم میتوانیم قدرت نویسندهها بهتر نمایان شود.
بغدادی با تاکید بر اینکه «مونولوگ خصلتی دارد که یا صفر است و یا ۱۰۰؛ یعنی حد وسطی در مونولوگ نداریم» گفت: یا کار میدرخشد و یا ریتم را میاندازد و مخاطب را خسته میکند. همین ریسک مونولوگ به نظر من خیلی قشنگ است. اما نمیدانم چرا بچههای تئاتر کمتر به سمت آن میآیند. شاید به خاطر همین ریسک باشد و یا اینکه دوست دارند کارهای دیالوگدار بنویسند.
او در پایان یادآور شد: مونولوگ، یک لبه پرتگاه عجیب و غریبی دارد؛ من یک سال است که تمرینش میکنم و مدام با خودم تکرار کردهام که موفقیت مونولوگ، یک لحظه است؛ اگر آن یک لحظه را به دست بیاورم، کار شکوفا میشود و اگر آن یک لحظه از دست برود، واقعا کار زمین میخورد.