خبرگزاری کار ایران

علی رضایی‌راد در گفت‌وگو با ایلنا:

در جوامع توسعه‌یافته سینما مخلوطی از هنر و علم است/ سال‌ها طول می‌کشد تا یک هنرمند انسان‌های بعد از کرونا را بشناسد و تولید اثر کند

در جوامع توسعه‌یافته سینما مخلوطی از هنر و علم است/ سال‌ها طول می‌کشد تا یک هنرمند انسان‌های بعد از کرونا را بشناسد و تولید اثر کند
کد خبر : ۱۱۰۱۰۷۹

بازیگر فیلم «مراسم تدفین کلاغ‌ها» به کارگردانی ناصر قهرمانی که با موضوعی متفاوت و هنجارشکن این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است، درباره حضورش در این فیلم گفت: این نقش برای من و کارگردان یک دموکراسی در خلق اثر محسوب می‌شد. طوری بود که انگار او برای تکه‌های پازل به افرادی که اعتماد داشت، حق انتخاب تام داده بود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سینما می‌تواند واقعیت جامعه را نمایش دهد، اگر بتوانیم به درستی داستان‌ها را در آن روایت کنیم. سینمای بدنه در هیچ کجای دنیا هیچگاه نمی‌تواند بیانگر آنچه در متن جامعه می‌گذرد، باشد و همیشه به دلیل نگاه تجاری از گفتن برخی مطالب دست کشیده و دچار خودسانسوری می‌شود، اما در سینمای تجربی با توجه به نگاه و مخاطبی که وجود دارد، می‌توان حرف‌های مگو را گفت و مخاطب را با واقعیت جامعه روبرو کرد و به فکر واداشت. اصولا کار سینمای هنری و تجربی همین است. فیلم سینمایی «مراسم تدفین کلاغ‌ها» در نوع خود به موضوعی پرداخته که خط قرمز جامعه ماست و به نوعی ساختارشکنی کرده است.‌ به بهانه اکران و موضوع این فیلم و استفاده یک بازیگر تئاتری از شهرستان زنجان به سراغ علی رضایی‌راد بازیگر نقش علی در این فیلم رفتیم و گفتگویی داشتیم که می‌خوانید.

از خودتان بگویید و وضعیت تئاتر و سینما در شهرستان‌ها و به‌ویژه در زنجان.

من هنرجوی تئاتر هستم و خواهم بود. گمان نمی‌کنم در کل ایران کسانی به اندازه فعالان عرصه تئاتر و سینما در شهرستان قلب و نبض این دو عرصه پویای هنری و اجتماعی و… را زنده نگه داشته باشند. نمی‌خواهم صحبت زیادی از سیستم مدیریت عرصه فرهنگ و هنر در شهرستان علی‌الخصوص زنجان بکنم، چرا که زخم خوردگان بسیاری هستند که اگر بنده بخواهم حرفی بزنم در حق آن‌ها اجحاف کرده‌ام. امیدوارم هرچه زودتر مدیریت فرهنگی و هنری در کشورمان یک سازمان‌دهی و سامان‌دهی مناسبی پیدا کند.

چطور شد که از تئاتر به سینما آمدید و در فیلم «مراسم تدفین کلاغ‌ها» بازی کردید؟

اواخر سال 1395 ناصر قهرمانی توسط یکی از دوستان در دفتر فیلم‌سازی خود قرار ملاقاتی تنظیم کرد و در همان قرار چند ساعت با هم بحث و گفتگو کردیم. آن زمان برای او ایده فیلم بسیار مهم بود و خود را وارد چالش مهمی از افراد جامعه کرده بود. ناصر پیش از فیلم «مراسم تدفین کلاغ‌ها» که بعد‌ها به این نام ثبت شد، فیلم‌های زیادی ساخته بود، از جمله «به وقت رهایی» که بخشی از زندگی عارف مجاهد حکیم هیدجی زنجان بود. در آن فیلم بازیگران خوب و خوش آتیه و صاحب سبکی بازی کرده بودند از جمله علیرضا جلالی تبار در نقش حکیم هیدجی و اسماعیل خلج و… فیلم‌ها و مستندهای دیگری هم از او دیده بودم. همین اثر «به وقت رهایی» مرا مجذوب فکر و مواجهه ناصر قهرمانی با مخاطبش کرد.

او درباره فیلم «مراسم تدفین کلاغ‌ها» به من گفت که در این فیلم شیوه اهمیت زیادی برایش دارد و می‌خواهد بر خلاف کارهای گذشته یک شیوه ساخت را تجربه کند. این تجربه برای او اهمیت ویژه‌ای داشت. پس از گفتگوی مفصل در جلسه اول تقریبا برایم معلوم بود که با چه اثری در پیش تولید فیلم روبرو هستم. در جلسه بعد قرار بود با پارتنر خودم در فیلم بحث و گفتگو کنیم. فیلم نامه‌ای وجود نداشت و این تعمدی و بنا بر تصمیم کارگردان بود چون او می‌خواست فیلم را با ارائه خط داستانی به بازیگران از گفتگوی خود بازیگران بنویسد که بیشتر به خود لوکیشن و برخورد یکباره بازیگران با فضای مورد نظر تکمیل می‌شد که شد.

داستان خطی اولیه فیلم این بود که دختر و پسری که سه سال پیش رابطه عاطفی خود را قطع کرده‌اند حالا از طریق فضای مجازی با هم صحبت می‌کنند و پسر متوجه می‌شود دختر با یک فرد معتاد ازدواج کرده و صاحب یک بچه شده است. با هم قرار می‌گذارند و تصمیم به فرار از ایران می‌گیرند. در این بین دختر مرتکب قتل همسر خود در یک نزاع دو نفره می‌شود چرا که مورد ضرب و شتم همسرش قرار می‌گرفته است. همان روز با پسر قرار می‌گذارند که فرار کنند اما دختر متوجه بیماری روحی پسر می‌شود. در مسیر فرار، پسر خودکشی می‌کند و دختر تنها می‌ماند و با مردی همراه می‌شود که قرار بود آن‌ها را از مرز عبور دهد.

همه این‌ها نه مکتوب بلکه به شکل شفاهی در اختیار من و ثمین ولیزاده قرار گرفت و در چند جلسه تمرینی که قبل از فیلمبرداری داشتیم ناصر قهرمانی سعی می‌کرد ما را به دسته‌ای از آدم‌های جامعه نزدیک کند که زیر بار آرزوهای بر باد رفته خود لهیده شده‌اند و انتخاب‌هایشان همه رو به نابودی می‌رود.

چطور با نقش علی در فیلم «مراسم تدیفن کلاغ‌ها» ارتباط گرفتید؟

مواجهه با این نقش هم از طرف ناصر قهرمانی و هم از طرف خودم دو نگاه متفاوت داشت. اول اینکه ناصر تاکید می‌کرد که تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهد مخاطب با بازیگر روبرو شود، چراکه صدا را هم شاهد قرار داده بود. او می‌خواست از زندگی روزمره افرادی که به این شکل و سیاق در آمده‌اند، فیلم بگیرد و به دنبال ریشه‌های خیانت بود. او به دنبال شناخت نسلی بود که مفاهیم مهم اخلاقی را در یک جامعه جابه‌جا دریافت و به زندگی خود اعمال کرده‌اند. از طرفی من خودم را در مقابل چنین نقشی یعنی جوانی که قاعده اخلاقی را زیر پا گذاشته است و با یک زن شوهردار (البته در اصطلاح سنتی آن) بدون هیچ ترسی وارد رابطه می‌شود، می‌دیدم. یعنی نداشتن ترس و جسارت در این مورد بسیار حائز اهمیت بود. نداشتن ترس از شکستن هنجارها برای من خبر از انحطاط آموزش و تربیت در جامعه می‌داد. جایی که یک گذار فرهنگی به شدت مخرب، توسط نسلی که آموزشی برای متهد بودن انسان‌ها در قبال یکدیگر ندیده‌اند، در حال وقوع و تسریع در نهادینه شدن است و این گذار به قدری در رگ و پی افراد نهادینه شده است که حضور و جریان خود را عادی جلوه می‌دهد؛ مثل اخبار جنگ در خاورمیانه… . این تنها بخشی از چالش من و نقشی بود که به عهده گرفته بودم و این نقش قرار بود با خط داستانی از ناخودآگاه من بیرون کشیده شود. این برای من و کارگردان یک دموکراسی در خلق اثر هم محسوب می‌شد. طوری بود که انگار او برای تکه‌های پازل به افرادی که اعتماد داشت، حق انتخاب تام داده بود.

بازیگرهای دیگری که در این فیلم با آنها همبازی بودید را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من یک پارتنر بیشتر نداشتم که ثمین ولیزاده بود و صحبت خاصی در این خصوص ندارم. ثمین در چند فیلم کوتاه بازی کرده بود و نقش خود را دوست داشت و احساس می‌کنم ارتباط خوبی برقرار کرده بود.

فیلم «مراسم تدفین کلاغ‌ها» در حال حاضر در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است. این گروه سینمایی و کارکرد آن را چطور می‌بینید؟ از نظر شما وجود سینمای هنر و تجربه برای اهالی سینما و مخاطبان مفید است و تاثیری در رشد و اعتلای سینمای ایران دارد؟

هنر و تجربه برای من مثل یک دانشگاه است، دانشگاهی برای تجربه‌های نو. اگر هنر و تجربه از طریق نهادهای مربوط مورد حمایت خوبی قرار بگیرد قطعا سینمای ایران با رشد و اعتلای خوبی روبرو خواهد شد. در سوال‌های پیش گفتم «مراسم تدفین کلاغ‌ها» تجربه یک شیوه بود و هنر و تجربه هم می‌تواند برای کارگردان‌هایی که دغدغه ساختارشکنی و عبور از یک مرحله کهنه به مرحله نو را دارند، بستری امن و به دور از حاشیه ایجاد کند. تجربه شیوه‌ها همیشه خطرناک و جذاب است، هم برای هنرمند هم برای جامعه‌ای که آن هنرمند در آن زیسته و مهم‌تر از همه برای هنرمندان یک عرصه مثل سینما. نباید این مهم را نادید بگیریم که در جوامع توسعه یافته سینما مخلوطی از هنر و علم شده است. قطعا با حمایت دولت از هنر و تجربه می‌شود و می‌توان به آینده سینمای ایران امیدواری بیشتری داشت.

نزدیک به دو سال است که سینما به دلیل شیوع کرونا دچار چالش‌ها و بحران‌های زیادی شده است. نظر شما درباره این اتفاقات و عواقب آن چیست و چه آینده‌ای را برای سینمای ایران پیش‌بینی‌ می‌کنید؟

نه تنها سینما بلکه تمامی هنرها در دوره سیاه کرونا دچار تغییرات و تاثرات فروان شدند. تصور کنید یک سینماگر یا تئاتری، یک فیلمنامه‌نویس یا نمایشنامه‌نویس چند سال زمان لازم دارد تا انسان‌های بعد از کرونا را بشناسد و تولید اثر کند. می‌دانید دوره کرونا همه برداشت‌های قبل خود را از زندگی تغییر داد. امروز ما با زندگی جدیدی و آدم‌های پیچیده‌تری در جامعه روبرو هستیم.

اما در دوره خود کرونا که همچنان ادامه دارد باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که مخاطب (مردم عادی و علاقمند) به مرور سالن‌های سینما و تئاتر را فراموش کرده‌اند و اگر زمانی برای تماشای فیلم داشته باشند، قطعا در موبایل و سایت‌های مجازی است و این یعنی تماشاگر جمعی جای خود را به تماشگر فردی داده است اما هنوز نمی‌شود درباره خوب یا بد بودن این اتفاق صحبتی کرد.

نکته غم‌انگیز این ماجرا زندگی هنرمندان است که در دوره کرونا با تنگناها و مشکلات معیشتی و روحی بسیاری دست و پنجه نرم کردند و می‌کنند. صحبتی در این خصوص نمی‌کنم زیرا همه از همه چیز مطلع‌اند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز