خبرگزاری کار ایران

جلیل سامان مطرح کرد:

در همکاری با تلویزیون روی مشترکاتمان تاکید می‌کنم و اختلافاتمان را کنار می‌گذارم

در همکاری با تلویزیون روی مشترکاتمان تاکید می‌کنم و اختلافاتمان را کنار می‌گذارم
کد خبر : ۱۰۹۶۱۶۰

کارگردان سریال «زیرخاکی» که پیش از این سریال‌هایی همچون «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» را برای صداوسیما ساخته است، می‌گوید: هر بار تصمیم می‌گیرم که دیگر با صداوسیما کار نکنم اما کمی که می‌گذرد به دلیل شور مخاطبان دوباره بازمی‌گردم و با خودم می‌گویم من به مخاطب تلویزیون مدیونم و برایشان سریال می‌سازم و حال خود را با مخاطبان و بازخوردی که از آنها می‌گیرم، تغییر می‌دهم و خوب می‌کنم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، جلیل سامان بیش از یک دهه در تلویزیون فعالیت داشته و توانسته تا حد گروه خاصی از مخاطبان را با خود و سریال‌هایش همراه کند. او در تمام آثارش به گروهک منافقین پرداخته و نشان داده که نفوذ و خرابکاری‌های این گروهک هیچ‌گاه پایان نپذیرفته است. با این‌حال سامان در روند کاری خود با تلویزیون مانند دیگر بسیاری از همکارانش دلخوری‌های دارد. او از سیاست‌های صداوسیما دلخور است اما معتقد است هیچ مدیومی به اندازه تلویزیون مخاطب ندارد و برای همراهی با همین مخاطبان فعلا با سیاست‌های صداوسیما کنار آمده است، گرچه شاید روزگاری صبرش لبریز شود و عطای کار در تلویزیون را به لقایش ببخشد. با او درباره مجموعه کارهایش در تلویزیون گفتگو کرده‌ایم که می‌خوانید.

غالبا در دسترس نیستید، چرا؟

فیلمساز بایستی فیلمش را بسازد و با فیلم حرف خود را بزند، اینکه دائما بخواهیم درباره فیلم و سریالی که ساخته‌ایم صحبت کنیم از نظر من درست نیست و به همین دلیل ترجیح می‌دهم که کمتر درباره آثاری که می‌سازم، مصاحبه کنم و بیشتر تمرکزم را روی فیلم و سریال‌سازی بگذارم. بیش از این نوعی لانسه کردن است که من فلان کار را انجام دادم و من تمایلی به دیده شدن ندارم.

سریال «ارمغان تاریکی» درام خوبی بود که در زمان پخش و حتی بازپخش با استقبال خوبی روبرو شد. شاید بتوان گفت یکی از آثاری بود که طی ۱۰ سال اخیر مورد استقبال قرار گرفت. چرا این نوع سریال‌سازی را ادامه ندادید؟

«ارمغان تاریکی» جزو کارهایی بود که در همان زمان خودم هم می‌دانستم که دیگر نمی‌توانم از لحاظ درام و عاشقانه بودن کاری باشکوه‌تر از آن بسازم. خودم به این موضوع واقف بودم که دیگر ساخت سریال با این مشخصات برای من اتفاق نخواهد افتاد. سریال «پروانه» و در ادامه آن «نفس» سه‌گانه‌ای بود که من هر سه را ادامه دادم و بیشتر از این نه در ظرفیت بضاعت من بود و نه مخاطب دیگر این قصه را دنبال می‌کند.

طی این سه‌گانه‌ای که گفتید «پروانه» را ساختید که آن هم با موضوعیت منافقین و فعالیت‌های آن‌ها در زمان قبل از انقلاب بود. دلیل اینکه «پروانه» را بعد از «ارمغان تاریکی» ساختید چه بود؟

در حقیقت یک قصه‌ای چنگ به گلوی من انداخت و مرا وادار به ساخت سریال «پروانه» کرد. اینگونه نبود که بخواهم یک سه‌گانه بسازم و از «ارمغان تاریکی» شروع کنم و با «نفس» آن را به پایان برسانم. تمام سریال‌ها و فیلم‌هایی که ساخته‌ام، همیشه یک قصه‌ای باعث شده که بنویسم و آن را تبدیل به فیلم یا سریال کنم. ارسطو می‌گوید تا وقتی که داستان روشن است و علت رفتارها روشن است، داستان هر چقدر طولانی‌تر باشد، اشکالی ندارد و جذاب است. با این استدلال هر چقدر به قصه درست‌تر پرداخته شود و ادامه‌دار باشد، می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند. سریال این ویژگی را دارد که بتوانیم بیشتر به آن بپردازیم و محدودیت کمتری نسبت به فیلم سینمایی دارد. من ژانر را انتخاب می‌کنم اما درگیر مدیوم نیستم. با خودم فکر می‌کنم که این قصه در چه مدیومی می‌تواند باشد، آیا می‌تواند نمایش‌نامه باشد، یا رمان یا فیلم سینمایی و یا می‌توان از این قصه یک سریال ساخت. هر قصه‌‌ای در یک مدیوم خاصی جواب می‌دهد و تا به حال قصه‌هایی که داشتم و نوشتم بیشتر در سریال‌سازی جواب می‌داده و من هم ترجیحا بیشتر سریال ساختم. سریال‌سازی به شدت کار دشواری است خصوصا در سازمان صداوسیما این سختی چندین برابر می‌شود. خیلی از کارگردان‌های خوب سینما وقتی که وارد عرصه سریال‌سازی شدند، نتوانستند موفق عمل کنند و لااقل به اندازه ساخت فیلم سینمایی در سریال‌سازی موفق نبودند. سریال‌سازی یک پرواز طولانی است که اگر باک کوچکی داشته باشید، نمی‌توانید این پرواز را ادامه دهید و مسیر را طی کنید و به انتها برسید.

افراد زیادی خود را فرزند رسانه ملی و تلویزیون می‌دانستند، اما در شرایط بسیار بدی با رسانه ملی قطع همکاری کردند. همه می‌دانند که مشکلات و ممیزی‌هایی در این رسانه وجود دارد، آیا در این نحوه جدا شدن همیشه مقصر رسانه ملی بوده؟ یعنی این رسانه به قدری عرصه را تنگ می‌کند که فیلمساز ترجیح می‌دهد دیگر ادامه ندهد؟

از نظر من هر دو در این جدایی و قطع همکاری مقصر هستند. همه ما می‌دانیم که در این سال‌ها شرایط کار کردن در تلویزیون شرایط خوبی نیست و این یک مسئله واضح و مسلم است و شکی در این موضوع نیست. اگر بخواهیم درباره این مشکلات صحبت کنیم، یک بحث مفصل می‌خواهد که از حوصله همه خارج است، اما یک بخشی هم به خود این هنرمندان بازمی‌گردد که چقدر می‌توانند در برابر مشکلات مقاومت کنند و اشتراک فکری داشته باشند.

شما با مسئولان حال حاضر صداوسیما اشتراک فکری دارید؟

من از مشترکات استفاده می‌کنم و بخش‌هایی را که دچار اختلاف نظر هستیم کنار می‌گذارم و به آن‌ها می‌گویم من می‌خواهم به این بخش‌ها بپردازم، شما نظرتان چیست؟ آیا حاضرید؟ و آن‌ها با کمی تعدیل با من کنار می‌آیند.

آیا این توانایی در بین مسئولان این سازمان وجود دارد که بالاخره روزی شما را هم خسته کنند؟

هربار این اتفاق رخ می‌دهد، هر بار خسته می‌شوم و هر بار تصمیم می‌گیرم که دیگر با صداوسیما کار نکنم اما کمی که می‌گذرد به دلیل شور مخاطبان دوباره بازمی‌گردم و با خودم می‌گویم من به مخاطب تلویزیون مدیونم و برایشان سریال می‌سازم و حال خود را با مخاطبان و بازخوردی که از آنها می‌گیرم، تغییر می‌دهم و خوب می‌کنم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز