خبرگزاری کار ایران

نوید نیکخواه آزاد مطرح کرد؛

وعده‌های دولت مانند سفره‌ی خالی‌ست که از آن بوی کباب می‌آید/ در بیشتر مواقع سیاست‌های سینمایی کشور با اندیشه زمامدار امور سینمایی در تضاد است

وعده‌های دولت مانند سفره‌ی خالی‌ست که از آن بوی کباب می‌آید/ در بیشتر مواقع سیاست‌های سینمایی کشور با اندیشه زمامدار امور سینمایی در تضاد است
کد خبر : ۱۰۸۸۷۹۳

نوید نیکخواه آزاد فیلمساز عرصه فیلم کوتاه در بررسی وضعیت کنونی سینما گفت: سینمای ایران حال روحی مناسبی ندارد و هشت سال گذشته و حتی پیش از آن را در نوعی از افسردگی و پژمردگی گذرانده، این افسردگی چنان بر چرخه تکرار افتاده که فکر می‌کنم سینما مدت‌هاست حالی به‌جز این را به خود ندیده و دست‌کم شاید ورای آن حال و روزی نمی‌شناسد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سینما حال و روز خوشی ندارد؛ این موضوع را می‌توان در اکران‌ها و فروش فیلم‌های در حال اکران دید. فقط کرونا باعث این رکود نیست و عدم رضایت مخاطبان از فیلم‌ها و وضعیت بحرانی معیشت مردم یکی از اصلی‌ترین دلایل این رکود است. سینمای فیلم کوتاه و مستند اما داستان متفاوتی دارد، این فیلم‌ها طی دوران پاندمی کرونا روند رو به رشدی داشتند و توانستند با حضوری بیش از گذشته در عرصه‌های جهانی کسب جایزه و درآمد کنند. برای اطلاع از اوضاع و حال و هوای فیلمسازان فیلم‌های کوتاه به سراغ یکی از فیلمسازانی رفتیم که طی این ماه‌ها فیلم‌هایش در جشنواره‌های زیادی حضور داشته و جوایزی نیز کسب کرده است. با نوید نیکخواه‌آزاد درباره اوضاع سینما و انتظار سینماگران از دولت آینده مصاحبه‌ای داشتیم که می‌خوانید.

حال و هوای سینما را طی هشت سال گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا در این هشت سال پیشرفتی در سینما، چه داستانی، چه مستند و چه کوتاه داشتیم یا خیر؟

بگذارید از سینما به عنوان یک کلیت بگذریم و دامنه آن را محدود کنیم به جغرافیای ایران تا بتوان داخل این چارچوب پاسخی شایسته به این پرسش داد. سینمای ایران حال روحی مناسبی ندارد و هشت سال گذشته و حتی پیش از آن را در نوعی از افسردگی و پژمردگی گذرانده، این افسردگی چنان بر چرخه تکرار افتاده که فکر می‌کنم سینما مدت‌هاست حالی به‌جز این را به خود ندیده و دست‌کم شاید ورای آن حال و روزی نمی‌شناسد که ریشه آن در گذشته است؛ گذشته‌ای که عمرش بیش و فراتر از هشت سال سپری‌شده است.

فکر می‌کنم سینمای ایران از جهاتی به پس رفته است و از جهاتی به پیش. اینکه به روشنی بگوییم سینما در فیلم کوتاه یا بلند، یا به‌طور مشخص در شاخه‌های داستانی و غیر داستانی رو به جلو بوده یا به عقب و رأی قاطع صادر کنیم، به دید من، یک بررسی جامع می‌طلبد و از ظرفیت این گفت‌و‌گو خارج است.

بیایید روی برگی از کاغذ یک خط مستقیم رسم کنیم. نقطه آغازش را تولد حیاتِ این هشت ساله بگذاریم و بگوییم سینما قرار بوده در این هشت سال به چه نقطه‌ای و چه جایگاهی برسد و چه اتفاقی را متصور بوده‌ایم. یک خط متقاطع بر آن رسم کنیم تا بدانیم حالا کجای آن قرار داریم. اگر فرض کنیم اسکار «فروشنده» فرهادی نقطه طلایی حیات سینمایی این هشت ساله بوده، این اتفاق خجسته را باید مربوط بدانیم به دوره کودکی حیاتِ سینمایی هشت سال گذشته و در میان‌سالی و کهن‌سالی دوره مورد سؤال، شاید نتوان به اتفاقی تأثیرگذار هم پای درخشش سینمای ایران در ابتدای این دوره اشاره کرد. در حوزه فیلم کوتاه، به‌ویژه داستانی و مستند، فیلمسازها توانسته‌اند قدم‌های مؤثری در صحنه جهانی بردارند و حضور چشم‌گیر و درخشان در جشنواره‌های معتبر جهانی در سه سال گذشته گویای این مهم است. سینمای ایران، به دید من، رو به جلو گام برداشته، چه در فیلم کوتاه چه در فیلم بلند. این اما به معنای آن نیست که حال سینما خوب بوده است. این یعنی حال سینما وخیم بوده و تنها در این چند سال دست و پا زده تا از شدت و حدّت این وخامت بکاهد.

برای شما که در حوزه فیلم کوتاه فعال هستید، آیا دولت‌ها تفاوتی دارند؟ اگر دوباره فردی خارج از سینما، زمامدار امور سینمایی شود آیا می‌توان به پیشرفت سینما امیدوار بود؟

تفاوت دولتی با دولت دیگر برای من در اندیشه و نگاه به امور است؛ هرچند دولت نمی‌تواند مجری اندیشه و نگاهی جدا از خط مشی و سیاست نظام باشد. اینکه نگاه و اندیشه دولت را همسو با جهان خود ببینیم، باعث مسرّت است و ایجاد امیدواری می‌کند؛ هرچند این امیدواری می‌تواند بدل به ضد خودش شود. همیشه به تغییر فکر می‌کنم و تلاش. تغییر دولت را همیشه در جهت بهبود و سازندگی امور دانسته‌ام و قرار است دولت ثروت باشد و نعمت و شکوفایی. فرد را عامل سازندگی و شکوفایی سینما نمی‌دانم. اگر سینمای ایران را کشتی به‌گل‌نشسته‌ای فرض کنیم، یک فرد ابرقهرمان هم باشد، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. من درباره مدیریت قوی حرف می‌زنم و قوت مدیر. اندیشه یک مدیر کارآمد است که قرار است نجات‌بخش‌ باشد. یک مدیر زمانی می‌تواند نجات‌دهنده باشد که سیاست سازنده‌ای را اجرا کند. در بسیاری مواقع سیاست سینمایی کشور با اندیشه زمامدار امور سینمایی در تضاد بوده و به همین دلیل، کاری پیش نرفته است. حرف من این است که اول سیاستی سازنده را تبیین کنیم، هدف را سازندگی و آبادانی تعریف کنیم، بعد آن فردِ کارآمد، چه از بطن سینما یا خارج از آن، با تدبیر و مدیریت قوی، سینما را به سوی آبادانی براند.

با خروج از کرونا چه انتظاری از مسئولان دارید؟ مدیران سینمایی چگونه می‌توانند سینما را از این بحران خارج کنند؟

در زبان چینی واژه بحران از دو کلمه تشکیل شده است: خطر + فرصت. با خطر ابتلا به کرونا هر روز دست و پنجه نرم می‌کنیم، اما مهم این است که فرصتی در این خطر ببینیم تا به نفع اتفاق‌های مثبت و مؤثر آن را مصادره کنیم. شاید بهتر باشد از دولتمردان بپرسیم برای برون‌رفت از این بحران آیا اصلا برنامه‌ای دارید؟ حسابی دارید؟ کتابی دارید؟ و بعد ببینیم آیا دولت آن‌قدر توانمند است که بتواند انتظارات اهالی سینما را که انتظارات پایینی هم نیست، برآورده سازد. شاید شیرین‌ترین خاطره‌ای که به‌جا مانده و به یاد داریم بازمی‌گردد به روزهایی پیش از این همه‌گیری و شاید آرزوی هر روزه باشد که برگردیم به آن دوران، اما در آن دوران هم سینما در بحران بوده، پیش از آن هم در بحران بوده‌ایم. احساس امنیت در دوره بحران پیش از کرونا از یک ثبات می‌آید. پس آرزوی ما بازگشت به یک ثبات است، ثباتی همه‌جانبه که رنگی از بحران به خود نداشته باشد. بیایید بگوییم از فردا دیگر ویروس کرونا وجود نخواهد داشت و خطر آن از زندگی‌ها رخت بربسته است. بعدش چه؟ همه جا گل می‌شود و گلستان!؟ و همه چیز رنگ رونق و عطر پیشرفت می‌گیرد؟

فکر می‌کنم آمادگی خروج از کرونا در ایران و بسیاری از نقاط جهان وجود ندارد. اگر با دیدی اجمالی از نظر بگذرانیم، می‌بینیم که تعداد بی‌شماری مجموعه‌های اینترنتی و فیلم‌های کوتاه و بلند ویژه نمایش آنلاین تولید شده‌اند و یا در حال ساخت هستند و درصد بسیاری از مخاطبان از اینکه در محیط امن خانه و خانواده با بودجه‌ای ناچیز، بسیار کم‌تر از هزینه‌ای که باید برای رفتن به سینما و متعلقات وابسته به آن کنار گذاشت، می‌توانند فیلم ببینند و از حضور یکدیگر نیز لذت ببرند، راضی هستند. با همه‌گیری کرونا جشنواره‌های بی‌شماری در زمینه فیلم به وجود آمده‌اند، جشنواره‌هایی که حیات خود را مدیون ویروس کرونا بوده‌اند و تعداد قابل توجهی از این جشنواره‌ها به‌صورت موضوعی به ویروس کرونا و فرنطینه می‌پردازند. حتی فکر به این تغییر بزرگ و خروج از این بحران، دوباره عمیقا زندگی‌ها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. پس حتی خروج از کرونا خود زاینده بحرانی دیگر خواهد بود. من فکر می‌کنم بحران ویروس کرونا در ابتدا رهگذر بوده، بعد میهمان زندگی‌هایمان شده و حالا صاحب‌خانه شده است. شاید بیشترین انتظار من این است که اجازه ندهیم این ویروس و بحرانش صاحب‌خانه بماند. الگو و ساختار بحران در سینما را در زمان همه‌گیری و پیش از آن شناسایی کنیم و آن الگو را بشکنیم و از دل همین بحران اتفاقی را رقم بزنیم که مثبت باشد و سازنده و سر به سوی آبادانی و سازندگی داشته باشد. به نظرم، بحران حاضر اضلاع بی‌نهایتی دارد و نمی‌توان آن را در طوماری بلندبالا فهرست کرد یا یکی‌یکی نام برد. فکر می کنم این بحران مثل جنازه روی زمین مانده و بو گرفته است. باید آن را با هم‌یاری از زمین برداشت و دفن کرد.

فیلم کوتاه و مستند بیشترین افتخار را در جشنواره‌های خارجی برای ایران داشتند، آیا امیدوارید که در دولت بعد نگاه بهتر و درست‌تری به سینمای فیلم کوتاه و مستند بشود؟

پاسخم را با نقدی به پرسش شما آغاز می‌کنم، فکر می‌کنم این به خودی خود فرض نادرستی است که نگاه دولت حاضر را به فیلم کوتاه و فیلم مستند خوب و درست بپنداریم. ابتدا به ساکن بگوییم آن نگاه خوب و‌ درست دولت به فیلم کوتاه و سینمای مستند چه بوده ‌و بعد با خودمان فکر کنیم در زهدان این نگاه چه پتانسیلی برای رشد و باروری وجود دارد و اصلا آن نگاه درست‌تر و بهتر چیست و چه مختصاتی دارد. دولت‌ها و مردانشان در مقام صحبت همیشه کوشیده‌اند وعده‌های رنگارنگ و آب‌داری سر سفره‌های مردم بگذارند؛ وعده‌هایی که تنها عاریه‌اند ‌و جنبه آرایش و زینت‌بخشی به یک سفره خالی را دارند. این خود ما هستیم که وعده اصلی را به خود می‌دهیم و شکم‌مان را با فکر کردن به آن، صابون می‌زنیم. اگر از ابتدا فکر کنیم این سفره خالی است، تنها بوی کباب می‌آید و خبری از کباب نیست، وعده‌ای به خودمان نمی‌دهیم تا بخواهیم دلی از عزا درآوریم.

در سال‌های گذشته فیلم کوتاه و سینمای مستند بدون پدر و مادر یا به عبارت دیگر قیم بوده و بارش را خود به دوش کشیده است. از قدیم گفته‌اند موفقیت هزار پدر دارد و شکست یتیم و بی‌کس است. موفقیت فیلم‌ کوتاه ‌و سینمای مستند را نمی‌توانم به پدری نسبت دهم که ترک فرزند و خانواده کرده است. نگاهی که به فیلم کوتاه و سینمای مستند وجود دارد، مثل نگاه به فرزندان خلف و صالح یک خانواده است. یعنی فکر می‌کنیم این فرزندان صالح و خلف اصلا باید نیکوکار باشند و پرتلاش و هرگز از راه به‌در نمی‌شوند؛ اصلا به‌جز این را نباید به ذهن راه داد و تمرکز را باید گذاشت بر فرزندانی که راه ترکستان را در پیش گرفته‌اند! می‌خواهم بگویم فیلم کوتاه و سینمای مستند به حال خود رها شده‌اند، چون چه کاری صورت بگیرد چه نگیرد، با خود فکر می‌کنیم راهش را می‌رود. یک دلیل مهم وجود چنین نگاهی این است که مسئولان و متولیان امور سینمایی از حال فیلم کوتاه و سینمای مستند بی‌خبرند و لابد با خود می‌گویند بی‌خبری نشان از خوش‌خبری دارد! شاید بهتر باشد متولیان امور سینمایی نسبت به فیلم کوتاه و سینمای مستند صله رحم کنند. گاهی با یک دلجویی ساده دل‌مان محکم و استوار می‌شود و خود را از بغضی که در این سال‌ها در وجودمان کمین کرده، رها می‌کنیم.

انتظار شما از دولت آینده چیست؟ فکر می‌کنید که با سرکار آمدن دولت بعدی فضا بسته‌تر خواهد شد و یا اینکه می‌توان امیدوار بود که اوضاع سینما بهتر شود؟

انتظار دارم دولت آینده با اصولی که خود مبین آن است، موافق باشد و به اصولی که تعریف می‌کند، پشت پا نزند و در عین حال، به اصلاح فکر کند، به بهبود امور و سازندگی. خط بطلان بکشد بر هر اندیشه و نگاه که زیست سینما را به خطر انداخته و تهدید می‌کند. ما مردم و فرهنگی هستیم که به امیدو قهرمان نیاز داریم؛ قهرمان بودن یعنی توانایی فراخواندن امید، آن هم در جایی که ذره‌ای امید وجود ندارد. مثل برافروختن کبریتی برای روشن کردن دنیایی تاریک، یعنی نشان دادن وجود دنیایی بهتر. نه آن جهان بهتری که می‌خواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهان بهتری که اصلا نمی‌دانستیم ممکن است وجود داشته باشد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز