ندا کوهی:
پیشرفت انتها ندارد/ بازیگری کار سختی است اما نه در ایران!
ندا کوهی بازیگر سریال «بوتیمار» که این شبها از شبکه سه سیما پخش میشود و فیلم «شهربانو» که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، از وضعیت دستمزدهای بازیگران غیرچهره و همچنین شرایط پیشرفت در این عرصه گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ندا کوهی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون که در حوزه اجرا و گزارشگری نیز فعالیت میکند، این روزها سریال «بوتیمار» به کارگردانی علیرضا نجفزاده را روی آنتن شبکه سه سیما دارد و نقش کوتاهی نیز در فیلم «شهربانو» ساخته مریم بحرالعلومی بازی کرده که در بخش مسابقه بینالملل سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور داشت. او همچنین در فیلم سینمایی «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی که در سی و نهمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور داشت، ایفای نقش کرده بود و پیش از آن نیز سریال «بوم و بانو» به کارگردانی سعید سلطانی را روی آنتن شبکه دو داشت. با این بازیگر جوان درباره شرایط بازیگری و پیشرفت در این عرصه گفتگویی داشتیم که میخوانید.
از بازیگری بگویید و اینکه جدا از علاقه دلیل اینکه به سمت بازیگری رفتید، چه بود؟ آیا شرایط و موقعیت مناسب برای این موضوع در خانواده فراهم بود؟
خودم هم متوجه نشدم که چه زمانی این علاقه در من شکل گرفت. شاید واقعا علاقه به بعضی کارها ژنتیکی باشد. به یاد دارم که از شش سالگی دوست داشتم بازیگر شوم و الان برادرزادهام که ششساله است، علاقهمند به بازیگری شده و خیلی جدی بازیگری را دنبال میکند و آموزش میبیند. زمان ما چندان شرایط مساعدی فراهم نبود. به یاد دارم اولین بار که به کلاس بازیگری در مشهد رفتم، فقط یک آموزشگاه بازیگری در مشهد وجود داشت و من ۱۳ساله بودم که رفتم دوره بازیگری تئاتر دیدم.
خانوادهام من با این موضوع که به سمت بازیگری بروم مشکلی نداشتند، اما همیشه اطرافیان سعی داشتند به خانوادهام بگویند به دلیل اینکه درسش خوب است نگذارید در رشته بازیگری درس بخواند و به من میگفتند تو باید رشته دیگری انتخاب کنی و در کنارش آموزش تئاتر و بازیگری ببینی. بعضی افراد هم فکر میکردند که این علاقه از سرم میافتد اما با بزرگتر شدنم علاقه به بازیگری هم در من بزرگتر شد.
فکر میکنید فقط استعداد یا علاقه برای بازیگر شدن کافی است؟ هرکسی که استعداد یا علاقه داشته باشد میتواند بازیگر شود؟
اگر کسی علاقه داشته باشد و استعداد نداشته باشد، نمیتواند بازیگر خوبی بشود و به نظرم کسانی که استعداد بازیگری دارند قطعا علاقه هم دارند. بازیگری خیلی راه سختی است، حتی افرادی که امروز سوپراستار هستند هم راه خیلی سختی را طی کردهاند تا به اینجا رسیدهاند. اگر ایمان و باور و عشق در فرد نباشد، نمیتواند این سختیها را تحمل کند. من همیشه میگویم بازیگری یک عشق یکطرفه است که آدم فداکارانه از روح و جانش مایه میگذارد و شاید سختیهای راه مثل خوره به جان آدم بیفتد، اما همچنان میرود و دنبال میکند.
شاید خیلی در این سالها شکایت کرده باشم که چرا نمیشود؟ امسال فهمیدم که در تمام این سالها من کار میکردم و اتفاقی که میخواستم بیفتد در واقع افتاده بود. صبر من و باوری که به خودم دارم به من میگوید قطعا هر روز بهتر و بهتر خواهم شد. پیشرفت انتها ندارد.
این موضوع که به بازیگری به عنوان یک شغل نگاه شود و بعد از مدتی در این کار دیده شوی، زمان خاص و سن خاصی دارد؟ یعنی اگر بازیگر در یک سنی دیده شود، تمام میشود یا خیر؟
خیلی از افراد در سنهای بالا دیده شدند و چهرههای معروفی هم شدند و حتی جزو اساتید بازیگری هستند. به نظر من ورود و شکوفایی در عرصه بازیگری سن ندارد. ما خیلی از افراد را دیدهایم که در ۴۰ سالگی خیلی اتفاقی سر کاری رفتهاند و یک نقشی را بازی کردهاند و خیلی ناگهانی فهمیدند که کار جذابی است و در آن استعداد دارند، بعد پیگیر شدند و بازیگرهای خوبی هم شدند. من هم برای خودم محدودیت زمانی نمیگذارم که اگر تا فلان سن دیده نشوم، پس بعد از آن هم نمیشود.
خیلی از افراد هم بر حسب اتفاق وارد حرفه بازیگری میشوند؛ مثلا یک بار جلوی یک دوربینی بازی میکنند و بعد از آن خیلی اتفاقی ادامه میدهند و بازیگر خوبی میشوند. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
این شغل، شغلی است که در آن دیده شدن اهمیت دارد. ذات همه آدمها این است که دوست دارند، دیده شوند و مورد توجه قرار بگیرند. اگر همه آدمها هم اینطور نباشند، بخش اعظم آنها بدشان نمیآید از اینکه مشهور شوند. بنابراین اگر یک موقعیتی برایشان پیش بیاید پیگیر میشوند و انجامش میدهند.
پس یعنی به اتفاق معتقد هستید؟ اینکه یک زمانی یک اتفاق ویژهای رخ میدهد.
به اعتقاد من ربطی ندارد. این اتفاقات تا امروز افتاده و بعد از این هم شامل حال خیلی از افراد میشود.
نظرتان درباره هجمههایی که گاهی علیه یک نفر شکل میگیرد، نه افرادی که فقط حضور دارند بلکه کسانی که بازیگر واقعی هستند که واقعا استعداد دارند و انگار این سالها دور افتاده بودند، که میگویند فلان بازیگر آموزش آکادمیک ندیده ولی بازیگر شده است، چیست؟
ما نمیتوانیم جلوی این مسائل را بگیریم. نمیدانیم فردی که در یک کار مورد توجه قرار میگیرد، آیا بعد از آن هم پیگیر میشود که آموزشی ببیند یا خیر؟ همان راه را ادامه میدهد و بهتر و بهتر میشود. اگر روز به روز بهتر شود عالی است اما اگر نشود مشخص میشود که نیاز به آموزش دارد و اگر آموزش نبیند اشتباه است.
همیشه به غیر از یک قشری از بازیگران که خوب پول در میآورند، یک قشر دیگر واقعا در شرایط سختی زندگی میکنند و مردم فکر میکنند که اینطور نیست. در مورد این موضوع نظرتان چیست؟
کاملا درست است وای کاش فقط مردم عام این فکر را میکردند. همکاران من در بخش رسانه وقتی مرا میبینند که سریال در حال پخش دارم، میگویند اوضاع مالیات دیگر خوب شده است! آیا به این دلیل که من مستقل زندگی میکنم و خرج زندگی و اجاره خانه و اینها دارم، به من میگویند اوضاعت خوب شده؟ در چنین مواقعی من میخندم و به آنها میگویم که همین ماه اجاره خانهام را قرض کردهامم. بعد با تعجب میگویند مگر سر سریال پول نگرفتی؟ من چهره نیستم و پول آنچنانی به من نمیدهند، حتی در برخی مواقع فکر میکنند من و امثال من باید یک پولی هم به کارگردان بدهیم که سر کار او هستیم.
البته در چنین مواقعی من یک شعار خودشیفتانه دارم که میگویم شما مرا از دست میدهید. شاید درست نباشد اما این را میگویم چون معتقدم که کارم را بلدم. به ما پول آنچنانی نمیدهند، من سال گذشته سه فیلم سینمایی کار کردم با قیمتهای بسیار کم یا حتی بدون دستمزد.
وضعیت تئاتر هم فاجعه است. در تئاتر هم آدمهای چهرهتر دستمزدهای بیشتر دریافت میکنند. من دیگر تئاتر را کلا کنار گذاشتهام و وقتی با من برای ایفای نقش در تئاتر تماس میگیرند، میگویم نمیتوانم بیایم. خرج زندگی من با دستمزدهای تئاتری جور در نمیآید. برای اجرای تئاتر باید سه - چهار ماه مداوم سر تمرین باشم و با وضعیت دستمزدهایی که در تئاتر میدهند، حتی صرف نمیکند که هر روز از خانه بیرون بیایم و به محل تمرین بروم و برگردم.
۱۵ سال سابقه بازیگری دارم و وقتی سر کاری میروم، کارگردانها و تهیهکنندهها کارم را میپسندند. این تجربه ۱۵ساله من است و به همان اندازه خوب است نه بیشتر نه کمتر. بنابراین اوضاع به لحاظ اقتصادی حداقل برای هم طبقههای من در بازیگری بسیار بد است؛ آرزو میکنم که بهتر شود.
تئاتر که این روزها واقعا فرو ریخته است و با این وضعیت پاندمی کرونا اصلا چیزی از آن باقی نمانده است. البته اقتصاد تئاتر پیش از این هم خراب بود، برای بسیاری از تهیهکنندههای تازهوارد تئاتر نشست و برخواست با بازیگران معروف جذابیت دارد و به همین دلیل تهیهکننده تئاتر میشوند، شاید شغل اصلیشان هیچ ارتباطی به تئاتر و تهیهکنندگی نداشته باشد. این باعث میشود هیچ درکی از هنر و تئاتر نداشته باشند و میگویند بروید فلان اینفلوئنسر اینستاگرامی را سر کار بیاورید، به این دلیل که معروف است. اصلا کاری ندارد که این شخص روی ویدیوهای حیوانات صدا میگذارد، ولی فردی مثل من که این همه سال تلاش و تمرین کردهام، عروسی خواهرم نرفتم چون سر تمرین بودم را نمیخواهند.
با توجه به این اوضاع اقتصادی در بازیگری و با توجه به زندگی مستقلی که دارم، مجبورم کار رسانه انجام دهم و چندین سال است افتخار این را دارم که در کنار شما باشم و یاد بگیرم. هیچوقت اسم خودم را خبرنگار نگذاشتم ولی به هر حال یک سری کارها را یاد گرفتم و انجام میدهم برای اینکه زندگیام بگذرد. همانطور که تقریبا اکثر تئاتریها که نمیتوانند دستمزدهای خوبی بگیرند، متاسفانه شغل دیگری دارند.
شما در تهیه گزارش و مجریگری بسیار با استعداد و توانمند هستید، علاقهای ندارید روی این موضوع بیشتر تمرکز کنید و زمان بیشتری برای این کار بگذارید؟
دغدغه من در زندگی بازیگری است و همه این کارها را انجام میدهم تا بتوانم به این دغدغه بپردازم. کار اجرا و تهیه گزارش خیلی برایم جذاب است، ولی در این فرمتی که کار میکنم کمی به سمت تکرار رفته و منتظر هستم کارهای دیگری شبیه به این را در پلتفرمهای دیگر انجام دهم. البته از تلویزیون و شبکه نمایش خانگی برای اجرای برنامه و مسابقه پیشنهاد داشتم، اما شرایطش مهیا نشد و به نتیجه نرسید.
بازیگری شاید در کل کار سختی باشد، اما در ایران خیلی کار سختی نیست. خصوصا در کار تصویر در ایران چندان نیازی نیست که بازیگری روی بیان و زبان بدن کار کند. من به چشم خودم در سریال رده الفی دیدهام که کارگردان با بازیگر نقش اصلی خانم که در آن سریال بازی میکرد و بازیگر معروفی در سینماست به شدت مشکل داشت از میزان گیرایی این خانم عصبانی بود. در حدی که جملات را به او میگفت و از او میخواست روی فلان کلمه آکسان بگذارد و بگوید، او هم همین کار را انجام میداد و همه اعضای گروه در آن زمان فکر میکردیم که این سریال چقدر بد میشود و چه چیز افتضاحی از آب درمیآید. در نهایت با ۲۰ برداشت و تلاش کارگردان و اداهای آن خانم و بدبختیهایی که تدوینگر کشید، خروجی بدی نداشت و مردم هم دوست داشتند. من آن زمان فهمیدم که واقعا بازیگری در ایران کار سختی نیست. در فیلمنامهها کاراکترهایی که برای خانمها نوشته میشود، کاراکترهای عجیب و غریب و پیچیدهای نیست و به همین دلیل هرکسی میتواند آن کاراکتر را بازی کند، چون نیاز نیست کار خاصی انجام دهد و ممکن است مادر من هم در ۶۰ سالگی جلوی دوربین برود و بتواند همان کارها را انجام دهد و همه هم از او تعریف کنند.