کارگردان مستند «مهین» مطرح کرد:
همه قابلیت قاتل یا مقتول بودن را دارند/ دستگیری و اعتراف مجرمان مشکلی را حل نمیکند
محمدحسین حیدری درباره شکلگیری مستند مهین میگوید: مرگ برای همه هست اما نمیتوان گفت چه اتفاقی میافتد و چه کسی چطور میمیرد. اینطور نیست که بگوییم چنین اتفاقی برای من نمیافتد یا چنین روحیات و صفاتی در من وجود ندارد. همه ما ممکن است در موقعیتهایی قرار بگیریم که قاتل یا مقتول باشیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، قتلهای سریالی و قاتلان از سالهای دور در اجتماع بوده و هستند و همواره فعالان اجتماعی و روانشناسان از این افراد به عنوان بیماران روانی یاد کردهاند، قاتلانی که عذر و بهانههایی مثل بیپولی، آزار و اذیت در کودکی و فشارهای اجتماعی را دستاویز جرم خود میکنند. اواخر دهه ۸۰ قتلهایی در شهر قزوین صورت گرفت که طی آن قاتل زنها را به قتل میرساند و در بیشتر موارد پول و طلاهای آنها را به سرقت میبرد. در وهله اول همه نگاهها به این سمت رفته بود که قاتل بایستی مرد باشد اما اینطور نبود. فیلم مستند «مهین» که فضایی متفاوت را تجربه کرده و با بازسازی قتلها مخاطب را درگیر میکند، به سراغ پرونده قتلهای سریالی شهر قزوین که توسط زن جوانی به نام مهین قدیری انجام شده بود، رفته است. این فیلم از هفته گذشته در پلتفرم فیلیمو در اختیار علاقمندان به فیلمهای مستند جنایی قرار گرفته است. دیدن چنین فیلمهایی برای افراد جامعه شاید تلخ اما میتواند عبرتآموز باشد که هر کس میتواند در یک لحظه قاتل و یا مقتول شود.
با کارگردان این فیلم محمدحسین حیدری گفتگویی داشتیم که میخوانید.
«مهین» موضوعش جنجالی دارد. قصهی زنی که قتلهای سریالی انجام داده است؛ درباره این فیلم بگویید.
مستند «مهین» در نگاه اول شاید بر اساس تیترهای زرد حوادث است، اما در لایههای عمیقتر ما سعی داریم پروندهای را بررسی کنیم که در آن چند قتل اتفاق افتاده و این قتلها طوری در کنار هم قرار گرفته که برچسب سریالی به آنها میخورد. وقتی قصه جلوتر میرود و موضوع باز میشود، متوجه میشویم که این قتلها کار یک خانم بوده و بر اثر یک سری اتفاقها و شرایطی که در زندگیاش پیش آمده به این نقطه رسیده است و کلیت فیلم هم این را نشان میدهد که چه اتفاقاتی باعث شده این خانم به این نقطه برسد.
شما در فیلم به مسائل این زن قبل از این قتلها پرداختید و اینکه چه اتفاقاتی افتاده و باعث این قتلها شده است؟
دلیل اینکه من و تیم سازنده همگی به سمت موضوع قاتل سریالی سوق پیدا کردیم، این بود که این سوژه جزو کیسهای نادر در بحثهای جنایی بود. این آدمها کمی برای من مورد توجه هستند و برایم مهم است که چه اتفاقی میافتد که یک نفر به این مرحله میرسد. در همین پرونده و قبلتر از آن، متوجه شدم که نمیشود در حد یک تیتر به این موضوع نگاه کرد، مسائل، مشکلات و موضوعات زیادی هست که همه در کنار هم باعث میشود شخص به این نقطه برسد و نمیتوانیم خیلی ساده او را قضاوت کنیم. در همان زمانی که این اتفاقات و قتلها در قزوین رخ داد، من آنجا دانشجو بودم و خودم یک تجربه و حسی از آن دوران داشتم؛ در شهر یک شایعاتی پخش شده باشد و بعد متوجه شدند که چه اتفاق در حال رخ دادن است.
این اتفاقات در چه سالی رخ داده بود و آیا مهین در همان زمان دستگیر شد یا فقط متوجه قتلها شدند و بعدتر او را دستگیر کردند؟
در سال ۸۸ بود که فضای کشور حال و هوای خاصی داشت و در میان آن فضا، شایعه این قتلها هم بین مردم پیچیده بود. دختران دانشگاه میترسیدند تنها بیرون بروند. از یک طرف فکرمان درگیر انتخابات و حواشی آن بود و از طرفی شایعات مربوط به قتلها بود که در کنار هم حس عجیبی ایجاد کرده بود.
مهین چند نفر را کشته بود؟
شش نفر، که پنج نفر از آنها خانم و به صورت قتل سریالی بود و یک نفر هم مرد بود، تنها مردی بود که مهین به قتل رسانده بود.
دوربین شما در این مستند قصد دارد چه چیزی را به مخاطب القا کند؟ اینکه قضاوت نکنیم یا نشان میدهد چه دلایلی وجود دارد تا یک نفر به این نقطه برسد؟
ما خیلی سعی کردیم فیلم بیطرف باشد و فقط قصهای را روایت کند و به سمت خاصی نرود، اما آدم هر قدر هم که بیطرف باشد بالاخره نظر شخصی خودش در ذهنش هست و با آن ذهنیت جلو میرود. سعی ما بر این بوده بدون اینکه جهت خاصی داشته باشیم داستان را نسبت به شواهد و دادههایی که داشتیم، بگوییم و موضوع را جلو ببریم. اینکه یک زن یا یک مادر چگونه به یک قاتل سریالی تبدیل میشود. نکته اصلی در این سبکی که ما کار کردیم این است که تمام کسانی که درگیر موضوع بودند، داخل فیلم هستند. ما کارشناس جدا نیاوردیم، روانشناسی که در فیلم حضور دارد با مهین در ارتباط بوده است. تمام کسانی که در قوه قضاییه و آگاهی نشان دادیم، کسانی بودند که با مهین ارتباط داشتند. حتی نریشن فیلم را هم سرهنگ مصطفایی گفته که در پرونده دخیل بوده است.
بیشتر سعی کردید از کسانی اطلاعات بگیرید که در آن پرونده دخیل بودند؟
بله، زیرا کسانی که در نیروی انتظامی و قوه قضاییه بودند و حتی روانشناسی که با مهین صحبت کرده بود، همه افرادی بودند که کیسهای این چنینی زیادی دیدهاند، بنابراین صحبتها و دیدگاههایشان نسبت به موضوع بیطرفانه بود و همین موضوع بود که برای من اهمیت داشت.
یعنی نگاه بیطرفانه آنها را میخواستید که نه جزو خانواده قاتل باشند و نه مقتول؟
یکی از دلایلی که من اصلا سمت خانوادهها نرفتم همین بود. خیلی برایم مهم بود که یک روایت بدون هیچ قضاوتی نشان داده شود و فقط موضوع اصلی بیان شود.
موضوع فیلم مربوط به چه زمانی از اتفاق است؟ یعنی این زمانی که فیلم نشان میدهد مربوط به زمانی است که مهین در زندان است یا بعد از اعدام او؟
داستان ما بهروز جلو میرود، یعنی مرجله به مرحله همان دورهای را نشان میدهد که این اتفاقها افتاده است. روایت را طوری بیان کردیم که مطابق با زمان و پله پله جلو برود. سعی کردیم نسبت به اطلاعاتی که در اختیار داشتیم و نسبت به صحبتهای کسانی که به عنوان کارشناس در این پرونده حضور داشتند و همچنین صحبتهای خود مهین این فضا ایجاد شود که نشان دهد چه اتفاقی برای او افتاده است.
فیلم به کجا ختم میشود؟ آیا به این سمت میرود که به مخاطب اطلاعات داده شود که در نهایت چه اتفاقی میافتد؟
تا حدودی بله و پایان فیلم توضیحاتی وجود دارد که زمان اعدام مهین را نشان میدهد. بعد از آن یک موضوع دیگر مطرح میشود؛ اینکه زمانی که مهین در زندان بوده، قتلها هنوز ادامه داشته است.
پس این نتیجه به دست آمد که قاتل فقط مهین نبوده است؟
بله. در این ماجرا فقط مهین نبوده و این موضوع همچنان وجود دارد. پروندهای که در کار جدیدم روی آن کار میکنم در مورد محمد بسیجه (بیجه) است که در پاکدشت به بچهها تجاوز میکرد. هدفم این است که بگویم داستان این نیست که اگر یک نفر مثل مهین یا محمد بسیجه دستگیر شود، این موضوع کلا از بنیان به پایان میرسد. مسئله این است که این موضوعات ریشهای است و باید از ریشه حل شود و تمام شود. دستگیری یک نفر و اعترافش به جرمی که کرده، مشکل را حل نمیکند.
آیا قصد دارید با این فیلم به گونهای مسئولین و جامعه را درگیر چنین مسائلی کنید؟
من کاری با مسئولین ندارم. خیلی مواقع شاید یک رفتار کوچکی که من انجام میدهم، مثلا شاید با یک لبخند خیلی ساده که در خیابان به یک نفر بزنم، حالش خوب شود. یا اگر بیایم در خیابان و اعصابم از جای دیگری تحت فشار باشد و بیدلیل بوق بزنم و انرژی منفیام را به یک راننده دیگر انتقال دهم، او میرود و معلوم نیست چه اتفاقی برایش بیفتد.
فکر میکنید فیلم توانسته این پیام را برساند که افراد میتوانند خیلی جاها تاثیر منفی داشته باشند و در رابطه با خیلی از مسائل مقصر باشند و خیلی جاها هم حال خوب به مردم بدهند؟
من نمیتوانم به عنوان کسی که این فیلم را ساخته بگویم که تاثیر مورد نظر را دارد یا نه، این را باید مردم بگویند، اما سعی و تلاش ما در کل ماجرا این بوده که به صورت کاملا بیطرفانه به این موضوع بپردازیم و نشان دهیم چه روندی طی میشود و چه اتفاقی میافتد که یک آدم تبدیل به یک قاتل میشود.
چه چیزی موجب شد این جرقه در ذهن شما زده شود که به سمت ساخت این فیلم بروید؟
من در زمان واقعه در دل ماجرا بودم و از نزدیک در جریان آن لحظات و اتفاقها و صحبتها و شایعات قرار داشتم. از طرف دیگر مسائل اجتماعی برایم جذاب است و این آدمهای خاکستری برایم بسیار جذابتر هستند.
آیا معتقدید هرکسی ممکن است بتواند جای این افراد باشد؟
بله. از نظر من هر کسی میتواند قاتل باشد و میتواند مقتول هم باشد. مرگ برای همه هست اما نمیتوان گفت چه اتفاقی میافتد و چه کسی چطور میمیرد. اینطور نیست که بگوییم چنین اتفاقی برای من نمیافتد یا چنین روحیات و صفاتی در من وجود ندارد. همه ما ممکن است در موقعیتهایی قرار بگیریم که قاتل یا مقتول باشیم.
اصل داستان این است که خیلی وقتها قضاوت میشود که مثلا اگر من جای او بودم، چنین کار یا رفتاری نمیکردم در حالی که این طور نیست. با توجه به شرایطی که آن فرد در آن زیسته و بزرگ شده و اتفاقاتی که کنار هم قرار گرفته، آن شخص چنین شخصیتی پیدا کرده و دست به چنین کارهایی زده است.
گفتید که فیلم بعدیتان در مورد محمد بسیجه معروف به بیجه است. این ایده چقدر جدی است و در حال حاضر در چه مرحلهای از کار هستید؟
درحال حاضر در مرحله تحقیق هستیم. در ساخت فیلم «مهین» قوه قضاییه با ما همکاری کرد و الان در پی این هستیم که ببینیم این همکاری دوباره به چه شکل خواهد بود، زیرا میخواهیم اطلاعات دقیقی داشته باشیم تا بتوانیم کاملا به موضوع اشراف داشته باشیم و آن نگاه بیطرفانه را حفظ کنیم و از روی احساسات به موضوعی نپردازیم. در فیلم «مهین» هم ما سکانسها و فضاهای بسیار جذابی داشتیم اما به دلیل اینکه با موضوع و نگاه فیلم مطابقت نداشت، آنها را کنار گذاشتیم. در مورد فیلم جدید هم میخواهیم نگاه درستی به موضوع داشته باشیم.