کارگردان مستند «زمزمههای گمشده در دوردست» مطرح کرد:
مشکلات پناهجویان ایرانی فراتر از حد تصور است/ فقط ۵ درصد پناهجویان مسائل اقتصادی را دلیل مهاجرت خود اعلام کردهاند/ از سال ۲۰۱۷ به اینسو رشد پناهجویان ایرانی افزایشی شده است
منصور فروزش درباره دلایل ساخت فیلمش با موضوع پناهجویان و بهویژه پناهجویان غیرقانونی گفت: ایران به عنوان یکی از کشورهایی که نه درگیر جنگ است و نه درگیر نابهسامانی اجتماعی گسترده، اما کماکان در بین ۱۰ کشور اول پناهجوفرست در اروپا قرار دارد. این افراد با تصور اینکه به هرحال جایی، سازمانی یا کسی در این مسیر به آنها کمک خواهد کرد، قدم در این مسیر میگذارند، اما زمانی که پی به واقعیت داستان میبرند، راهی برای بازگشت نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «زمزمههای گمشده در دوردست» در کنار دو فیلم مستند بلند ایرانی دیگر، ۳ فیلم مستند سینمایی ایران هستند که در جشنواره جهانی فیلم فجر برای عموم نمایش داده میشوند. به همین منظور و به بهانه حضور این فیلم مستند ایرانی که در صربستان فیلمبرداری شده است، گفتگویی با منصور فروزش (تهیهکننده و کارگردان این مستند) داشتیم که میخوانید.
ایده نخست این فیلم از کجا آمد و این فیلم چه تفاوت عمدهای با فیلمهای دیگر که در مورد مساله پناهجویان ساخته میشود، دارد؟
ایده اینکه درباره مهاجران ایرانی فیلمی بسازم از اولین روزهایی که پایم به سفرهای خارجی باز شد، شکل گرفت اما جایی که به طور جدی تصمیم گرفتم اثری در این رابطه بسازم زمانی بود که بحران پناهجویان سوری در اروپا در تمام رسانه منعکس میشد. اتفاقاتی که در آن روزها در رسانهها نقل میشد طبیعتا مرتبط با مساله سوریها بود که در جنگی خانمانبرانداز تمام داراییهای خودشان را و مهمتر از همه امنیت جانی و روانیشان را از دست داده بودند و طبیعی است که هر انسانی برای پیدا کردن مامنی برای زندگی تلاش میکند، اما زمانی که خبرها را دنبال میکردم متوجه شدم در بازه سالهای ۲۰۱۷ به بعد با اینکه آهنگ رشد پناهجویان سوری و افعانستانی رو به کاهش گذاشته بود، اما این آهنگ برای پناهجویان ایرانی افزایشی شده بود. طبیعی بود که مساله به عنوان یک ایده بسیار اولیه در ذهن من شکل بگیرد که شاید بشود در این رابطه یک فیلم ساخت. در نهایت با جستجوی بیشتر و دنبال کردن اخبار و اطلاعاتی که در دسترس بود، توانستیم به یک تصویر کلی از وضعیت پناهجویان ایرانی برسیم و تصمیم بر این شد تا این فیلم را در یکی از کمپهایی که ایرانیان در آن اقامت داشتند، بسازیم. به همین دلیل شروع به نامهنگاری با نمایندگیهای صلیب سرخ و کمیساریای عالی پناهندگان کردیم تا مجوز ورود به کمپها به ما داده شود.
چرا فرآیند اخذ مجوز طولانی بود؟ آیا مساله یا نکتهای وجود داشت که این فرآیند را طولانی میکرد؟
بله قطعا، ببینید در دوران بعد از بحران پناهجویان در اروپا و فشار بیامان رسانههای موافق و مخالف با پناهجویان، در کشورهایی که درگیر مساله پناهجویان بودند یک فاکتور جدید به ادبیات سیاسی و همینطور اجتماعی راه پیدا کرده بود که البته تا امروز هم برقرار است، اینکه فشار رسانهای درباره پناهجویان باعث شده بود که جامعه به دلایل اقتصادی و اعتقادی موضعی نه چندان مثبت و صرفا بر اساس ترس از دیگران بگیرد. به همین دلیل سیاسیون برای کنترل شرایط از این فاکتور استفاده کردند و مساله پناهجویان از یک مساله اجتماعی و انسانی تبدیل به یک مساله سیاسی و امنیتی شد. پس طبعا وقتی موضوع حساسیت اینچنینی پیدا میکند نحوه مواجهه با آن هم از یک موضوع انسانی تغییر خواهد کرد به همین دلیل اساسا در بعضی از کشورهای اروپایی هرگونه کاری که مرتبط با مساله پناهجویان باشد، مجوزهای سختگیرانه ضروری است. به همین دلیل هم تقریبا در یک فرآیند هشت ماهه تمام تلاش ما برای اخذ این مجوز از ۱۲ کشور مختلف رد شد و در نهایت از طرف صربستان برای ساخت یک مستند چراغ سبز نشان داده شد، آن هم فقط در فضای یکی از کمپهای پناهجویان که خانوادهها در آن زندگی میکردند و در واقع انگیزه اصلی آنها این بود که خدماتشان به نحوی نشان داده شود. البته علاوه بر این مساله، مورد دیگری که فرایند را با وقفه مواجه کرده بود این بود که ما یک تیم مستندساز کاملا مستقل بودیم که هیچ حمایت و پشتیبانی از هیچ جایی نداشتیم و طبیعی است که کار برای یک تیم مستقل بسیار سختتر و پیچیدهتر از یک گروه فیلمسازی است که از حمایتهای یک شبکه تلویزیونی یا یک نهاد بینالمللی برخوردار است.
چطور با این افرادی که در فیلم میبینیم ارتباط برقرار کردید؟ آیا ارتباطگیری با سوژهها کار سختی بود؟
سوژهها از بچههایی بودند که در کمپ زندگی میکردند و تقریبا باید بگویم که ساخت این فیلم بدون کمک آنها ممکن نبود، اساسا روش مستندسازی من، ارتباط بر مبنای احترام و اعتماد است، یعنی من صفر تا صد کاری را که قرار بود انجام بدهیم، به آنها گفته بودم و به دلیل اینکه شرایط نابهسامانی بر آنها میگذشت حتی قول دادم که فیلم را به هرکسی که مسئولیتی در صلیب سرخ یا نهادهای مسئول پناهجویان دارد، برسانم که البته این کار را هم انجام دادم و بعد از اینکه فیلم ساخته شد، لینک نمایش آنلاین فیلم را به همراه یک نامه که شرحی بود از وضعیت کسانی که خود ما از نزدیک دیده بودیم برای ایمیلهایی که روی سایت نهادهایی که فکر میکردیم در این مساله دخیل هستند، فرستادیم که البته سه نمایش در اروپا تدارک دیده شد تا بتوانیم راجع به این موضوع حرف بزنیم که مصادف شد با موضوع همهگیری کرونا و برنامهها تعطیل شد.
هدف نهایی شما از ساخت این فیلم چه بوده است؟
راستش را بخواهید من معمولا خیلی کم مستند میسازم و اساسا مستندهایی که ساختهام برآمده از یک دغدغه شخصی هستند. بیشتر وقت من به نوشتن فیلمنامه یا ساخت فیلم داستانی سپری شده است، مثلا همین اواخر فیلم کوتاهی در مجارستان ساختیم که تولید مشترک ایران، مجارستان و انگلیس بود و با حمایت رسمی شرکت آرری ساخته شد و یک تیم بزرگ و حرفهای در ساخت آن دخیل بود، اما مستندسازی برای من واقعا از روی دغدغه و به دور از هر ژست سانتیمانتال سینمایی است. من آنطور که حس میکنم در مستندسازی رفتار میکنم و معتقدم میبایست این امکان را به دیگران بدهم که با دوربین من و به همراه من سفر کنند و روایتی را بشنوند که برایشان امکان دیدن یا شنیدنش نیست. هدفم نشان دادن یک موقعیت بود، البته دلیل انتخاب این موقعیت یعنی همین مساله پناهجویان ایرانی قطعا اهمیتی مضاعف داشت، چراکه در دورانی که با این مساله درگیر بودم، دیدم که مساله پناهجو شدن و رفتن در مسیر مهاجرت غیرقانونی تفاوتی چشمگیر با آنچه که اکثریت جامعه فکر میکنند، دارد. مثلا تصور شخصی من از کمپ قبل از ساختن این فیلم این بود که جایی که رسیدگی بیحد و حصر به افراد میشود و همه چیز مثل ساعت کار میکند و همه خوشحال و شاد هستند، اما واقعا مساله بسیار بغرنجتر از این حرفهاست که البته در فیلم در این رابطه دقیقا حرف زده میشود، اما به طور خاص باید بگویم که یک پناهجو تا قبل از ثبت در سیستم، هیچگونه حق و حقوق قانونی ندارد و این سرآغاز هزاران مشکل و داستان است که حتی گفتن بعضی از آنها هم نمیتواند عمق درد و رنج و مساله را بیان کند. به طور خاص هدف از ساخت این فیلم نمایش عینی و واقعی گوشهای، تاکید میکنم گوشهای از اتفاقاتی است که در مسیر مهاجرت غیرقانونی برای افراد رخ میدهد.
ارتباط فیلم شما با مخاطب چگونه است؟ آیا این فیلم برای مخاطب ایرانی ساخته شده؟
بگذارید یک مرحله عقبتر بروم، من فکر میکنم با توجه به شرایطی که از نظر اقتصادی بر کشور حاکم شده، مساله مهاجرت یکی از مسائل بسیار مهم در سالهای آینده ایران خواهد بود. کما اینکه همین الان هم اخبار خرید خانه توسط ایرانیها در کشورهای دیگر تقریبا هر روز در رسانهها منتشر میشود، اما در کنار مهاجرتهای حرفهای، تحصیلی و غیره که در دسته مهاجرتهای قانونی قرار میگیرند. یک روش مهاجرت متاسفانه وجود دارد که آن هم مهاجرت غیرقانونی است و این شکل از مهاجرت برای برخی افراد یک گزینه جدی است. این زنگ خطر بزرگتری است، چراکه افراد با تصوری که هیچ ربطی به واقعیت ندارد تصمیم میگیرند مهاجرت غیرقانونی کنند و چندین سال از زندگیشان را در مسیر این مهاجرت از دست میدهند و با انواع و اقسام رخدادهای سخت و طاقتفرسا مواجه میشوند. این فیلم اطلاعاتی عینی و به دور از هر قضاوتی به مخاطب ارائه میدهد و فکر میکنم برای روشنگری و دادن اطلاعات درست هرچند دیر اما میتواند نخستین قدم باشد برای اینکه افراد بدانند که مهاجرت غیرقانونی و حتی مهاجرت قانونی ابعاد و زوایایی دارد که شاید تاثیراتش چندین نسل در یک خانواده باقی بماند.
فکر میکنید دلیل اینکه مهاجرت غیرقانونی یک مساله در دسترس و به قول شما یک انتخاب (هرچند نامعقول) است؟ چرا افراد به این تصمیم تن میدهند؟
فکر میکنم دلیل اصلی آن عدم وجود یک تصور درست از شرایط واقعی است. به گزارش گاردین و بر اساس اطلاعات کمیساریای عالی پناهندگان بین سالهای ۲۰۱۸-۲۰۲۰ بیشتر از ۱۸ هزار کودک که در نمایندگیهای پناهجویان سازمان ملل در اروپا مراحل ثبت اطلاعاتشان را به اتمام رسانده بودند، ناپدید شدهاند. این آمار تنها اشاره به افرادی دارد که ثبت شدهاند و باتوجه به اینکه بیشتر پناهجویان تا رسیدن به مقصد نهایی از ثبت اطلاعات خود سرباز میزنند، این عدد میتواند بسیار بزرگتر باشد. متاسفانه این اتفاق یک آمار واقعی و حقیقی است و ما واقعا نمیدانیم چه بلایی سر این بچهها آمده و اساسا باقی عمر خودشان را اگر زنده باشند، کجا قرار است بگذرانند؟ گزارش دیگری منتشر شد که به حضور فعال باندهای تبهکاری و یا قاچاق اعضای انسان در مسیر پناهجویان اشاره میکرد. این اطلاعات برای همه در دسترس است، اما واقعا در رسانههای ما به عنوان یکی از کشورهایی که نه درگیر جنگ است و نه درگیر نابهسامانی اجتماعی گسترده، اما کماکان در بین ۱۰ کشور اول پناهجوفرست در اروپا قرار دارد، هیچ تحلیل و بررسی نشده است. اینعدم شناخت درست و دقیق باعث میشود که افراد با تصور اینکه به هرحال جایی، سازمانی یا کسی به آنها کمک خواهد کرد، قدم در این مسیر میگذارند، اما زمانی که پی به واقعیت داستان میبرند، راهی برای بازگشت نیست.
چقدر فکر میکنید مسائل سیاسی و اقتصادی در شکل دادن این تصور و در نهایت این مساله موثر است؟
باید قبول کنیم که کشور ما تحت شدیدترین تنشهای رسانهای است. این تنش فقط و فقط برنامهریزی شده از بیرون نیست بلکه حتی نحوه انتشار اطلاعات و اخبار در داخل ایران هم به این تنش دامن میزند. تنش رسانهای یعنی اینکه در تمام بیست و چند کشوری که لااقل من سفر کردهام، میوه به طور فصلی دچار نوسان قیمت میشود و حتی این نوسان گاهی قیمتها را دو تا سه برابر میکند، اما شما در رسانههای آن کشورها نمیبینید که تیتر اصلی رسانههایش تبدیل به بررسی قیمت پیاز و گوجه شود، در ایران رسانه متاثر از این مساله است، چراکه به دلیل سیاست و سیاستورزی خصوصا در سالهای اخیر، همه چیز باید به شکلی با سیاست ارتباط داشته باشد و این اتفاق در نهایت تبدیل به یک تنش روانی در جامعه میشود. مساله میوه و گوجه یک مثال است و این مثال میتواند به انواع و اقسام موضوعات دیگر هم تسری داده شود. این تنش رسانهای طبعا امنیت روانی را از جامعه صلب میکند. جالب است که بدانید تقریبا ۵ درصد پناهجویان ایرانی دلیل اصلی مهاجرت خود را مسائل اقتصادی اعلام کردهاند. یعنی حتی با وجود تمام مشکلاتی که در حوزه اقتصاد احتمالا وجود دارد، ۹۵ درصد پناهجویان دلایلی از جمله امنیت روانی را به عنوان دلیل اصلی مهاجرت نام بردهاند. طبق تحقیقاتی که انجام شده و مشاهدات عینی خودم، مسائل اقتصادی اصلیترین دلیل افراد برای مهاجرت نیست. به همین دلیل است که بنا داریم این فیلم را انشاءالله در حضور چند جامعهشناس و روانشناس بررسی کنیم و از آنها بخواهیم که به دولت برای ایجاد امنیت روانی راهکار بدهند. فکر میکنم در این سالها مهمترین وظیفه تمام کسانی که قلم در دست دارند چه فیلمساز، چه خبرنگار و چه محقق و پژوهشگر این است که در مسیر ایجاد امنیت روانی برای جامعه کار کنند. البته فکر میکنم با اتفاقاتی که اخیراً هم در مساله قتل دوست و همکار عزیزمان و اتفاقات دیگر هم شاهد بودیم، دولتها باید در کنار برنامههای سیاسی، اقتصادی و نظامی، برنامههای مدون و مشخص برای مساله امنیت روانی ارائه دهند، چراکه نبود امنیت روانی راهی جز مهاجرت و در برخی موارد مهاجرت غیرقانونی پیش روی نیروی انسانی فعال نمیگذارد و فکر میکنم نیروی انسانی که از طریق مهاجرت غیرقانونی از دست میرود، مثل آبی است که از اکوسیستم خارج میشود و دیگر قابل بازیابی نیست، چراکه اکثر کسانی که از طریق غیرقانونی مهاجرت میکنند به دلایل مختلف مجاز به سفر و بازگشت به ایران نیستند، پس عملا آنها از چرخه اجتماعی و اقتصادی خارج میشوند.
حضور فیلم شما در جشنواره جهانی فجر چقدر از خواستههایتان را به عنوان فیلمساز برآورده میکند؟
راستش را بخواهید جشنواره فیلم فجر قدیمیترین و بزرگترین و معتبرترین رخداد سینمای حرفهای بعد از انقلاب است که جایگاهی مهم در سینمای ایران دارد. من در ۱۴ سالی که فیلم ساختهام هیچگاه برای جشنواره فجر فیلم نداده بودم اما امسال این فیلم را ارائه دادیم و بسیار خوشحال و خرسندم که این فیلم در این جشنواره دیده خواهد شد. فکر میکنم هویت جهانی جشنواره فجر یک هویت پذیرفته شده در بین جشنوارههای جهانی است، من فیلمسازان بسیار بزرگی را دیدهام که با احترام از این جشنواره یاد کردهاند. خصوصا در سالهای اخیر که کم و بیش دنبال کردهام، با حضور آقایان میرکریمی و عسگرپور یک رخداد منسجم شکل گرفته است که به سینمای بینالمللی متصل است و بخش مهمی از اکوسیستم جشنوارههای جهانی است. این خیلی خبر خوبی است و من شخصا از حضور در جشنواره خرسندم و راستش را بخواهید فکر نمیکردم که یک فیلم کاملا مستقل که صرفا با هزینه شخصی و از روی دغدغه ساخته شده است، بتواند در مهمترین رخداد بینالمللی سینمای ایران حضور داشته باشد.
شما در سالهای فعالیتتان همکاریهای مختلفی با فیلمسازان و جشنوارههای بینالمللی داشتهاید، فکر میکنید جایگاه سینمای ایران در جهان چگونه است؟
سینمای ایران یک سینمای بسیار شناخته شده و قابل احترام در دنیاست و به همین دلیل هم ایرانی بودن اساسا برای هر فیلمساز یک نقطه قوت است. مثلا شما دقت کنید که نمیتوانید یک مدرسه سینمایی یا یک دانشگاه سینمایی در دنیا پیدا کنید که سینمای ایران را به عنوان یک پدیده فاخر و فرهنگی بررسی نکنند. از سالهای دور این اتفاق شروع شد و با حضور اساتیدی مثل آقایان عباس کیارستمی، ابراهیم فروزش، سهراب شهید ثالث، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و دیگر اساتید ایرانی در دنیا شناخته شد و با آثار آقای فرهادی در سطح آثار تجاری دنیا قرار گرفت. این یک مساله مهم است، من در دو دانشگاه در اروپا تصحیل کردهام و در چهار دانشگاه و مدرسه سینمایی، ورکشاپ فیلمسازی برگزار کردهام، سینمای ایران یک بخش جداناشدنی از میراث جهانی سینماست، این را نه از روی ذوقزدگی بلکه از روی تحصیل به عنوان یک فیلمساز فعال در دانشگاه میگویم، اما مسالهای که به نظر میرسد نیاز به تامل و کار بیشتر دارد، ارتباط تجاری سینمای ایران با جهان است. فکر میکنم روال و روندهای تولید فیلم در ایران هنوز فاصله زیادی با روال تولیدات سینمایی جهانی دارد. مثلا سینمای ترکیه با اینکه از نظر سطح سینمایی با ایران قابل قیاس نیست، اما از نظر سطح تولیدات و تجارت سینما بسیار قدرتمند عمل کردهاند و میلیاردها دلار سود سالانه و صدها هزار شغل از طریق تولیدات سینمایی در ترکیه ایجاد شده است، اما در ایران هنوز این روند به عنوان یک فرصت تجاری مورد بررسی قرار نگرفته است و اگر پتانسیلهای ایران از جمله پتانسیلهای جغرافیایی و طبیعی ایران در اختیار تولیدکنندگان جهانی قرار بگیرد، ایران میتواند درآمد بسیار سرشار و غیر قابل رقابتی با کشورهای دیگر ایجاد کند.