یادداشتی از بهزاد خاکینژاد؛
وعدههای رایآور تئاتر برای رییسجمهور آینده و نقدی بر عملکرد دولتهای گذشته در تاریخ نمایش
بهزاد خاکینژاد (فعال صنفی تئاتر) در یادداشتی به طرح درخواستهای حوزه تئاتر از رئیسجمهور آینده پرداخته و مینویسد: انتخابات ۱۴۰۰ هم چونان چهار دههی گذشته برگزار میشود و سرانجام فردی با هر میزان رای به پاستور یا نیاوران میرود اما هر یک از آقایانی که جانشین میشوند، یک تاریخ تازه بر جای میگذارند که در ذهن مردمان معاصر و تصمیم مردمان آینده موثر خواهد بود. بنابراین اجرای وعدههای توخالی و به جا ماندهی گذشته توسط مدیران بالادستی، میانی و عملیاتی تنها عامل نجات از گردابهای مدیریتی به ویژه در تئاتر کشور است.
سیاسیونِ غریبه با تئاتر، همان آشنایان تئاتریاند. طی چهار دههی گذشته هر رییسجمهوری که بر مبلمان پاستور نشسته دارای وزیران و معاونان و مدیران کل غریبه با تئاتر بوده است و این غریبگی ربطی به رشتهی تحصیلی و تجربه و سابقه و حتی نگاه هنریاش ندارد بلکه در برآیند عملیاتی دورانش هویدا میشود.
آنچه در فهرست پیشِ رو آمده، اگرچه کاستیها و خواستههایی است که رییس جمهور و وزیر فرهنگ و معاون هنری و مدیر کل هنرهای نمایشی آینده میتوانند در وعدههای سر انتخابات خویش قرار دهند اما از نگاهی دیگر نقدهایی است که اهالی تئاتر در این چهار دهه بر مدیریت تئاتر کشور دارند که هر ۸ سال یکبار فقط از ذهن هنرمندان میگذرد و همواره از بار عمل مدیران فرار کرده است. بنابراین رییس دولتهای گذشته و حال و آینده این فهرست را، با سلیقهی خود، هم نقد بخوانند هم نسیه، هم پیشنهاد و هم وعدههای برخواسته از آرزوهای حداقلی یک جامعهی انسانی پرشمار…
1. هویت شغلی مصوب، دستکم همپایه کارگران شریف این مرز و بوم در قانون کار.
2. انتصاب مدیران متخصص در علم و تجربهی مدیریت و آشنا به فرهنگ و هنر به جای مدیران حزبی صرف متعهد به دولت و سیاست.
3. افزایش بودجهی شرمآور تئاتر در راستای تورم واقعی و روزافزون امروز.
4. بیمهی کامل بازنشستگی، درمان، ازکارافتادگی، بیکاری و مکمل هنرمندان دستکم همپایه بیمه کارگران شریف ایران به جای بیمهی حمایتی هنرمندان که بود و نبودش به ویژه در بخش درمان تفاوتی ندارد و در بخشهای دیگر هم بسیار حقیرانه است.
5. اصلاح قوانین صنفی در مشاغل تئاتری با تفاهم وزارت فرهنگ و وزارت کار به جای تشکیل کمیسیون بند ۴ و واسپاری زندگی و آتیه هنرمندان این سرزمین به شبهصنفهایی که کارنامهی آنها در بیست سال کار غیرصنفی روشن است.
6. بریدن دست رانتهای قدرت از بودجهی قطرهچکانی تئاتر توسط نهادها، انجمنها و شبهصنفهای خصولتیِ خانه خرابکن.
7. اصلاح قوانین تشکیل موسسههای فرهنگی هنری و ایجاد فضای سالم رقابتی با از بین بردن کاغذبازیهای دست و پاگیر و افراد واسطه.
8. جبران سومدیریت دوران کرونا و تعطیلی تئاتر برای هنرمندانی که از زمستان ۹۸ تاکنون همچنان در سرمای بیکاری و فقر تئاتر میسوزند.
9. ارزشمند دانستن واقعی و عملی «پژوهش» در زمینهی مقاله و کتابهای تئاتری و ناشران (و نه فقط برگزاری سمیناهارهای آمارساز) و نه حتی حمایت صدقهوار از تئاترِ بدون تماشاگر امروز و کمکهزینههای رابطهای.
10. پیگیری بر تاسیس دانشگاه تخصصی تئاتر برای کار علمی صرف به جای اتلاف وقت دانشجو با تئاتر مجازی و برخی آموزشهای غیرعلمی رایج و تشکلهای رابطهای در برخی دانشگاههای هنری.
11. تناسب بازار کار با شمار دانشآموختگان تئاتری از طریق افزایش سالنهای تئاتری، گسترش اجراهای بیرون از سالن نمایش، قطع دست رانت از اجرای سالنهای دولتی و جشنوارهای، افزایش موقعیتهای رقابتی داخلی و خارجی و…
12. آغاز ارتباط جهانی گسترده در تولید و اجرای تئاتر فراتر از جشنواره یک هفتهای فجر که آن هم به طور عمده با حضور ضعیفترین گروههای تئاتری کشورهای آسیایی و اروپایی بوده است.
13. حمایت از تولید و اجرای تلهتئاتر، تئاتر خیابانی، تئاتر در فضاهای آموزشی و غیرحرفهای، تئاتر مدارس و همچنین حمایت از راهاندازی یک شبکه تئاتر برای پخش نمایشهای داخلی و خارجی که در دوران قرنطینه بیش از همیشه کمبود آنها دیده شد.
14. بازرسی و نظارت دقیق بر کار شبهصنفهایی که با رانت و شعار اشتغال و حمایت صنفی ابتر، دولتهای قبلی را فریب داده و بر اعضای خود بیعدالتیِ حمایتی تحمیل کرده و بودجههای دولتی را برای ساخت کاخ شخصی به جای کار صنفی هدر میدهند.
15. از بین بردن قحطالرجال مدیریت تئاتر در دولت و انجمنها و جشنوارهها. گاهی چند دهه نام مدیرانی انگشتشمار در تمام نهادها و جشنوارهها و سالنهای تئاتری تکرار میشود در حالی که کمبود مدیریت نداریم و علت این خطا، حزبی کردن تئاتر است.
16. تعیین تکلیف نقش کارفرما برای تئاتر؛ تا زمانی که در تئاتر نقش کارفرما روشن نشود، ثبت شغلی کاری عبث خواهد بود و یک دور باطل چند دههای را طی کردهایم. باید مشخص شود که دولت، تهیهکننده، کارگردان و یا فرد دیگری کارفرما خواهد بود تا وظایف دیگر از جمله حقوق و بیمه و… هم مشخص شود. در چنین آشوبی کارگردانان تئاتر که کارفرمای تئاتر در چهار دههی گذشته بودهاند هم به عنوان انجمن کارگری درخواست صنف میدهند و در چنین آشوبی، خانهای که هویت صنفی یا کارفرماییاش روشن نیست، از سوی دولت به عنوان نماینده اهالی تئاتر شناخته میشود!
17. تدوین و انتشار استراتژی چهارسالهی مدیریتی برای امور مالی و اجرایی و حمایتی و شغلی هنرمندان تئاتر.
18. تغییر سیستم تقسیم بودجهی کمکهزینهی تئاتر از فرد به گروه تئاتر؛ فعال کردن نقش گروه به جای حمایت رانتی و سلیقهای به افراد.
19. تدوین بانک اطلاعاتی جامع و طبقهبندی شده از هنرمندان تئاتر. در حال حاضر بسیاری از هنرمندان مستقل تئاتری جایی در فهرست صندوق اعتباری هنر یا شبهصنفهای مرتبط ندارند.
20. ایجاد تعاونی چندمنظوره پس از ثبت واقعی شغلهای تئاتری.
21. آموزش مشترک و هماهنگ و علمی و به روز دانشکدهها و آموزشگاههای تئاتری در تفاهم با وزارت علوم.
22. ایجاد وام اشتغال بدون ضمانتهای مردافکن برای تولید تئاتر، تماشاخانهها و هنرمندان.
23. فراهم کردن فضای عادلانه برای استخدام دانشآموختگان تئاتری در نهادهای دولتی همتراز با رشتههای دیگر. در آخرین آزمون استخدامی، تعداد مورد نیاز دانشآموختگان تئاتر به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید؛ در روزگاری با ۲۰۰۰ دانشآموختهی سالیانهی تئاتر.
24. حذف نظارت سلیقهای (سانسور) و تبدیل آن به ارزشیابی هنری در اداره کل هنرهای نمایشی. هنرمندان تئاتر به عنوان قشری فرهیخته، خودشان شعور نظارت بر کار خویش را دارند. همچنین حذف مرحلهی خوانش متن در اجراهای عمومی و جشنوارهای؛ دنیای متن و اجرا، زمین تا آسمان تفاوت دارد.
25. فراهم کردن امکان تشکیل صنفهای هنری بدون وابستگی به دولت، بدون قوانین بالادستی و اساسنامههای تحمیلی و نظارتهای دولتی که سانسور را با ناظر دولتی به صنف هم آورده است. صنف در تمام جهان مستقل از دولت است.
26. تقسیم سهم شبهصنفها و صنفهای تئاتری بین اعضا به عنوان سهام برای از بین بردن رانت کاخسازی فردی با حق اعضا.
27. ایجاد سیستم پاسخگویی و نامهنگاری و امور اداری با اتوماسیون شفاف و بیواسطه و سریع برای هنرمندان عضو نهادهای تئاتری.
28. حمایت از تاسیس تماشاخانههای کوچک دانشجویی، گروههای مستقل، علاقهمندان غیرحرفهای و حرفهایها.
29. تشکیل شوراهای مشورتی متعدد از افراد متخصص تئاتری با دیدگاههای متفاوت و منتقد در جهت تدوین استراتژی راهبردی و پیشبرد بندهای غافل ماندهی خصوصیسازی به جای تکروی مدیریت غیرتخصصی و ابقای مدیران همیشگی در چهار دههی گذشته.
30. تغییر هویت اشتغال مدرسان تئاتری با همکاری وزارت علوم و وزارت کار از روش غیرانسانی و توهینآمیز حقالتدریس ساعتی و استثمار دستمزد قطرهچکانی به روش قرارداد پیمانی و حقوق ثابت کارگری.
و…
انتخابات ۱۴۰۰ هم چونان چهار دههی گذشته برگزار میشود و سرانجام فردی با هر میزان رای به پاستور یا نیاوران میرود اما هر یک از آقایانی که جانشین میشوند، یک تاریخ تازه بر جای میگذارند که در ذهن مردمان معاصر و تصمیم مردمان آینده موثر خواهد بود. بنابراین اجرای وعدههای توخالی و به جا ماندهی گذشته توسط مدیران بالادستی، میانی و عملیاتی تنها عامل نجات از گردابهای مدیریتی به ویژه در تئاتر کشور است.