خبرگزاری کار ایران

یک مدرس و آوازخوان موسیقی فارس و ممسنی مطرح کرد:

اهالی ممسنی «ویلون» را اهلی کرده‌اند/ نی‌لبک ممسنی فقط دو نوازنده‌ی چوپان دارد/ پیکره اصلی موسیقی ممسنی آواز است/ بخش زیادی از تولیدات موسیقی اقوام اصالت ندارد

اهالی ممسنی «ویلون» را اهلی کرده‌اند/ نی‌لبک ممسنی فقط دو نوازنده‌ی چوپان دارد/ پیکره اصلی موسیقی ممسنی آواز است/ بخش زیادی از تولیدات موسیقی اقوام اصالت ندارد
کد خبر : ۱۰۷۵۰۴۴

علی انصاری که به تازگی آلبومی را با عنوان «هرار» منتشر کرده، می‌گوید: یکی از بزرگترین مشکلات موجود تولید آثاری است که ظاهرا با محوریت موسیقی اقوام ارائه می‌شوند اما در واقع هیچ اصالتی ندارند و نسخه‌هایی اصیل نیستند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، چند سالی است تولید آلبوم در عرصه موسیقی به اتفاقی بعید تبدیل شده و کمتر افراد و گروه‌هایی را می‌توان یافت که با هدف انتشار آلبوم دست به تولید قطعات موسیقایی بزنند. به خواست و اراده برخی تهیه‌کنندگان چند سالی است ارائه تک‌آهنگ آن هم در فضای مجازی جای خود را به تولید آلبوم داده است.

البته باید گفت این رویه در موسیقی پاپ عمومیت بیشتری دارد و به این ترتیب است که خوانندگان امروزی با انتشار چند تک‌آهنگ معمولا بی‌کیفیت یا متوسط به کار خود رسمیت می‌دهند. اما ماجرای موسیقی نواحی مختلف ایران و تولید آثار محلی و فولکوریک با موسیقی پاپ بسیار متفاوت است. تهیه‌کنندگان به طور معمول تمایلی به تولید آلبوم‌های محلی و مقامی ندارند؛ زیرا برای‌شان آورده مالی و سود سرشار ندارد. از سویی دیگر نسل‌های جدید و نوجوانان و جوانان امروزی شناخت کاملی از موسیقی اصیل منطقه‌شان ندارند و به همین دلیل است که آثار پاپ و موسیقی‌های پرزرق و برزق وارداتی را به موسیقی خودشان ترجیح می‌دهند. فعالان جوان موسیقی نیز (حتی آن‌هایی که صرفا بر موسیقی محلی و فولک و مقامی تمرکز دارند) برای جلب مخاطبان بیشتر به سراغ تلفیق‌های اغلب غلطی می‌روند که اصالت موسیقی منطقه‌شان را زیر سوال می‌برد.  یا اینکه سازهایی را در موسیقی‌شان به کار می‌برند که هیچ سنخیتی با موسیقی منطقه و سازهای اصلی‌شان ندارد. همه اینها در نهایت سلیقه مخاطبان را تنزل می‌دهد و آن‌ها را در تشخیص آثار محلی از آثار بی‌اصالت دچار اشتباه خواهد کرد. 

البته باید یادآور شد هنوز هستند هنرمندانی که بدون چشم‌داشت مالی و بدون حمایت‌های دولتی و غیر دولتی تنها به دلیل تعهدی که نسبت به موسیقی منطقه‌شان دارند به جمع‌آوری آثار و ترانه‌ها و مقام‌ها می‌پردازند یا آثار اصیل گذشته را با بازنگری‌های امروزی در قالب آلبوم منتشر می‌کنند. 

علی انصاری (مدرس و آوازخوان) اهل ممسنی واقع در استان فارس یکی از همین هنرمندان است. او که خوانندگی و ردیف‌های آوازی را نزد اساتیدی چون علی جهاندار و محسن کرامتی فراگرفته و گروه «پرزین» را تاسیس کرده، به عنوان خواننده آلبوم‌هایی چون «پرزین» ساخته حسین انصاری، «بی نشان» ساخته حسین پرنیا، آلبوم «برمدار یک دم» با آهنگسازی صائب کاکاوند و «عرصه حسن» را در کارنامه دارد. 

اهالی ممسنی «ویلون» را اهلی کرده‌اند/ نی‌لبک ممسنی فقط دو نوازنده‌ی چوپان دارد/ پیکره اصلی موسیقی ممسنی آواز است/ بخش زیادی از تولیدات موسیقی اقوام اصالت ندارد

علی انصاری به تازگی آلبومی را منتشر کرده که «هرار» نام دارد. این اثر مجموعه‌ای پژوهشی از ترانه‌ها، تصانیف و آوازهای ممسنی است که پیش‌تر کسی به آن‌ها نپرداخته است. 

علی انصاری که علاوه بر موسیقی در زمینه خوشنویسی نیز فعال است و گواهینامه استادی خود را از شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان ایران دریافت کرده و در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها ملی و منطقه‌ای حضور یافته طی گفتگو با ایلنا، ضمن توضیح درباره جزییات آلبوم «هرار» درباره موسیقی ممسنی و پیشینه و قدمت آن گفتگو کرد. 

از جزییات آلبوم «هرار» بگویید. 

به قول خواجوی کرمانی در راه عشق بعد منازل حجاب نیست/ دوری گمان مبر که بود مانع وصال. آلبوم «هرار» اثری کاملا پژوهشی و تحقیقی است که تولید آن محدود به یکی دو سال نبوده؛ بلکه چند سال است که مشغول آن هستم و طی چند سال گذشته نیز برای به سرانجام رساندنش مشغول تحقیق بوده‌ام. به هرحال باید به جمع‌آوری ترانه‌ها و تصانیف و آوازهای خطه فارس و ممسنی می‌پرداختم که کار راحتی نبود به این دلیل که منابع معدودی درباره آن‌ها وجود دارد. 

یکی از بزرگترین مشکلات تولید آثاری است که ظاهرا با محوریت موسیقی اقوام ارائه می‌شوند اما در واقع هیچ اصالتی ندارند و نسخه‌هایی اصیل نیستند

تولید آلبوم‌هایی با محوریت موسیقی محلی و مقامی با مشکلاتی همراه است. 

یکی از بزرگترین مشکلات موجود تولید آثاری است که ظاهرا با محوریت موسیقی اقوام ارائه می‌شوند اما در واقع هیچ اصالتی ندارند و نسخه‌هایی اصیل نیستند. یعنی اگر شنونده‌ها کمی اهل تحقیق باشند و اطلاعاتی در زمینه موسیقی منطقه داشته باشند، به راحتی متوجه می‌شوند که قطعات یا آلبوم فلان خواننده و آهنگساز و تنظیم‌کننده برداشتی کامل از موسیقی دیگر اقوام است. افرادی که چنین کارهایی می‌کنند با بهره‌گیری از موسیقی‌های غیر ایرانی فرمت اثر را تغییر می‌دهند یا کلمه‌ای را می‌افزایند و آن را به نام موسیقی منطقه خودشان منتشر می‌کنند. این در حالی است که اغلب مخاطبان از موسیقی و اتفاقات و جزییات موجود بی‌اطلاع هستند و با شنیدن آن آثار تصور می‌کنند موسیقی منطقه‌شان همانی است که شنیده‌اند. به نظرم درزمینه موسیقی اقوام تشخیص سره از ناسره اتفاق مهمی است که باید به آن توجه شود. من نیز تلاش کرده‌ام با ارائه آثار اصیل و با قدمت موسیقی ممسنی را همانطور که بوده به مخاطبان و مردم شهر و دیارم ارائه کنم. 

 با وجود اینکه زمان زیادی صرف جمع‌آوری آثار شده و ساخت و تولید و انتشار آن‌ها با دشواری به نتیجه رسیده، اما اگر  در رابطه با قطعات این احتمال را می‌دادم که آثار انتخابی مربوط به موسیقی منطقه ممسنی نیست قطعا آلبوم «هرار» را منتشر نمی‌کردم

 ارائه آثار موثق و در نهایت تشخیص سره از ناسره توسط مخاطبان تا چه حد برایتان اهمیت داشته است؟ 

من در آلبوم «هرار» برای رسیدن به این مقصود زمان بسیار زیادی لازم است و من رویه جمع‌آوری آثار و آوازها را از کودکی آغاز کرده‌ام. با وجود اینکه زمان زیادی صرف جمع‌آوری آثار شده و ساخت و تولید و انتشار آن‌ها با دشواری به نتیجه رسیده، اما اگر احساس می‌کردم در رابطه با قطعات ذره‌ای تردید و اما و اگر وجود دارد و این احتمال را می‌دادم که آثار انتخابی مربوط به موسیقی منطقه ممسنی نیست قطعا آلبوم «هرار» را منتشر نمی‌کردم. 

برای اثبات اینکه آثار آلبوم «هرار» دارای قدمت و اصالت هستند چه اسناد و مدارکی در اختیار دارید؟ 

قطعا از اصالت و درستی آثار انتخابی‌ام مطمئن شده‌ام و در اینباره رفرنس‌هایی در اختیار دارم و نسخه‌های قدیمی را نیز یک به یک شنیده‌ام و مورد ارزیابی قرار داده‌ام و حال همه آن‌ها را در اختیار دارم. 

در دنیای امروز روایت صرف آثار قدیمی برای مخاطبان بخصوص نسل‌های جوان‌تر جذابیتی ندارد. برای رفع این کاستی چه تمهیدی را به کار گرفتید؟ 

من در آلبوم «هرار» بخش آوازها و لالایی‌ها را با حفظ چهارچوب و اصالت‌ها مدنظر قرار دادم و داشته‌های و تجارب چندین‌ساله خودم را نیز به آن افزودم تا آثار مورد نظرم را با حفظ معماری و ساختار قبلی، زیباتر و خوش فرم‌تر اجرا کنم و در نهایت تغییرات را با بهترین حالت ممکن در کار لحاظ کردم. 

یعنی تلاش‌تان این بوده آثار قدیمی گذشته را امروزی‌تر اجرا کنید؟ 

دقیقا. دلیل این به روز بودن هم این است که مخاطب من صرفا افرادی با رده سنی چهل، پنجاه سال و بالاتر نیستند و موضوع مهم برای من نسل جوان است. اتفاقا در این رابطه با وجود آنکه دو ماه از تولید آلبوم می‌گذرد بازخوردهای مثبت و امیدبخشی نسبت به آن دریافت کردم. یکی از بازتاب‌هایی که مستقیما با آن مواجه شدم رضایت نسل جوان از آلبوم است. مثلا برخی به من می‌گویند ما واقعا چنین آوازهایی داشته‌ایم و از آن بی‌خبر بوده‌ایم؟! من می‌گویم بله این‌ها موسیقی ما هستند، اما در آن‌ها تغییراتی ایجاد کرده‌ام تا به مذاق نسل شما نیز خوش بیاید. چنین اتفاقاتی امیدبخش است و ایجاد انگیزه می‌کند. از طرفی افراد نسل‌های قبل و میانسالان با آوازها خاطره دارند و این نیز یکی از موضوعاتی است که به آن توجه کرده‌ام. به هرحال نسل‌های قبل تعصباتی دارند و اگر تغییر و دخل و تصرفی در آثار صورت گیرد، ممکن است برافروخته شوند. لذا کاری که باید می‌کردم این بود که با آلبوم «هرار» روی افراد پنجاه، شصت سال به بالا تاثیر مثبت بگذارم و میانسالان نیز استقبال کنند و در کنار همه اینها نوجوانان و جوانان نیز به موسیقی با اصالتشان توجه نشان دهند و آن‌ را بپذیرند. حال نیز شاهد این هستم که مخاطبان جوان‌تر در محافل خصوصی و در جشن‌ها و عروسی‌ها به اجرای رسمی آثار می‌پردازند که نشان از توجه آن‌هاست. یکی ازاهداف من نیز همین بوده که آن‌ها به خوانش آثار آلبوم بپردازند و  موسیقی منطقه در میان مردم رواج پیدا کند. 

اگر اشعار سعدی و حافظ را بخوانید با واژه تصنیف مواجه نمی‌شوید و هرچه هست آواز است و این یعنی موسیقی ما بر پایه آواز استوار است. واقعا چرا به آواز توجهی نمی‌کنیم و به محاق رفته است؟! 

بستر اصلی موسیقی ممسنی ساز است یا آواز؟ 

بخش اصلی موسیقی ما آواز است که متاسفانه رو به فراموشی است و حتی به نوعی منسوخ شده و در چنین شریطی به نظرم آنچه اهمیت دارد این است که آوازها جان بگیرند. به هرحال زمانی که خطه‌ای بار آوازی قوی و غنی داشته باشد این مورد است که اصالت موسیقی منطقه محسوب می‌شود. این در حالی است که تصنیف در دنیای امروز بسیار مرسوم شده اما نسبت به آواز قدمت و پیشینه کهنی ندارد. تصنیف از اواخر دوره قاجار شکل اصلی خود را پیدا کرده و به مدد وجود عارف و شیدا مورد توجه قرار گرفته است. آواز است که اصالت دارد و در موسیقی همه مناطق نیز این قدمت و ارزش را می‌بینیم. حتی اشعار شاعران ایرانی نیز از واژه آواز در اشعارشان استفاده‌های بسیار کرده‌اند. اگر اشعار سعدی و حافظ را بخوانید با واژه تصنیف مواجه نمی‌شوید و هرچه هست آواز است و این یعنی موسیقی ما بر پایه آواز استوار است. واقعا چرا به آواز توجهی نمی‌کنیم و به محاق رفته است؟! 

چرا نسبت به مناطق دیگر ایران از موسیقی ممسنی و قدمت و پیشینه آن کمتر می‌شنویم؟ 

 ممسنی که زادگاه خودم است نه محققی دارد و نه خواننده‌ای توانمند. البته خواننده در ممسنی هست اما شرایط و دانش کافی برای تحقیق و پژوهش ندارند به همین خاطر تولید اثر منفعل مانده. برای پرداختن به موسیقی هر منطقه باید توانمند باشی، خواننده باشی و دانش داشته باشی. ممسنی فاقد چنین مثلثی است. همه این کاستی‌ها بود که مرا به تولید آلبوم «هرار» ترغیب کرد. البته تعداد آوازها بسیار بیشتر از آن‌هایی است که در آلبوم وجود دارد. من روی آثار انتخابی‌ام کار کرده‌ام و ضمن مرتب و منظم کردنشان، به پردازششان نیز پرداخته‌ام. همانطور که گفتم جمع‌آوری آثار را از کودکی آغاز کردم و از قدیم توی ذهنم بوده‌اند، اما حدود سال ۱۳۹۳ بود که به یادداشت کردن آن‌ها پرداختم. قصدم این بود در قالب اثری پژوهشی هنری آلبومی را تولید کنم که هم تصنیف و هم آواز داشته باشد تا به این ترتیب جنبشی ایجاد شود تا آن‌ها که خواننده هستند و آواز بلدند قدم پیش گذارند و اگر نه به جای برداشتن تصانیف موسیقی دیگر مناطق و تولید آثار بی‌اصالت تصانیفی را بخوانند که اصیل هستند و دارای قدمتند. این کار بی‌اخلاقی است و به دور از رفتار حرفه‌ای و انسانی است و در آینده‌ای نه چندان دور مشکلاتی را در شناسایی آثار ایجاد می‌کند. می‌بینم فلان خواننده مطرح و نامدار مثلا تصنیفی از دکتر شوران (خواننده کرد) را برداشته و با تغییراتی جزیی آن را با نام اثر محلی خودش معرفی کرده است. یادم هست دکتر شفیعی کدکنی گفته بود اگر می‌خواهید از شعری الهام بگیرید بخشی از آن را انتخاب کنید. این حرکت بسیار غیر حرفه‌ای است که موسیقی شخص دیگری را برداریم و پس از تغییراتی ناشیانه آن را به نام خودمان ثبت کنیم. موارد اینچنینی فجایع فرهنگی است. 

اولین فردی هستم که بر اساس تحقیق آلبومی پژوهشی را منتشر کرده‌ام. روی تک تک آوازها وقت گذاشته‌ام و با آن‌ها زندگی کرده و حتی گریسته‌ام

پیش از شما هنرمندان دیگر ممسنی به ثبت و ضبط و انتشار آثار قدیمی منطقه با حفظ اصالت‌ها پرداخته‌اند؟ 

اگر حمل بر خودستایی نباشد باید بگویم خیر. من اولین فردی هستم که بر اساس تحقیق آلبومی پژوهشی را منتشر کرده‌ام. من روی تک تک آوازها وقت گذاشته‌ام و با آن‌ها زندگی کرده و حتی گریسته‌ام. حال نیز می‌بینم فعالیت در این مسیر به انتها نرسیده و همچنان آثاری وجود دارند که می‌توانیم به آن‌ها به پردازیم. این مسیر انتهایی ندارد و از طرفی قبلا کسی نبوده که این رویه را برای تولید و احیای آثار قدیمی پیش گیرد. 

موسیقی ممسنی بیشتر تحت تاثیر کدام مناطق هم‌جوار بوده است؟ 

منطقه بویر احمد و ممسنی به هم نزدیک هستند و مشترکات فرهنگی دارند. موسیقی ممسنی پیشینه بزمی داشته و پیشینه موسیقی بویراحمد رزمی بوده است. این رزمی بودن باعث شده بویراحمد در زمینه موسیقی کمی ضعیف‌تر باشد. 

تولید آلبوم در دنیای امروز بودجه قابل توجهی می‌خواهد و بسیار هزینه بر است که البته این موضوع و مشکلات بسیار دیگر (از جمله‌ عدم تمایل تهیه‌کنندگان) تولید آلبوم‌های نواحی را به امری دشوارتر تبدیل کرده است. با توجه به همه اینها هزینه ساخت آلبوم «هرار» چگونه تامین شد؟ 

متاسفانه از سوی دستگاه‌های دولتی و هیچ کدام از نهادهای اداری مورد حمایت قرار نگرفتیم و خودمان نیز برای جلب حمایت‌ها قدم پیش نگذاشتیم زیرا معتقدم این مسئولان هستند که باید بر اساس وظیفه از افرادی سراغ گیرند که صادقانه برای فرهنگ و هنر سرزمینشان زحمت می‌کشند. ؛ البته اگر مقوله فرهنگ و هنر برایشان اهمیت دارد. 

در نهایت خودتان بودجه تولید آلبوم «هرار» را به عهده گرفتید؟ 

خیر در نهایت اسپانسری پیدا شد و ما را همراهی کرد. ایشان شخصیتی هنری و خانواده‌ای فرهنگی و فرهیخته دارد. و اینکه ترجیح می‌دهد روی نامش تاکیدی نشود، اما ما به خاطر تعهد و رعایت اصول اخلاقی نام ایشان را اعلام کردیم. ایشان مهندس محمدرضا انصاری هستند و در طی پروسه تولید قطعات به تامین هزینه‌ها پرداخته‌اند. ضبط و تنظیم هم به عهده هنرمند گرامی احسان جوکار بود که ایشان هم گفتند بدون هیچ چشم‌داشت و بنا به عرق فرهنگی، وظیفه خود می‌دانم هزینه تنظیم قطعات و مخارج استودیو را بپردازم؛ و عاشقانه این کار را کردند. البته این را هم بگویم که در ابتدای پروژه با یکی از چهره‌های شاخص که نمی‌خواهم از او نام ببرم صحبت کردم و او نیز با اشتیاق پذیرفت و قول همکاری داد اما همان ابتدا گفت فلان مبلغ پول بدهید و ما نیز ضمن تشکر از ایشان خداحافظی کردیم. 

پیشینه موسیقی ممسنی به هزاران سال قبل باز می‌گردد. تسلسل معنایی در موسیقی و فرهنگ ممسنی جاری و ساری بوده و این ویژگی را از زمانی که ضبط آثار و برداشت‌های صوتی ایجاد شده، می‌بینیم

درباره قدمت و اصالت موسیقی ممسنی توضیح دهید. 

مادر من اهل بویر احمد است و خودم در ممسنی به دنیا آمده‌ام و بزرگ شده‌ام و برخی از اهالی مناطق اطراف قوم و خویش ما هستند بر همین اساس آنچه می‌گویم بدون تعصب است. پیشینه موسیقی ممسنی به هزاران سال قبل باز می‌گردد و این را بر اساس اسناد و مدارک نسخه‌های به جا مانده از گذشته می‌گویم. تسلسل معنایی در موسیقی و فرهنگ ممسنی جاری و ساری بوده و این ویژگی را از زمانی که ضبط آثار و برداشت‌های صوتی ایجاد شده، می‌بینیم. ممسنی از گذشته‌های دور تاکنون هنرمندان و خوانندگان به نامی داشته که آوازها و آثار بسیار زیبا خلق کرده‌اند و این روال در مقاطع مختلف تاریخی وجود داشته، اما به دلیل وجود مسائل طبقاتی حاکم بر منطقه و مهم ندانستن فرهنگ و هنر و ادبیات، آن آثار و آوازها منفعل مانده‌اند و بروز نیافته‌اند. در حال حاضر اگر آثار تولید شده مناطق اطراف (مانند یاسوج و بختیاری) را بشنوید متوجه خواهید شد برداشتی از موسیقی ممسنی است. 

آیا درباره تاریخچه موسیقی ممسنی منابع مکتوب وجود دارد؟ 

درباره تاریخ و اتفاقات رخ داده در ادوار گذشته کتاب‌هایی وجود دارد اما متاسفانه منبع مکتوبی درباره موسیقی ممسنی موجود نیست. البته درباره موسیقی ممسنی و تاریخچه آن به صورت پراکنده آثاری مکتوب شده است اما اینکه کتاب یا مجموعه‌ای در این زمینه منتشر شده باشد، خیر اینطور نیست و امیدوارم توسط دوستان و هم دیاران با دغدغه منطقه این اتفاق میسر شود. 

ساز یا سازهای تخصصی منطقه ممسنی کدام‌ها هستند؟ 

معمولا هر منطقه یک تا دو ساز تخصصی دارد و بیش از این نیست مگر استثنائاتی وجود داشته باشد. سازهای ممسنی نی‌لبک، کرنا و سرنا بوده‌اند و هستند. ویلون نیز یکی دیگر از سازهای ماست که البته در اینباره همواره این سوال مطرح بوده که این ساز در موسیقی شما چه می‌کند؟! 

سوال جالبی است به این دلیل که ویلون‌سازی غربی است. 

ویلون از زمان قاجار همزمان با ورود این ساز در ایران به موسیقی ما راه یافته است. دلیل این اتفاق نفوذ و ارتباط نزدیکی است که حسینقلی خان رستم با مرکز داشته است. ویلون با آمدن به ممسنی بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد بهتر این است که بگویم اهالی ممسنی ساز غربی ویلون را بسیار اهلی می‌کنند تا آنجا که گویی ساخته و پرداخته ممسنی است و حال نیز دویست سال از قدمت آن در منطقه می‌گذرد. 

یعنی می‌توان گفت ویولن یکی از سازهای اصلی ممسنی است؟ 

بله همینطور است. یکی از سازهای ما نی‌لبک است که دیگر مورد توجه نیست و نوازنده‌ای ندارد؛ جز دو چوپان که در کوه و کمر زندگی می‌کنند که آخرین بازماندگان این ساز بودند ویکی از این نوازندگان بنام دژند توسط جناب مغازه‌ای به فستیوال آینه‌دار دعوت و معرفی شد. دیگری نیز در منطقه بویراحمد زندگی می‌کند. هر دو آدم‌های ساده و صادقی هستند و نی‌لبک ممسنی جز این دو نفر نوازنده‌ای ندارد. این را هم بگویم که نی‌لبک ساز محدودی است و نهایتا توسط آن می‌توان دو یا چند اثر نواخت. در حال حاضر ویلون و کرنا در ممسنی مورد توجه است که البته باید نوازندگان آن‌ها را دسته‌بندی کرد چراکه همه آن‌ها اصیل نمی‌نوازند و آن‌هایی که این اصالت را در کارشان دارند معدودند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز