خبرگزاری کار ایران

یک نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی مطرح کرد:

چرا موسیقی کشور باید توسط پنج مرکز اداره شود؟ / سال‌هاست قانونی تدریس می‌کنم اما می‌گویند تو صلاحیت تدریس نداری! / مسئولانِ پایتخت‌نشین از موسیقی شهرستان‌ها خبر ندارند

چرا موسیقی کشور باید توسط پنج مرکز اداره شود؟ / سال‌هاست قانونی تدریس می‌کنم اما می‌گویند تو صلاحیت تدریس نداری! / مسئولانِ پایتخت‌نشین از موسیقی شهرستان‌ها خبر ندارند
کد خبر : ۱۰۷۲۶۵۴

سیدجلال محمدی به تحلیل مشکلات اهالی موسیقی در شهرستان‌ها پرداخته و با طرح این سوال که چرا موسیقی ما پنج مرجع تصمیم‌گیرنده دارد، گفت: هیچ‌کدام از آن‌ها با هم در ارتباط کاری و هنری نیستند و این معضل باعث می‌شود هنرمندان برای رجوع به هرکدام از این مراکز، دچار سردرگمی شوند و ندانند کجا باید بروند و مشکلشان را با چه کسی در میان بگذارند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اینکه کرونا طی یک سال و نیم گذشته همه مشاغل و حرفه‌ها و هنرها را دچار اختلال و نابسامانی کرده و به همه افراد جامعه آسیب‌های بسیار وارد نموده، اتفاقی بدیهی است که درباره آن زیاد گفته و نوشته‌ شده اما ماجرا این است که در حوزه موسیقی، این هنر و همه سبک‌های آن در شرایط عادی نیز دچار اشکالاتی بنیادین و جدی است. به طور کلی آنچه که اغلب هنرمندان موسیقی (اعم از نوازندگان، آهنگسازان، خوانندگان، مدرسان، آموزشگاه‌داران و…) را با چالش‌های عدیده مواجه می‌کند، عدم مدیریت صحیح و نبود قوانین مدون و مشخص و اجرایی است. به طور مثال ارائه کارت صلاحیت مدرسان که آزمون آن توسط خانه موسیقی انجام می‌شود، نواقصی دارد که گاه اعتراض مدرسان و اساتید موسیقی به خصوص در شهرستان‌ها را به دنبال دارد. عدم حمایت‌های واقعی و عدم ارائه خدمات به فعالان موسیقی (بخصوص اهالی موسیقی نواحی) نیز طی این سال‌ها بسیار مورد اعتراض قرار گرفته است. از سوی دیگر قرار است شعب انجمن موسیقی ایران در شهرستان‌ها به موسساتی خصوصی تبدیل شوند که این موضوع نیز طی چندماه گذشته چالش‌ها و انتقادهایی را از سوی رییس انجمن‌ها و هنرمندان عرصه موسیقی به همراه داشته است. 

سیدجلال محمدی (پژوهشگر، نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی) که چند سالی است علاوه بر تدریس و زنده نگاه داشتن آیین و رسومِ موسیقی‌محور مازندران، مشغول سر و سامان دادن به گروه‌های موسیقی استان است و سرپرستی سه گروه «آوای تبری»، «دوتارنوازان» و «نقاره نوازان» را به عهده دارد، طی گفتگو با ایلنا، نسبت به عملکرد وزارت ارشاد، دفتر موسیقی، خانه موسیقی و دیگر نهادهای مرتبط انتقادهایی را مطرح کرد که در پی می‌آید. 

چرا موسیقی کشور باید توسط پنج مرکز اداره شود؟ / سال‌هاست قانونی تدریس می‌کنم اما می‌گویند تو صلاحیت تدریس نداری! / مسئولانِ پایتخت‌نشین از موسیقی شهرستان‌ها خبر ندارند

سیدجلال محمدی در سخنان خود تاکید کرد: مشکلاتی که درباره آن‌ها توضیح می‌دهم مربوط به موسیقی کشور و تمام استان‌ها و شهرهاست و صرفا به شخص من و موسیقی مازندران مربوط نمی‌شود. 

او افزود: بارزترین مشکل ما اهالی موسیقی این است که مسئولان بخش‌های مختلف پاسخ واضح و مشخصی به سوالات ما اهالی نمی‌دهند و نسبت به موضوعات و مسائل مطروحه بی‌اهمیت هستند. مثلا اینکه به تازگی برای بیان برخی مسائل و بیان اعتراض نسبت به برخی اتفاقات با مدیرکل ارشاد استان مازندران ارتباط گرفته‌ام و علاوه بر تماس‌های تلفنی برای او فایل صوتی فرستاده‌ام. ایشان در پاسخ به من گفتند با رسانه‌ها مصاحبه نکن و بیا تا در جلسه‌ای حضوری صحبت کنیم، که این اتفاق با حضور ایشان و معاونت هنری رخ داد. در ادامه آقای مدیرکل برای پیگیری امور و حل مشکلات مطرح شده که در ادامه گفتگو به آن‌ها می‌پردازم، با وزارتخانه تهران تماس گرفت و با معاونت هنری و چند مسئول دیگر هم صحبت کرد اما هنوز اتفاق مثبتی رخ نداده و مشکلی حل نشده است. 

در ایران پنج مرکز موسیقی کشور را اداره می‌کنند! 

سیدجلال محمدی در ادامه با تاکید بر اینکه موسیقی باید به صورت مستقل زیر نظر دستگاهی واحد مدیریت و اداره شود، گفت: این‌ عدم وجود یک نهاد و دستگاه واحد نه فقط موسیقی محلی و فولکوریک، بلکه موسیقی سنتی و کلاسیک و دیگر سبک‌ها را نیز با مشکلات بسیار مواجه کرده که پرداختن به هرکدام از آن مشکلات مدت‌ها زمان و توضیح می‌طلبد. 

محمدی توضیح داد: موسیقی ما پنج مرکز تصمیم‌گیری دارد و در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست. به جز وزارت ارشاد که در راس قرار داد، دفتر موسیقی، خانه موسیقی، انجمن موسیقی، انجمن صنفی موسیقی دیگر مراکزی هستند که در رابطه با امور مختلف موسیقی تصمیم‌گیری می‌کنند. صندوق اعتباری هنر را نیز به بخش‌هایی که گفتم اضافه کنید. 

وی در ادامه با اشاره به اینکه مراکز تصمیم گیرنده موسیقی کشور در امور اجرایی هماهنگ عمل نمی‌کنند، اذعان داشت: شما تصور کنید که پنج، شش مرکز فعال داریم اما هیچ‌کدام از آن‌ها با هم در ارتباط کاری و هنری نیستند و این معضلات باعث می‌شود هنرمندان برای رجوع به هرکدام از این مراکز و حل مشکلاتشان، دچار سردرگمی شوند و ندانند کجا باید بروند و مشکلشان را با چه کسی در میان بگذارند. این موضوع را نیز در نظر داشته باشید که تعداد فعالان موسیقی کشور بیش از حد تصور است. 

تنها مرکز فعال و حامی هنرمندان صندوق اعتباری هنر است

این نوازنده و آهنگساز در پاسخ به این سوال که کدامیک از نهادهای مذکور کار خود را به درستی انجام می‌دهند، گفت: تنها مرکزی که زحمات بسیار کشیده و با حمایت از هنرمندان (بخصوص در بحران کرونا) برخی از مشکلات آن‌ها را حل کرده، صندوق اعتباری هنر است. مسئولان مربوطه در صندوق اعتباری هنر در تلاش هستند تا همه اهالی موسیقی را زیر پوشش قرار دهند. طی یکی دوسال گذشته نیز ضمن حمایت‌های مالی و پرداخت برخی تسهیلات، برای تعداد زیادی از فعالان کارت عضویت صادر شده که این کار خدماتی را برای هنرمندان در پی خواهد داشت. 

او ادامه داد: سوالی که وجود دارد و من و بسیاری دیگر از هنرمندان در پی پاسخ آن هستیم، این است که چرا در کشور پنج، شش مرکز موسیقی داریم؟ و اینکه چرا هیچ‌کدام از این مراکز با دیگری ارتباط ندارند؟! اگر اهالی موسیقی انجمن صنفی دارند پس چه احتیاجی به انجمن موسیقی است؟ اصلا شرح وظایف این دو مرکز چیست و ساز و کار آن‌ها تا چه حد به هم شبیه است یا تفاوت دارد؟ اگر با هم همسو هستند پس چرا نوع سیاست و عملکرد یکدیگر را قبول ندارند؟ 

«خانه موسیقی» نهادی با عملکرد نامشخص است

محمدی گفت: در این میان «خانه موسیقی» نیز نهادی با عملکرد نامشخص است. واقعا «خانه موسیقی» که برای ارائه کارت و عضویت، از اعضا سالی دویست هزار تومان پول می‌گیرد به طور سالانه چه خدماتی به آن‌ها ارائه می‌دهد؟ قطعا هیچ خدماتی وجود ندارد؛ یعنی اینکه کارت «خانه موسیقی» به هیچ کاری نمی‌آید و دردی از بچه‌های موسیقی دوا نمی‌کند، جز اینکه بهانه‌ای است برای دریافت سالانه حق عضویت که در مجموع رقم کمی هم نیست. تشکلی مانند «خانه موسیقی» که هیچ گزارش عملکرد سالانه‌ای هم منتشر نمی‌کند برای چه دایر است؟ 

او بیان کرد: من و هیچ‌کدام از اهالی موسیقی مازندران و دیگر استان‌ها و شهرها با هیچ مرکزی دعوا نداریم و خطاب من به وزیر ارشاد، معاون هنری، مدیر کل دفتر موسیقی و دیگر مسئولان است. سوالم از آن‌ها این است که واقعا در طول سال برای موسیقی چه کارهایی انجام می‌دهند و تا به حال چه کرده‌اند؟ چرا وزارت ارشاد آن پنج، شش مرکز ظاهرا فعال را با هم مرتبط نمی‌کند؟ مگر موضوع و دغدغه مشترک همه این مراکز موسیقی نیست؟ اگر واقعا اینطور است پس باید این تعدد تصمیم‌گیری‌ها و اجراها سمت و سوی درستی پیدا کند. 

محمدی در پاسخ به این سوال که دفتر موسیقی و معاونت هنری ارشاد تا چه حد می‌توانند هماهنگی‌های لازم را میان مراکز متعدد موجود برقرار کنند، گفت: متاسفانه مدیر دفتر موسیقی و آقای حسینی معاون هنری و حتی شخص وزیر آنطور که باید در جریان موسیقی و اتفاقات پیرامون آن نیستند وگرنه این بی‌نظمی در نوع عملکرد چند مرکز را نظم می‌بخشیدند. 

چرا وزارت ارشاد موسیقی بیش از سی استان را به تنهایی مدیریت می‌کند؟ 

 محمدی در ادامه به توضیح درباره یکی دیگر از مشکلات موسیقی کشور پرداخت. او گفت: اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راس همه امور قرار دارد واضح و مبرهن است. اما در رابطه با موسیقی این سوال مطرح است که چرا وزارت ارشاد به خودش اجازه می‌دهد موسیقی بیش از سی استان را به تنهایی مدیریت کند!؟ و یکی از مسائل مربوط به این معضل ارائه مجوز به آموزشگاه‌هاست. به نظرم این اتفاق و کلا تمرکز قدرت در هر عرصه‌ای همواره مشکل ساز است. وزارت ارشاد چه می‌داند مثلا اهالی موسیقی فلان روستای دور افتاده در استان چهارمحال بختیاری چه وضعیتی دارند و مشکلاتشان چیست؟ اگر هم درباره چنین مواردی استعلام می‌گیرند، چگونه این کار را می‌کنند و به هرحال باید پاسخگو باشند. 

این مدرس موسیقی در ادامه به مشکلات مدرسان موسیقی پرداخت. او گفت: مقوله تدریس و تایید مدرسان نیز یکی دیگر از مشکلات اهالی موسیقی است و من نیز در این رابطه با مشکلاتی مواجهم. 

اعضای شورای مرکزی نظارت برآموزشگاه‌های آزاد بر چه اساس تایید و انتخاب شده‌اند؟! 

او ادامه داد: من بیش از سی سال است که در عرصه موسیقی فعالم و تعداد زیادی مدارک هنری دارم و در جشنواره‌ها عناوین مختلف کسب کرده‌ام و این در حالی است که شورای مرکزی نظارت برآموزشگاه‌های آزاد موسیقی گفته صلاحیت تدریس ندارم! شورای مرکزی نظارت بر آموزشگاه‌های آزاد موسیقی که در تهران مستقر است، چرا باید به آموزشگاه‌های شهرستان مجوز دهد؟ کسانی که در راس این شورا نشسته‌اند واقعا نمی‌توانند امور خودشان و آموزشگاه‌های پایتخت را مدیریت کنند؛ آنوقت چگونه به خودش اجازه می‌دهند آموزشگاه‌های کل کشور را مدیریت کنند؟ من در مقابل می‌گویم این شورا صلاحیت ارزیابی داشته‌های من در زمینه تدریس را ندارد. از طرفی نوع عملکرد شورای مذکور مانند وزارت ارشاد است که می‌خواهد همه استان‌های کشور را مدیریت کند. 

محمدی بیان کرد: سوال دیگرم این است که اعضای چنین شورایی چه افرادی هستند و بر چه اساس تایید و انتخاب شده‌اند که می‌گویند من صلاحیت تدریس و آموزش ندارم، آنهم در حالی که سال‌هاست در این عرصه فعالم و شاگردان بسیاری را تربیت کرده‌ام. اگر مسئولان مربوطه از موسیقی شهرستان‌ها و وضعیت اهالی آن مطلعند، باید بدانند که فردی چون من که هیچ ادعایی هم ندارم مورد تایید بچه‌های موسیقی مازندران و مسئولان بخش‌های مختلف آن هستم و با تحقیقی سطحی می‌توانند به اعتبار من در شهر و استان محل زندگی‌ام پی ببرند. 

این نوازنده ادامه داد: من سال ۱۳۹۸ با همراهی ۱۰۰ نفر از هنرجویان درجه یک خودم در تالار وحدت به اجرای کنسرت پرداختم. متاسفانه مسئولان مربوطه در تهران حتی در جریان اتفاقات شهر خود نیز نیستند و نمی‌دانند طی چند سال اخیر کدامیک از افراد و گروه‌های شهرستانی در تهران روی صحنه رفته‌اند. موضوع جالب این است که همه این موارد را در جلسه‌ای که با مدیرکل ارشاد مازندران داشتم، مطرح کرده‌ام و ایشان نیز خواسته‌ها و حرف‌هایم را تایید کرده و گفته شما راست می‌گویید! اگر حرفم درست است چرا مسائل موجود را پیگیری نمی‌کنید؟! 

 محمدی در ادامه صحبت‌هایش گفت: یکی دیگر از مشکلات موجود نحوه ارائه کارت صلاحیت تدریس مدرسان است. این آزمون توسط خانه موسیقی در تهران به صورت مجازی برگزار می‌شود. این نوع آزمون گرفتن اتفاقی نیست که همه از آن راضی باشند. مگر چند نفر از اهالی موسیقی به اینترنت و امکاناتی چون واتساپ و تلگرام دسترسی دارند و می‌دانند فیلترشکن چیست؟ این‌ها مشکلاتی است که وجود دارد و واقعا هم جدی است. 

او اضافه کرد: در همه استان‌ها افرادی با سابقه و با صلاحیت مشغول به فعالیت هستند که می‌توانند زمام امور را به دست گیرند. زمانی که همچین امکانی فراهم است چرا انجام کارهایی چون ارائه مجوزها و تایید صلاحیت مدرسان و اساتید به مراکز و افراد با صلاحیت در شهرستان‌ها واگذار نمی‌شود؟ 

منطقی‌تر است که مسئولان با تعیین نماینده ارائه مجوز آموزشگاه‌ها را به استان‌ها واگذار کنند

این مدرس موسیقی در پاسخ به اینکه آیا شخصا به دنبال اخذ مجوز تاسیس آموزشگاه است، گفت: حتی اگر همچین تصمیمی داشته باشم، پس از طی مراحل دشوار اخذ مجوز و دریافت آن نیز نمی‌توانم آموزشگاه بزنم چون پولش را ندارم. برای انجام چنین کاری حدود یک میلیارد سرمایه لازم است. دغدغه من، خودم نیستم بلکه تمام اهالی موسیقی کشور هستند و همه آن‌ها با چنین مشکلاتی مواجهند، اما متاسفانه اغلب آن‌ها ترجیح می‌دهند اعتراضی نکنند. 

این نوازنده دوتار در ادامه به ارائه تمهیداتی پرداخت و گفت: به نظرم منطقی‌تر این است که مسئولان مربوطه در تهران، ارائه مجوز آموزشگاه‌ها را به استان‌ها واگذار کنند یا لااقل نماینده‌هایی را در استان‌ها تعیین کنند. اما چرا این کار را نمی‌کنند؟ پاسخ مشخص است. زیرا می‌خواهند تمرکز قدرت تحت اختیار خودشان باشد و به همین دلیل است که می‌گویند ارائه مجوز تاسیس و فعالیت‌های آموزشی مقولاتی بسیار حساس هستند و باید تحت نظارت دقیق قرار گیرند. اگر واقعا این حساسیت‌ها وجود دارد پس چرا برخی افراد بی‌صلاحیت به عناوین مختلف آموزشگاه تاسیس می‌کنند و به آموزش هنرجویان می‌پردازند. واقعا اگر توجه و حساسیتی وجود دارد بهتر است مسئولان در ابتدا آموزشگاه‌های غیرمجازی که تعدادشان هم کم نیست را تعطیل کنند. 

چرا مدرک هنری به افراد بالای شصت سال اعطا می‌شود؟

سرپرست گروه موسیقی «آوای تبری» در ادامه به نحوه ارائه مدارک درجه‌بندی شده‌ای پرداخت که از سوی وزارت ارشاد هرازگاهی به اساتید موسیقی ارائه می‌شود. 

این نوازنده و مدرس موسیقی گفت: واقعا اگر وزارت ارشاد در پی ارائه مدرک و درجه هنری است، چرا آن را به افرادی می‌دهد که کهنسال هستند و احیانآ عمرشان رو به پایان است؟! مدارک درجه یک و درجه دو این چینی باید امتیازاتی برای فرد دریافت کننده داشته باشد وگرنه تکه‌ای کاغذ چه کاربردهای دیگری خواهد داشت. پس از فوت چنین افرادی نیز هیچ حمایتی از خانواده‌هایشان صورت نمی‌گیرد و آن مدرک ارائه شده به هیچ وجه اعتبار نخواهد داشت. مورد داشته‌ایم که به هنرمندی مدرک درجه یک هنری داده‌اند و کمی بعد فوت کرده و ماهی دویست تومان نیز به او یا خانواده‌اش تعلق نگرفته است. سوالم این است که چرا مدرک درجه یک هنری به افراد بالای شصت، هفتاد سال داده می‌شود؟ و اگر قرار است چنین کاری انجام شود، چرا استان‌ها در این رابطه نماینده‌ای ندارند؟

او افزود: من همه این حرف‌ها را به وزیر ارشاد آقای سیدعباس صالحی نیز گفته‌ام. هم نامه نوشته‌ام و هم در یکی از جشنواره‌های موسیقی که طی آن جایزه هنرمند برتر در موسیقی نواحی را گرفتم، حرف‌هایم را حضوری بیان کردم و ایشان از پشت تریبون آن‌ها را تایید کرد. 

مدتهاست که استعفا داده‌ام

محمدی درباره وضعیت فعالیت انجمن موسیقی مازندران و تاثیرش بر امور موسیقی و حل مشکلات موجودِ مربوط به آن، گفت: به نظر من انجمن تعطیل است و اگر هم که می‌گویید فعال است من فاتحه آن را خوانده‌ام؛ چراکه صلاحیت ندارد. تازه بعد از بیست، سی سال فهمیده‌اند که انجمن موسیقی و شعبه‌های آن باید به موسسه تبدیل شود. 

این نوازنده و مدرس موسیقی با اشاره به اینکه موافق تبدیل انجمن‌ها به موسسات خصوصی نیست، اذعان داشت: من مدت‌هاست که استعفا داده‌ام و از انجمن موسیقی بیرون آمده‌ام. من با حضور آقای ثابت‌نیا در راس انجمن نیز موافق نبودم و بارها با او بحث کردم.

 محمدی در پایان گفت: من سه سال ریاست هیئت مدیره انجمن موسیقی استان مازندران را به عهده داشتم و یکی از مشکلاتی که با آن مواجه بودیم این بود که آقای ثابت‌نیا قراردادهایی را می‌فرستاد که مورد تایید و موافقت من بودند. بارها گفتم چرا قراردادهای مختلف مالی را امضا می‌زنید و تایید می‌کنید! حال نیز ترجیح می‌دهم درباره ایشان و حضورش در انجمن موسیقی صحبتی نکنم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز